مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

قرآن و اهل بیت (ع) نورند . نوری که انسان می تواند در پرتو آن به تعالی و تکامل برسد .
منشأ نور خداست و همه انوار عالم ، فروغ و تجلی خود را از نور خدا می گیرند .
" مشکوة " همان سرچشمه نور است که همه انوار را در بر دارد....
این وبلاگ تخصصی و پیرامون قرآن و اهل بیت ( ع ) است که به میمنت میلاد پیامبر اکرم حضرت محمد ( ص )
و صادق آل محمد ( ع ) در روز 17 ربیع الأول ایجاد گردیه است . امید است مورد علاقه و عنایت شیفتگان قرآن و عترت
واقع گردد. و الحمد لله رب العالمین

۸۷ مطلب با موضوع «مباحث و مقالات روایی» ثبت شده است

۰۶
آبان

منبع : موسسه جهانی سبطین


آیه «مباهله» (آل عمران:61) از مهم‌ترین ادله قرآنی، در خصوص فضیلت و برتری اهل بیت(ع) محسوب می‌گردد. مفسران و دانشمندان مذهب اهل بیت(ع) و اهل سنت در طول تاریخ درباره این آیه بحثهای مختلفی را انجام داده‌اند. در این مقاله با توجه به اهمیت موضوع، آیه «مباهله» را به صورت تطبیقی از دیدگاه فریقین بررسی و به شبهات، ابهامات و سؤالات مربوط پاسخ داده شده است.
نکته حائز اهمیت این است که از ظاهر آیه «مباهله» نمی‌توان برای ولایت و رهبری اهل بیت (ع) استفاده نمود؛ چون ظاهر این آیه شریفه صرفاً فضیلت و برتری اهل بیت(ع) را بیان می‌کند، ولی با توجه به معنا و مفهوم آیه و مقایسه مصادیق آن با دیگران، می‌توان از آن برای ولایت و رهبری اهل بیت(ع) نیز استفاده‌هایی کرد.

بخش اول: تفسیر و تبیین اجمالی آیه مباهله
آیه مباهله، آیه 61 از سوره مبارکه آل عمران است که دارای دویست آیه است و از سوره‌های مدنی به حساب می‌آید. در این سوره مبارکه از معارف بلند اسلامی، دستورهای جاوید دینی و برخی سرگذشتها سخن به میان آمده است. خداوند متعال در آیه مباهله چنین می‌فرماید:
ان مثل عیسی عند الله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون. الحق من ربک فلاتکن من الممترین. فمن حاجّک فیه من بعد ما جائک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین؛1
«همانا مثل عیسی در نزد خدا، همچون مثل آدم است که او را از خاک آفرید و سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فوراً موجود شد ]بنابراین ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهیت او نیست[. اینها حقیقتی است  از جانب پروردگار تو، بنابراین از تردیدکنندگان مباش. هرگاه بعد از علم و دانشی که ]درباره  عیسی  مسیح[ به تو  رسیده، باز کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما نفوس خود را دعوت کنیم، شما هم نفوس خود را؛ آن‌گاه مباهله کنیم و لعنت خداوند را بر دروغ‌گویان قرار دهیم.
همان‌گونه که ملاحظه می‌شود، در این آیه، سخن از «مباهله» می‌رود که تبیین و توضیح این کلمه بسیار مناسب و ضروری است.

نگاهی به معنای مباهله
«مباهله» واژه‌ای عربی است و معنای آن رها کردن و قید و بندی را از چیزی برداشتن است. یکی از معانی آن به حال خود گذاشتن حیوان مادّه و نبستن پستان اوست تا بدین وسیله نوزادش بتواند به راحتی شیر بنوشد. در زبان عربی به این حیوان مادّه «باهل» گفته می‌شود.2 همچنین این کلمه به معنای لعنت کردن نیز آمده است.3 امّا این واژه در اصطلاح به معنای نفرین کردن دو نفر یا دو گروه به یکدیگر است؛ به‌گونه‌ای که افرادی که با هم درباره یک مسئله مهم دینی، مذهبی و... با یکدیگر گفت‌وگو و اختلاف دارند، در یک جا جمع شوند و به درگاه الهی تضرع کنند و از خداوند بخواهند که فرد دروغگو یا ظالم را رسوا سازد و یا بر او عذابی نازل فرماید.

شأن نزول آیه مباهله
روایات مربوط به شأن نزول آیه مباهله متعدد و کمی متفاوت است که در اینجا به نقل یکی از آنها اکتفا می‌کنیم:
هیأتی از مسیحیان منطقه نجران در شهر مدینه، خدمت پیامبر اسلام(ص) رسیدند و چنین گفتند: آیا فرزندی را که بدون پدر به دنیا آمده باشد، دیده‌اید؟ خداوند متعال در جواب سؤال آنها، آیه 59 (ان مثل عیسی عندالله...) از سوره آل عمران را نازل فرمود و به آنها اعلام کرد که عیسی(ع) همانند حضرت آدم(ع) است که بدون پدر و مادر به وجود آمد. وقتی که هیأت مسیحی بر جهل و ادعای خود اصرار ورزیدند، پیامبر اسلام(ص) ]بر اساس دستور الهی[ آنها را به مباهله فراخواند. آنها تا فردای آن روز از پیامبر(ص) مهلت درخواستند. اسقف اعظم ]روحانی بزرگ هیأت مسیحی[ به آنها چنین گفت: شما فردا به محمد(ص) نگاه کنید. اگر برای مباهله با فرزندان و اهل خود آمد، از مباهله با او بترسید و اگر با اصحاب خود آمد، با او مباهله کنید، زیرا ]در این صورت[ چیزی در بساط ندارند.
فردای آن روز پیامبر اکرم(ص) همراه علی‌بن‌ابی‌طالب، حسن و حسین و فاطمه آمد. آن حضرت(ص) دست علی‌بن‌ابی‌طالب را گرفته بود، حسن و حسین در پیش روی او راه می‌رفتند و حضرت فاطمه پشت سر آن حضرت(ص) بود.
هیأت مسیحی نیز در حالی آمدند، که اسقف اعظم آنها پیشاپیششان بود. هنگامی که او پیامبر اسلام(ص) را با آن چند نفر دید، درباره آنها سؤال کرد به او گفتند که این پسر عمو و داماد او و محبوبترین مردم نزد اوست و این دو پسر، فرزندان دختری او، از علی(ع) هستند و آن بانوی جوان، دخترش فاطمه(ع) است که عزیزترین مردم نزد او و نزدیک‌ترین افراد به قلب اوست....
در این هنگام هیأت مسیحی از مباهله امتناع ورزید و اسقف اعظم مسیحیان به پیامبر اسلام(ص) گفت: یا اباالقاسم! ما با تو مباهله نمی‌کنیم، بلکه مصالحه می‌کنیم. پیامبر اسلام(ص) نیز با آنها بر پرداخت جزیه مصالحه نمود.4
در روایتی آمده است که اسقف آنها گفت: «من صورتهایی را می‌بینم که اگر از خدا تقاضا کنند که کوهها را از جا برکند، چنین خواهد کرد. هرگز با آنها مباهله نکنید که هلاک خواهید شد و یک مسیحی تا روز قیامت بر روی زمین باقی نخواهد ماند.»5 همچنین در روایت دیگری آمده است که پیامبر اسلام(ص) پس از امتناع هیأت مسیحی از مباهله و رضایت دادن آنها به پرداخت جزیه چنین فرمود: «قسم به خدایی که مرا به حق مبعوث نمود، اگر آنها با ما مباهله می‌کردند، وادی آتش بر روی آنها می‌بارید.»6
۰۲
آبان
اهل بیت پیامبر و امامان بر حق شیعه (علیهم السلام)، که نگاهبان اسلام حقیقی بودند و سعی داشتند آن را از خطرات دور سازند، از هر فرصتی بهره بردند تا غدیر را زنده بدارند و آن خاطره گرامی و به یاد ماندنی را مطرح کنند; زیرا در تابش آفتاب غدیر اهداف والای پیامبر(صلی الله علیه و آله)جامه عمل می پوشد و برای فتنه انگیزی کج اندیشان فرصت باقی نماند.

۲۸
مهر

۱۴ نکته درباره زیارت جامعه کبیره

به بهانه تولد نورانی امام هادی (ع) که زیارت جامعه کبیره یادگار ارزشمند ایشان است 

زیارت جامعه کبیر,جامعه کبیره,معنی زیارت جامعه کبیره

 

۱۴ نکته درباره زیارت جامعه کبیره که از امام علی النقی (ع) به ما رسیده است.

 

زیارت جامعه کبیره که اقیانوسی مواج از معارف الهی و مضامین عالی مشتمل بر معرفی مقام ائمه علیهم السلام است؛ از امام علی النقی علیه السلام به ما رسیده است. زیارت جامعه که به تعبیر علامه مجلسی(ره) از نظر سند و روایت از صحیح‌ترین و قوی‌ترین زیارات ائمه علیهم السلام است یادگاری عظیمی است که در حرم هر یک از ائمه معصومین علیهم‌السلام آن زیارت را می‌خوانیم.

 

از آنجاکه این زیارت ، بر نقل نصوص مختلف ، معتبرترین زیارات بوده و توصیه به خواندن آن در مشاهد مشرفه ، اکیدا به چشم می خورد ؛ توجه به مضامین مهم آن نیز باید مورد توجه قرار بگیرد .

 

۲۷
مهر


قال الله الحکیم :


((ان الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون


ترجمه : همانا خدا یار و یاور متقین و نیکوکاران است )) 


***************************


قال على علیه السلام :


عاتب اخاک بالاحسان الیه


برادر دینى خود را بجاى سرزنش ، احسان و نیکى کن )) 


*************************

شرح کوتاه :

نیکى و نیکوکارى از صفاتى است که خداوند صاحب این صفت را دوست دارد. همانطورى که خداوند به ما احسان کرده است ، لازم است ما هم در برابر خوبى هاى مردم نیکى بیشترى نمایم .
اگر کسى با ما بدى هم کرد براى تاءدیب او، با احسان برخورد کنیم ، نه اینکه بدى را با بدى جواب دهیم که موجب ازدیاد کینه و دشمنى شود.
شیوه مردان الهى این بود، که اگر کسى به آنها سلام مى کردند، جواب سلام را بهتر کاملتر مى دادند؛ و اگر دستى براى نیکى بسوى آنها دراز مى شد افزون تر پاداش مى دادند.
دلهاى آدمیان دوستدار نیکى کنندگان است ؛ و شیطان از این عمل آدمیان صورتش مجروح و دلش جریحه دار مى شود؛ و در این راستاى محسن از منت گذاشتن ، احسان خود را خدشه دار نمى کند.

۱۶
مهر

فضیلت علم بر ثروت

 

ثروت

العِلمُ خَیرٌ مِن المال، العِلمُ یَحرسُکَ، وَ اَنتَ تَحرسُ المالَ، وَ المالُ تَنقُصُه النَفَقَةَ وَ العِلمُ یَزکوا عَلَی الانفاق، وَ صَنیعُ المالِ یَزولُ بزَوالِهِ.  نهج البلاغه، حکمت 147

 

دانش، از مال دنیا بهتر است؛ زیرا دانش نگهبان توست، ولی مال را تو باید نگهبانی کنی. مال دنیا با بخشش کاسته می‌شود، ولی دانش، بر اثر بخشش، رشد و فزونی می‌یابد، و آنچه با مال دنیا ساخته و پرداخته شده و بدست آمده، با تمام شدن مال، از بین می‌رود.


امام علیه السلام، بارها در سخنان خود، دانش را با مال دنیا مقایسه فرموده، و همواره دانش را برتر و گرانبهاتر شمرده است. در این کلام ارزنده نیز، امیر مومنان علیه‌السلام، از برتری دانش نسبت به مال دنیا سخن می‌گوید، و در این مورد سه دلیل بیان می‌فرماید:

 

اول آنکه: دانش، انسان را از مشکلات زندگی و گرفتاریهای آخرت نگهداری می‌کند، و از خسارتها و زیانهایی که به سراغ اشخاص جاهل می‌روند، در امان می‌دارد - ولی مال دنیا، نه تنها نگهبان صاحب خود نیست، بلکه صاحب مال، ناچار است قسمتی از وقت و فکر و نیروی خود را به خاطر نگهداری مال، از دست بدهد، تا از تلف شدن و از بین رفتن آن جلوگیری کند.

 

دوم آنکه: صاحب مال، وقتی مقداری از مالش را به دیگری ببخشد، به مقداری که بخشش کرده است، از مال او کم می‌شود. ولی صاحب علم، هرچه از علم خود به دیگران ببخشد، یعنی هرچه علم خود را بدیگران بیاموزد، بر علم او افزوده می‌شود. چون با هر بار آموزشی که به دیگری می‌دهد، خود او نیز ورزیده‌تر می‌شود و در رشته علمی خود، مهارت و تسلط بیشتری پیدا می‌کند.

 

سوم آنکه: وقتی مال و ثروت از بین برود، تمام چیزهایی هم که به واسطه آن مال و ثروت ساخته و پرداخته شده و بدست صاحب مال آمده است، از بین خواهد رفت. مثلاً اگر کسی مقامی را به خاطر ثروت خود به دست آورده است، یا اگر به خاطر مال خود، بین عده‌ای احترام و اعتبار ظاهری پیدا کرده است، یا اگر کسانی بخاطر ثروت با او دوست شده و گردش را گرفته‌اند، همین که ثروت او به هر علتی، از بین برود، مقام و احترام و دوستان او هم از دست خواهند رفت.

در حالی که آنچه شخص عالم، به خاطر علم خود به دست می‌آورد، هیچ‌گاه از بین نخواهد رفت، زیرا علمی که باعث بدست آمدن آن چیزها شده، همیشه برای صاحب خود باقی می‌ماند.

 

تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان
۰۵
مهر

بهترین روش برای بهره گیری بهتر از قرآن


پرسش:  انسان چگونه می‌تواند از قرآن کریم الگو بگیرد و از آن بخوبی استفاده کند؟

جواب کوتاه:

به طور خلاصه فرمولی برای این که از این کلام الهی قرآن مجید بتوانیم به خوبی بهره مند شویم می بایست دو مؤلفه را در خصوص قرآن کریم مد نظر خود قرار دهیم :

 1- ارتباط صحیح  با قرآن کریم 2- ارتباط مستمر با قرآن مجید.


جواب تفصیلی:

ارتباط صحیح با قرآن:
ارتباط صحیح با قرآن به این معنا است که وقتی خداوند متعال به ما توفیق همنشینی و انس با آیات نورانی قرآن مجید را عنایت می فرماید، می بایست قرائت آیات نورانی این مصحف شریف را صرفاً در جهت رسیدن به ثواب آن تلاوت نکنیم. چرا که خداوند متعال این کلام نورانی را صرفاً برای بهره مند شدن انسانها از ثواب قرائت نازل نفرموده است. بلکه قرآن را برای این نازل فرموده که به واسطه ی آیات نورانیش، امراضی خطرناکی  که انسانها در دنیا به آن مبتلا می شوند، شفا پیدا کنند. این امر هم میسر نیست مگر با برقراری یک ارتباط صحیح با این آیات نورانی. ارتباط صحیح هم برای قاریان قرآن فراهم نمی شود مگر باتأمل و تفکر و دقت در آیات شفا بخش آن؛ تامل و تفکر هم به کار نمی آید، مگر به تطبیق دادن اعمال و رفتار خود بر آیات نورانی کلام الله مجید. ارتباط صحیح با قرآن کریم زمانی  میسر می شود که سعی داشته باشیم زندگی خودمان را بر مبنای آیات نورانی کلام الله مجید معنا کنیم. «وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ [قمر /17] ما قرآن را براى تذکّر آسان ساختیم آیا کسى هست که متذکّر شود؟»
«امام على علیه السلام:إنَّ اللّه سبحانَهُ لَم یَعِظْ أحَدابمِثلِ هذا القرآنِ؛[1]خداوند سبحان هیچ کس را به چیزى چون این قرآن اندرز نداده است.»

ارتباط مستمر با کلام الله مجید

یکی از ضعف های که بعضاً متدینین به آن گرفتار هستند ضعف در ارتباط بر قرارکردن با آیات نورانی کلام الله مجید می باشد گاها ماهها شاید هم سال ها از عمرهای با ارزش ما می گذرد ولی دریغ از یک ختم قرآن، دریغ از یک وقت گذاشتن برای قرآئت آیات نورانی الهی. ظاهراً دنیا و آمال و آرزو های دنیایی و مشغله های کاری و فکری این قدر اوقات ما را پر کرده است که دیگر فرصت ارتباط بر قرار کردن با آیات نورانی کلام الله مجید را نداریم؛ این هم گواه بر کم اهمیت بودن  ارتباط با آیات قرآن است و الا اگر این امر یعنی تلاوت قرآن برای ما ارزش داشت یقیناً در رفتار و کردار خود تجدید نظری انجام می دادیم.

راهکار صحیح
بهترین راه برای جبران این خسرانی که مابرای خود فراهم کردیم، در درجه اول: قدری تفکر در کردار خود داشته باشیم و  به خاطر عملکرد ضعیف و سستی که داشته ایم در عملکرد خود تجدید نظر کنیم و در مرحله دوم تنظیم یک برنامه منظم و ساده برای استفاده بهتر از اوقات عمرمان داشته باشیم، چرا که تا ما در زندگی خود  برنامه ای مرتب و منظم نداشته باشیم بسیاری از توفیقات الهی را از دست خواهیم داد «اوصیکُم بِتَقْوَی اللّه‏ وَ نَظمِ اَمْرِکُم؛[2] شما را به پرهیزکاری و نظم در کارها سفارش می‏کنم»

پاورقی:
[1].نهج البلاغة(صبحی صالح) ص254 ، خطبة 176
[2].نهج البلاغه نامه 47،ص977

۲۱
شهریور



«تصـدع» همان «تفرق» است و ایـن که کسى را که سردرد دارد

 

(لـو انزلنـا هذاالقـرآن علـى جبل لـرایته خـاشعا متصـدعا مـن خشیه الله و تلک الامثـال نضـربها للنـاس لعلهم یتفکرون.)

«اگر ایـن قرآن را بر کوهى فرو مى فرستادیم, یقینا آن(کوه) را از بیـم خدا فروتـن(و) از هـم پاشیده مى دیدى. و ایـن مثل ها را براى مردم مـى زنیـم باشـد که آنان بیندیشنـد.»

«تصـدع» همان «تفرق» است و ایـن که کسى را که سردرد دارد «صداع» مى گویند براى آن است که انسان احساس مـى کند ایـن اعصاب دارد از هـم جدا مى شـود, احساس تصدع مى کند یعنى تفرق اعصاب سر مى کند. هـم چنیـن وقتـى که مطلب سنگیـن باشد و انسان در آن مطلب غور کند سرش درد مى گیرد لذا خداوند فرمود: کوه سردردى گرفت و ایـن سردرد و صداع او مایه تصدع او مى شد و ایـن تصدع او جوارح او را خاشع مى کرد و قهرا ریز ریز مى شد, کوه که ریز ریز مى شـود کره زمیـن هـم متلاشى خـواهد شد, چـون کره زمیـن به کـوه زنده است. خـداوند سبحان در آیات فراوانـى کـوه ها را به منزله لنگر کره زمیـن مـى داند. کره زمیـن که در حال حرکت است لنگرى مى خـواهد که آن را حفظ کند.

۲۱
شهریور

فضیلت قرائت قرآن

پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در فضیلت قرائت قرآن در منزل فرموده‌اند: خانه‌های خود را به تلاوت قرآن روشن کنید

پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در فضیلت قرائت قرآن در منزل فرموده‌اند: خانه‌های خود را به تلاوت قرآن روشن کنید و آنها را گورستان نکنید. چنانچه یهود و نصاری کردند، در کلیساها و عبادتگاه‌های خود نماز کنند، ولی خانه‌های خویش را معطل گذارند زیرا که هر گاه در خانه تلاوت قرآن بسیار شد، خیر و برکتش زیاد شود و اهل آن به وسعت رسند و آن خانه برای اهل آسمان درخشندگی دارد چنانچه ستارگان آسمان برای اهل زمین می‌درخشند.»[1]
امام صادق ـ علیه السّلام ـ نیز فرمودند: «خانه‌ای که در آن شخص مسلمانی قرآن می‌خواند، اهل آسمان آن خانه را بنگرند چنانچه اهل دنیا ستاره درخشان را در آسمان بنگرند.»

۱۰
شهریور


آثار قرآن خواندن خصوصا در جوانی

امام صادق علیه السلام فرمودند:


» من قرا القرآن فهو غنی و لا فقر بعده و الا ما به غنی »


هر که قرآن بخواند بی نیاز شود و نیازی پس از آن نیست( و اگر به قرآن بی نیاز نشود) هیچ چیز لو را بی نیاز نکند.


و نیز امام صادق فرمودند:


« من قرا القرآن و هو شاب مومن اختلط القرآن بلحمه و دمه و جعله الله عزوجل مع السفره الکرام البرره و کان قرآن حجیزا عنه یوم القیامه... »


دستور به خواندن قرآن از روی آن


حضرت صادق علیه السلام فرمودند:


« من قرا قرآن فی المصحف متع ببصره و خفف عن والدیه و ان کانا کافرین»


هرکه قرآن را از روی آن بخواند از دیدگان خود بهره مند شود و سبب سبک شدن عذاب پدر و مادرش گردد، اگرچه آن دو کافر باشند.


و نیز فرمودند:


« ثلاثه یشکون الی الله عز و جل: مسجد خراب لا یصلی فیه اهله و عالم بین جهال و مصحف معلق قد وقع علیه الغبار لا یقرا فیه. »


سه چیز است که بدرگاه خدای عزوجل شکایت کند:


مسجد ویرانی که اهلش در آن نماز نخوانند


و دانشمند و عالمی که میان نادان ها و جهال باشد


و قرآنی که گرد بر آن نشسته و کسی ان را نخواند.


اسحاق بن عمار گوید: بحضرت صادق علیه السلام عرض کردم: قربانت گردم من قرآن را حفظ دارم. آن را از حفظ بخوانم بهتر است یا از روی قرآن؟

فرمود: « بل اقراه و انظر فی المصحف فهو افضل اما علمت ان النظر فی المصحف عباده؟ »

بلکه آن را بخوان و نگاه به قرآن کن که بهتر است. آیا ندانسته ای که نگاه کردن در قرآن عبادت است؟

اصول کافی / ج2 /  « کتاب فضل القرآن » « باب قرآه القرآن فی المصحف» احادیث 1،3، 5

 

 

خطاب خداوند در قرآن

امام صادق علیه السلام فرمودند:

« نزل القرآن بایاک اعنی و اسمعی یا جاره »

قرآن مانند این ضربالمثل عربی نازل شده: به تو می گویم ولی ای همسایه تو گوش کن. ( نظیر این ضرب المثل در زبان فارسی : به در می گویم که دیوار بشوند)

و در روایت دیگری می فرماید:

« معناه ما عاتب الله عزوجل به علی نبیه فهو یعنی به ما قد مضی فی القرآن مثل قوله : { و لولا ان ثبتناک لقد کدت ترکن الیهم شیئا قلیلا} عنی بذلک غیره »

معنای آن اینست ( معنای حدیث قبل) که هرچه خدای عزوجل به پیامبرش صلی الله علیه و آله عتاب فرموده مقصود از آن دیگران است. مانند گفتار خداوند : { سوره اسرا آیه 74  اگر نبود که ما تو را استوار داشتیم نزدیک بود کج شوی به سوی ایشان } و با این کلام غیر او را قصد کرده است.

اصول کافی / ج2 / « کتاب فضل القرآن » « باب نوادر » حدیث 14

 

 

معنای قرآن و فرقان

از امام صادق علیه السلام پرسیده شد: قرآن و فرقان دو چیزند( دو معنی دارند) یا یک چیزند؟ فرمود:

« القرآن جمله الکتاب و الفرقان المحکم الواجب العمل به »

قرآن همه ی کتاب است و فرقان همان قسمت محکم آن است که عمل به آن واجب است.

اصول کافی / ج2 / « کتاب فضل القرآن » « باب نوادر » حدیث 1

 

 

پیامد قرآن خواندن و عمل نکردن به آن

 

 

عمل به آیات قران

 

 امام صادق علیه السلام می‌فرماید:

«رب تالی القرآن و القرآن یلعنه».(1)چه بسا تلاوت کننده قرآن که قرآن لعنتش می‌کند

 وقتی از حضرت سئوال شد آنان کیانند فرمود: کسانی که قرآن را می‌خوانند اما به آن عمل نمی‌کنند

همچنین می‌فرماید: «من قراء القرآن من هذه الامه ثم دخل النار فهو ممن کان یتخذ بآیات الله هزوا». (2)کسی که قرآن رابخواندولی به آن عمل نکندبه آتش دوزخ دچار خواهد شد چرا که گوئی در دنیا به تمسخر قرآن مشغول بوده است.

1 ـ بحارالانوارجلد11ص223

2 ـ جامع‌الاخبار ص 56.

 

 

سه ویژگی لازم برای قاری قرآن

امام صادق علیه السلام می فرماید: «قاری قرآن به سه چیز نیاز دارد: دلی خاشع، بدنی فارغ، جایی خالی، و چون دل او برای خدا خاشع گردید شیطان رجیم از او گریزان خواهد شد.»

تفسیر نورالثقلین، ج3، ص.85

 

 

حق تلاوت آیات

امام صادق علیه السلام درباره حق تلاوت آیات می فرماید: آیات آن را با دقت بخوانند، حقایق آن را درک کنند و به احکام آن عمل نمایند، به وعده های آن امیدوار، و از وعیدهای آن ترسان باشند، از داستان های آن عبرت گیرند، به اوامرش گردن نهند و نواهی آن را بپذیرند، به خدا قسم منظور حفظ کردن آیات و خواندن حروف و تلاوت سوره ها، یادگرفتن اعشار و اخماس* آن نیست.»

ارشاد دیلمی، نقل از تفسیر نمونه، ج1، ص.431

 

 

هر روز 50 ایه از قرآن

امام صادق علیه السلام می فرماید:

قرآن عهدنامه خدا برای مردم است. شایسته است که انسان مسلمان به آن عهدنامه نگاه کند و در هر روز پنجاه آیه بخواند.

 

 

هشدار در مورد قانع شدن به نحو

امام صادق‏علیه السلام می‏فرماید:

«من إنْهَمَکَ فِی‏طَلَبِ النَّحْوِ، سُلِبَ الْخُشُوعُ‏»

کسی که تمام کوشش خود را در راه طلب نحو صرف کند، از خشوع محروم می‏شود.

مستدرک الوسائل، ج 4، ص 279، موسّسه آل‏البیت.

 

آگاهی به معنای آیات‏ و هشدار در مورد ترک تدبر در قرآن

امام صادق‏علیه السلام می‏فرماید:

«الْمُقْرِی‏ءُ بِلاعِلْمٍ کَالْمُعْجِبِ بِلامالٍ وَلامُلْکٍ‏»

 قرائت کننده بدون علم و آگاهی، مثل کسی است که بدون مال و ملک از خود راضی باشد.

مستدرک الوسائل، ج 4، ص 252، موسّسه آل‏البیت.

و همچنین از  امام صادق‏علیه السلام نقل شده است که فرمود:

 ای مفضّل! اگر شیعیان ما در قرآن تدبّر می‏کردند، در فضیلت ما شک نمی‏نمودند.

بحارالانوار، ج 53، ص 26.

 

 

کیفیت خواندن قرآن

امام صادق‏علیه السلام می‏فرماید:

« إنَّ القُرآنَ لایُقرَاُ هَذْرَمَهً وَلکِنْ یُرَتَّلُ تَرْتیلاً فَإذا مَرَرْتَ بِآیَهٍ فیها ذِکْرُ الجَنَّهِ فَقِفْ عِنْدَها وَسَلِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ الْجَنَّهَ وَ إذا مَرَرْتَ بِآیَهٍ فیها ذِکْرُ النَّارِ فَقِفْ عِنْدَها وَ تَعَوَّذْ بِاللَّهِ مِنَ النَّارِ »

هر آینه قرآن با سرعت و شتاب نباید خوانده شود و باید هموار و شمرده و با آهنگ خوش خوانده شود و هرگاه به آیه‏ای که در آن نام بهشت برده شده است، گذر کنی آنجا بایست و از خدای عزّوجلّ، بهشت را بخواه و چون به آیه‏ای که در آن ذکر دوزخ است، گذر کنی نزد آن نیز توقّف کن و از دوزخ به خدا پناه ببر.

اصول کافی، ج 4، ص 422.

 

 

قرآن چگونه کتابی ست؟

امام صادق‏ علیه السلام می‏فرماید:

«إنَّ هذَالقُرآنِ فیهِ مَنارُالهُدی‏ وَ مَصابیحُ الدُّجی‏ فَلْیَجُلْ جالٍ بَصَرَهُ وِ نَفْتَحُ لِلضِّیاءِ، نَظَرَهُ فَإنَّ التَّفَکَّرَ حَیاهُ قلْبِ الْبَصیرِ کَما یَمْشیِ الْمُسْتَنیرُ فِی‏الظُّلُماتِ بِالنُّورِ»

همانا قرآن (کتابی) است که در آن جایگاه نور هدایت و چراغ‏های شب تار است. پس شخص تیزبین باید که در آن دقّت نظر کند و برای پرتوش نظر خویش را بگشاید. زیرا کهاندیشه کردن، زندگانی و مایه حیات قلب بینا است. چنانکه آنکه جویای روشنایی است، در تاریکی‏ها به سبب نور راه پیماید.

اصول کافی، ج 4، ص 400، انتشارات علمیه اسلامیه.


حفظ قرآن با مشقت

امام صادق علیه السلام فرمودند:

«ای الذی یعالج القرآن و یحفظه بمشقه منه و قله حفظ له اجران»

 کسی که قرآن را با مشقت و تحمل سختی حفظ می‌کند، دو اجر در پیش دارد یکی اجر نفس کار است و دیگری اجر توفیق عمل …

اصول کافی ج 2 ص 606.


طبیب و درد و درمان

 

 

امام صادق علیه السلام به مردی فرمودند:

 

 

« انک قد جعلت طبیب لنفسک و بین لک الداء و عرفت آیه الصحه و دللت علی الدواء، فانظر کیف قیامک تردها»

ترجمه: تو را طبیب خودت کرده اند و درد را هم برایت گفته اند و نشانه ی سلامتی را نیز به تو یاد داده اند و به دارو هم راهنمایی کرده اند، اکنون بنگر تا چگونه درباره ی آن رفتار کنی.

شرح  مجلسی ( ره) گوید: درد همان اخلاق زشت و گناهان کشنده است و نشانه ی سلامتی همان نشانه هایی ست که خدا و رسول و ائمه اطهار فرموده اند مانند آیات اول سوره مومنون و سایر آنچه در اوصاف مومنین و متقین گفته شده و دارو  توبه و استغفار است و همچنین همنشینی با اخیار و پرهیز کردن از اشرار و زهد در دنیا و...

کافی/ جلد چهارم/  باب محاسبه



۰۴
شهریور

صفات نکوهش شده در کلام حضرت امام رضا (ع)


ترس، بخل و حرص تمایلات واحدى هستند که جامع آنها سوءظن به خداى بزرگ است.


 دروغ‌ نگویید

ایاکم والکذب، فانه یهدى الى الفجور وهما فى النار. (1)

از دروغ بپرهیزید، زیرا دروغ آدمی‌ را به فسق و فجور می‌کشاند و سرانجام دارنده این دو صفت زشت (دروغ، فسق) ورود در آتش جهنم است.

عن ابى الحسن الرضا (علیه السلام): قال سئل رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم) یکون المۆمن جبانا؟

قال: نعم قیل ویکون بخیلا؟ قال نعم: قیل: ویکون کذابا؟ قال: لا. (2)

حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: از پیامبر پرسیدند: آیا مۆمن ممکن است ترسو باشد؟

فرمود: آرى. گفتند: ممکن است بخیل باشد؟ فرمود: آرى. ممکن است دروغگو باشد فرمود: خیر.

 از حرص و حسد بپرهیزید

ایاکم والحرص والحسد، فانهما اهلکا الامم السالفة. (3)

از حرص و حسد بپرهیزید، زیرا این دو صفت امت‌هاى پیشین را نابود کرده است

ان الجبن والبخل والحرص عزیزة واحدة یجمعها سوء الظن. (4)

ترس، بخل و حرص تمایلات واحدى هستند که جامع آنها سوءظن به خداى بزرگ است.

صفات نکوهش شده در کلام حضرت

خسیس نباشید

ایاکم والبخل، فانها عاهة لا تکون فى حر ولا مۆ من، آنها خلاف الایمان. (5)

از بخل بپرهیزید، زیرا صفت بخل آفتى است که در هیچ مۆمن و آزادمردى وجود نخواهد یافت. به علاوه این صفت زشت مخالف ایمان است.

لا تحدثوا انفسکم بالفقر، ولا بطول العمر، فانه من حدث نفسه بالفقر بخل، ومن حدثها بطول العمر حرص. (6)

به خود تلقین به فقر نکنید و آرزوى طول عمر نداشته باشید، زیرا کسى که فقر را به خود تلقین کند، دچار بخل می‌گردد و کسى که خویشتن را به طول عمر امیدوار کند، حریص می‌شود.

مذمت پرخوری

ضمن حدیثى مفصل که از حضرت على بن موسى الرضا (علیه السلام) وارد شده است. یحیى شیطان را دید و از دعاها و وسایل فریب او که براى گمراه کردن مردم به کار می‌برد، سوال کرد. در پایان حدیث چنین آمده است:

قال یحیى (علیه السلام): فهل ظفرت بى ساعة قط؟ قال: لا ولکن فیک خصلة تعجبنى. قال یحیى: فما هى؟ قال: انت رجل اکول. فاذا اکلت وبشمت فیمنعک ذلک من بعض صلواتک وصیامک باللیل. قال یحیى (علیه السلام): فانى اعطى الله عهدا ان لا اشبع من الطعام حتى القاه. قال له ابلیس: وانا اعطى فى الله عهدا ان لا انصح مسلما حتى القاه. (7)

یحیى از شیطان پرسید: آیا تا به حال شده است که لحظه‌اى بر من تسلط یابى؟ شیطان پاسخ داد: نه، ولى در تو خصلتى است که مرا به شگفت آورده است. یحیى پرسید: آن خصلت چیست؟ شیطان پاسخ داد: تو مردى پرخوراک هستى، در هنگام افطار غذاى سنگین می‌خورى و این عامل تو را از انجام برخى از نمازهاى مستحب شبانه‌روز باز می‌دارد. یحیى (به نقطه ضعف خود پى برد و در مقام اصلاح برآمد): گفت: من با خدا عهد می‌بندم که از این پس غذاى سیر نخورم تا خدا را ملاقات نمایم. شیطان (از تذکر خود پشیمان شد و) گفت: من نیز با خدا عهد می‌بندم که هرگز مسلمانى را نصیحت نکنم تا خدا را ملاقات نمایم.

قال على بن موسى الرضا (علیه السلام): ان الله یبغض بطن الذى لا یشبع. (8)

امام رضا (علیه السلام) فرمود: خداوند شکمی را که سیر نگردد، دشمن می‌دارد.


1- میزان الحکمه، جلد 8، ص 340

2- مسند الامام الرضا، جلد 1، ص 276

3- بحار الانوار، جلد 78، ص 346

4- بحار الانوار، جلد 73، ص 304

5- بحار الانوار، جلد 78، ص 346

6- بحار الانوار، جلد 78، ص 346

7- بحار الانوار، جلد 14، ص 173

8- محاسن برقى، ص 446