مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

قرآن و اهل بیت (ع) نورند . نوری که انسان می تواند در پرتو آن به تعالی و تکامل برسد .
منشأ نور خداست و همه انوار عالم ، فروغ و تجلی خود را از نور خدا می گیرند .
" مشکوة " همان سرچشمه نور است که همه انوار را در بر دارد....
این وبلاگ تخصصی و پیرامون قرآن و اهل بیت ( ع ) است که به میمنت میلاد پیامبر اکرم حضرت محمد ( ص )
و صادق آل محمد ( ع ) در روز 17 ربیع الأول ایجاد گردیه است . امید است مورد علاقه و عنایت شیفتگان قرآن و عترت
واقع گردد. و الحمد لله رب العالمین

۲۰ مطلب در خرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

۳۱
خرداد


نَحْنُ عِبادُکَ بَیْنَ یَدَیْکَ، 
اینک ما بندگان توایم


وَ اَنَا اَفْقَرُ الْفُقَرآءِ اِلَیْکَ، فَاجْبُرْ فَاقَتَنا بِوُسْعِکَ

و من نیازمندترین نیازمندان به توامپس تهیدستى ما را به توانگریت چاره کن



وَ لاتَقْطَعْ رَجآءَنا بِمَنْعِکَ، فَتَکُونَ قَدْ اَشْقَیْتَ مَنِ 
و رشته امید ما را با منع کردن لطفت قطع مکن، که اگر چنین کنى، کسى را که از رحمتت نیکبختى 


اسْتَسْعَدَ بِکَ، وَ حَرَمْتَ مَنِ اسْتَرْفَدَ فَضْلَکَ، فَاِلى‏ مَنْ 
خواسته بدبخت کرده‏اى، و آن را که از فضلت عطا خواسته محروم نموده‏اى، در این حال از 


حِینَئِذٍ مُنْقَلَبُنا عَنْکَ؟ وَ اِلى‏ اَیْنَ مَذْهَبُنا عَنْ بابِکَ؟ 
پیشگاهت به سوى چه کسى رو کنیم؟


صحیفه ی سجادیه



P-marof-monker-ejtemae-(54).jpg

۳۱
خرداد

قدر چیزهایی که داری را بدان

و گرنه زمانی به یادش می افتی

که میگویند باید قدر چیزهایی که داشتی را میدانستی

.....

أَ ثُمَّ إِذا ما وَقَعَ آمَنْتُمْ بِهِ آلْآنَ وَ قَدْ کُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ

یونس 51

سپس ( به آنان بعد از رسیدن عذاب و اظهار پشیمانی گفته می شود )

آیا هنگامی که عذاب فرا رسید به آن ایمان آوردید؟!

( به شما گفته می شود: ) حالا؟!

در حالی که قبلًا برای آن عجله می کردید! ( ولی اکنون چه سود! )


۱۵
خرداد

نیمه خرداد
از غــــم دوست، در این میـــــکده فـــریاد کشم
داد رس نیست کـه در هــــجر رخـش داد کشم
داد و بیــــــــــداد که در محــفل ما رندى نیست
که بــــرش شــــــــــکوه بــرم، داد ز بیداد کشم
شــــــادیم داد، غــــمم داد و جـــفا داد و وفـا
با صــــفا مـــــــنّت آن را کـه به من داد، کشم
عاشــــــقم، عاشــــق روى تو، نه چیز دگرى
بـــار هجران و وصالت به دل شــــــاد، کشم
در غمت اى گل وحشىِ من، اى خســــرو من
جـور مجـــنون ببرم، تیشه ی فرهاد کـــــشم
مُـــردم از زندگىِ بى تو که با من هســـــتى
طــــرفه سرّى است که باید برِ استاد کشم
سالها مى گذرد، حادثه ها مى آید
" انتظار فرج " از نیمه خرداد کشم
۱۲
خرداد

امام صادق علیه‏السلام :
اَلذُّنوبُ الَّتى تُغَیِّیرُ النِّعَمَ البَغىُ

وَ الذُّنوبُ التَّى تورِثُ النَّدَمَ القَتلُ

وَ الَّتى تُنزِلُ النِّقَمَ الظُّلمُ

وَالَّتى تَهتِکُ السُّتورَ شُربُ الخَمرِ

وَ الَّتى تَحبِسُ الرِّزقَ الزِّنا

وَ الَّتى تُعَجِّلُ الفَناءَ قَطیعَةُ الرَّحِمِ

وَالَّتى تَرُدُّ الدُّعاءَ وَ تُظلِمُ الهَواءَ عُقوقُ الوالِدَینِ؛

گناهی که نعمت‏ها را تغییر مى‏دهد، تجاوز به حقوق دیگران است.

گناهى که پشیمانى مى‏آورد، قتل است.

گناهى که گرفتارى ایجاد مى‏کند، ظلم است.

گناهى که آبرو مى‏بَرد، شرابخوارى است.

گناهى که جلوى روزى را مى‏گیرد، زناست.

گناهى که مرگ را شتاب مى‏بخشد، قطع رابطه با خویشان است.

گناهى که مانع استجابت دعا مى‏شود و زندگى را تیره و تار مى‏کند، نافرمانى از پدر مادر است.

                                           علل الشرایع، ج 2، ص
۱۲
خرداد

امام صادق علیه السلام :

اَلحِلمُ سِراجُ اللّه ... وَالحِلمُ یَدورُ عَلى خَمسَةِ أَوجُهٍ: أَن یَکونَ عَزیزا فَیَذِلَّ أَو یَکونَ صادِقا فَیُتَّهَمَ أَو یَدعُوَ إِلَى الحَقِّ فَیُستَخَفَّ بِهِ أَو أَن یُؤذى بِلا جُرمٍ أَو أَن یُطالِبَ بِالحَقِّ وَیُخالِفوهُ فیهِ، فَإِن آتَیتَ کُلاًّ مِنها حَقَّهُ فَقَد آصَبتُ... ؛
بردبارى چراغ خداست... پنج چیز است که بردبارى مى طلبد: شخص عزیز باشد و خوار شود، راستگو باشد و نسبت ناروا داده شود، به حق دعوت کند و سبکش بشمارند، بى گناه باشد و اذیت شود، حق طلبى کند و با او مخالفت کنند. اگر در هر پنج مورد، به حق رفتار کنى، بردبار هستى... .

بحارالأنوار، ج71، ص422، ح 61

********************

امام على علیه السلام :

اَلصَّبرُ فِى المورِ بِمَنزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ، فَاِذا فارَقَ الرَّأسُ الجَسَدَ فَسَدَ الجَسَدُ وَ اِذا فارَقَ الصَّبرُ المورَ فَسَدَتِ المورُ؛

نقش صبر در کارها همانند نقش سر در بدن است؛ همچنان که اگر سر از بدن جدا شود، بدن از بین مى رود، صبر نیز هرگاه همراه کارها نباشد، کارها تباه مى گردند.

کافى، ج2، ص90، ح9

********************

امام کاظم علیه السلام :

اِصبِر عَلى طاعَةِ اللّه ، وَاصبِر عَن مَعاصِى اللّه ؛ فَإنَّمَا الدُّنیا ساعَةٌ، فَما مَضى مِنها فَلَیسَ تَجِدُ لَهُ سُرورا وَلا حُزنا، وَما لَم یَأتِ مِنها فَلَیسَ تَعرِفُهُ، فَاصبِر عَلى تِلکَ السّاعَةِ الَّتى أنتَ فیها فَکَأَنَّکَ قَدِ اغتَبَطتَ؛

بر طاعت خدا صبر کن و در ترک معاصى او شکیبا باش ؛ زیرا دنیا لحظه اى بیش نیست . آنچه گذشته جاى شادى و غم ندارد و از آنچه نیامده نیز خبرى ندارى . پس لحظه اى را که در آن به سر مى برى ، صبور باش چنان که گویى خوشبخت و خوشحالى

بحارالأنوار، ج75، ص311، ح1

********************

امام على علیه السلام :

فَصَبرا عَلى دُنیا تَمُرُّ بِلوائِها کَلَیلَةٍ بِأَحلامِها تَنسَلِخُ؛

در برابر دنیایى که گرفتارى آن، مانند خواب هاى پریشان شب مى گذرد شکیبا باش.

بحارالأنوار، ج40، ص348، ح 29

********************

امام حسن علیه السلام:

اَلخَیرُ الَّذِی لا شَرَّ فِیهِ، اَلشُّکرُ مَعَ النِّعمَة وَ الصَّبرُ عَلَی النّازِلَة؛

خیری که هیچ شری در آن نیست ، شکر بر نعمت و صبر بر مصیبت ناگوار است .

تحف العقول، ص 237



۱۰
خرداد

اصلح در آیات و روایات / نقل از علی بیرانوند


مقدمه:
با شروع فعالیت های انتخاباتی و معرفی کاندیدهای تعیین صلاحیت شده دوره یازدهم ریاست جمهوری، این سوال به ذهن می رسد که یک رئیس جمهور اصلاح لزوم چه شاخصه های ممتازی می بایست داشته باشد،‌با رجوع به منابع غنی اسلامی به راحتی می توان به این پرسش بسیار مهم جواب داد.

شاخصه اول: رعایت تقوای و پایبندی به فرامین و دستورات الهی
یکی از مهم ترین ویژگی های که نامه 53 نهج البلاغه به آن اشاره دارد،رعایت تقوای الهی می باشد،هر مسئول و کار دار اداری می بایست رعایت تقوای الهی وپایبندی فرامین الهی رادر سرلوحه کار و انجام وظائف خود قرار دهد،چرا اگر یک خدمتگذار از تقوای کافی برخوردار نباشد، یقیناً‌هوای نفس او را به سوی ظلم می کشاند.

 «أَمَرَهُ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ إِیْثَارِ طَاعَتِهِ وَ اتِّبَاعِ مَا أَمَرَ بِهِ [1] او را به ترس از خدا فرمان مى‏دهد، و اینکه اطاعت خدا را بر دیگر کارها مقدّم دارد»

شاخصه دوم: شجاعت و اقتدار در برابر دشمن
دومین معیار و ویژگی مهم  یک رئیس جمهور شجاعت و صلابت می باشد، بر کسی پوشیده نیست که حکومت اسلامی ایران از دشمنان قسم خورده فراوانی بر خوردار می باشد، یقیناً رئیس جمهوری مورد تایید و حمایت عموم مردم قرار می گیرد که از شجاعت کافی برای مقابله و ایستادگی در برابر دشمان قسم خورده مردم برخوردار باشد نه این که با یک اشاره دشمن، هستی ملت را تقدیم دشمن کند .
«وَ جِهَادَ عَدُوِّهَا وَ اسْتِصْلَاحَ أَهْلِهَا وَ عِمَارَةَ بِلَادِه[2] و با دشمنش جهاد نماید، و به اصلاح اهلش برخیزد، و شهرهایش را آباد سازد.»

شاخصه سوم:مردم داری حمایت از عموم مردم
سومین معیار و شاخصه یک رئیس جمهور اصلح مردم  داری و مردمی بودن  می باشد،انتظاری که عموم مردم و بلاخص خواص جامعه از رئیس جمهورمنتخب خود دارند، این است که یک رئیس جمهور می بایست بنا به مسئولیت خطیری که به او سپرده شده است،تمام همت خود را در جهت بر طرف کردن نیازهای و مشکلات ریز و درشت عموم مردم قرار دهد. و همچنین مهربانى با مردم را پوشش دل خویش قرار دهد، و با همه دوست و مهربان باش‏د.نه این که خواص را بر عوام و ثروت مندان را بر فقرا ترجیح دهد.

«وَ أَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ[3]مهربانى با مردم را پوشش دل خویش قرار ده، و با همه دوست و مهربان باش»«وَ اسْتِصْلَاحَ أَهْلِهَا وَ عِمَارَةَ بِلَادِه[4] و با دشمنش جهاد نماید، و به اصلاح اهلش برخیزد، و شهرهایش را آباد سازد.»

چهارمین شاخصه:عدالت را سر لوحه کارهای خود قرار دهد
یک رئیس جمهور می بایست در طی  مسئولیت اجرای که به او محول شده،عدالت را سر لوحه بر نامه های خود قرار دهد و در طی دوران خدمت گزاری خود شیرینی عدالت را به عموم مردم جامعه بچشاند.ودر اجرای عدالت ذره ای تعلل و درنگ روا ندارد.

«وَ لْیَکُنْ أَحَبَّ الْأُمُورِ إِلَیْکَ أَوْسَطُهَا فِی الْحَقِّ وَ أَعَمُّهَا فِی الْعَدْلِ وَ أَجْمَعُهَا [لِرِضَا] لِرِضَى الرَّعِیَّةِ فَإِنَّ سُخْطَ الْعَامَّةِ یُجْحِفُ [بِرِضَا] بِرِضَى الْخَاصَّة)[5](دوست داشتنى‏ترین چیزها در نزد تو، در حق میانه‏ترین، و در عدل فراگیرترین، و در جلب خشنودى مردم گسترده‏ترین باشد، که همانا خشم عمومى مردم، خشنودى خواص (نزدیکان) را از بین مى ‏برد»

حرف آخر:
هر چند در این نامه بسیار ارزشمند معیار ها و ملاکات ارزنده ای دیگر هم میشد ذکر کرد، ولی سبک و سیاق نوشتن اجازه به طول و تفسیر مطلب نمی داد به ذکر اهم مطالب بسنده کردیم سخن آخر این که به طور خلاصه و مفید اهم و مهمترین معیار های که یک رئیس جمهور می بایست داشته باشد،در مرحله اول ترس و تقوای الهی و در درجه بعدی تعهد و همت همراه با درایت و دقت برای بر طرف کردن مشکلات جامعه و مردم می باشد.
منابع :
شریف الرضى، محمد بن حسین - دشتى، محمد، نهج البلاغة / ترجمه دشتى، 1جلد، مشهور - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1379ش.
[1][نهج البلاغه /نامه53
[2]همان
[3]همان
[4]همان
[5]همان

۱۰
خرداد


مقدمه:
در این مقاله به دنبال دلائل قرآنی و روائی برای شرکت در انتخابات هستیم،امیدواریم که با درک و فهم این دلائل روائی و قرآنی کسی از خود سلب مسئولیت نکند و از زیر بار مسئولیت مهم و خطیر انتخابات شانه خالی نکند.چرا که همه ما نسبت به امام و شهدا باید ادای وظیفه و پاسداری از انقلاب بکنیم.

محور اول :لزوم انجام وظیفه و رد تسلط دشمن
اولین چیزی که به ذهن هر اهل خردی می رسد این است که شرکت در انتخابات یک وظیفه است،وظیفه ی خطیر و مهمی که اگر از عهده و انجام آن شانه خالی کنیم باعث تسلط معاندین و دشمنان بر ایران اسلامی شده ایم تسلطی که بر کسی پوشیده نیست. شرکت نکردن مردم در انتخابات باعث تسلط سیاسی و اقتصادی و حتی نظامی دشمن بر ایران اسلامی می شود.

«وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلا) [نساء: 141] و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطى نداده است».
امام علی– علیه السّلام- می فرمایند:

«اِتَّقُوااللهَ فِی عِِبادِهِ وَ بِلادِهِ فَاِنَّکُم مَسئُولُونَ حَتّی عَنِ البِقاعِ وَ البَهائِمِ وَ اَطِیعوا اللهَ وَ لا تَعصُوهُ [1]از خدا نسبت به بندگان و شهرهایش پروا کنید زیرا دارای مسئولیّت هستید حتّی نسبت به زمینها و حیوانات و خداوند را اطاعت کنید و از نافرمانی او بپرهیزید. -

محور دوم :شکر نعمت حکومت اسلامی
دومین دلیل قرآنی ما برای شرکت در انتخابات وجوب شکر نعمت بزرگ حکومت اسلامی است  می باشد،در واقع ما با شرکت کردن در انتخابات این نعمت حکومت اسلامی را شکر کرده و برای پیش برد فعالیت های اسلامی آن با شرکت در انتخابات شکر عملی آن رابه جا آورده و شکر گزار خدا وند متعال می باشم .
«وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی‏ لَشَدیدٌ ابراهیم [ابراهیم /7]و (همچنین به خاطر بیاورید) هنگامى را که پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شکرگزارى کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسى کنید، مجازاتم شدید است!»

محورسوم :استادگی در برابر دشمن وحفظ نظام اسلامی
یکی از تاثیراتی که انتخابات  در عرصه ی بین الملل دارد این است که دشمنان قسم خورده این کشور مایوس و ناامید می شوند،و این شرکت گسترده مردم به جهان می فهماند که مردم این کشور همچون اوایل انقلاب پیرو خط امام و رهبری هستند و ذره ای از آرمان های امام و شهدا عقب نشینی نکرده اند. در واقع شرکت در انتخابات مثل حفظ و نگهداری مرز های ایران اسلامی می باشد .

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ [آل عمران 200]اى کسانى که ایمان آورده‏اید! (در برابر مشکلات و هوسها،) استقامت کنید! و در برابر دشمنان (نیز)، پایدار باشید و از مرزهاى خود، مراقبت کنید و از خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید!»

محور چهارم:شرکت در انتخابات یعنی من دشمن را حمایت و کمک نمی کنم
یکی از اهدافی که دشمنان در عرصه ی رسانه و جنگ نرم به دنبال آن هستند این است که مردم حضور حداقلی در انتخابات داشته باشند در واقع با این کار به دنبال این هستند که مردم از آرمان های مقدس خود و عهدی که با امام و شهدا بسته اند دست بردارند ولی مردم با شرکت در انتخابات اثبات می کنند که در صف دشمن نیستند و هنوز بر آرمانهای خود باقی هستند.

قالَ رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهیراً لِلْمُجْرِمینَ [قصص/17]عرض کرد: «پروردگارا! بشکرانه نعمتى که به من دادى، هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود!»

محور پنجم:وجوب استقامت و پایداری در برابر دشمن
هر چند مشکلات و سختی هایی بر مردم وارد شده است، ولی این را نباید فراموش کرد که بسیاری از این مشکلات به خاطر این است که دشمن به دنبال مایوس کردن مردم که عناصر اصلی انقلاب و نظام هستند می باشد. ما با شرکت در انتخابات به تمام جهان اثبات می کنیم که هیچ وقت دست از استقامت و ایستادگی  در برابر دشمن بر نمی داریم.  

«فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ وَ لا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ [هود/112]پس همان‏گونه که فرمان یافته‏ اى، استقامت کن و همچنین کسانى که با تو بسوى خدا آمده ‏اند (باید استقامت کنند)! و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام مى‏دهید مى‏بیند!»

سخن پایانی:
ما مردم ایران اسلامی برای شرکت در انتخابات برای خودمان دلائلی داریم که این دلایل عموماً ریشه در قرآن و روایات حضرات معصومین علیهم السلام دارد. ما در واقع با شرکت در انتخابات به دنبال این هستیم که به جهان استکبار بفهمانیم که هنوز در صف مقدم دفاع از آرمانهای انقلاب و  امام و شهدا ایستاده ایم.

پی نوشت :

[1]سیّد رضی ، نهج البلاغه ، ترجمه حسین انصاریان ، تهران ، انتشارات پیام آزادی ، چاپ هفتم ، سال 1379 ، خ166 ،ص382.

۰۶
خرداد

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

الم (1)

ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ (
2)


الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ (
3)


وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ
(4)


أُولئِکَ عَلى‏ هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (
5)

====================================
ترجمه :

به نام خداونده بخشنده و مهربان
1) الف. لام. میم.

2) این قرآن، همان کتاب [کاملى] است که در آسمانى بودنش هیچ تردیدى نیست و راهنماى تقواپیشگان است،

3) همانان که به خدا ـ که از دیدگانشان نهان است ـ ایمان دارند و نماز را برپا مى دارند و در راه تقویت دین و ایمان از آنچه روزى آنان کرده ایم انفاق مى کنند.

4) و آنان که به این قرآن که بر تو فرو فرستاده شده و به کتاب هاى آسمانى دیگر که پیش از تو نازل گردیده است ایمان و به جهان آخرت یقین دارند ( آن را باور داشته و از یاد نمى برند ).

5) اینان بر هدایتى قرار دارند که از جانب پروردگارشان به آنها داده شده است، و هم اینانند که نیکبخت اند.


====================================
تفسیر :

بسم الله الرحمن الرحیم
1) (الم ):اجمالابین حروف مقطعه درسوره هایی که باحروف مقطعه آغازمی شود و بین معنی کلی آن سوره ارتباطی وجود دارد و گفته شده که مراد ازآن دلالت براسماءخدای تعالی است ،والله یعلم .

2) (ذلک الکتاب ):مقصود ازآن کتاب قرآن است ،کتابی که شامل تمام معارف موجود احکام الهی ،ادله عقلی و مواعظ اخلاقی برای هدایت مردم به راه سعادت ایشان به سوی نظام الهی است که تمام شئون انسانی را ارتقاءمی دهد.(لاریب فیه ):یعنی هرگزباطل درآن راه ندارد(لایأتیه الباطل من بین یدیه ولامن خلفه )(18)،و علوم آن برهانی وعقلی است و هرگزبرآن تغییر وتحریف عارض نمی شود و مقدمات علوم آن همگی ازیقینیات می باشدکه هیچ توهم وشائبه ای درآنها نیست ،(هدی للمتقین ): تقوی صفتی است که جامع همه مراتب ایمان است و تقوی ملتزم بودن است به حدود اوامر و نواهی شرعی ، وصفات متقین پنج چیز است :-1 ایمان به غیب .-2 برپاداشتن نماز(به عنوان مظهر عبودیت ).-3 انفاق ازآنچه خدا روزی نموده است (زکات به عنوان مظهروظایف اجتماعی ).-4 ایمان به آنچه خداوند برانبیاء خود فرو فرستاده .-5 ایمان و یقین نسبت به عالم آخرت .پس متقین به تحقیق به لباس هدایت پروردگارشان ملبس شده اند به سبب متصف شدن به صفاتی که برشمردیم ، لذا متقین دارای دو هدایتند، یک هدایت اولی ) که بخاطر آن متقی شدندو یک هدایت ، ثانوی ) که خداوندبه پاس تقوایشان به ایشان کرامت فرمود،پس هدایت اول هدایت فطری است و هدایت ثانوی متقین بوسیله قرآن صورت می گیرد، و هردوی آنها درمقابل گمراهی وضلالت است ،یعنی گمراهی هم دو مرتبه دارد،گمرامی اول ) آنچه که موجب صفات خبیثه درگمراهان شده است ، و گمراهی دوم ) ضلالت و کوری که گمراهی اولشان راتشدیدنموده که اولی منسوب به خود آنان و دومی منسوب به خدای تعالی است (فی قلوبهم مرض ،فزادهم الله مرضا)(19)،(درقلبهای ایشان بیماری است و خدابرآن بیماری می افزاید)،(ومایضل به الا الفاسقین )(20)،(وگمراه نمی شودبوسیله قرآن مگر فاسقان ).

3) (الذین یؤمنون بالغیب ):ایمان یعنی مستقر شدن اعتقاد درقلب (همراه بااقرار زبانی و عمل به جوارح و اعضاء)و اصل آن ازریشه (أمن )یعنی مطمئن وخالی ازشک و ریب است و این دو ،یعنی شک و ریب آفت اعتقاد هستند و ایمان دارای مراتبی است و بهمین جهت مؤمنان هم دارای درجات هستند و غیب مخالف شهادت و آن چیزی است که حس آن را ادراک نمی کند و تنها باعقل سلیم و لب خالص و بی ریا می توان به آن وصول پیدا کرد، (ویقیمون الصلوه ):نماز پیوستن ایشان است به پروردگارشان ، و نمازی پس ازنماز دیگر تطهیر وپاکیزه شدن است ازآنچه بین دو نماز کرده اند و رفع شدن حجابهای مادی وظلمانی است که درنتیجه اشتغال به دنیا بوجود آمده است و باعث تزکیه روحی است ، (وممارزقناهم ینفقون ):پس پرهیزکاران قیام می کنند به تأدیه حقوق اجتماعی و به فقرا و نیازمندان ازخلق که درواقع عیال خداوند هستند رسیدگی می نمایند.

4) (والذین یؤمنون بماانزل الیک ): و کسانی که ایمان می آورند به آنچه برتونازل شده و حقیقتاازجانب پروردگار است ، (وماانزل من قبلک ):و ایمان می آورند به آنچه قبل ازتونازل شده ،پس ایمان به سایر انبیاءازایمان به پیامبراسلام (ص )لاینفک می باشد،(وبالاخره هم یوقنون ):وایمان کامل نمی شود مگربایقین ،چون یقین درجه اوج ایمان است و آن راکامل می کند و این یقین هرگزبافراموشی و نسیان جمع نمی شود، درواقع فراموش کردن حساب و روزجزا و عدم توجه و غفلت نسبت به آخرت است که موجب گمراهی و ضلال می شود ،و به عکس یقین مارابه تقوی رهنمون می گردد.(الذین یضلون عن سبیل الله ، لهم عذاب شدید بمانسوایوم الحساب )(21).

5) اولئک علی هدی من ربهم ):هدایت و دلالت همه اش ازناحیه خدای سبحان است واگر به دیگران نسبت داده شودازطریق مجازگویی است ، (و اولئک هم المفلحون ):و فلاح به معنای رستگاری و ظفرمندی است ،لذا متقین حقیقتا از جانب پروردگارشان هدایت شده اند و رستگار خواهندبود.



۰۵
خرداد

گفتم کلید قفل شهادت شکسته است!

یا اندر این زمانه، در بـــــاغ بسته است؟

خندید و گفت: ساده نباش ای قفس پرست!

در بسته نیست پال و پر ما شکسته است!




وَ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ۞

آل عمران / 169


کسانی را که در راه خدا کشته شده‏اند مرده مپندار، بلکه زنده‏اند و نزد 

پروردگارشان به ایشان روزی می‏دهند.
۰۵
خرداد


« ﻳَﺄْﺗﻰ ﻋَﻠَﻰ ﺍﻟﻨّﺎﺱِ ﺯَﻣﺎﻥٌ ﻻ ﻳَﺒْﻘﻰ ﻓﻴﻪِ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﻘُﺮْﺁﻥِ ﺇِﻻّ ﺭَﺳْﻤُﻪُ ﻭَ ﻣِﻦَ ﺍﻻِْﺳْﻼﻡِ ﺇِﻻَّ ﺍﺳْﻤُﻪُ. ﻣَﺴﺎﺟِﺪُﻫُﻢْ ﻳَﻮْﻣَﺌِﺬ ﻋﺎﻣِﺮَﺓٌ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﺒِﻨﺎﺀِ ﺧَﺮﺍﺏٌ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﻬُﺪﻯ. ﺳُﻜّﺎﻧُﻬﺎ ﻭَ ﻋُﻤّﺎﺭُﻫﺎ ﺷَﺮُّ ﺃَﻫْﻞِ ﺍﻻَْﺭْﺽِ، ﻣِﻨْﻬُﻢْ ﺗَﺨْﺮُﺝُ ﺍﻟْﻔِﺘْﻨَﺔُ ﻭَ ﺇِﻟَﻴْﻬِﻢْ ﺗَﺄْﻭِﻯ ﺍﻟْﺨَﻄﻴﺌَﺔُ ﻳَﺮُﺩُّﻭﻥَ ﻣَﻦْ ﺷَﺬَّ ﻋَﻨْﻬﺎ ﻓﻴﻬﺎ.
ﻭَ ﻳَﺴُﻮﻗُﻮﻥَ ﻣَﻦْ ﺗَﺄَخََّرَ ﺇِﻟَﻴْﻬﺎ.
ﻳَﻘُﻮﻝُ ﺍﻟﻠّﻪُ ﺗَﻌﺎﻟﻰ « ﻓَﺒﻰ ﺣَﻠَﻔْﺖُ ﻻََﺑْﻌَﺜَﻦَّ ﻋَﻠﻰ ﺃُﻭﻟﺌِﻚَ ﻓِﺘْﻨَﺔً ﺃَﺗْﺮُﻙَ ﺍﻟْﺤَﻠﻴﻢَ ﻓﻴﻬﺎ ﺣَﻴْﺮﺍﻥَ» ﻭَ ﻗَﺪْ ﻓَﻌَﻞَ. ﻭَ ﻧَﺤْﻦُ ﻧَﺴْﺘَﻘﻴﻞُ ﺍﻟﻠّﻪَ ﻋَﺜْﺮَﺓَ ﺍﻟْﻐَﻔْﻠَﺔِ.»

ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻯ ﺭﺳﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﺯ ﻗﺮﺁﻥ ﺟﺰ ﻧﺸﺎﻥ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺳﻼﻡ ﺟﺰ ﻧﺎﻡ ﺁﻥ، ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﻣﺴﺠﺪﻫﺎﻯ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻮ ﻭ ﺗﺎﺯﻩ ﺳﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭﻯ ﻭﻳﺮﺍﻥ. ﺳﺎﻛﻨﺎﻥ ﻭ ﺳﺎﺯﻧﺪﮔﺎﻥ ﺁﻥ ﻣﺴﺠﺪﻫﺎ ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﻧﺪ، ﻓﺘﻨﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺧﻴﺰﺩ ﻭ ﺧﻄﺎ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭﺁﻭﻳﺰﺩ.
ﺁﻥ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻓﺘﻨﻪ ﺑﻪ ﻛﻨﺎﺭ ﻣﺎﻧﺪ ﺑﺪﺍﻥ ﺑﺎﺯﺵ ﮔﺮﺩﺍﻧﻨﺪ، ﻭ ﺁﻥ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﺲ ﺍﻓﺘﺪ ﺑﻪ ﺳﻮﻳﺶ ﺑﺮﺍﻧﻨﺪ.
ﺧﺪﺍﻯ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: « ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺳﻮﮔﻨﺪ، ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻓﺘﻨﻪ ﺍﻯ ﺑﮕﻤﺎﺭﻡ ﻛﻪ ﺑﺮﺩﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻥ ﻣﺎﻧَﺪ» ﻭ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻣﻰﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﺍﺯ ﻟﻐﺰﺵ ﻏﻔﻠﺖ ﺩﺭﮔﺬﺭﺩ.