چرا گاهی به «قرآن» کریم و گاهی مجید می گویند؟
قرآن وجوه حسن و نیکی بسیاری دارد که آن ها با صفاتی بیان می شوند و در خود قرآن تعدادی از این صفات بیان شده است،
قرآن وجوه حسن و نیکی بسیاری دارد که آن ها با صفاتی بیان می شوند و در خود قرآن تعدادی از این صفات بیان شده است،
اگر خدا وجود دارد چرا در مقابل این همه جنایت در زندگی بشر واکنشی نشان نمی دهد؟
اولا انسان باید نسبت به اعمال خود مسئولیت پذیر باشد. خدای متعال انسان را مختار آفریده و سرنوشتش را در اختیار خودش قرار داده است:
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ ۖ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا(۷۲احزاب) همانا ما امانت (خویش) را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم، پس آنها از تحمل آن سر باز زدند و از آن ترسیدند، و انسان آن را بر دوش گرفت که او بسیار ستمکار نادان است.
جنایاتی که رخ می دهد ناشی از زیاده طلبی بعضی از انسان هاست که به حق خود راضی نیستند. در ضمن آنکه بخش های دیگر مردم به نوعی با ظلم پذیری، با ظالمان همراه شده اند. و الا اگر انسان ظلم نکند و در مقابل ظلم دیگران ساکت ننشیند، جنایتی قابل تصور نیست.
ثانیا خدای متعال ساکت و ناظر صرف نیست. از سویی مومنان را مامور نموده به نفع مظلومان و علیه ظالمان اقدام کنند:
وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ (۷۶ نساء) و شما را چه شده است که در راه خدا و (برای یاری) مردان و زنان و کودکان،مستضعف پیکار نمی کنید.
و از سوی دیگر با مامور نمودن اولیای خود و امدادهای الهی و عذاب متجاوزان، اجازه غلبه مطلق اهل باطل و جانیان را نمی دهد.
بَلى إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ یَأْتُوکُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُسَوِّمینَ (۱۲۵ آل عمران) آرى، (امروز هم) اگر استقامت و تقوا پیشه کنید، و دشمن به همین زودى به سراغ شما بیاید، خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان، که نشانه هایى با خود دارند، مدد خواهد داد.
ثالثا کسی که به خدا معتقد است، باید به زنجیره ای از باورها ملتزم باشد که از جمله مهمترین آنها باور به عالم غیب است که با توجه به آن، نهایت کار جانیان، زمینه ساز انتقال از یک وادی به سرای دیگر است. و درگیری حق و باطل نیز، بستر ساز امتحان انسان هاست. که برای همان در این دنیا قرار گرفته اند. بنابراین نباید توقع داشته باشیم که خدا مانع مرگ انسان ها شود. یا هر جایی که کسی از اختیارش سوء استفاده می کند، مانع اقدام او شود.
قَالَ کَمْ لَبِثْتُمْ فىِ الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ * قَالُواْ لَبِثْنَا یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ فَسَْلِ الْعَادِّینَ * قَلَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا لَّوْ أَنَّکُمْ کُنتُمْ تَعْلَمُونَ(۱۱۴-۱۱۲ مومنون) (خداوند) مى گوید: «چند سال در روى زمین توقّف کردید؟» (در پاسخ) مى گویند: «تنها به اندازه یک روز، یا قسمتى از یک روز! از آنها که مى توانند بشمارند بپرس!» مى گوید: « (آرى،) شما مقدار کمى توقّف نمودید اگر مى دانستید!»
رابعا هر سایه ای در کنار نوری شکل می گیرد و در کنار زشتی های دنیا، زیبایی های فراوانی وجود دارد. در واقع اگر چه تاریخ را بر مبنای جنگ ها می نویسند یا رسانه ها حتما اخبار جنگ را به طور گسترده پوشش می دهند، اما حقایق زندگی صحنه های بسیار متنوعی دارد. که نباید از آنها غفلت نمود. عمده مردم زندگی شان نسبتا به سامان است. و عشق و محبت را می چشند. و حتی بسیاری این دنیا را آن قدر شیرین می بینند که فکر می کنند همین دنیا، محل بقای آن هاست.
معرفی اجمالی
امام محمد باقر علیه السلام در سوم صفر سال (57 ه.ق) در مدینه متولد شد و نسبش از هر دو سو، علوی و فاطمی است؛ زیرا پدرش، امام سجاد علیه السلام، پسر امام حسین علیه السلام و مادرش
، امعبدالله، دختر امام حسن مجتبی علیه السلام بود.[1]
امام باقر علیه السلام، حدود چهار سال از دوران امامت جدش، امام حسین علیه السلام و حدود 37 سال از دوران امامت پدر بزرگوارش را درک کرد، آن حضرت در حادثة عاشورا حضور داشته، در اینباره میفرماید: «من چهار ساله بودم که جدم ، امام حسین علیه السلام را کشتند و شهادت وی و آنچه در آن وقت به ما رسید به یاد دارم.»[2]
امام محمد بن علی بن الحسین علیه السلام با کنیة ابوجعفر و لقبهای هادی، شاکر، امین، صابر و شبیه، به دلیل شباهت به پیامبر صلی الله علیه و آله[3] معروف بود و مشهورترین لقب وی، باقر بود؛ چرا که رسول خدا صلی الله علیه و آله به روایت جابر، او را باقرالعلوم نام نهاد و در اینباره فرمود: «او علم را به تمام و کمال میشکافد.»[4] در ادعیه و زیارات نیز، لقب آن حضرت را به صورت «باقرالعلم بعد النبی و باقر علم النبیین» میخوانیم، امام باقر علیه السلام، سرانجام در (سال 114ه.ق) در شهر مدینه به شهادت رسید و در قبرستان بقیع، کنار پدر و جدش امام حسن علیه السلام به خاک سپرده شد.
امام کاظم علیه السلام :
ما مِن أحَدٍ دَهَمَهُ أَمرٌ یَغُمُّهُ أَو کَرَبَتْهُ کُربَةً فَرَفَعَ رَأسَهُ إلَى السَّماءِ ثُمَّ قالَ ثَلاثَ مَرّاتٍ:
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ إلاّ فَرَّجَ اللّه ُ کُربَتَهُ و أذهَبَ غَمَّهُ؛
مکارم الأخلاق، ص 347
امام کاظم علیه السلام :
هر کس گرفتار چیزى است که غمگینش مى سازد یا ناخوشایندى که ناراحتش مى کند،
اگر سر به آسمان بلند کند و سه بار" بسم اللّه الرحمن الرحیم " بگوید،
بى تردید،خداوند، گره از کارش خواهد گشود و غمش را برطرف خواهد کرد.
قرآن کلام خداست و بارقههای امیدبخش آن در رگ عالم جاری است، سخن از فیروزه کلامی است که برخاسته از حنجره ملکوت سموات و خود نشانه ای از حقایق و کمالات است. کلامی جوشیده از چشمه سار آفرینش و متصل به دریای حقیقت که ما در این شوره زار دنیا به تکاپوی آن به سر میبریم.
وظایف ما در برابر قرآن چیست؟
امام زمان در کلام امام رضا (علیه السلام )
دهها بلکه صدها روایت در شأن و جایگاه حضرت مهدی علیه السلام از معصومین علیهم السلام – از رسول اعظم صلی الله علیه و علی آله وسلم تا امام حسن عسکری علیه السلام- وارد شده است این روایات در باره ی مقام امام ، صفات حضرت ، علائم ظهور و شرایط زمانی آن و شیوه ی و سیاست حضرت در برابر دشمنان و بازگشتگان است.
علاوه بر این بیش از چهار صد آیه در شأن امام مهدی علیه السلام تفسیر و کتب روائی شیعه و اهل سنت از این روایات شریف پر است. در این خصوص کافی است به کتاب ما بنام «معجم احادیث امام مهدی علیه السلام» -که با تعدادی از عالمان محقق بتوفیق خدا به اتمام برسانیم- رجوع شود زیرا مشتمل بر بیشترین آیات کریمه و احادیث شریفه در این خصوص است.
ولی با توجه به شرایط و اینکه کنگره در باره ی امام رضا علیه السلام است برادرانم در مرکز تخصصی مهدویت پیشنهاد کردند که عهده دار بخشی از میراث روائی و گرانبهای امام رضا علیه السلام شده و به عرضه و بررسی آن دسته از روایات امام رضا علیه السلام که مربوط به امام زمان علیه السلام است بپردازم ؛ علیرغم اشتغالات بسیارم با کمال میل و افتخار این پیشنهاد بزرگوارانه را پذیرفتم و آن منت و تحفه ای از طرف خدا می دانم که در ماه مبارک رمضان به من ارزانی داشته است.
مقدمه:
خداوند متعال برای سعادت و خوشبختی بشر آخرین پیامبر خود را به سوی انسانها فرستاد. با رجوع به سیرهی اخلاقی و فضائل این پیامبر آسمانی به خوبی میتوان جایگاه و کمالات وافر ایشان را برشمرد. تاریخ اسلام شاهد و گواه بر شاخص ها و مؤلفهی اخلاقی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) است هر انسان منصف و جویای حقیقتی با دین این فضائل و کمالات اخلاقی به شگفت وادار می شوند. زبان به توصیف و مدح ایشان می گشایند.یکی از راههای شناخت این پیامبر آسمانی رجوع و بهرهگیری از آیات قرآن کریم است خداوند متعال رسول مهربانی را این چنین معرفی میفرماید: