مقدمه:
در این مقاله به دنبال دلائل قرآنی و
روائی برای شرکت در انتخابات هستیم،امیدواریم که با درک و فهم این دلائل
روائی و قرآنی کسی از خود سلب مسئولیت نکند و از زیر بار مسئولیت مهم و
خطیر انتخابات شانه خالی نکند.چرا که همه ما نسبت به امام و شهدا باید ادای
وظیفه و پاسداری از انقلاب بکنیم.
محور اول :لزوم انجام وظیفه و رد تسلط دشمن
اولین
چیزی که به ذهن هر اهل خردی می رسد این است که شرکت در انتخابات یک وظیفه
است،وظیفه ی خطیر و مهمی که اگر از عهده و انجام آن شانه خالی کنیم باعث
تسلط معاندین و دشمنان بر ایران اسلامی شده ایم تسلطی که بر کسی پوشیده
نیست. شرکت نکردن مردم در انتخابات باعث تسلط سیاسی و اقتصادی و حتی نظامی
دشمن بر ایران اسلامی می شود.
«وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلا)
[نساء: 141] و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطى نداده است».
امام علی– علیه السّلام- می فرمایند:
«اِتَّقُوااللهَ فِی عِِبادِهِ وَ بِلادِهِ فَاِنَّکُم مَسئُولُونَ حَتّی عَنِ البِقاعِ وَ البَهائِمِ وَ اَطِیعوا اللهَ وَ لا تَعصُوهُ [1]از خدا نسبت به بندگان و شهرهایش پروا کنید زیرا دارای مسئولیّت هستید حتّی نسبت به زمینها و حیوانات و خداوند را اطاعت کنید و از نافرمانی او بپرهیزید. -
محور دوم :شکر نعمت حکومت اسلامی
دومین دلیل قرآنی
ما برای شرکت در انتخابات وجوب شکر نعمت بزرگ حکومت اسلامی است می باشد،در
واقع ما با شرکت کردن در انتخابات این نعمت حکومت اسلامی را شکر کرده و
برای پیش برد فعالیت های اسلامی آن با شرکت در انتخابات شکر عملی آن رابه
جا آورده و شکر گزار خدا وند متعال می باشم .
«وَ إِذْ تَأَذَّنَ
رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ
عَذابی لَشَدیدٌ ابراهیم [ابراهیم /7]و (همچنین به خاطر بیاورید) هنگامى
را که پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شکرگزارى کنید، (نعمت خود را) بر شما
خواهم افزود و اگر ناسپاسى کنید، مجازاتم شدید است!»
محورسوم :استادگی در برابر دشمن وحفظ نظام اسلامی
یکی
از تاثیراتی که انتخابات در عرصه ی بین الملل دارد این است که دشمنان قسم
خورده این کشور مایوس و ناامید می شوند،و این شرکت گسترده مردم به جهان می
فهماند که مردم این کشور همچون اوایل انقلاب پیرو خط امام و رهبری هستند و
ذره ای از آرمان های امام و شهدا عقب نشینی نکرده اند. در واقع شرکت در
انتخابات مثل حفظ و نگهداری مرز های ایران اسلامی می باشد .
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ [آل عمران 200]اى کسانى که ایمان آوردهاید! (در برابر مشکلات و هوسها،) استقامت کنید! و در برابر دشمنان (نیز)، پایدار باشید و از مرزهاى خود، مراقبت کنید و از خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید!»
محور چهارم:شرکت در انتخابات یعنی من دشمن را حمایت و کمک نمی کنم
یکی
از اهدافی که دشمنان در عرصه ی رسانه و جنگ نرم به دنبال آن هستند این است
که مردم حضور حداقلی در انتخابات داشته باشند در واقع با این کار به دنبال
این هستند که مردم از آرمان های مقدس خود و عهدی که با امام و شهدا بسته
اند دست بردارند ولی مردم با شرکت در انتخابات اثبات می کنند که در صف دشمن
نیستند و هنوز بر آرمانهای خود باقی هستند.
قالَ رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهیراً لِلْمُجْرِمینَ [قصص/17]عرض کرد: «پروردگارا! بشکرانه نعمتى که به من دادى، هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود!»
محور پنجم:وجوب استقامت و پایداری در برابر دشمن
هر
چند مشکلات و سختی هایی بر مردم وارد شده است، ولی این را نباید فراموش
کرد که بسیاری از این مشکلات به خاطر این است که دشمن به دنبال مایوس کردن
مردم که عناصر اصلی انقلاب و نظام هستند می باشد. ما با شرکت در انتخابات
به تمام جهان اثبات می کنیم که هیچ وقت دست از استقامت و ایستادگی در
برابر دشمن بر نمی داریم.
«فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ وَ لا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ [هود/112]پس همانگونه که فرمان یافته اى، استقامت کن و همچنین کسانى که با تو بسوى خدا آمده اند (باید استقامت کنند)! و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام مىدهید مىبیند!»
سخن پایانی:
ما مردم ایران اسلامی برای شرکت در
انتخابات برای خودمان دلائلی داریم که این دلایل عموماً ریشه در قرآن و
روایات حضرات معصومین علیهم السلام دارد. ما در واقع با شرکت در انتخابات
به دنبال این هستیم که به جهان استکبار بفهمانیم که هنوز در صف مقدم دفاع
از آرمانهای انقلاب و امام و شهدا ایستاده ایم.
پی نوشت :
[1]سیّد رضی ، نهج البلاغه ، ترجمه حسین انصاریان ، تهران ، انتشارات پیام آزادی ، چاپ هفتم ، سال 1379 ، خ166 ،ص382.
هـــــــمزاد کویرم تب بـــــاران دارم
در سینه دلی شکسته پنــهان دارم
بر سینه ی سوخــــــــته ام بنویسید
من هرچه که دارم از شهیدان دارم
امروز در استان زنجان کمتر قاری و فعال عرصه قرآنی است که استاد علی اکبر کفعمی را نشناسد کسی که با قرآن بزرگ شد، با قرآن زیست و در محضر قرآن جان به جان آفرین تسلیم کرد.
قاری قرآنی در زنجان پیدا نمیشود که با واسطه یا بدون واسطه، شاگرد این استاد و خادم برجسته قرآن کریم نشده باشد و از بهترین قاریان استان، تا نوجوانانی که به تازگی با قرآن آشنا شده اند، مهمترین افتخارشان شاگردی استاد کفعمی است.
استاد کفعمی بیش از نیم قرن عمر خود را صرف آموزش قرآن و احکام قرآنی کرد مردی که ساده زیست و بی ریا و بی منت آنچه که از قرآن و آموزش قرآن می دانست صرف آموزش قرآن کرد.
با تاسیس مکتب القرآن الحسینی در سال 1342 هجری شمسی، آموزش قرآن را به صورت رسمی به مهمترین هدف خود در زندگی تبدیل کرد و در این سالها، استادان بزرگی را به جامعه معرفی کرده است و به جرات میتوان ادعا کرد که او بیش از نیم قرن، محور فعالیتهای قرآنی در زنجان بوده است.
قاریانی که محضر این استاد بزرگ را درک کردهاند در رشتههای مختلفی چون قرائت، تفسیر، تجوید و حفظ قرآن کریم، به استادانی شاخص تبدیل شدهاند که راه و مرام استاد خویش را ادامه میدهند.
این استاد برجسته قرآنی متولد 1303 در زنجان بود. او پدرش را که از روحانیون سرشناس زنجان بود، در سنین طفولیت از دست داد و مجبور شد، همزمان با کار، درس خوانده و دیپلمش را از مدرسه شبانه بگیرد. در سال 1325 برای کار در دخانیات به تهران رفت و در مدت حضور در تهران، تجوید و اختلاف قرائات را نزد استاد مفید اصفهانی آموخت و آیتالله دیزجی زنجانی تفسیر را فراگرفت و در جلسات و هیئتهای متعددی همچون زینبیه و زنجانیهای مقیم مرکز، عهدهدار آموزش و اداره جلسات قرائت قرآن کریم شد.
استاد کفعمی پس از بازگشت به زنجان، کارمند رسمی راهآهن شد و همزمان جلسات آموزش قرائت و تجوید قرآن کریم را در زنجان ادامه داد که این فعالیتها در سال 1348 منجر به تاسیس «مکتب القرآن الحسینی» در این شهر گردید.
با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، فعالیتهای قرآنی این استاد برجسته، رونق بیشتری گرفت و همزمان با بازنشستگی استاد در سال 62، مکتبالقرآن را به تکیه اسدالله بیگ ( واقع در خیابان سعدی زنجان) منتقل شد و مردم از طبقه و صنفی، کودکانشان را نزد استاد کفعمی میفرستادند، تا قرآن بیاموزند.
امروز به جرات میتوان گفت؛ قاری قرآنی در زنجان پیدا نمیشود که با واسطه یا بدون واسطه، شاگرد این استاد و خادم برجسته قرآن کریم نشده باشد و از بهترین قاریان استان، تا نوجوانانی که به تازگی با قرآن آشنا شده اند، مهمترین افتخارشان شاگردی استاد کفعمی است.
در تکیه اسدالله بیگ، قرآنآموزان برای فراگیری قرآن شهریهای پرداخت نمیکردند و استاد هم برای تعلیم و تدریس قرآن پولی نمیگرفت. فقط برای خرج و مخارج خود تکیه، هر 3 ماه یک بار شهریه ناچیزی، آن هم به صورت اختیاری دریافت میشد و استاد از حقوق بازنشستگی خود نیز مبلغی را به مکتب اختصاص میداد که امور مکتب، با همین پولها میچرخید.
استاد کفعمی در طول نیم قرن تدریس قرآن کریم ، توانست در مدارج عالی تلاوت قرآن کریم، حدود 500 استاد و مربی قرآن را تحویل جامعه نماید که حائز رتبه های قرآنی بین المللی و کشوری هستند: همچون حاج محمود رنگرز، حاج محمد امین بهادر شجاعی، مجید نوری، مهدی میانداری، محمود کرمی، یوسف قاسمی و … را نام برد.
استاد کفعمی می گفت: در سن 86 سالگی به برکت قرآن که در تمام شئون زندگیام جریان داشته است، مراجعهای به پزشک نداشتهام، چرا که قرآن را بهترین شفا برای انسانها میدانم.
استاد پس از عمری پربار 25 آذرماه سال 89 در شام غریبان حضرت سیدالشهدا علیه السلام (محرم 1389 هجری شمسی) که دقیقا مصادف با شب جمعه (شب جلسات قرآن) در حدود ساعت 11 در منزلش به رحمت خدا رفت و فردای آن روز (هنگام شروع جلسه عصر جمعه) به خاک سپرده شد و تمام شاگردانش را در غم از دست دادن پدر قرآنیشان به سوگ نشاند.
ما چقدر با قرآن ، کلام خدا، انس داریم ؟
نازل شدن قرآن کریم به عنوان آخرین کتاب آسمانی و معجزه ی خاتم پیامبران، برای این بوده است، تا بتواند با اوامر ونواهی خود، و ایمان به خداوند سبحان وایمان به غیب، واعتقاد به معاد، روح انسانها را از آلودگیها ورذائل اخلاقی تصفیه کند وراه سعادت و تربیت واقعی را به انسانها بیاموزد.«هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ»«جمعه/2»
اگر کسی بخواهد با این کتاب شریف، سعادت دنیا وآخرت را بدست بیاورد، باید اول تا آخر این کتاب نورانی را مطالعه کند، تا با در دست داشتن آگاهی لازم و یک نقشه ی کامل از تمام پیچ وخم های مسیر، بتواند با تمامی موانع وخطراتی که در مسیر سعادت وجود دارد، مقابله کند.«أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کَثیراً»«نساء/82»آیا درباره قرآن نمى اندیشند؟! اگر از سوى غیر خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مى یافتند.
از این آیه هم می توان استفاده کرد که تدبر در تمام آیات الهی لازم است.
غالبا ما مسلمانها قرآن کریم را به خاطر ثوابی که برای آن در نظر گرفته شده است، تلاوت می کنیم، و بر همین اساس خیلی برایمان مهم نیست که چه سوره ایی می خوانیم یا چه صفحه یا چند آیه را می خوانیم. زیرا آنچه که برای ما مهم شده است و عمده توجه ما را به خود جلب کرده است، این است که بگوییم من که مسلمان هستم و خدا را شکر روزی مثلا 5صفحه یا 5آیه را می خوانم. که این کار خوبیست و مسلما این قاری، ثواب قرائت را نیز خواهد برد، منتهی شاید بتوان گفت : در رسیدن به سر منزل ومقصد خود، دچار لغزش خواهد شد.
چنین شخصی، مانند کسی است که برای خرید یک کالایی، وارد یک شهر بزرگی شده است، این شخص چون نسبت به کوچه وبازارشهر ناشناس است، لذابرای تهیه ی کالای خود هر روز باید از یک مغازه به مغازه دیگر برود. ولی اگر شخصی یک دور نمایی از شهر در دست داشته باشد، مسلما در صورت نیاز هر کالایی، خوب می داند که باید چکار کند وبه کجای شهر برود.
قرآن کریم، این معجزه ی الهی، مثل شهربزرگی است که خداوند سبحان تمام تابلو های راهنمایی برای رسیدن به سعادت،و تمام چاله ها و تابلو های انحراف از مسیر را در آن بیان کرده است.انسان با مطالعه ی دقیق دراین کتاب نورانی، متوجه خواهد شد که گویی خدای سبحان دستش را گرفته و در این شهربزرگ سیر می دهد، سیر درآ فاق و أنفس و شناخت هستی و معاد، و غیره که همه دال بر وجود آفریننده و فرمانروایی بس بزرگ دارد.
حال اگر کسی بتواند از این کتاب نورانی، یک نقشه ی راه بدست بیاورد، مطمئنا در هیچ جایی دچار لغزش نخواهد ش، و می تواند با تابلو های مسیر، به سوی جلو حرکت کند، و در هر جایی که بخواهد از مسیر منحرف شود، می تواند از این منبع فیض الهی بهرمند شود.
بنابرای چون بر خلاف کتابهای بشری، روش واسلوب این کتاب نورانی، به گونه ای نیست که مطالبش دسته دسته وفصل فصل بیان شده باشد، لذا لازم است که انسان تمام این کتاب شریف را بیاموزد، تا درمواقع نیاز بتواند از مقاصد بلند ونورانی آن استفاده کند.
فضیلت ماه رجب
در حدیث معروف از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) وارد شده است که خداوند در آسمان هفتم، ملکی گذاشته به اسم داعی. وقتی ماه رجب شروع می شود این ملک هر شب تا صبح صدا می زند: خوشا به حال کسانى که با میل و رغبت تمام، رو به سوى درگاه خدا آرند.
بدان که ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان در شرافت تمامند و روایت بسیار در فضیلت آنها وارد شده است.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود:
کسی که یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد مستوجب خشنودی بزرگ خدا گردد و غضب الهی از او دور گردد و دری از درهای جهنم برروی او بسته شود.
امام موسی بن جعفر(علیه السلام) فرمود:
هرکه یک روز ماه رجب را روزه بدارد آتش جهنم یکساله راه از او دور شود.
(مفاتیح الجنان)
منبع : فدای مادر سادات
دانههای کاشته شده را نگاه کنی
و برایشان « انّ الله فالق الحبّ و النّوی » بخوانی.
درِ گوش من از «فلق» بخوان. از شکافتن، از سر برآوردن،
از این روحِ مرده، حیات بیرون بیاور،
.
یا فالق الحبّ و النّوی!
.
«خداوند، شکافندهی دانه و هسته است.
.
زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میآوَرَد... »
.
(انعام/95)
به تحقیق یکی از بزرگترین نعمت هایی که خداوند متعال به هر انسانی عنایت کرده است ،نعمت یادگیری یک زبان خاص و صحبت کردن توسط آن است و این فرآیند شگفت انگیز یکی از زیباترین مراحل خلقت انسان است که چگونه نوزادی بدون گذراندن هیچ دوره آموزشی و تنها بعد از چند ماه گوش دادن به محیط اطراف خود ، آغاز به گفتن کلمات شکسته و سپس کلمات کامل و بعد از حدود سه سال قادر به صحبت کردن مانند یک انسان بالغ خواهد بود .
منبع : کلوب / کلوب امام رضا
خداوند متعال یکی از آیات و نشانه های خود در عالم هستی را همین اختلاف زبان های انسان ها با یکدیگر بیان می کند و می فرماید:
(وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوانِکُمْ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْعالِمینَ : و از نشانههاى [قدرت] او آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف زبانهاى شما و رنگهاى شماست. قطعاً در این [امر نیز] براى دانشوران نشانههایى است.)( الروم : 22)
اهمیت زبان به قدری است که خداوند متعال آن را نشان ای مهم در راستای خلقت آسمان ها و زمین بیان می کند و در نهایت اختلاف زبان در میان انسان ها را نشانه ای محسوب می کند که دانشوران می توانند از آن آگاه شوند و به عظمت آن پی ببرند.
مسئله اختلاف زبان ها در جامعه بشری امری است که خداوند متعال برای تبلیغ ادیان الهی به آن توجه ویژه داشته و همواره پیام آوران خود را با زبان آن جامعه خاص مبعوث به رسالت می کرده است، چرا که آشنایی و تسلط به لغت و زبان یک جامعه در کنار سائر عوامل می تواند نقش بسیار مهمی در تاثیر پذیری آنان ایفا کند و به همین جهت این مسئله به عنوان یک سنت الهی در قرآن مجید به تصویر کشیده شده است که همواره پیامبران به زبان جامعه خود به بهترین شکل تسط داشتند :
(وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ فَیُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ :و ما هیچ پیامبرى را جز به زبان قومش نفرستادیم، تا [حقایق را] براى آنان بیان کند. پس خدا هر که را بخواهد بىراه مىگذارد و هر که را بخواهد هدایت مىکند، و اوست ارجمند حکیم.)( إبراهیم : 4)
تسلط به زبان جامعه هدف و فصاحت و توانایی در گفتگو توسط آن زبان چنان از اهمیت خاصی برخودار است که حضرت موسی علیه السلام عدم فصاحت خود را به عنوان یکی از مشکلات خود در راستای ارتباط با فرعونیان بیان می کند و از خداوند متعال درخواست می کند که برادرش هارون که با فصاحت تمام قادر به گفتگو است را به او همراه کند :
(وَ أَخی هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِساناً فَأَرْسِلْهُ مَعی رِدْءاً یُصَدِّقُنی إِنِّی أَخافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ : و برادرم هارون از من زبانآورتر است، پس او را با من به دستیارى گسیل دار تا مرا تصدیق کند، زیرا مىترسم مرا تکذیب کنند.( القصص : 34)
پیشرفت تکنولوژی و صنعت در قرن بیست و یکم دنیا را تبدیل به یک دهکده بسیار حقیر و کوچک کرده است که انسان ها به راحتی و در هر ساعتی از شبانه روز می توانند با یکدیگر در ارتباط باشند و افکار و عقاید و علوم خود را با یکدیگر به اشتراک بگذراند و مسلما این فضا بستر مناسبی برای استفاده بهینه در تبلیغ معارف شیعی و قرآنی است ،چرا که می توان با یادگیری یک زبان خاص انسان های متعددی را با حقائق و معارف ناب قرآن و اهل بیت آشنا و آنها را از زلال چشمه وحی سیراب کرد .
اهمیت یادگیری یک زبان خارجی در راستای اهداف الهی و پسندیده را می توان از این حکایت شنیدنی که حضرت آیت الله خرازی در کتاب روزنه هایی از عالم غیب نقل می کند به خوبی دریافت :
(ایشان از قول یکی از علمای معاصر به نام حجة الاسلام حاج شیخ محمد حسین
فاضلی ابرقویی نقل می کند که فرمودند:
در منا بودم، دیدم شوق دارم از خیمه بیرون بروم، بیرون رفتم گویا به طرف مسجد خیف رفتم، به چادری رسیدم دیدم حضرت در آنجا تشرف دارند و ملل مختلف خدمتشان مشرف می شوند و با هر کدام به زبان خودشان صحبت می فرمایند و با من به زبان فارسی صحبت فرمودند، و فرمودند: این ها تشنه معارف دین هستند، چرا زبان های مختلف را فرا نمی گیرید تا معارف دینی را به آنان برسانید.)( کتاب روزنه هایی از عالم غیب، حضرت آیت الله سید محسن خرازی، ص 39)
این حکایت زیبا که داستان تشرف یکی از علما را به محضر امام زمان عج اله تعالی فرجه الشریف به تصویر کشیده است، مسئولیت فعالان در عرصه فرهنگی را دو چندان و اهتمام آنان را به فعالیت های برون مرزی می طلبد ، چرا که دشمنان قسم خورده دین و به خصوص دشمنان شیعه ،امروزه با به کارگیری این ابزار و تسط به زبان های مختلف و مطرح دنیا شبانه روز در حال فعالیت بر علیه اسلام و قرآن و مذهب تشیع هستند .
تسلط به زبان جامعه هدف و فصاحت و توانایی در گفتگو توسط آن زبان چنان از اهمیت خاصی برخودار است که حضرت موسی علیه السلام عدم فصاحت خود را به عنوان یکی از مشکلات خود در راستای ارتباط با فرعونیان بیان می کند و از خداوند متعال درخواست می کند که برادرش هارون که با فصاحت تمام قادر به گفتگو است را به او همراه کند
جالب است بدانید که در راستای این فعالیت های تخریبی و اهمیت مسئله زبان،سازمان اطلاعات نظامی رژیم صهیونیستی برای بر طرف کردن مشکلاتی که با کشور های فارسی زبان و به خصوص ایران دارد تصمیم گرفته است تا آموزش زبان فارسی از همان پایه اول در کلیه مدارس این رژیم تدریس کند و از فارغ التحصیلان در این رشته برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند .(مشرق نیوز)
سخن در اهمیت فراگیری زبان های زنده دنیا خصوصا برای فعالان در عرصه فرهنگ ،فراوان است و هرچقدر در پیرامون آن صحبت شود، به نظر می رسد باز هم کم باشد و به همیج جهت این مقاله را با سخنان امام راحل در مورد یادگیری زبان های رایج دنیا ، توسط دانشجویان و طلاب خاتمه می دهیم :
(پیشتر احتیاج به زبان، زبانهاى خارجى نبود، امروز احتیاج است به این، یعنى جزو برنامه تبلیغات مدارس باید زبان باشد، زبانهاى زنده دنیا، آنهایى که در همه دنیا شایعتر است. این باید یکى از چیزهایى باشد که در مدارس دینى ما که مىخواهند تبلیغ بکنند، این امروز محل احتیاج است، مثل دیروز نیست که ما صدامان از ایران بیرون نمىرفت. امروز ما مىتوانیم در ایران باشیم و به زبان دیگرى همه جاى دنیا را تبلیغ کنیم، در همه جا مبلغ باشیم، و علاوه بر آن امروز رفتن به همه جاى دنیا یک امر آسان و عادى است که مبلغین ان شاء اللَّه باید تربیت بشوند، و فیضیه و دانشگاه ما باید یک دانشگاه و یک فیضیه باشد براى همه دنیا، تبلیغ براى همه دنیا، براى همه کشورهاى عالم. )(صحیفه نور ،ج 18 ،ص 99)
گفت : مرا دیگر ام البنین نگویید ...
اما او تا ابد " ام البنین " است
چون مادر " چهار شهید " است
و شهید همیشه زنـــــــده است
هدیه به روح مطهر ام البنین و همه
پدران و مادران شهدا ، صلوات بفرستید