مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

قرآن و اهل بیت (ع) نورند . نوری که انسان می تواند در پرتو آن به تعالی و تکامل برسد .
منشأ نور خداست و همه انوار عالم ، فروغ و تجلی خود را از نور خدا می گیرند .
" مشکوة " همان سرچشمه نور است که همه انوار را در بر دارد....
این وبلاگ تخصصی و پیرامون قرآن و اهل بیت ( ع ) است که به میمنت میلاد پیامبر اکرم حضرت محمد ( ص )
و صادق آل محمد ( ع ) در روز 17 ربیع الأول ایجاد گردیه است . امید است مورد علاقه و عنایت شیفتگان قرآن و عترت
واقع گردد. و الحمد لله رب العالمین

مسأله شفاعت در قرآن

جمعه, ۲۶ مهر ۱۳۹۲، ۱۰:۳۷ ب.ظ

شفاعت و شفیع شدن پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) در کجای قرآن آمده است؟

 
قرآن و مسأله شفاعت:
بدون شک مجازاتهاى الهى چه در این جهان و چه در قیامت جنبه انتقامى ندارد، بلکه همه آنها در حقیقت ضامن اجرا براى اطاعت از قوانین و در نتیجه پیشرفت و تکامل انسانها است، بنا بر این هر چیز که این ضامن اجراء را تضعیف کند باید از آن احتراز جست تا جرات و جسارت بر گناه در مردم پیدا نشود.
از سوى دیگر نباید راه بازگشت و اصلاح را بکلى بر روى گناهکاران بست بلکه باید به آنها امکان داد که خود را اصلاح کنند و به سوى خدا و پاکى تقوا باز گردند.
شفاعت در معنى صحیحش براى حفظ همین تعادل است، و وسیله‏اى است براى بازگشت گناهکاران و آلودگان، و در معنى غلط و نادرستش موجب تشویق و جرات بر گناه است.
کسانى که جنبه‏هاى مختلف شفاعت و مفاهیم صحیح آن را از هم تفکیک نکرده‏اند گاه بکلى منکر مساله شفاعت شده، آن را با توصیه و پارتى‏بازى در برابر سلاطین و حاکمان ظالم برابر مى‏دانند! و گاه مانند وهابیان آیه فوق را که مى‏گوید: لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ در قیامت از کسى شفاعت پذیرفته نمى‏شود بدون توجه به آیات دیگر دستاویز قرار داده و به کلى شفاعت را انکار کرده‏اند.
به هر حال ایرادهاى مخالفان شفاعت را در چند مطلب مى‏توان خلاصه کرد:
1- اعتقاد به شفاعت روح سعى و تلاش را تضعیف مى‏کند.
2- اعتقاد به شفاعت انعکاسى از جامعه هاى عقب مانده و فئودالیته است.
3- اعتقاد به شفاعت موجب تشویق به گناه و رها کردن مسئولیتها است.
4- اعتقاد به شفاعت یک نوع شرک و چندگانه پرستى و مخالف قرآن است!
5- اعتقاد به شفاعت مفهومش دگرگون شدن احکام خداوند و تغییر اراده و فرمان او است!
ولى بطورى که خواهیم گفت همه این ایرادها از آنجا ناشى شده که شفاعت را از نظر مفهوم قرآنى با شفاعتهاى انحرافى رائج در میان عوام مردم اشتباه کرده‏اند.
از آنجا که این مساله هم در جهت اثبات، و هم در جهت نفى، داراى اهمیت ویژه‏اى است باید بطور مشروح از مفهوم شفاعت- فلسفه شفاعت- شفاعت در عالم تکوین- شفاعت در قرآن و حدیث- شفاعت و مساله توحید و شرک در اینجا بحث کنیم تا هر گونه ابهامى در زمینه آیه فوق و سایر آیاتى که در آینده در زمینه شفاعت با آن برخورد خواهیم کرد بر طرف شود.

1- مفهوم واقعى شفاعت‏
کلمه شفاعت از ریشه شفع بمعنى (جفت) و ضم الشی‏ء الى مثله گرفته شده، و نقطه مقابل آن وتر به معنى تک و تنها است، سپس به ضمیمه شدن فرد برتر و قویترى براى کمک به فرد ضعیف‏تر اطلاق گردیده است و این لفظ در عرف و شرع به دو معنى متفاوت گفته مى ‏شود:
الف- شفاعت در لسان عامه به این گفته مى‏شود که شخص شفیع از موقعیت و شخصیت و نفوذ خود استفاده کرده و نظر شخص صاحب قدرتى را در مورد مجازات زیردستان خود عوض کند.
گاهى با استفاده از نفوذ خود یا وحشتى که از نفوذ او دارند. و زمانى با پیش کشیدن مسائل عاطفى و تحت تاثیر قرار دادن عواطف طرف.
و زمان دیگرى با تغییر دادن مبانى فکرى او، در باره گناه مجرم و استحقاق او، و مانند اینها ...
بطور خلاصه شفاعت طبق این معنى هیچگونه دگرگونى در روحیات و فکر مجرم یا متهم ایجاد نمى‏کند، تمام تاثیرها و دگرگونیها مربوط به شخصى است که شفاعت نزد او مى‏شود (دقت کنید).
این نوع شفاعت در بحثهاى مذهبى مطلقا معنى ندارد، زیرا نه خداوند اشتباهى مى‏کند که بتوان نظر او را عوض کرد، و نه عواطفى به این معنى که در انسان است دارد که بتوان آن را برانگیخت، و نه از نفوذ کسى ملاحظه مى‏کند و وحشتى دارد و نه پاداش و کیفرش بر محورى غیر از عدالت دور مى‏زند.
مفهوم دیگر شفاعت بر محور دگرگونى و تغییر موضع شفاعت شونده دور مى‏زند، یعنى شخص شفاعت شونده موجباتى فراهم مى‏سازد که از یک وضع نامطلوب و درخور کیفر بیرون آمده و به وسیله ارتباط با شفیع، خود را در وضع مطلوبى قرار دهد که شایسته و مستحق بخشودگى گردد، و همانطور که خواهیم دید ایمان به این نوع شفاعت در واقع یک مکتب عالى تربیت و وسیله اصلاح افراد گناهکار و آلوده، و بیدارى و آگاهى است، و شفاعت در منطق اسلام از نوع اخیر است.
و خواهیم دید که تمام ایرادها، خرده‏گیریها، و حمله‏ها همه متوجه تفسیر اول براى شفاعت مى‏شود، نه مفهوم دوم که یک معنى منطقى و معقول و سازنده است.
این بود تفسیر اجمالى شفاعت در دو شکل تخدیرى و سازنده.

2- شفاعت در عالم تکوین:
آنچه در مورد شفاعت به تفسیر صحیح و منطقى آن گفتیم در جهان تکوین و آفرینش (علاوه بر عالم تشریع) نیز فراوان دیده مى‏شود، نیروهاى قویتر این جهان به نیروهاى ضعیفتر ضمیمه شده و آنها را در مسیر هدفهاى سازنده پیش مى‏برند، آفتاب مى‏تابد و باران مى‏بارد و بذرها را در دل زمین آماده مى‏سازد تا استعدادهاى درونى خود را به کار گیرند، و نخستین جوانه حیات را بیرون فرستند پوست دانه‏ ها را بشکافند و از ظلمتکده خاک سر بر آورده به سوى آسمان که از آن نیرو دریافت داشته‏اند پیش بروند.
این صحنه‏ها در حقیقت یک نوع شفاعت تکوینى در رستاخیز زندگى و حیات است، و اگر با اقتباس از این الگو نوعى از شفاعت در صحنه تشریع قائل شویم راه مستقیمى را پیش گرفته‏ایم که توضیح آن را به زودى خواهیم خواند.

3- مدارک شفاعت:
اکنون به مدارک اصلى و دست اول در مورد مساله شفاعت مى‏پردازیم:
در قرآن در باره مساله شفاعت (به همین عنوان) در حدود 30 مورد بحث شده است (البته بحثها و اشارات دیگرى به این مساله بدون ذکر این عنوان نیز دیده مى‏شود).
آیاتى که در قرآن پیرامون این مساله بحث مى‏کند در حقیقت به چند دسته تقسیم مى‏شود:

گروه اول- آیاتى است که بطور مطلق شفاعت را نفى مى‏کند مانند:
أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ (بقره 254)
و مانند وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ (بقرة: 48).
در این آیات راههاى متصور براى نجات مجرمان غیر از ایمان و عمل صالح چه از طریق پرداختن عوض مادى، یا پیوند و سابقه دوستى، و یا مساله شفاعت نفى شده است. در مورد بعضى از مجرمان مى‏خوانیم:
فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِینَ (مدثر: 48): شفاعت شفاعت کنندگان به حال آنها سودى ندارد.

گروه دوم- آیاتى است که شفیع را منحصرا خدا معرفى مى‏کند مانند:
ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شَفِیعٍ (سجده: 4):
غیر از خدا ولى و شفیعى نداریم
و قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِیعاً (زمر: 44): همه شفاعتها مخصوص خدا است.

گروه سوم-
آیاتى است که شفاعت را مشروط به اذن و فرمان خدا مى‏کند مانند:
مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ (بقره: 255) چه کسى مى‏تواند جز به اذن خدا شفاعت نماید؟ و وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ (سبأ:
23): شفاعت جز براى کسانى که خدا اجازه دهد سودى ندارد.

گروه چهارم- آیاتى است که شرائطى براى شفاعت شونده بیان کرده است گاهى این شرط را رضایت و خشنودى خدا معرفى مى‏کند مانند:
وَ لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى‏ (انبیاء: 28).
طبق این آیه شفاعت شفیعان منحصرا شامل حال کسانى است که به مقام ارتضاء یعنى پذیرفته شدن در پیشگاه خداوند، رسیده‏ اند.
و گاه شرط آن را گرفتن عهد و پیمان نزد خدا معرفى می ‏کند مانند لا یَمْلِکُونَ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً. (مریم: 87) (منظور از این عهد و پیمان ایمان به خدا و پیامبران الهى است).
و زمانى صلاحیت شفاعت شدن را از بعضى از مجرمان سلب مى‏کند، مانند سلب شفاعت از ظالمان در آیه زیر: ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ: (غافر: 18).

و به این ترتیب داشتن عهد و پیمان الهى یعنى ایمان، و رسیدن به مقام خشنودى پروردگار و پرهیز از گناهانى چون ظلم و ستم، جزء شرائط حتمى شفاعت است.

4- شرائط گوناگون شفاعت.
خلاصه اینکه آیات شفاعت بخوبى نشان مى‏دهد که مساله شفاعت از نظر منطق اسلام یک موضوع بى قید و شرط نیست بلکه قیود و شرایطى، از نظر جرمى که در باره آن شفاعت مى‏شود از یک سو، شخص شفاعت شونده از سوى دیگر، و شخص شفاعت کننده از سوى سوم دارد که چهره اصلى شفاعت و فلسفه آن را روشن مى‏سازد.
مثلا گناهانى همانند ظلم و ستم بطور کلى از دایره شفاعت بیرون شمرده شده و قرآن مى‏گوید: ظالمان شفیع مطاعى ندارند! و اگر ظلم را به معنى وسیع کلمه- آن چنان که در بعضى از احادیث بعدا خواهد آمد- تفسیر کنیم شفاعت منحصر به مجرمانى خواهد بود که از کار خود نادمند و پشیمان، و در مسیر جبران و اصلاحند، و در این صورت شفاعت پشتوانه ‏اى خواهد بود براى توبه و ندامت از گناه (و اینکه بعضى تصور مى‏کنند با وجود ندامت و توبه نیازى به شفاعت نیست اشتباهى است که پاسخ آن را به زودى خواهیم داد).
از طرف دیگر طبق آیه 28 سوره انبیاء تنها کسانى مشمول بخشودگى از طریق شفاعت مى‏شوند که به مقام ارتضاء رسیده ‏اند و طبق آیه 87 مریم داراى عهد الهى هستند.
این دو عنوان همان گونه که از مفهوم لغوى آنها، و از روایاتى که در تفسیر این آیات وارد شده، استفاده مى‏شود به معنى ایمان به خدا و حساب و میزان و پاداش و کیفر و اعتراف به حسنات و سیئات نیکى اعمال نیک و بدى اعمال بد و گواهى به درستى تمام مقرراتى است که از سوى خدا نازل شده، ایمانى که در فکر و سپس در زندگى آدمى انعکاس یابد، و نشانه‏اش این است که خود را از صفت ظالمان طغیانگر که هیچ اصل مقدسى را به رسمیت نمى‏شناسند بیرون آورد و به تجدید نظر در برنامه‏هاى خود وادارد.در آیه 64 سوره نساء در مورد آمرزش گناهان در سایه شفاعت مى‏خوانیم:
وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً: در این آیه توبه و استغفار مجرمان مقدمه‏اى براى شفاعت پیامبر ص شمرده شده است.

و در آیه 98 و 99 سوره یوسف:
قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئِینَ قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ: نیز آثار ندامت و پشیمانى از گناه در تقاضاى برادران یوسف از پدر بخوبى خوانده مى‏شود.
در مورد شفاعت فرشتگان (در سوره مؤمن آیه 7) مى‏خوانیم که استغفار و شفاعت آنها تنها براى افراد با ایمان و تابعان سبیل الهى و پیروان حق است وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِیلَکَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِیمِ.

باز در اینجا این سؤال که با وجود توبه و تبعیت از سبیل الهى و گام نهادن در مسیر حق، چه نیازى به شفاعت است مطرح مى‏شود که در بحث حقیقت شفاعت از آن پاسخ خواهیم گفت.
و در مورد شفاعت کنندگان نیز این شرط را ذکر کرده که باید گواه بر حق باشند إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ (زخرف- 87).
و به این ترتیب شفاعت شونده باید یک نوع ارتباط و پیوند با شفاعت کننده بر قرار سازد، پیوندى از طریق توجه به حق و گواهى قولى و فعلى به آن، که این خود نیز عامل دیگرى براى سازندگى و بسیج نیروها در مسیر حق است.

نظرات  (۱)

سلام
خیلی جالب بود
متاسفانه اکثر متوسلین به ائمه با فلسفه شفاعت آشنایی ندارند  و فکر میکنند هر گناهی که مرتکب میشوند به واسطه شفاعت ائمه بخشوده میشود
پاسخ:
ممنون از نظر لطف تون .

نظرتون دلگرم کننده بود .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی