مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

قرآن و اهل بیت (ع) نورند . نوری که انسان می تواند در پرتو آن به تعالی و تکامل برسد .
منشأ نور خداست و همه انوار عالم ، فروغ و تجلی خود را از نور خدا می گیرند .
" مشکوة " همان سرچشمه نور است که همه انوار را در بر دارد....
این وبلاگ تخصصی و پیرامون قرآن و اهل بیت ( ع ) است که به میمنت میلاد پیامبر اکرم حضرت محمد ( ص )
و صادق آل محمد ( ع ) در روز 17 ربیع الأول ایجاد گردیه است . امید است مورد علاقه و عنایت شیفتگان قرآن و عترت
واقع گردد. و الحمد لله رب العالمین

۷۰ مطلب با موضوع «تفسیر قرآن» ثبت شده است

۱۵
اسفند

قرآن در کلام رهبری – سوره نور آیه 61

متن آیه:

لَیسَ عَلَی الْأَعْمی حَرَجٌ وَ لا عَلَی الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَی الْمَریضِ حَرَجٌ وَ لا عَلی أَنْفُسِکمْ أَنْ تَأْکلُوا مِنْ بُیوتِکمْ أَوْ بُیوتِ آبائِکمْ أَوْ بُیوتِ أُمَّهاتِکمْ أَوْ بُیوتِ إِخْوانِکمْ أَوْ بُیوتِ أَخَواتِکمْ أَوْ بُیوتِ أَعْمامِکمْ أَوْ بُیوتِ عَمَّاتِکمْ أَوْ بُیوتِ أَخْوالِکمْ أَوْ بُیوتِ خالاتِکمْ أَوْ ما مَلَکتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَدیقِکمْ لَیسَ عَلَیکمْ جُناحٌ أَنْ تَأْکلُوا جَمیعاً أَوْ أَشْتاتاً فَإِذا دَخَلْتُمْ بُیوتاً فَسَلِّمُوا عَلی أَنْفُسِکمْ تَحِیةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَکةً طَیبَةً کذلِک یبَینُ اللَّهُ لَکمُ الْآیاتِ لَعَلَّکمْ تَعْقِلُون .

ترجمه:

بر نابینا و افراد لنگ و بیمار گناهی نیست (که با شما هم غذا شوند)، و بر شما نیز گناهی نیست که از خانه های خودتان [خانه های فرزندان یا همسرانتان که خانه خود شما محسوب می شود بدون اجازه خاصّی] غذا بخورید؛ و همچنین خانه های پدرانتان، یا خانه های مادرانتان، یا خانه های برادرانتان، یا خانه های خواهرانتان، یا خانه های عموهایتان، یا خانه های عمّه هایتان، یا خانه های داییهایتان، یا خانه های خاله هایتان، یا خانه ای که کلیدش در اختیار شماست، یا خانه های دوستانتان، بر شما گناهی نیست که بطور دسته جمعی یا جداگانه غذا بخورید؛ و هنگامی که داخل خانه ای شدید، بر خویشتن سلام کنید، سلام و تحیتی از سوی خداوند، سلامی پربرکت و پاکیزه! این گونه خداوند آیات را برای شما روشن می کند، باشد که بیندیشید!

۱۵
فروردين

سعادت و لذت از منظر قران کریم

یکی از مباحث مهم علم اخلاق مقوله سعادت و لذت است و اینکه سعادت چیست؟ و لذت کدام است مقوله ای است که ذهن علمای اخلاق را به خود مشغول داشته است. در این نوشته به تعریف سعادت و لذت از منظر قرآن پرداخته می شود.

در توضیح مفهوم سعادت، می توان گفت: سعادت و لذت خیلی به هم نزدیک و قریب الافق هستند و عمده تفاوت آن دو در این است که لذت در موارد لحظه ای و کوتاه مدت نیز بکار می رود ولی، سعادت صرفاً در مورد لذت های پایدار یا نسبتاً پایدار کاربرد دارد. مثلاً، هیچ گاه درباره کسی که غذای لذیذی را می خورد و برای لحظاتی از آن لذت می برد مفهوم سعادت را بکار نمی برند، بلکه می گویند: از خوردن غذا لذت برد.

۱۹
اسفند

ارتباط سوره کوثر و حضرت زهرا سلام الله علیها

آل یاسین

شأن نزول سوره کوثر چه بود؟

پس از آن که پسران پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله به نام‌های قاسم و عبدالله دار فانی را وداع گفته و رحلت نمودند، دشمنان بسیار خوشحال شدند و گفتند او دیگر نسل و ادامه‌ای ندارد و «ابتر» است.
از آن جا که «مال و بنون»، یعنی زیادی اموال و پسران افتخار، اتکا و ارزش قوم جاهل بوده و هست، نداشتن فرزند پسر را به عنوان یک نقطه‌ی ضعف بزرگ مطرح کرده و به ضد تبلیغ و جوّسازی علیه شخصیت آن حضرت پرداختند و سعی نمودند اذهان عمومی را نسبت به آینده ناامید کنند. (همان روش امروز)
ابتدا عاص بن وائل سهمی که از دشمنان آن حضرت بود گفت: نسل او قطع شد و او «ابتر» و بی عقبه است. ولیدبن مغیره، ابوجهل، عقبه بن ابی محیط، کعب بن اشرف و ابو لهب نیز یه او پیوسته و این شماتت را تکرار و فرافکنی می‌کردند. (سیوطی، 1993م: ج6، ص403 - آلوسی، 1405ق: ج3، ص403 و اکثر تفاسیر شیعه و سنّی ذیل سوره کوثر)
خداوند متعال در پاسخ این جوّسازی‌ها در مقام فعل ، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به ایشان عطا داشت و در کلام وحی بدان تصریح نمود.

۱۸
دی

آل یاسین

امام، نعمت الهی

(أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی اْلأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللّهِ بِغَیْرِ عِلْم وَ لا هُدًی وَ لا کِتاب مُنیر)؛ [1]


آیا ندانسته اند که خدا آنچه را که در آسمان ها و زمین است، مسخّر شما ساخته و نعمت های ظاهر و باطن خود را بر شما تمام کرده است؟ و برخی از مردم درباره خدا بی آنکه دانش و رهنمود و کتابی روشن داشته باشند، به مجادله بر می خیزند .

۱۴
دی

مشکوة

فتنه و امتحان الهی در قرآن و حدیث

درآمد :

یکی از کلیدواژه‌های قرآن کریم، نهج‌البلاغه و جوامع حدیثی دیگر، واژة «فتنه» و مشتقات آن است.(1) کاربرد‌های قرآنی «فتنه» بسیار متفاوت‌اند؛ چنان‌که در روایات و کلمات بزرگان نیز این واژه، در معانی گوناگونی به کار رفته است. ترتیب منطقی بحث اقتضا می‌کند که نخست، از مفهوم فتنه و ماهیت آن سخن گوییم. فتنه چیست؟ موارد کاربرد آن کدام‌اند؟ و چرا این واژه به کار رفته است؟ پس محور اول از مبادی تصوری بحث، این است که مفهوم فتنه روشن شود تا تصور صحیحی از آن داشته باشیم.

۱۳
دی

ذوالقرنین

ذوالقرنین که بود؟

در آیات ۸۳ تا ۹۸ سوره کهف از شخصی به نام ذوالقرنین یاد شده است. با توجه به این آیات یهودیان خود یا گروهی را تحریک می کنند تا در مورد ذوالقرنین از پیامبرصلی الله علیه واله سوال شود. خداوند در این آیات به معرفی ذوالقرنین می پردازد اما مصداق ذوالقرنین را مشخص نمی کند. روایات نیز انسان را در این مورد به قطع نمی رساند زیرا احادیث نقل شده از طریق شیعه و اهل سنت در باره داستان ذى القرنین بسیار اختلاف دارد(۱).
بنابراین برخی با تطبیق ویژگی های بیان شده در قران و روایات بر برخی از پادشاهان احتمالات زیر را مطرح کرده اند:
یک: ابوکرب شمر یرعش پادشاه حمیر ، بنا بر گفته ابوریحان از آنجا که ابوکرب گیسوانش را بر شانه هایش می آویخت و پادشاهی است که شرق و غرب سفر کرده، در اشعار یمنیان به او افتخار می شده و داستان او با آنچه در قرآن است تطبیق دارد او همان مصداق ذوالقرنین است(۲)
دو: تسن چی هوانگ امپراتور چین سازنده دیوار عظیم چنین ، شهرت وی به عدالت در میان پادشاهان چین دلیل طرفداران این نظریه است(۳)
سه: در روایتی اشاره به رومی بودن ذوالقرنین شده است و طبری در تفسیرش تصریح به اسکندر بودن وی می کند. از همان قرون اولیه اسلامی اکثر مفسران اسکندر را مصداق ذوالقرنین می دانستند، این نظریه اولین بار توسط وهب بن منبه مطرح شده است. در پژوهشهای غربی ها نیز بر این نظریه تاکید دارند.(۴)
چهار: کورش ، ابوالکلام آزاد وزیر فرهنگ هند چنین نظری را ارائه کرده است.
باتوجه به آیات قرآنی ذوالقرنین حاکم عادلی بوده که حکومتش شرق و غرب جهان آن زمان را در بر داشته است. احتمال می رود منظور از شرق و غرب دو امپراطوری بزرگ آن زمان است. همچنین از آیات و روایات به دست می آید که یهودیان به خوبی ذوالقرنین را می شناخته اند چون آنها عامل پرسش از پیامبرصلی الله علیه و آله هستند.(۵) از این مطلب می توان نتیجه گرفت که ذوالقرنین در بین یهودیان شناخته شده بود.بنابراین در بین حاکمانی که حکومت گسترده ای داشته اند باید به سراغ پادشاهی رفت که شهرت به عدالت داشته و نیز یهودیان آنها را می شناختند.
در کتاب مقدس یهودیان از کورش یاد شده است(۶) و حتی به ذوالقرنین بودن وی نیز اشاره شده است (۷)
در مورد عدالت کورش نیز از مجموع تواریخ یونانی، عهد عتیق، تواریخ اسلامی و نیز سنگ نبشته های باز مانده از همان دوران به دست می آید که کورش عادل بوده اگر چه برخی از این منابع گزارش های مخالف نیز دارند.
بنابراین به دور از هیاهوی کسانی که در این قضیه افراط و تفریط می کنند با یک دقت علمی می توان کورش را یکی از احتمالات ذوالقرنین دانست اما به هیج وجه این تطبیق قطعی نیست. علامه طباطبائی نیز در مورد این احتمال می فرمایند: هر چند بعضى از جوانبش خالى از اعتراضاتى نیست، لیکن از هر گفتار دیگرى انطباقش با آیات قرآنى روشن‏تر و قابل قبول‏ تر است.(۸)
شاید به گزارشهایی استناد شود که عدالت کورش را زیر سوال برد، اما نباید غافل شد که این سخنان مستند به کتابهای از جمله هرودت و گزنفون میشود که خود محل تردید است و بر فرض صحت انتساب نمی توان گزارشهایی آنها را قبول کرد.

منابع:
۱. المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۳، ص: ۳۶۹
۲. بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیة عن القرون الخالیة، متن، ص: ۴۷-۴۸
۳. امیر توکل کامبوزیا، ذوالقرنین یا تسن چی هوانگ تی بزرگترین پادشاه چین، ص۱۷؛ . ابن عاشور، تفسیر التحریر و التنویر، ص۸۳-۸۴
۴. عبدالله بن جعفرحمیری، قرب الاسناد، ص۳۲۲؛ طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۷؛ مجتبائی، ذوالقرنین اسکندر یا کورش، ص۳۲-۳۳
۵. أسباب نزول القرآن (الواحدی)، ص: ۳۰۶؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۳، ص: ۲۴۴؛
۶. کتاب مقدس، عهد عتیق و عهد جدید، انتشارات ایلام، چاپ سوم، ۲۰۰۲، کتاب دانیال ص۱۰۰۱، ۱/۲۱، و۱۰۱۰، ۶/۲۱، ۱۰۱۵، ۱۰/۱ و صفحات بسیاری دیگر
۷. عهد عتیق، کتاب عزرا، ص۵۷۱ ا/۱-۴،
۸.علامه طباطبائی، تفسیر المیزان، ج۱۳،ص ۳۹

۲۶
آذر

آل یاسین

از نگاه قرآن منافق چه کسی است؟

منافق همانند موش صحرایی است که برای لانه اش دو راه قرار می دهد و یکی از آن دو را باز می گذارد و از آن رفت و آمد می کند و دیگری را بسته نگه می دارد. هر گاه احساس خطر کند، با سر راه بسته را باز کرده و می گریزد. نام سوراخ مخفی موش « نافقاء » است که کلمه « منافق » نیز از همین واژه گرفته شده است .  

۰۶
شهریور
حق همیشه با اکثریت نیست!

مخالفت قرآن با منطق "خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو"

اموال خبیث و ناپاک قطعا روی افکار اثر منفی می گذارد و نتیجه مال خبیث، فکر پلید و منحرف است.



۲۵
تیر

 

معنی صلوات خدا و ملائکه در بیان علامه طباطبایی

«هُوَ الَّذِی یصَلِّی عَلَیکمْ وَ مَلائِکتُهُ…»

علی (ع) می‌فرماید: دعا یا حاجت خود را محفوف به صلوات بر رسول خدا کنید؛ زیرا صلوات بر حضرت دعایی مستجاب است و چون به همراه صلوات حاجت خود را خواسته‌اید، خدای سبحان چنین نیست که یکی از دو امام سجاد (ع) در سجادیه، روش دعا کردن و حاجت خواستن را به ما می‌آموزد؛ در بسیاری از فقرات ادعیه آن حضرت، صلوات به چشم می‌خورد، هر مطلبی را که از خدا می‌خواهد قبل یا بعدش صلوات است، چون خدا در پرتو صلوات دعای همراه آن را نیز مستجاب می‌کند.

صلواتی را که خدا و فرشتگان بر پیامبر می‌فرستند بر مؤمنان نیز می‌فرستند! مؤمن، به جایی می‌رسد که خدای سبحان و فرشتگان بر او صلوات می‌‌فرستند! در سوره احزاب هر دو مسئله بازگو شده است، یعنی هم صلوات خدا و ملائکه بر پیامبر و هم صلوات خدا و فرشتگان بر مؤمنان.

صلوات خدا، که صفت فعل اوست همان نورانی کردن است، قول خدا همان فعل خداست، وقتی توفیقی نصیب انسان شد که در فضای دلش تاریکی احساس نکرد بلکه نورانیتی دید، معلوم می‌شود صلوات الهی و فرشتگان نصیب او شده است. خدای متعال در تجلیل از پیامبر می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا»؛ وقتی خدا بخواهد بر پیامبر عظیم الشأن صلوات بفرستد همه فرشتگان را همراه خود ذکر می‌کند مثل این که وقتی مهمان عزیزی وارد شهری می‌شود و شخصیتی بخواهد از او به نحو احسن تجلیل کند با همه دوستان و آشنایانش به دیدار او می‌روند.

لیکن خدای متعال در تجلیل از مؤمنان و صلوات بر آنان، می‌فرماید: «هُوَ الَّذِی یصَلِّی عَلَیکمْ وَ مَلائِکتُهُ…»، یعنی خدا جدا و فرشتگان جدا بر مؤمنان درود می‌فرستند. تفاوت دیگر در این است که درباره پیامبر نفرمود که ما بر او صلوات می‌فرستیم تا او را از ظلمت‌ها خارج و به نور برسانیم؛ زیرا او خود نور است و مصداق کامل «وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ» ولی درباره مؤمنان می‌فرماید: خداوند بر شما درود می‌فرستد و فرشتگان نیز، تا شما را از ظلمت‌ها به نور خارج کنند، معلوم می‌شود صلوات خدا یعنی نورانی کردن و اگر این فیض قطع شود و خداوند بر کسی درود نفرستد در ظلمت خواهد ماند.

باید خود را با این معیار بسنجیم که اگر توفیق اطاعت و انجام تکالیف شرعی نصیب ما شد و از احکام و آداب عبادات کم و بیش به حکمت آنها ره یافتیم، بدانیم که صلوات خدا و فرشتگان نصیب ما شده است وگرنه لغزش داشتیم و گرفتار گناه شده‌ایم. وقتی مؤمن از این راه نورانی شد هم راه خود را می‌بیند و هم می‌تواند راهبر باشد و به دیگران راه نشان دهد. علی (ع) می‌فرماید: «لَیْسَ فِی البَرْقِ ‏الخاطِفِ مُسْتَمْتِعٌ لِمَنْ یَخُوضُ فِى الظُلْمَهِ»؛ انسانی که در تاریکی فرو رفته، مسافری که در شب تاریک ره گم کرده برای او رعد و برق لحظه‌ای مفید نخواهد بود، او با یک لحظه برق آسمانی راهی به جایی نمی‌برد، انسان دنیا زده هم مانند گرفتاری است که در تاریکی فرو رفته باشد برای چنین شخصی اگر گاهی نوری در دلش جهید و خاموش شد چندان مفید نیست.

ذیل آیه «وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن یَشَاء اللَّهُ» روایتی شریف از معصوم (ع) نقل شده که فرمود: «بل قُلُوبُنَا أَوْعِیَهٌ لِمَشِیئَهِ اللَّهِ» دل‌های ما ظرف اراده خداست، خدای سبحان اگر بخواهد در جهان، کار مشخصی انجام دهد با اراده انجام می‌دهد و اراده خدا صفت فعل و زاید بر ذات اوست و در موجودی ممکن و مظهر ظهور می‌کند، آن مظهر قلب معصوم اولیای الهی است.

لذا مرحوم استاد علامه طباطبایی(ره) می‌فرمودند: معنای صلوات بر محمد و آل محمد (ع)‌ این است که خدایا رحمتت را بر آنان فرو فرست که از آنان به ما برسد، اگر بخواهد رحمتی ببارد ابتدا بر این خاندان می‌بارد و سپس به دیگران می‌رسد لذا طلب رحمت کردن مستلزم اجابت دعا است.

مرحوم سید حیدر آملی این سخن بلند را نقل می‌کند و به محقق طوسی هم منسوب است که درباره حضرت ولی عصر ارواحنا فداء گفته می‌شود: «بِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ»؛ به یمن وجود امام عصر (عج) جهانیان روزی می‌خورند و به پاس وجود آن حضرت آسمان و زمین بر جاست. پس همه برکات از این خانواده به سایرین می‌رسد.

۱۹
تیر

مقدمه :

قرآن کریم از پیامبران الهی غالبا با دو واژه «نبی» و «رسول» یاد کرده است آیا این دو واژه به یک معنی است یا با هم تفاوت دارند؟ بسیاری از محققین بر این عقیده اند که این دو واژه باهم فرق دارند و فرق هایی هم بیان نموده اند که مقاله حاضر به بیان وجوه تمایز رسول و نبی پرداخته است.

قرآن کریم پیامبران الهی را غالبا با دو واژه نبی و رسول معرفی می کند در برخی از آیات تنها واژه نبی و در برخی دیگر، فقط واژه رسول و أحیانا هر دو واژه را بکار می برد و از ظاهر برخی از این آیات چنین استفاده می شود که این دو واژه با یکدیگر متفاوت می باشند چنانکه می فرماید: و ما ارسلنا من قبلک من رسول و لا نبی الا اذا تمنی القی الشیطان فی امنیته (حج/52) .

قبل از تو هیچ رسول و نبی را نفرستادیم مگر اینکه هر وقت (برای پیشبرد مقاصد خود) آرزویی نمود، شیطان در آن آرزو مداخله و خدعه کرد.این آیه به روشنی، دلالت می کند که گروهی، نبی، و گروهی رسولند، و در این جا آیات دیگری نیز هستند که از نظر دلالت به این آیه نمی رسند مانند: الذین یتبعون الرسول النبی الامی الذی یجدونه مکتوبا عندهم فی التوراة و الانجیل... (اعراف/157) .

آنان که از رسول و نبی امی که او را در تورات و انجیل نوشته می یابند، پیروی می کنند .و باز می فرماید: و اذکر فی الکتاب موسی انه کان مخلصا و کان رسولا نبیا (مریم/51) : در قرآن موسی را یاد کن که بنده ای مخلص و رسول و نبی بود.

و باز می فرماید: و اذکر فی الکتاب اسماعیل انه کان صادق الوعد و کان رسولا نبیا (مریم/51) : در قرآن اسماعیل را یاد کن که درست وعده و رسول و نبی بود.

در این آیات، رسول و نبی با حرف عطف به یکدیگر عطف شده اند و در همه آنها کلمه نبی بر رسول عطف شده است.

احتمال ترادف این دو لفظ ضعیف است، و از طرفی احتمال اینکه مقصود از رسول، کسی غیر از نبی است هم با ظاهر این آیات سازگار نیست، زیرا در این آیات دو واژه نبی و رسول حال یک انسان را توصیف می نمایند و موصوف در آیه نخست، پیامبر اسلام (ص) و در آیه سوم، اسماعیل است، در حالی که در آیه 52 حج، این دو لفظ با کلمه «أو» بر یکدیگر عطف شده اند، و ظاهر آن تقسیم است، یعنی آنان دو طایفه اند، گروهی رسولان، و گروه دیگر انبیاء.

به همین جهت، مفسران در صدد جستجوی فرق میان رسول و نبی برآمده و اقوال مختلفی را بیان کرده اند.و در تمام این اقوال یک مطلب مورد اتفاق دیده می شود و آن اینکه: «رسول» اخص از «نبی» است، و تفاوت اقوال در بیان وجه اخص بودن رسول از نبی است، و اینک این اقوال را مورد بررسی قرار می دهیم، آنگاه نظر خود را یادآور می شویم.