مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

قرآن و اهل بیت (ع) نورند . نوری که انسان می تواند در پرتو آن به تعالی و تکامل برسد .
منشأ نور خداست و همه انوار عالم ، فروغ و تجلی خود را از نور خدا می گیرند .
" مشکوة " همان سرچشمه نور است که همه انوار را در بر دارد....
این وبلاگ تخصصی و پیرامون قرآن و اهل بیت ( ع ) است که به میمنت میلاد پیامبر اکرم حضرت محمد ( ص )
و صادق آل محمد ( ع ) در روز 17 ربیع الأول ایجاد گردیه است . امید است مورد علاقه و عنایت شیفتگان قرآن و عترت
واقع گردد. و الحمد لله رب العالمین

۴۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تفسیر قرآن» ثبت شده است

۳۱
خرداد

{هرچیزی حقّی دارد،حقّ تقوا چیست؟}

 



پروردگار متعال در آیه 102 سوره "آل عمران" میفرماید:

 

"یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ"

 

(اى کسانى که ایمان آورده اید! آنگونه که حقِّ تقوا و پرهیزگارى است [حقِّ تقوا را به جای آورید ، از مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید، و جز بر آیین اسلام از دنیا نروید)

امام صادق(علیه السلام) در تفسیر این آیه شریفه میفرماید:

در تفسیر" در المنثور" از پیامبر (ص) و در تفسیر" عیاشى" و" معانى الاخبار" از امام صادق ع نقل شده که در

تفسیر" حق تقوى" فرمودند" فِی قَوْلِهِ تَعَالَى اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ قَالَ:

1)     أَنْ یُطَاعَ فَلَا یُعْصَى

2)     وَ یُذْکَرَ فَلَا یُنْسَى

3)      وَ یُشْکَرَ فَلَا یُکْفَر"

 

حقّ تقوا و پرهیزگارى این است که پیوسته اطاعتِ فرمان {او} کنى ، و هیچ گاه معصیت ننمایى ، همواره به یاد {او} باشى ، و {او} را فراموش نکنى ، و در برابر نعمت هاى {او} شکرگذار باشى و کفرانِ نعمت {او} ننمایى

 

(شرح نهج البلاغه/ابن ابى الحدید_جلد۱۱_صفحه۱۸۵)
(تفسیر نمونه_سوره آل عمران_آیه102)

 

۲۳
خرداد

آیه

إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ[1]

ترجمه

همانا ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم.

نکته ها

خداوند، امور عالم را از طریق فرشتگان و با واسطه آنان به انجام می رساند. لذا در بسیاری از آیات قرآن، فعل ها و ضمیرهای مربوط به خداوند به صورت جمع آمده است. چنانکه در آغاز این سوره می فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ» ما قرآن را نازل کردیم. بر اساس نظر مفسّران،[2] قرآن دو بار نازل شده است. یکبار به صورت یکپارچه در شب قدر که این سوره به آن اشاره دارد و بار دیگر به صورت تدریجی در مدت بیست و سه سال دوره رسالت پیامبر. تعبیرات قرآن نیز درباره نزول این کتاب آسمانی دو گونه است. برخی با واژه «انزلنا» از ریشه انزال به معنای نزول دفعی آمده و برخی دیگر با واژه «نزلنا» از ریشه تنزیل به معنای نزول تدریجی آمده است.

از انضمام آیه «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ» با آیه «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»[3] معلوم می شود که شب قدر در ماه رمضان است، امّا اینکه کدام یک از شب های ماه رمضان است، در قرآن چیزی بر آن دلالت ندارد و در روایات نیز به صورت مردّد میان یکی از سه شب آمده است. چنانکه از امام صادق علیه السلام در مورد شب قدر پرسیدند: آن حضرت فرمود: در شب نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم رمضان جستجویش کن.[4] البته معروف میان اهل سنّت آن است که شب بیست و هفتم رمضان، شب قدر است.

مرحوم علامه طباطبایی در ذیل آیه اول سوره قدر می نویسد : «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ» ضمیر در« انزلناه» به قرآن برمی گردد، و ظاهرش این است که: می خواهد بفرماید همه قرآن را در شب قدر نازل کرده، نه بعضی از آیات آن را، مؤیدش هم این است که تعبیر به انزال کرده، که ظاهر در اعتبار یکپارچگی است، نه تنزیل که ظاهر در نازل کردن تدریجی است. و در معنای آیه مورد بحث آیه زیر است که می فرماید:«وَ الْکتابِ الْمُبِینِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةٍ مُبارَکةٍ»[5]، که صریحا فرموده همه کتاب را در آن شب نازل کرده، چون ظاهرش این است که نخست سوگند به همه کتاب خورده، بعد فرموده این کتاب را که به حرمتش سوگند خوردیم، در یک شب و یکپارچه نازل کردیم. پس مدلول آیات این می شود که قرآن کریم دو جور نازل شده، یکی یکپارچه در یک شب معین، و یکی هم به تدریج در طول بیست و سه سال نبوت که آیه شریفه «وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَی النَّاسِ عَلی مُکثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِیلًا»[6]، نزول تدریجی آن را بیان می کند، و همچنین آیه زیر که می فرماید:« وَ قالَ الَّذِینَ کفَرُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَیهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً کذلِک لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَک وَ رَتَّلْناهُ تَرْتِیلًا» [7].

بنابر این، دیگر نباید به گفته بعضی[8] اعتنا کرد که گفته اند: معنای آیه" انزلناه" این است که شروع به انزال آن کردیم، و منظور از انزال هم انزال چند آیه از قرآن است، که در آن شب یکباره نازل شد نه همه آن.[9]

پیام ها

1- شب قدر، شب شکرگزاری و تشکر از خداوند است. زیرا مهم ترین نعمت خداوند بر بشر، یعنی قرآن نازل شده است. «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ»

2- ظرف و مظروف باید متناسب باشند. بهترین کتاب در بهترین شب بر بهترین انسان ها نازل می شود. «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ»[10]

----------------------------------------------------

منبع : حوزه نت

پی نوشت ها

[1] سوره قدر آیه 1

[2] تفسیر المیزان.

[3] بقره، 185.

[4] وسائل الشیعه، ج 10، ص 360.

[5] سوگند به کتاب مبین، ما آن را در شبى مبارک نازل کردیم. سوره دخان، آیه 3.

[6] ما قرآنى بر تو نازل کردیم که به صورت آیات جدا از هم مى‏باشد، تا آن را تدریجا و با آرامش بر مردم بخوانى. و به طور قطع این قرآن را ما نازل کردیم. سوره اسراء، آیه 106.

[7] آنان که کافر شدند گفتند: چرا قرآن یکباره بر او نازل نشد، بله یکباره نازل نکردیم، تا قلب تو را ثبات و آرامش بخشیم، و بدین منظور آیه آیه‏اش کردیم. سوره فرقان، آیه 32.

[8] مجمع البیان، ج 10، ص 518.

[9] طباطبایى، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، 20جلد، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامى - ایران - قم، چاپ: 5، 1374 ه.ش.

[10] محسن قرائتى، تفسیر نور، 10جلد، مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن - تهران، چاپ: 4، 1389.

۱۸
خرداد
Image result for ‫جز 13 قرآن‬‎Image result for ‫جز 13 قرآن‬‎

 

معارفی از جزء سیزدهم قرآن کریم

۰۷
خرداد

 

نکات کلیدی جزء دوم قرآن کریم


حرکت، سرعت، سبقت

فراز اول:

فَاسْتَبِقُواْ الْخَیرَْاتِ (148- بقره)

۰۶
خرداد



نکات کلیدی جزء اول قرآن کریم

سنت حسنه ختم حداقل یک جزء از قرآن کریم در ماه رمضان، ماه نزول قرآن (1) و بهار آن (2)، فرصت مناسبی است تا در کنار این انس لفظی، در معنا و مفهوم آن نیز بیندیشیم و در این فرصت پیش آمده، جان را به نور معارف بی بدیلش جلا بخشیم. به این امید که این مقدمات ما را به آن سرانجام نیک که عمل به قرآن و رسیدن به یک جامعه شکوهمند قرآنی است نزدیک کند.

۰۹
ارديبهشت

ابو هریره روایت کرده است که پیامبر اکرم درباره آیه 28 سوره زخرف « و جعلها کلمة باقیة فی عقبه »؛ (خداوند توحید فطری را در میان فرزندان ابراهیم قرار داد ) فرمود:

یعنی خداوند امامت را در نسل حسین علیه السلام قرار داد. 9 تن از امامان شیعه از نسل او هستند و مهدی این امت نیز از آنهاست.»
آن گاه فرمود:« اگر مردی بین رکن و مقام بایستد (و به عبادت خدا مشغول شود) اما با بغض اهل بیت من در دل، از دنیا برود، داخل جهنم خواهد شد.»

در روایتی دیگر از امام باقر علیه السلام آمده است که:« معنای آیه این است که امامت در نسل حسین علیه السلام است و از فرزندی به فرزند دیگر منتقل می شود و به برادر یا عمو منتقل نمی‌شود.»

امام صادق علیه السلام نیز درباره آیه های 8 و 9 سوره تکویر ( و اذا الموعودة سئلت. بای ذنب قتلت)؛ (و آن هنگام که از دختر زنده در گور نهاده سؤال شود که به کدام گناه کشته شده است؟) فرمود:« این آیه درباره امام حسین علیه السلام نازل شده است.»

 


منابع:
بحارالانوار، ج 36، ص 315، حدیث 160 - کفایة الدثر، ص 12.
بحارالانوار، ج 25، ص 253، حدیث 12 ـ کمال الدین، ص 231.

۱۱
فروردين

پرسش:
منظور از «أَصحَب الاَیْکَةِ" وَ "قَوْمُ تُبَّعٍ» در آیه 14 سوره «ق» چه کسانی هستند.؟


پاسخ:
«ایکه» به معنى درختان فراوان و در هم پیچیده،و یا به تعبیر دیگر بیشه مانند است، و اصحاب الایکه گروهى از قوم شعیب هستند که در غیر شهر مدین زندگى مى کردند، شهرى که داراى درختان بسیار بود.

و منظور از «قوم تبع» گروهى از مردم یمن است زیرا (تبع) لقبى است براى پادشاهان یمن به اعتبار این که مردم از آن ها تبعیت مى کردند، و ظاهر تعبیر قرآن در این جا و در یک آیه دیگر (دخان/ 37) خصوص یکى از پادشاهان یمن است که در بعضى از روایات نام او (اسعد ابو کرب) ذکر شده ، و جمعى معتقدند که او مرد مؤمنى بود، و مردم را به پیروى از دعوت انبیاء فرا مى خواند، هر چند با او مخالفت کردند.(1)


«تُبّع» از ریشه "تَبِعَ" و در لغت به معنی پیروی کردن است؛ خواه به طور دنبال کردن و تعقیب باشد، خواه از نظر پذیرفتن دستور و اطاعت کردن.(2) و در اصطلاح به رؤسایی گفته می­ شود که به خاطر پیروی بعضی از آن ها از بعضی دیگر در ریاست و سیاست این چنین نامیده شده­ اند و نیز گفته شده «تُبّع» فرمانروایی است که قومش از وی پیروی می­ کنند و جمعش "تبابعه" است.(3)

از امام رضا (علیه السلام) پرسیدند: چرا تبّعِ پادشاه، تبّع نامیده شده است؟ حضرت فرمود: «زیرا او جوانى بود نویسنده و براى پادشاه قبل از خود نویسندگى مى‏ کرد و نوشتن را با جمله‏ "باسم اللَّه الّذی خلق صیحا و ریحا" (به نام خداوندى که باد و فریاد را آفرید) آغاز مى‏ کرد. پادشاه به او گفت: بنویس "به نام پادشاه رعد" (یعنی نام خودش) او گفت: خیر، نوشتن را فقط با نام معبود خودم آغاز مى‏ کنم، سپس خواسته تو را در نظر مى‏ گیرم، لذا خداوند این ویژگى او را شکر نمود و پادشاهى آن پادشاه را به او اعطاء کرد و مردم در این مورد تابع او شدند و لذا تبّع نامیده شد.»(4)

در تواریخ آمده: «تبّع» در قرن پنجم میلادی به سوی مکه لشکر کشی می­ کند تا خانۀ خدا را خراب کند ولی به بیماری سختی مبتلا می­شود، پزشکان چاره و درمان او را، انصراف از سوء قصدش به کعبه می­ بینند، چون منصرف می­ شود، بهبودی می­ یابد و کعبه را محترم می­ دارد و برای نخستین بار بر آن پرده یا پیراهن می­ پوشاند.(5)

او مدت یک ماه هر روز صد شتر را نحر مى‏ کرد و با گوشت آن مردم را اطعام مى‏ نمود. بعد از مدتى، رو به جانب مدینه نهاد و اقوامى از مردم یمن بنام «غسان» را در آن جا اسکان داد، آن ها کسانى بودند که بعدها در زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هسته‏ هاى اولیه انصار را تشکیل دادند.(6)

اکنون در مکه نیز محلی است که آن را «دارالتّبابعه» می­ گویند.(7)


ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــ
(1) تفسیر نمونه ج 22 ص240.
(2) راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق صفوان عدنان داودى، بیروت، دارالعلم، 1412 ق‏ ،اول‏،ص162.
(3) همان، ص163.
(4) شیخ صدوق، محمد بن على‏؛ عیون اخبارالرضا علیه السلام، ترجمه حمید رضا مستفید وعلى اکبرغفارى،‏ تهران،‏ صدوق،1372 ش‏، اول،ج1، ص509.
(5) خرمشاهی، بهاءالدین؛ دانش نامه قرآن و قرآن پژوهی، تهران، دوستان و ناهید، 1377ش، اول، ج 1، ص 472.
(6) عزیزى، یوسف؛ ‏داستان پیامبران یا قصه‏هاى قرآن از آدم تا خاتم‏، تهران،‏ هاد ،1380 ش،‏ اول،‏ ص669.
(7) تفسیر نمونه، پیشین، ج 21، ص 196.

 

۱۶
دی
 

اگر خدا وجود دارد چرا در مقابل این همه جنایت در زندگی بشر واکنشی نشان نمی دهد؟

اولا انسان باید نسبت به اعمال خود مسئولیت پذیر باشد. خدای متعال انسان را مختار آفریده و سرنوشتش را در اختیار خودش قرار داده است:

إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ ۖ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا(۷۲احزاب) همانا ما امانت (خویش) را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم، پس آنها از تحمل آن سر باز زدند و از آن ترسیدند، و انسان آن را بر دوش گرفت که او بسیار ستمکار نادان است.

جنایاتی که رخ می دهد ناشی از زیاده طلبی بعضی از انسان هاست که به حق خود راضی نیستند. در ضمن آنکه بخش های دیگر مردم به نوعی با ظلم پذیری، با ظالمان همراه شده اند. و الا اگر انسان ظلم نکند و در مقابل ظلم دیگران ساکت ننشیند، جنایتی قابل تصور نیست.

ثانیا خدای متعال ساکت و ناظر صرف نیست. از سویی مومنان را مامور نموده به نفع مظلومان و علیه ظالمان اقدام کنند:

وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ (۷۶ نساء) و شما را چه شده است که در راه خدا و (برای یاری) مردان و زنان و کودکان،مستضعف پیکار نمی کنید.

و از سوی دیگر با مامور نمودن اولیای خود و امدادهای الهی و عذاب متجاوزان، اجازه غلبه مطلق اهل باطل و جانیان را نمی دهد.

بَلى‏ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ یَأْتُوکُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُسَوِّمینَ (۱۲۵ آل عمران) آرى، (امروز هم) اگر استقامت و تقوا پیشه کنید، و دشمن به همین زودى به سراغ شما بیاید، خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان، که نشانه ‏هایى با خود دارند، مدد خواهد داد.

ثالثا کسی که به خدا معتقد است، باید به زنجیره ای از باورها ملتزم باشد که از جمله مهمترین آنها باور به عالم غیب است که با توجه به آن، نهایت کار جانیان، زمینه ساز انتقال از یک وادی به سرای دیگر است. و درگیری حق و باطل نیز، بستر ساز امتحان انسان هاست. که برای همان در این دنیا قرار گرفته اند. بنابراین نباید توقع داشته باشیم که خدا مانع مرگ انسان ها شود. یا هر جایی که کسی از اختیارش سوء استفاده می کند، مانع اقدام او شود.

قَالَ کَمْ لَبِثْتُمْ فىِ الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ * قَالُواْ لَبِثْنَا یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ فَسَْلِ الْعَادِّینَ * قَلَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا لَّوْ أَنَّکُمْ کُنتُمْ تَعْلَمُونَ(۱۱۴-۱۱۲ مومنون) (خداوند) مى گوید: «چند سال در روى زمین توقّف کردید؟» (در پاسخ) مى‏ گویند: «تنها به اندازه یک روز، یا قسمتى از یک روز! از آنها که مى‏ توانند بشمارند بپرس!» مى‏ گوید: « (آرى،) شما مقدار کمى توقّف نمودید اگر مى‏ دانستید!»

رابعا هر سایه ای در کنار نوری شکل می گیرد و در کنار زشتی های دنیا، زیبایی های فراوانی وجود دارد. در واقع اگر چه تاریخ را بر مبنای جنگ ها می نویسند یا رسانه ها حتما اخبار جنگ را به طور گسترده پوشش می دهند، اما حقایق زندگی صحنه های بسیار متنوعی دارد. که نباید از آنها غفلت نمود. عمده مردم زندگی شان نسبتا به سامان است. و عشق و محبت را می چشند. و حتی بسیاری این دنیا را آن قدر شیرین می بینند که فکر می کنند همین دنیا، محل بقای آن هاست.

۱۳
شهریور

 

محشور شدن حیوانات در قیامت

 

مسأله قیامت و چگونی محشور شدن موجودات از مسائل مهمّ معاد است زیرا هیچ انسانی دوست ندارد از سرنوشت خود بعد از این دنیا بی‌خبر باشد. حیوانات، در بسیاری جوانب زندگی انسان نقش دارند و یکی از سؤالات در مورد قیامت مسأله بودن یا نبودن حیوانات است. این مسأله از زوایای مختلفی اهمّیت دارد که به آن می‌پردازیم.

۰۹
مرداد
 
مرحوم شیخ کلینى در اصول کافى بخشى را به مسائل حجت و دلیل‏ شیعیان اختصاص داده و در یکى از اخبار آن بخش چنین نقل کرده:

منصوربن حازم گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم:
خداوند بالاتراز آن است که به وسیله مخلوقاتش شناخته شود بلکه این ‏مخلوقاتند که به وسیله خدا شناخته مى‏ گردند.

امام صادق(ع) فرمود: راست گفتى.
گفتم: کسى که دانست ‏براى او پروردگارى است، پس سزاوار است که‏ بداند براى آن پروردگار رضا و سخطى است که جز از راه وحى ورسول شناخته نمى‏ گردند، پس اگر به کسى وحى نشد سزاوار است که ‏دست‏ به دامان رسولان خدا شود، پس اگر آنها را ملاقات کرد، خواهد دید که آنها حجت هستند و پیروى از ایشان واجب.

آنگاه به امام صادق(ع) مى‏ گوید که از مردم در مورد حجت‏ بعد ازرسول خدا(ص) پرسیدم.

آنها گفتند: قرآن، ولى من به آنها تذکردادم که قرآن بدون سرپرست و قیم کفایت نمى‏کند، چرا که گروههاى‏ مختلف از جمله مرجئه، قدریه و حتى زنادقه که به قرآن ایمان هم ‏ندارند براى سخن خویش به قرآن استدلال مى‏ کنند و روى همین جهات‏ است که گفتم قرآن نیاز به سرپرستى دارد که هرچه در مورد آن ‏بفرماید حق باشد و در این میان کسانى چون ابن مسعود و عمر وحذیفه به عنوان سرپرست معرفى شدند اما من سوال کردم که آیا تمام قرآن را م ى‏دانستند؟ در جواب گفتند:


خیر، تنها على بود که آگاه به تمام قرآن بود. من گفتم: پس ‏شهادت مى‏دهم که على(ع) قیم و سرپرست قرآن است و پیروى از اوواجب و پس از رسول خدا(ص) حجت‏بر مردم است و آنچه در موردقرآن ابراز عقیده کند حق است.

امام صادق(ع) پس از شنیدن سخنان او و استدلال زیبا و محکم وى‏او را با گفتن «رحمک الله‏» ستود و دعایش کرد. (1)
سخنان جناب‏ منصور را ضمیمه کنید به فرمایش حضرت امیرالمومنین که‏ مى ‏فرماید:(ع) «این قرآن جز خطوطى که میان دو جلد نگاشته شده،چیزى نیست، به زبان سخن نمى‏گوید، ناچار باید ترجمانى داشته ‏باشد» (2)

در همین زمینه یکى از اصحاب امام صادق(ع) مى‏گوید:
شنیدم که امام صادق(ع) مى‏فرمود: «نحن ولاه امر الله و خزنه ‏علم الله و عیبه وحى الله.»
(ما ولى امر «امامت و خلافت‏»خدا و گنجینه علم خدا و صندوق وحى خدائیم) (3)

پدر گرامى آن‏حضرت، امام باقر نیز (ع)مى ‏فرماید: نحن تراجمه وحى الله‏» (مامترجمان وحى خدائیم.) (4)