مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

قرآن و اهل بیت (ع) نورند . نوری که انسان می تواند در پرتو آن به تعالی و تکامل برسد .
منشأ نور خداست و همه انوار عالم ، فروغ و تجلی خود را از نور خدا می گیرند .
" مشکوة " همان سرچشمه نور است که همه انوار را در بر دارد....
این وبلاگ تخصصی و پیرامون قرآن و اهل بیت ( ع ) است که به میمنت میلاد پیامبر اکرم حضرت محمد ( ص )
و صادق آل محمد ( ع ) در روز 17 ربیع الأول ایجاد گردیه است . امید است مورد علاقه و عنایت شیفتگان قرآن و عترت
واقع گردد. و الحمد لله رب العالمین

۱۵ مطلب در فروردين ۱۳۹۶ ثبت شده است

۲۹
فروردين

 

قرآن در قیامت چگونه شفاعت می کند؟

کلمة شفاعت در لغت به معنای جفت شدن و کنار هم قرار گرفتن دو چیز است.[1]

در اصطلاح کلامی نیز شفاعت به معنای وساطت اولیا و برگزیدگان الهی، برای رساندن بندگان به فیض رحمت و مغفرت الهی و دستگیری و نجات آنان است.[2]

شهید مطهری می گوید: شفاعت اقسامی دارد که برخی از آنها نادرست و ظالمانه است و در دستگاه الهی وجود ندارد ولی برخی، صحیح و عادلانه است و وجود دارد. نوع نادرست شفاعت که به دلایل عقلی و نقلی مردود شناخته شده است این است که گناهکار بتواند وسیله ای برانگیزد و به توسط آن از نفوذ حکم الهی جلوگیری کند، درست همان طوری که در پارتی بازی های اجتماعات منحطّ بشری تحقق دارد.
اما شفاعت صحیح که تأیید کنندة قانون و حافظ نظام است و آیات و روایات زیادی از طریق شیعه و سنی وجود آن را اثبات می کند بر دو گونه است:

1. شفاعت «رهبری» یا شفاعت «عمل».

2. شفاعت «مغفرت» یا شفاعت «فضل».

۲۹
فروردين

انواع اعتبارات انسان از دیدگاه قرآن

 

تقسیم مراحل اعتبارى در طول حیات انسان از نظر قرآن مجید:

در قرآن مجید چقدر این موضوع به شکل عالى و تشبیه لطیفى بیان شده است:

اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَوهُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِینَهٌ وَ تَفَاخُرُ بَیْنَکُمْ وَ تَکَاثُرٌ فِى الامْولِ وَ الاوْلادِ

کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ و ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطَمًا وَ فِى الاخِرَهِ

عَذَابٌ شَدِیدٌ وَ مَغْفِرَهٌ مِّنَ اللَهِ وَ رِضْونٌ وَ مَا الْحَیَوهُ الدُّنْیَآ إِلَّا مَتَعُ الْغُرُور

[ سوره حدید آیه ۲۰ ]

ببینید خداوند علىّ أعلا چگونه حقیقت را براى انسان مجسّم‏ مى کند؛ مى‏فرماید: این زندگى دنیا، این زندگى که بشر با این صحنه وسیع از اعتبارات و خواسته‏ها و آرزوها که عمر خود را بر اساس آنها سپرى مى‏کند، و ساعات و دقائق خود را بر آنها منطبق مى‏نماید، و بالاخره با دست تهى از دنیا مى‏رود، از پنج موضوع خارج نیست. این زندگى که حقیقهً مادون زندگى حیوانات و بهائم است، این اعتباریّاتى که بشر را بخود مشغول نموده و از حقائق دور نموده و از زیست درندگان پائین تر آورده است، مرکّب است از لَعِب: بازى بدون خواهش نفسانى، و لَهْو: کارهائى که انسان روى تمایلات نفسانى انجام مى‏دهد و غرض عقلائى صحیحى بر آن مترتّب نیست، و زینَه: روى باطل و اعتبارات را به لباس حقیقت پوشانیدن و امور فانیه را بصورت امور باقیه جلوه دادن، وَ تَفَاخُرُ بَیْنَکُمْ: خودپسندى نمودن و بر اساس تفاخر و مباهات امور زندگى خود را بنا نهادن، و تَکَاثُرٌ فِى الامْولِ وَ الاوْلد: پیوسته بدنبال زیاد نمودن مقدار اموال و تعداد اولاد بر آمدن.

مرحوم شیخ بهاء الدّین عاملى (ره) کلام لطیفى در تفسیر این آیه دارد و مى‏فرماید: خداوند این پنج مرتبه را به موازات سیر عمر افراد بشر بیان فرموده است. چون انسان در اوّل مرحله از زندگى که‏ این مطلب را علّامه طباطبائى مُدّ ظلُّه العالى در حاشیه رساله مخطوطه «الإنسان فى الدّنیا» از شیخ بهائى نقل کردهاند. و نیز در تفسیر «المیزان» ج ۱۹، ص ۱۸۸ ضمن تفسیر این آیه از سوره حدید، از مرحوم شیخ بواسطه نقل فرموده‌‏اند.

همان دوران صباوت است به بازى مشغول مى‏گردد، و سپس در اوان بلوغ به لهو و امور مُشهیانه دست مى‏زند، و در هنگام شباب و جوانى زینت به حدّ اعلا بدو روى مى‏آورد، و در نیمه عمر به تفاخر و حسّ تفوّق مى‏پردازد، و بالاخره در اوان پیرى و شیخوخیّت داعیه زیاد نمودن اموال و اولاد در سر او می‌افتد.
آرى! انسان پس از گذرانیدن دوران صباوت و بلوغ دوست دارد به خود زینت ببندد. لباس خود را، شغل خود را، زندگى و مکان خود را، و بالاخره تمام متعلّقات خود را بنحوى ترتیب دهد که نقش بقاء و بنحو ابدیّت زیست نمودن، روى حقیقت فناء را بپوشاند و واقع امر در تحت این نقشهاى باطله مختفى و منتفى گردد.

از این مرحله که بگذریم دوران تفاخر است، مى‏گوید: قدرت من چنین است، مال من چنان است، علم من فلان است؛ حتّى با کمال جرأت به استخوانهاى پوسیده و خاکستر شده آباء و نیاکان خود فخر مى‏کند و رجز مى‏خواند، و بر اشیاء درهم شکسته و نقشه‏‌هاى پوسیده افتخار مى‏کند و آنها را در موزه‏هاى مجلّل و با شکوه قرار مى‏دهد و شعرهاى حماسى مى‏خواند. و بالاخره در آخر دوران زندگى نیروى وجودى خود را در زیاد کردن مال و فرزند متمرکز مى‏کند.

انسان طبعاً هر چه عمرش زیادتر شود حریص تر مى‏شود؛ در جوانى انفاق در راه خدا مى‏کرد، حالا نمى‏کند؛ حسّ گذشت و ایثار داشت، حالا ندارد.
طبع بشر چنین است که بر هر اساسى تربیت شود نفس او بر همان اساس متحجّر مى‏گردد و احوال گذران او بصورت ملکات ثابته در مى‏آید. البتّه چون خود را بر محور قانون دین و حقّ تربیت ننموده است لذا در آخر عمر نتیجه نفسانى او همان تراکم احوال و تحجّر خاطرات و افکار اوست‏.

۲۷
فروردين
 

روابط دختران و پسران از نگاه قرآن

با نظر و نگاهی به آیات و روایات به روشنی در می‌یابیم که شرع مقدس اسلام در فردی‌ترین دستورات خود اجتماعی است و ارتباطات انسانی و اجتماعی را جزء اصلی‌ترین آموزه‌های خود قرار داده است. اگر بگوییم قرآن مجید آئین‌نامه ارتباطات است امری بدیهی را تأیید نموده‌ایم. رعایت حقوق شهروندی، نحوه ارتباط با والدین، همسایگان، خویشان، دوستان و محترم شمردن حریم بین محرم و نامحرم، آئین و آداب معاشرت، تعاون و مردم‌داری، صله رحم، رسیدگی به امور محرومان و مستمندان، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، خمس، زکات، نماز و ... از اصلی‌ترین مأموریت‌ها و عبادت‌های فردی و اجتماعی مسلمانان به شمار می‌آیند. با اندکی تأمل پی خواهیم برد که در تمامی آن عبادات، ارتباطات انسانی، اجتماعی بودن و مسئولیت‌های جمعی موج می‌زند.

۲۶
فروردين

آیا امیرالمؤمنین(ع) خطبه بدون «الف» دارد؟

 یکی از ویژگی‌های ممتازی که خداوند آن را مخصوص اهل عترت(ع) قرار داده است، فصاحت کلام است. امام سجاد(ع) در خطبه تاریخی خود در کاخ یزید فرمود: «اى مردم به ما شش چیز عنایت شد و با هفت ویژگى برترى داده شدیم؛

 أَیُّهَا النّاسُ! اُعْطِینا سِتّاً وَفُضِّلْنا بِسَبْع» که حضرت یکی از آن 6 چیز را فصاحت معرفی کردند.
حال توجه به این فضایل و ویژگی خاصی که خداوند آنها را تنها به اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) عطا کرده است، به قدری می‌تواند اهمیت داشته باشد که ممکن است افرادی که حتی اعتقادی به اسلام ندارند را به سمت تشیع بکشاند.  امام رضا(ع) در روایتی فرمود: اگر مردم زیبایی‌های سخنان ما را می‌شناختند، بی‌شک از ما پیروی می‌کردند؛ إنّ النّاسَ لَو عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لَاتَّبَعُونا.» به این مناسبت خطبه‌ای شگرف از امیرالمؤمنین(ع) را منتشر می‌کنیم که حضرت در آن از «الف» استفاده نکرده‌اند و در عین حال دارای معارف شگرف و عظیم است.

این خطبه را محمد باقر محمودی در کتاب «نهج‌السعادة فی مستدرک نهج‌البلاغة» با ذکر اسناد مختلف آورده است که به شرح ذیل است.

۲۵
فروردين

 
 

ادب را از قرآن بیاموزیم

استاد احمد عابدی در مبحثی تحت عنوان ادب قرآنی به مجموعه نکات مهمی در ارتباط با اخلاق قرآنی اشاره کرده است. متن کامل این نکات به شرح ذیل است:
این حدیث را ذکر کرده بودیم که قرآن ادبستان خداست؛ “القرآن مأدُبَهُ الله”.
یکی از بحث‌های اخلاقی قرآن، ادب قرآن است. یک وقت می‌گوییم آداب تلاوت، آداب نگارش؛ این‌ یک بحث است، یک وقت می‌گوییم ادب قرآن. ادب قرآن در محاوره و گفت‌وگو با مردم چگونه است؟ قرآن با مخالفین خودش چگونه حرف می‌زند؟ ادب را یاد بگیریم.
قرآن می‌فرماید: «انّا او ایّاکم لعلی هدیً او فی ضلالٍ مبین» یا ما، یا شما، یا بر هدایت، یا بر ضلالت. خوب! چرا این‌گونه می‌فرماید؟ قرآن حتی وقتی با مشرکین هم مواجه می‌شود، ادبش این‌گونه است. همین طوری صریحاً نمی‌گوید آن شخص در ضلالت است، آن شخص در کفر به سر می‌برد. ادب قرآن این است که “انّا او ایّاکم… .” قرآن خیلی ادب را رعایت می‌کند.
اینکه قرآن می‌فرماید: «ولا تسبّوا الذین یدعون من دون الله فیسبوّا الله عدواً بغیر علم؛ به خدای مشرکین هم اهانت نکنید، آنها هم برمی گردند به خدای شما اهانت می‌کنند.» این ادب قرآن است.
پرهیز از بیان فساد اخلاقی دشمن
ببینید علمای خودمان، ادبشان ادب قرآنی بوده است. ما طلبه‌ها هم باید اینگونه باشیم. فکر نمی‌کنم احدی به اندازه امام(ره) با شاه مخالف بود. با شاه دشمن بود، به حق هم بود، دشمنی شخصی نبود، واقعاً درد دین داشت. امام از همه ما بهتر شاه و خانواده‌اش را می‌شناخت. یک بار در عمرش دیدید، یک کلمه درباره فساد خانوادگی شاه حرف بزند؟
اشرف پهلوی، خواهر شاه، کثیف‌ترین آدم بوده و معروف است که چه آدم خبیثی بوده است. یک بار شد که امام حتی اشاره وار چیزی در این باره بگوید.
این ادب قرآن است. امام هم می‌دانست، ولی این زشت است که آدم بیاید درباره خانواده کسی حرف بزند، درباره زن و بچه کسی حرف بزند؛ هر چند که آدم خرابی باشد. امام هر وقت به شاه چیزی می‌گفت، می‌گفت ظالم و ستمگر است‌، شاه جنایت می‌کند، کشور را به آمریکا فرخته؛ آیا می‌گفت فساد اخلاقی هم دارد؟
گاهی تلویزیون تصویری از امام را نشان می‌دهد که روی تخت بیمارستان کتاب می‌خواند؛ این کتاب، کتابی است که فساد اخلاقی شاه در آن است، آیا یک بار شد امام از این حرف‌ها بزند؟
متأسفانه ما اخلاق قرآنی را رعایت نمی‌کنیم؛ هر وقت با کسی دعوا داریم، اول می‌رویم سراغ ناموس طرف یا سراغ لغزش‌های اخلاقی‌اش.
قرآن کتاب ادب است. چقدر ما در تاریخ خواندیم که هند جگرخوار، همسر ابوسفیان، مادر معاویه چه کاره بوده است. این همه آیات در قرآن، درباره ابوسفیان نازل شده، شاید ۱۰۰ آیه درباره ابوسفیان است؛ ولی یک‌بار خدا درباره زن ابوسفیان چیزی گفته؟ چه کاره بود و پرچم داشت؟ ولی ادب قرآن این است که به این چیزها نپردازد و زشت است.
اگر یک‌جا درباره زن ابولهب می‌فرماید، سراغ مسایل جنسی و اخلاقی نمی‌رود؛ می‌فرماید: «و امْرَاَتُه حمّاله الحطب؛ هیزم برای آتش می‌آورد».
بنا بر این یک نکته اخلاق قرآن این است که به مسائل جنسی و فحشاء مردم کار نداشته باشیم؛ حتی اگر از کثیف‌ترین مردم باشد؛ خیلی مواقع این مسائل قبح گناه را می‌ریزند؛
خیلی مواقع اشاعه فحشا است و خیلی موارد باعث ترویج گناهان در بین جوانان می‌شود. در گفتارمان به قرآن اقتدا کنیم.

۲۲
فروردين

ســـــــلام بر شما

 

به وبلاگ قرآن و حدیث

مشــــکوة خوش آمدید.

 

ممنون میشم از وبلاگ دیگر بنده

( وبلاگ نــــور ) هم دیدن فرمایید .

 

آدرس :

Elyacin2.blog.ir

Image result for ‫جدا کننده مذهبی وبلاگ‬‎

 

۲۲
فروردين

قال رسول الله (ص) : أنَا وَ عَلــــی اَبَــوا هذِهِ الاُمَّةِ

پیامبر اکرم (ص) فرمودند : من و علـی پدران این امت هستیم

جایگاه مولی‌الموحدین امیرالمؤمنین امام علی‌بن ابی‌طالب(ع) در میان امت اسلام جایگاهی بس رفیع و والاست. برای آن حضرت(ع) از سوی خداوند و پیامبر مکرم اسلام (ص) القاب بسیاری مطرح شده که هر یک بیانگر ابعاد شخصیتی اوست. یکی از القاب آن حضرت(ع) " پدر امت " است که پیامبر(ص) ایشان را بدان مفتخر کرده است.  در این مطلب به این جنبه از ابعاد شخصیتی آن حضرت(ع) پرداخته شده است.

۱۹
فروردين

شرح پنج حدیث از امام جواد علیه السلام

 

«اَلشَّریفُ کُلُّ الشَّرِیفِ مَنْ شَرَّفَهُ عِلْمُهُ وَ السُّودَدُ کُلُّ السُّودَدِ، لِمَنِ اتَّقی اللهَ رَبَّه»؛

شریف واقعی، فردی است که با شرافت علم و دانش آراسته گردد و سیادت و بزرگواری حقیقی با فردی است که راه تقوا و خداشناسی را پیش گیرد.[1]

شرح کوتاه:
جمعی، افتخار و شرافت را در ثروت و عدّه ای در ریاست، پاره ای از مردم در رفاه و مادیت و جمعی هم در نسب و نژاد و قبیله گرایی جست وجو می کنند و کسانی را که فاقد این مزایا باشند به دیده حقارت و پستی می نگرند؛ ولی در منطق امام جواد(علیه السلام) شرافت واقعی و اصالت حقیقی از آن علم و دانشی است که زینت بخش فرد می گردد، بزرگواری و عظمت شخص، منوط به امتیازات و فضایل روحی و معنوی است که فرد در راه کسب آن، خود را به زحمت می افکند و آن راهِ تقوا و پرهیزکاری است که والاترین شرف و مرتبت انسانی است.[2]

۱۸
فروردين
۱۸
فروردين
 
 
دوازده ویژگی یک سخن خوب از دیدگاه قرآن کریم
 
 
1. آگاهانه باشد "و لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ"
 
2. نرم باشد "فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیِّناً"
 
3. حرفی بزنیم که خودمان هم به آن عمل کنیم "لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ"
 
4. منصفانه باشد "وَ إذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا"
 
5. حرفمان مستند باشد "قَوْلًا سَدِیدًا"
 
6. ساده و روان حرف بزنیم "قَوْلاً مَّیْسُورًا"
 
7. کلاممان رسا باشد "قَوْلاً بَلِیغًا"
 
8. کلاممان زیبا باشد "قولوا للناس حسنا"
 
9. بهترین کلمات را انتخاب کنیم "یَقُولُ الَّتی هِیَ أحْسَن"
 
10. سخن هایمان روح معرفت و جوانمردی داشته باشد "و قولوا لهم قولاً معروفا"
 
11. همدیگر را با القاب خوب صدا بزنیم "قولاً کریماً"
 
12. کمک کنیم تا درجامعه حرفهای پاک باب شود "هدوا الی الطّیب من القول"