هدف از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
پیامبر اکرم-صلی الله علیه و اله
إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْـــلَاقِ.
هدف از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
پیامبر اکرم-صلی الله علیه و اله
إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْـــلَاقِ.
چهار ویژگی شایسته انسان
قالَ عَلِیٌّ اَمیرَالمُؤمِنینَ عَلَیهِ السَّلامُ:
طُوبی لِمَن ذَکَرَ المَعادَ وَ عَمِلَ لِلحِسابِ وَ قَنِعَ بِالکَفافِ وَ رَضِیَ عَنِ اللهِ (نهج البلاغه، کلمات قصار 44، صفحه 477)
آیت الله شیخ مجتبی تهرانی(ره):
حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) فرمودند:
- خوشا به حال کسی که همیشه به یاد آخرت و معاد باشد
- و کار و تلاشی که انجام می¬دهد برای روز حساب باشد
- و قناعت کند به آنچه خداوند روزی او کرده است
- و از خداوند متعال راضی باشد.
حضرت علی (ع) می فرماید: خوشا به حال انسانی که این چهار چیز در او باشد:
اوّل: آخرت و معاد را فراموش نکند.
ازجمله ایشان معلوم می¬شود یکی از امور بسیار مهمّی که باعث لغزش و هلاکت انسان می¬شود، همانا فراموش کردن مرگ و قیامت و... می¬باشد.
دوّم: در قیامت مواقف متعددّی می¬باشد ولی حضرت موقف حساب را ذکر می¬فرماید. این کار و تلاشی که می¬کنی، چون می¬دانی حساب از تو می¬خواهند پس باید مراقبت کنی؛ هم در چگونگی وکیفیّت عمل و هم در مقدار و کمّیت آن برای پس دادن حساب.
سوّم: حضرت کفاف را می¬فرماید؛ یعنی به همان مقدار که گذران زندگی انسان است و محتاج به دیگران نباشد و خداوند روزی او کرده است قانع باشد. او زیاده خواهی ندارد، زیرا می¬داند آخرت در پیش روی اوست و آنچه به دست آورده، زیادی است میگذارد و می¬رود و حساب آن هم از او کشیده می¬شود.
چهارم: رضایت انسان ازخداوند در تمامی اوقات، احوال و مکان ها که شکر و سپاسگزاری او را به دنبال دارد. زیرا حوادث و بلاها و... که انسان به آنها مبتلا می¬شود، آزمایش و امتحان الهی بوده، یا به خاطر گناه، اشتباه، خطا و لغزش و در حقیقت عکسالعمل اعمال خود اوست. او بداند که همیشه نظر و در ِ رحمت، نعمت و مغفرت الهی به روی بندگان باز است و انسان با توبه و اصلاح اعمال و جبرانِ گذشته در حد توان می¬تواند از رحمت و مغفرت خداوند بهره¬مند شده و نه تنها شامل بخشش الهی شود، بلکه خداوند کریم به فضل خود آن بدی¬ها را هم تبدیل به خوبی¬ها و نعمت می¬کند.
اگراین چهار چیز در انسان درست باشد، دنیا و آخرت او درست خواهد شد.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله شیخ مجتبی تهرانی(ره)
شرح حدیث:
قرآن در قیامت چگونه شفاعت می کند؟
کلمة شفاعت در لغت به معنای جفت شدن و کنار هم قرار گرفتن دو چیز است.[1]
در اصطلاح کلامی نیز شفاعت به معنای وساطت اولیا و برگزیدگان الهی، برای رساندن بندگان به فیض رحمت و مغفرت الهی و دستگیری و نجات آنان است.[2]
شهید مطهری می گوید: شفاعت اقسامی دارد که برخی از آنها نادرست و ظالمانه است و در دستگاه الهی وجود ندارد ولی برخی، صحیح و عادلانه است و وجود دارد. نوع نادرست شفاعت که به دلایل عقلی و نقلی مردود شناخته شده است این است که گناهکار بتواند وسیله ای برانگیزد و به توسط آن از نفوذ حکم الهی جلوگیری کند، درست همان طوری که در پارتی بازی های اجتماعات منحطّ بشری تحقق دارد.
اما شفاعت صحیح که تأیید کنندة قانون و حافظ نظام است و آیات و روایات زیادی از طریق شیعه و سنی وجود آن را اثبات می کند بر دو گونه است:
1. شفاعت «رهبری» یا شفاعت «عمل».
2. شفاعت «مغفرت» یا شفاعت «فضل».
با نظر و نگاهی به آیات و روایات به روشنی در مییابیم که شرع مقدس اسلام در فردیترین دستورات خود اجتماعی است و ارتباطات انسانی و اجتماعی را جزء اصلیترین آموزههای خود قرار داده است. اگر بگوییم قرآن مجید آئیننامه ارتباطات است امری بدیهی را تأیید نمودهایم. رعایت حقوق شهروندی، نحوه ارتباط با والدین، همسایگان، خویشان، دوستان و محترم شمردن حریم بین محرم و نامحرم، آئین و آداب معاشرت، تعاون و مردمداری، صله رحم، رسیدگی به امور محرومان و مستمندان، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، خمس، زکات، نماز و ... از اصلیترین مأموریتها و عبادتهای فردی و اجتماعی مسلمانان به شمار میآیند. با اندکی تأمل پی خواهیم برد که در تمامی آن عبادات، ارتباطات انسانی، اجتماعی بودن و مسئولیتهای جمعی موج میزند.
«اَلشَّریفُ کُلُّ الشَّرِیفِ مَنْ شَرَّفَهُ عِلْمُهُ وَ السُّودَدُ کُلُّ السُّودَدِ، لِمَنِ اتَّقی اللهَ رَبَّه»؛
شریف واقعی، فردی است که با شرافت علم و دانش آراسته گردد و سیادت و بزرگواری حقیقی با فردی است که راه تقوا و خداشناسی را پیش گیرد.[1]
شرح کوتاه:
جمعی، افتخار و شرافت را در ثروت و عدّه ای در ریاست، پاره ای از مردم در رفاه و مادیت و جمعی هم در نسب و نژاد و قبیله گرایی جست وجو می کنند و کسانی را که فاقد این مزایا باشند به دیده حقارت و پستی می نگرند؛ ولی در منطق امام جواد(علیه السلام) شرافت واقعی و اصالت حقیقی از آن علم و دانشی است که زینت بخش فرد می گردد، بزرگواری و عظمت شخص، منوط به امتیازات و فضایل روحی و معنوی است که فرد در راه کسب آن، خود را به زحمت می افکند و آن راهِ تقوا و پرهیزکاری است که والاترین شرف و مرتبت انسانی است.[2]
قرآن کریم، از هنگام نزول تا هم اکنون، سرچشمه پیدایش و سرمایه پرورش بزرگترین و پاکترین روح ها، بلندترین همت ها، استوارترین ارادهها، عمیقترین افکار، عالیترین معارف، نغزترین ادبیات و دلانگیزترین هنرها در عرصههای گسترده و حوزههای گوناگون حیات فکری و فرهنگی و علمی و اجتماعی و ادبی و هنری مسلمانان در همه اکناف عالم و در پهنه تاریخ پر افتخار فرهنگ و تمدن اسلامی بوده است.
قرآن کریم برخلاف روشها و اندیشههای کلامی و فقهی و فلسفی، که بیش از هزار سال است در جامعه اسلامی رایج و شایع شدهاند، توجه و عنایت فوقالعادهای به طبیعت و عناصر طبیعت دارد (در این میان، آب از عمدهترین عناصر طبیعت به شمار میآید)، به طوری که در میان ادیان الهی هیچکدام به اندازه دین مبین اسلام، به ویژه قرآن کریم، به موضوع «آب» نپرداختهاند؛ تنوع موضوعی، تفصیل مباحث آب و تاکیدات قرآن به ارزش و اهمیت آب، بیانگر این حقیقت است که توجه قرآن به طبیعت و بالاخص آب همه سویه بوده است.
واژه شناسی
واژه «ماء» اصل عبری آن «مُی- میم» و سریانی آن «میا» است که در عربی تغییر شکل داد و «ماء» شد. این لغت در اصل به معنی «هر مایع غیر جامد» است چه آب مطلق باشد یا آبهای مضاف، ولی وقتی به صورت «ماء» مطلق استفاده میشود منسوب به آب خالص است.
واژه «ماء» در قرآن کریم 59 بار به صیغه مفرد و 4 بار با متصل شدن به ضمائر به کار رفته است. ماء به صیغه مفرد در موضوعات گوناگون کاربرد داشته است: