مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

قرآن و اهل بیت (ع) نورند . نوری که انسان می تواند در پرتو آن به تعالی و تکامل برسد .
منشأ نور خداست و همه انوار عالم ، فروغ و تجلی خود را از نور خدا می گیرند .
" مشکوة " همان سرچشمه نور است که همه انوار را در بر دارد....
این وبلاگ تخصصی و پیرامون قرآن و اهل بیت ( ع ) است که به میمنت میلاد پیامبر اکرم حضرت محمد ( ص )
و صادق آل محمد ( ع ) در روز 17 ربیع الأول ایجاد گردیه است . امید است مورد علاقه و عنایت شیفتگان قرآن و عترت
واقع گردد. و الحمد لله رب العالمین

۲۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان» ثبت شده است

۱۱
تیر
سوره یوسف
 

آموزه های سوره یوسف

 

یکی از پیامبران جلیل القدری که نام مبارک او در قرآن مجید بیان حضرت یوسف (علیه السلام) است. یکی از ویژگی‌های بسیار معروف و مشهور این پیامبر الهی، زیبایی خاصی بود که ایشان از آن برخوردار بودند، ولی ازآنجایی که خدای متعال در قرآن مجید شاخصهای زیبایی از فضائل و کمالات اخلاقی ایشان را مورد اشاره و بیان قرآن داده سزاوار است به زوایای دیگر فضائل و کمالات این پیامبر جلیل الشان دقت شود.

«لَقَدْ کانَ فی‏ یُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ آیاتٌ لِلسَّائِلینَ؛ [یوسف/7]

به راستى در [سرگذشت‏] یوسف و برادرانش براى پُرسندگان عبرتهاست.»

۱۰
فروردين

امام باقر

 امام باقر (ع) و دوستی و محبت اهل بیت

حکیم بن عتیبه گفت: خدمت حضرت باقر (علیه السلام) بودم، خانه پر از جمعیت بود در این هنگام پیرمردى که تکیه بر عصاى آهنین خود داشت وارد شد بر در خانه ایستاده، گفت: السلام علیک یابن رسول الله و رحمة الله و برکاته و سکوت کرد. حضرت باقر (علیه السلام) فرمود: علیک السلام و رحمة الله و برکاته .
پیرمرد رو به طرف حضار مجلس نموده بر همه سلام کرد و آنها جواب سلامش را دادند آنگاه متوجه حضرت شده و عرض کرد یابن رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم) مرا به نزدیک خود جاى ده.
فوالله انى لاحبکم و احب من یحبکم و والله ما احبکم و لا احب من یحبکم لطمع فى دنیا والله انى لا بغض عدوکم و ابرء منه والله ما ابغضه و ابرء منه لوتر، کان بینى و بینه والله انى لاحل حلالکم و احرم حرامکم و انتظر امرکم فهل تر جولى جعلنى الله فداک
به خدا سوگند شما را دوست دارم و دوستان شما را نیز دوست دارم ، این علاقه و محبت من نسبت به شما و دوستانتان نه براى طمع در دنیا است. به خدا قسم دشمنان شما را دشمن دارم و از آنها بیزارم. این دشمنى و بیزارى که نسبت به آنها ابراز مى کنم خداى را شاهد مى گیریم که نه به واسطه کینه و خصومتى است که بین من و آنها باشد. آنچه شما حلال بدانید حلال مى دانم و آنچه حرام بدانید حرام مى دانم و انتظار فرج شما خانواده را مى کشم یابن رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) فدایت شوم با این خصوصیت آیا امید نجاتى برایم هست؟!
حضرت باقر (علیه السلام ) فرمود: جلو بیا؛ او را پیش خواند تا در پهلوى خود نشانید. آنگاه فرمود: پیرمرد.
شخصى خدمت پدرم على بن الحسین (علیه السلام ) رسید همین سوالى که تو کردى از ایشان نمود. پدرم در جوابش فرمود: اگر از دنیا بروى وارد بر پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) و على و امام حسن و امام حسین و على بن الحسین (علیهم السلام) مى شوى ، قلبت خنک خواهد شد و دلت از التهاب مى افتد شاد خواهى شد و چشمهایت روشن مى گردد، با کرام الکاتبین به خوبى و خوشى روبرو خواهى شد آنگاه که جانت به اینجا برسد (در این هنگام با دست اشاره به گلوى خود نمود) در زندگى نیز چیزهائى خواهى دید که باعث روشنى چشمت هست و با ما در مقامى بلند و ارجمند خواهى بود.
پیرمرد از شنیدن این مقامات چنان غرق در شادى شد که خواست براى مرتبه دوم عین جملات را از زبان امام (علیه السلام) شنیده باشد، از این رو عرض کرد یابن رسول الله چه فرمودید؟!
حضرت باقر (علیه السلام) سخنان خود را تکرار کرد. پیرمرد عرض کرد اگر من بمیرم بر پیغمبر و على و حسن و حسین و على بن الحسین (علیهم السلام) وارد مى شوم. چشمم روشن و دلم شاد و قلبم خنک مى شود و کرام الکاتبین را با شادى و خوشى ملاقات مى کنم وقتى جانم به گلویم برسد.
اگر زنده بمانم خدا چشمم را روشن مى نماید و با شما در درجه اى بلند خواهم بود؟!
در این هنگام پیرمرد را چنان گریه اى گرفت که مانند ژاله اشک مى ریخت و با صداى بلند هاى هاى گریه مى کرد. آنقدر گریه کرد که بر زمین افتاد. قطرات پیاپى اشک و ناله هاى جانگداز که حاکى از قلب پر محبت و ولاى پیرمرد بود چنان اطرافیان را تحت تاثیر قرار داد که همه با صداى بلند شروع به گریه کردند. حضرت باقر (علیه السلام) رو به طرف پیرمرد نموده با دست مبارک قطرات اشک را از مژگانش مى گرفت و مى پاشید.
پیرمرد سربلند نموده و عرض کرد یابن رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) دست مبارکت را به من بده . حضرت دست خود را به طرفش دراز کرد.
پیرمرد گرفته شروع به بوسیدن کرد و بر چشمهاى خود گذاشت ، سینه و شکم خویش را گشود، دست آن جناب را بر روى سینه و شکم خود گذاشت آنگاه از جاى حرکت کرده سلام داد و رفت.
حضرت باقر (علیه السلام) تا موقعى که پیرمرد در حال رفتن دیده مى شد او را با توجه مخصوصى تماشا مى کرد، پس از آن روى به جمعیت نموده فرمود: هر کس مایل است مردى از اهل بهشت را ببیند به این شخص نگاه کند
حکیم بن عتیبه راوى حدیث مى گوید هیچ مجلس عزائى را ندیده بودم که از نظر سوز و گداز و سیلاب اشک شباهت به این مجلس داشته باشد.(1)

1- روضه کافى ، ص 76.

منبع: آگاه شویم، حسن امیدوار، جلد اول.

۳۰
بهمن

مجموعه پرسش و پاسخهای مردم پس از این کلام امام به خطبه سلونی مشهور است که در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره می کنیم.

۱۴
شهریور
%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8

مردی همسر و سه فرزندش را ترک کرد و در پی روزی خود و خانواده اش راهی سرزمینی دور شد... فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند.

مدتی بعد ، پدر نامه ی اولش را به آن ها فرستاد. بچه ها آن را باز نکردند تا آنچه در آن بود بخوانند ، بلکه یکی یکی آن را در دست گرفته و بوسیدند و گفتند : این نامه از طرف عزیزترین کس ماست. سپس بدون این که پاکت را باز کنند ، آن را در کیسه ی مخملی قرار دادند ...

هر چند وقت یکبار نامه را از کیسه درآورده و غبار رویش را پاک کرده و دوباره در کیسه می گذاشتند... و با هر نامه ای که پدرشان می فرستاد همین کار را می کردند.

سال ها گذشت. پدر بازگشت، ولی به جز یکی از پسرانش کسی باقی نمانده بود،

از او پرسید : مادرت کجاست ؟

پسر گفت : سخت بیمار شد و چون پولی برای درمانش نداشتیم، حالش وخیم تر شد و مرد.

پدر گفت : چرا ؟ مگر نامه ی اولم را باز نکردید ؟ برایتان در پاکت نامه پول زیادی فرستاده بودم!

پسر گفت : نه !

پدر پرسید : برادرت کجاست ؟

پسر گفت : بعد از فوت مادر کسی نبود که با تجربه هایش او را نصیحت کند و راه درست را به او نشان دهد ، مرد گفت : خواهرت کجاست ؟

پسر گفت : با همان پسری که مدت ها خواستگارش بود ازدواج کرد الآن هم در زندگی با او اسیر ظلم و رنج است !

پدر با تأثر گفت : او هم نامه ی من را نخواند که در آن نوشته بودم این پسر آبرودار و خوش نامی نیست و دلایل منطقی ام را برایش توضیح داده بودم و اینکه من با این ازدواج مخالفم ؟

پسر گفت : نه ...!

الان به چی دارید فکر میکنید؟

به اینکه مقصر خود فرزندان بودند که بجای خواندن نامه ، اونو میبوسیدن و به چشم میمالیدند و با احترام در کیسه مخملی نگهداریش میکردند؟



به چیز درستی فکر میکنید ، پس حالا میتوانید ادامه ی صحبت های منو خوب درک کنید ...

به حال آن خانواده فکر کردم و این که چگونه به راحتی همه فرصتها را از دست داده بودند ، سپس چشمم به قرآن روی طاقچه افتاد که در قوطی مخملی زیبایی قرار داشت. وای بر من ...!

رفتار من با کلام الله مثل رفتار آن بچه ها با نامه های پدرشان است!

من هم قرآن را میبوسم

روی چشمم میگذارم

مورد احترام قرار میدهم

می بندم و در کتابخانه ام می گذارم و آن را نمی خوانم و از آنچه در اوست ، سودی نمی برم، در حالی که تمام آنچه که در آن در آن است روش زندگی من است...

از خدا طلب بخشش و عفو کردم و قرآن را برداشتم و تصمیم گرفتم که دیگر از او جدا نشوم.
۰۷
شهریور

مرا بخوانید تا به شما پاسخ دهم . غافر آیه ۶۰

من معنی قرآن را متوجه نمیشوم
==================
۳۰
مرداد


عده ای در اطراف امام صادق(ع) نشسته بودند

و قرآن می خواندند

قاری خواند: والشمس وضحیــــها..

امام گفت: خورشید محمد (ص) است که دین را برای

مردم روشن کرد

قاری گفت: والقمر اذا تلـــیها...

امام دوباره فرمود: ماه علی است بعد از محمد

قاری خواند: والنهار اذا جلیـــها..

امام فرمودند:

روز ، مهدی است که تاریکی های ظلم را مانند پرده می درد
.

شهادت صادق آل محمد (ص) ششمین امام شیعیان

تسلیت باد .
۲۵
مرداد

نزدیک ساحل دریای سرخ، در بندر أیله عده ­ای از دودمان بنی ­اسراییل در زمان حیات حضرت داوود زندگی می­کردند.که می­بایست مسلک پدران و نیاکان خود را تعقیب کنند و روز شنبه را به عبادت پروردگار خویش بپردازند؛ و طبق آیین­شان شکار در روز شنبه را حرام بدانند.
کالای استراتژیک این شهر ماهی بود و بیشتر اهالی آن از راه صید ماهی امرار معاش می­کردند. از آن­جا که خداوند می­خواست این قوم را در معرض امتحان قرار دهد، زمینه ­ی آزمایش را این­گونه برایشان رقم زد:
ماهیان دریا که شنبه را روز امن و امان یافته بودند، به خواست و مشیت خداوند به کناره­ی دریا میآمدند و چنان روی آب را پر می­کردند که با تلاش اندک و در زمان کم، صیادها می­توانستند تعداد زیادی ماهی بگیرند. اما روزهای دیگر برای ماهیان نا امن بود، و از کناره­ی دریا فاصله می­گرفتند به گونه ­ای که صید آن­ها به سختی صورت می­گرفت.
همین امر باعث طمع عده ای از مردم شد آنها متوسل به حیله و فریب شدند به این صورت که در کنار دریا، حوضچه ­ها و استخرهایی را ساختند تا بتوانند از راه جوی­ و کانال­های متعدّدی که به دریا راه پیدا کرده­اند؛ ماهی­ها را جمع کنند.صبح شنبه­ کانال­ها را می­گشودند تا ماهی­ها به حوضچه ­ها وارد شوند و در آخرِ روز که ماهی­ها قصد بازگشت می­کردند، دریچه ­ها را می­بستند و روز یک­شنبه­ ماهیان به دام افتاده در حوض­ها را صید می­کردند.

با شروع این بدعت؛ ساکنان شهر به تدریج به سه طایفه تقسیم شدند:

1. بیشتر اهالی شهر به بدعت گذاران فریبکار پیوستند و با ایشان همکار و هم نوا شدند

2. اندکی از خدا باوران که ایمان در اعماق قلبشان رسوخ کرده بود، با صلابت و یقین تمام در مقابل این بدعت ایستادند و با سلاحِ موعظه و نصیحت به مبارزه با این فریبکاری و حیله ­ی آشکار پرداختند.

3. کسانی هم بدون موضع و بی­طرف بودند؛ نه همگام با گناه­کاران بودند تا به این حرام آشکار دست یازند؛ و نه با واعظان غیور هم­نوا می­شدند و نهی از منکر می­کردند؛ از این روی نه به شکار ماهی در روزهای شنبه می­پرداختند و نه متعرّض ماهی­گیران متخلّف می­شدند.

(که بحث رو گروه سوم هست)

مومنان پس از اثر نکردن حرفهایشان هجرت کردند، در شب هجرت مومنان عذاب الهی نازل شد:

فلمّا نسوا ماذکّروا به أنجینا الّذین ینهون عن السّوء و أخذنا الّذین ظلموا بعذاب بئیس بما کانوا یفسقون

پس هنگامی که آن­چه را بدان تذکّر داده شده بودند، از یاد بردند، کسانی را که از [کار] بد باز میداشتند نجات دادیم؛ و کسانی را که ستم کردند، به سزای آن­که نافرمانی می­کردند، به عذابی شدید گرفتار کردیم.

(یعنی جمعیت ساکتین و بی تفاوتها همراه گناهکاران گرفتار عذاب الهی شدند)

_______________________________________________________

1. آیا به گناههای اطرافمون معترض میشیم یا جز جمعیت ساکتین هستیم ... ؟

2.ملاک، اثرِِِ امر به معروف و نهی از منکر نیست.

ملاک، انجام واجب الهی هست.چه آنکه احتمال اثر در اغلب موارد وجود دارد

3.امر به معروف و نهی از منکر هم وظیفه است و هم حق

4.زبان نرم، شیوه مناسب برخورد ،اطلاع از معروف و منکر از لوازم ضروری این امر مهم است
۱۸
تیر

روزی حضرت علی علیه السلام بر جمعی وارد شده و از آنها سؤال فرمودند: آیا می دانید امید بخش ترین آیه قرآن کدام است؟! هرکس به فراخور حال خویش آیه ای را عنوان کرد:

بعضی گفتند: آیه «إِنَّ اللّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ/ خداوند جز شرک، گناهان دیگر را می بخشد.»

سوره نساء/آیه ۴۸.

 

* بعض دیگر بر آن بودند که این آیه است؛ «وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءًا أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللّهَ یَجِدِ اللّهَ غَفُورًا رَحیماً/ هرکس خلافکار و ظالم باشد ولی استغفار کند، خداوند را بخشنده و مهربان خواهد یافت.» سوره نساء/ آیه ۱۱۰.

 

* عدّه ای اظهار داشتند آیه «یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً/ای بندگان من که در حقّ خود اسراف کرده اید! از رحمت خدا مأیوس نشوید، زیرا او همه گناهان را می بخشد.»

سوره زمر/آیه ۵۳.

 

* تعدادی هم نظر به این آیه داشتند؛ «وَ الَّذینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَهً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللّهُ/کسانی که اگر کار زشتی انجام دادند و به خودشان ظلم کردند، یاد خداوند می کنند و برای گناهان خویش استغفار می نمایند، و کیست جز خداوند که گناهان را ببخشد.»

سوره آل عمران/آیه ۱۳۴.


                                 


بعد از اینکه حضرت نظرات آنان را شنید، فرمودند: از حبیبم رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: امید بخش ترین آیه در قرآن این آیه است: «وَ أَقِمِ الصَّلاهَ طَرَفِیَ النَّهارِ وَ زُلَفًا مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ»

سوره هود/آیه۱۱۴.


سپس پیامبر صلی الله علیه و آله ادامه دادند: «یا علی! سوگند به خداوندی که مرا بشیر و نذیر به سوی مردم مبعوث کرد، وقتی که انسان برای نماز وضو بگیرد، گناهانش ریخته می شود، و زمانی که رو به قبله کند، پاک می شود. یا علی! مثال اقامه کننده نمازهای روزانه، مثل کسی است که هر روز پنج مرتبه در نهر آبی که جلوی منزل اوست خود را شستشو کند.

                           (تفاسیر مجمع البیان و کنزالدقائق.)

۱۳
تیر

وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة [بقره 43]
کمک بگیرید از صبر و نماز
خداوند که خالق ما است و از اسرار درون ما آگاه، می داند در مشکلات ،ما باید چه کنیم ؛ می فرماید از صبر و نماز کمک بگیرید.


داستانک:

ابو على سینا، حکیم ایرانى ، که باعث افتخار مشرق زمین است ، در این باره نیز چنین گفته است :
هر گاه در مسئله اى از مسائل ، به مشکلى برخورد مى کردم و در حل آن حیران مى شدم ، وضو مى گرفتم و به مسجد جامع شهر مى رفتم ، دو رکعت نماز به جا مى آوردم و از خالق بى همتاى دانا و توانا استمداد مى کردم ، پس ‍ از نماز و بیرون آمدن از مسجد به نحوى به من الهام مى شد و آن مشکل به آسانى برایم حل مى گردید.
همچنین درباره ملا صداراى شیرازى ، آن عارف و فیلسوف اسلامى (صاحب اسفار) گفته شده است : زمانى که ایشان در کهک قم مشغول مطالعه و نوشتن فلسفه بود اگر مشکل و معمایى برایش پیش مى آمد فورا به شهر مقدس قم حرکت کرده و در حرم حضرت معصومه علیها السلام بعد از زیارت آن بانو، دو رکعت نماز مى خواند و به واسطه آن ، مشکل خود را حل مى کرد و همان نماز کلید حل مشکل او مى شد.

[منبع: سجاده عشق ؛ نوشته نعمت الله صالحی حاجی آبادی ؛ بخش هفتم]


شوخی :

اما بعضی از مردم در مشکلات می گویند : استعینوا بالموسیقی و السیگار
در مشکلات به جای آنکه از نماز و صبر کمک بگیرند از موسیقی و سیگار و ... برای آرامش و دیگر مسایل کمک می گیرند

۱۷
خرداد


على علیه السلام گفت : رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله روزى فرمود: یا على خواهى تو را چیزى آموزم که اگر خلق هفت آسمان و زمین جمع گردند نتوانند به تو بدى و آسیبى رسانند و هیچ کس بر تو ظفر نیابد. گفتم : بلى .
فرمود: هفت آیه در قرآن است .
آن را این گونه بر خود بخوان و بدم .
اول : از پیش رو،
دوم : پشت سر،
سوم : بالاى سر،
چهارم : به سوى پایین ،
پنجم : بر طرف راست ،
ششم : بر طرف چپ
و هفتم : بر تمام اعضاء.

یا على ! هر کس این هفت آیه را بخواند یا با خود دارد حق سبحانه و تعالى هفتاد هزار بدى را از نامه عمل او دور کند و هفتاد هزار حسنه در نامه عمل او نویسد و هفتاد هزار قصر در بهشت برایش بنا کند و هفتاد هزار حور و قصور و غلمان به او کرامت فرماید و هفتاد هزار حله از حریر و دیباى بهشتى به او بپوشاند چنان که صفت آنها را حق داند و دیگرى نداند.
یا على ! هر کس این هفت آیه را بخواند و با خود دارد خداوند در روز قیامت دارنده او را به حرمت این آیات ببخشد اگر چه مستوجب کیفر باشد.
و باز فرمود: یا على ! هر که آن را بخواند و به خود بدمد اگر نزد امراء و حکام رود البته عزیز و مکرم باشد اگر چه بر او خشم گرفته باشند، نرم گرداند. (و آن هفت آیه این است
قل لن یصیبنا الا ما کتب اللّه لنا هو مولانا و على اللّه فلیتوکل المومنون .

(سوره توبه ، آیه 51)


بگو هرگز نرسد ما را مگر آنچه را نوشت خدا بر ما، اوست صاحب اختیار ما و بر خدا توکل کنند گروندگان .

و ان یمسسک اللّه بضر فلا کاشف له الا هو و ان یمسسک بخیر فهو على کل شى ء قدیر
(سوره انعام ، آیه 17)

و اگر برساند تو را خداى سختى پس نیست بازدارنده مر آن را مگر او و اگر برساند به تو نیکویى پس او بر هر چیزى تواناست .

و ما من دابه فى الارض الا على اللّه رزقها و یعلم مستقرها و مستودعها کل فى کتاب مبین


(سوره هود، آیه 6)

و نیست هیچ جنبنده اى در زمین مگر بر خداست روزى او و مى داند قرارگاهش و آرامگاهش را به جملگى در کتابى روشن است .

انى توکلت على اللّه ربى و ربکم ما من دابه الا هو اخذ بناصیتها ان ربى على صراط مستقیم

(سوره هود، آیه 56)


همانا من توکل کردم بر خداى پروردگارم و پروردگار شما نیست هیچ جنبنده مگر که اوست گیرنده موى پیشانیش را همانا پروردگار من بر راه راست است .

و کاین من دابه لا تحمل رزقها اللّه یرزقها و ایاکم و هو السمیع العلیم .

(سوره عنکبوت ، آیه 60)

و چه بسیار جنبنده که بر نمى دارد روزى خود را، خدا روزى مى دهد او را و شما را و او شنواى داناست .

ما یفتح اللّه للناس من رحمه فلا ممسک لها و ما یمسک فلا مرسل له من بعده و هو العزیز الحکیم .

(سوره فاطر، آیه 2)

آنچه گشاده گرداند خدا براى مردمان از رحمت ، پس نیست باز گیرنده مر آن را و آنچه را باز گیرد پس نیست فرستنده مر او را بعد از گرفتن او و اوست غالب درست کردار.

و لئن سالتهم من خلق السموات و الارض لیقولن اللّه قل افرایتم ما تدعون من دون اللّه ان ارادنى بضر هل هن کاشفات ضره او ارادنى برحمه هل هن ممسکات رحمته قل حسبى اللّه علیه یتوکل المتوکلون .


(سوره الزمر، آیه 38)

و اگر بپرسى از ایشان کى آفرید آسمان ها و زمین را هر آینه خواهند گفت البته خداست . بگو خبر دهید که آنچه را مى خوانید از غیر خدا اگر خواست به من خداى ضررى را آیا ایشانند دفع کننده ضررش یا اگر خواست به من رحمت و احسانى آیا ایشانند بازدارندگان رحمتش . بگو که بس است مرا خدا بر او توکل مى کنند توکل کنندگان .