مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

قرآن و اهل بیت (ع) نورند . نوری که انسان می تواند در پرتو آن به تعالی و تکامل برسد .
منشأ نور خداست و همه انوار عالم ، فروغ و تجلی خود را از نور خدا می گیرند .
" مشکوة " همان سرچشمه نور است که همه انوار را در بر دارد....
این وبلاگ تخصصی و پیرامون قرآن و اهل بیت ( ع ) است که به میمنت میلاد پیامبر اکرم حضرت محمد ( ص )
و صادق آل محمد ( ع ) در روز 17 ربیع الأول ایجاد گردیه است . امید است مورد علاقه و عنایت شیفتگان قرآن و عترت
واقع گردد. و الحمد لله رب العالمین

۱۹۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مقالات و گفتارها» ثبت شده است

۱۱
اسفند

انسان چگونه به "انحراف دل" گرفتار می شود

( بنی اسرائیل مثال قرآنی منحرفین )

معصیت و گناه باعث می شود که انسان از نور ایمان و حکمت محروم شود و به انحراف دل گرفتار شود که همان بد منظر دیدن خوبیها و خوش منظر دیدن بدیها است.

۲۹
بهمن

 

ســــوال :


صدقه بر طبق اخبار باعث طول عمر و دفع آفات و بلیات و سبب برکت مال و وسعت رزق و دیگر آثار است.

یکی از سوالات مطرح بین مردم در خصوص چشم زخم است وآن اینکه آیا چشم زخم می تواند باعث مرگ شود؟ ارتباط آن با آیه 11 سوره تغابن چیست؟

۰۵
بهمن

اعجاز قرآن

سوره هود، آیه 12

فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحى‏ إِلَیْکَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُکَ أَنْ یَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ کَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَکٌ إِنَّما أَنْتَ نَذِیرٌ وَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَکِیلٌ «12»

پس شاید تو (به خاطر عدم پذیرش مردم، ابلاغِ) بعض از آنچه را که به تو وحى مى‏شود واگذارى و (شاید) سینه‏ ات به خاطر آن (حرفها) که مى‏گویند: چرا گنجى بر او نازل نشده، یا فرشته ‏اى با او نیامده، تنگ شده باشد. (مبادا چنین باشد، که) تو فقط هشدار دهنده ‏اى و خداوند بر هر چیزى ناظر و نگهبان است.

۰۴
بهمن

معجزه ی عددی قرآن کریم در شمار کلمات:

آیا این موضوع می تواند تصادفی باشد!

سوال اینجاست که چه کسی به حضرت محمد (صلوات الله علیه) اینها را آموخته است؟

دنیا ۱۱۵ / آخرت ۱۱۵ ملائک ۸۸ / شیطان ۸۸ کلمه “امام” بصورت مفرد و جمع ۱۲ بار در قرآن آمده است.

زندگی ۱۴۵ / مرگ ۱۴۵ سود ۵۰ / زیان ۵۰ “حر” یعنی گرما ۴۰ بار و کلمه ” برد” یعنی سرما نیز ۴۰ بار بکار برده شده اند

ملت (مردم) ۵۰ / پیامبران ۵۰ ابلیس ۱۱ / پناه جستن از شر ابلیس ۱۱ مصیبت ۷۵ / شکر ۷۵

صدقه ٧٣ / رضایت ٧٣ فریب خوردگان (گمراه شدگان) ۱۷ / مردگان (مردم مرده) ١٧

مسلمین ۴١ / جهاد ۴١   طلا ۸ / زندگی راحت ٨ جادو ۶٠ / فتنه ۶٠

زکات ٣٢ / برکت ٣٢ ذهن ۴٩ / نور ۴٩ زبان ٢۵ / موعظه (گفتار، اندرز) ٢۵

آرزو ٨ / ترس ٨ آشکارا سخن گفتن (سخنرانی) ١٨ / تبلیغ کردن ١٨

سختی ١١۴ / صبر١١۴ محمد (صلوات الله علیه) ۴ / شریعت (آموزه های حضرت محمد (ص) ۴

مرد ٢۴ / زن ٢۴

کلمه “حیوه” ۱۴۵ بار با مشتقات آن در قرآن بکار رفته است و به همان تعداد (۱۴۵ ) کلمه “موت یا مرگ” با مشتقاتش بکار رفته است

 

همچنین جالب است که نگاهی به دفعات تکرار کلمات زیر در قرآن داشته باشیم:

نماز ۵، ماه ١٢، روز ٣۶۵ دریا ٣٢ زمین (خشکی) ١٣ دریا + خشکی = ۴۵=۱۳+۳۲ دریا = ( ۱۰۰ ضرب در ۳۲ ) تقسیم بر ۴۵ = ۷۱٫۱۱۱۱۱۱۱۱۱۱۱۱۱۱ خشکی = (۱۰۰ ضرب در ۱۳ ) تقسیم بر ۴۵ = ۲۸٫۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۹ دریا + خشکی = ۱۰۰/۰۰ درصد !!! دانش بشری اخیراً اثبات نموده که آب ۷۱/۱۱۱ درصد و خشکی ۲۸/۸۸۹ درصد از کره زمین را فراگرفته است.

آیا همه اینها اتفاقی است؟

سوال اینجاست که چه کسی به حضرت محمد (صلوات الله علیه) اینها را آموخته است؟ قرآن هم دقیقاً همین را بیان می‌کند.

آیا اینها تصادفی است؟

یک مؤلف هر قدر هم که توانا باشد هر گز نمی تواند د رذهن خود حروف و اعدادی به اندازه معین بگیرد سپس از آنها مقالات و یا کتابی بنویسد که همچون قرآن حتی شماره ها و حروف و کلمات آن نیز به اندازه و شمرده شده در آید مثلاً حروف مقطعه “الم” به ترتیب “الف” بعد ” لام” و سپس “میم” از دیگر حروف در سوره های مربوطه بیشتر باشد. از طرف دیگر تعداد حروف مقطعه ۱۴ حرف باشد یعنی درست نصف تعداد حروف الفبای عربی.

اگر مشاهده کردیم انسانی در مدت ۲۳ سال با آن همه گرفتاری ؛ سخنانی آورد که نه تنها مضامین آنها حساب شده و از نظر لفظ و معنی و محتوا در عالیترین صورت ممکن بود ؛ بلکه از نسبت ریاضی و عددی حروف چنان دقیق و حساب شده بود که نسبت هر یک از حروف الفبا در هریک از سخنان او یک نسبت دقیق ریاضی دارد.

آیا نمی فهمیم که کلام او از علم بی پایان پروردگار سرچشمه گرفت؟

۰۴
بهمن

استغفار

سوره حشر، آیه 10

وَ الَّذِینَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونا بِالْإِیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّکَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ «10»

و کسانى که بعد از مهاجرین و انصار آمدند، مى‏گویند: پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما سبقت گرفته ‏اند، بیامرز و در دل‏هاى ما کینه مؤمنان را قرار نده. پرورگارا! همانا تو رئوف و مهربانى.

۰۶
دی
 
ویژگیهای سخن خوب بر اساس آیات قرآن:

1-سخن آگاهانه باشد ( لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ‏)

2- سخن نرم باشد (قَوْلاً لَّیِّناً) ، زبانش تیغ نداشته باشد.

3- به حرفی که میزنیم عامل باشیم (لِمَ تَقُولُونَ مِالا تَفْعَلُونَ)

4- سخن منصفانه باشد ( وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا)

5- حرفمان مستند باشد (قَوْلًا سَدِیدًا) منطقی حرف بزنیم.

6- ساده حرف بزنیم (قَوْلاً مَّیْسُورًا) پیچیده حرف زدن هنر نیست.روان حرف بزنیم.

7- کلام رسا باشد (قَوْلاً بَلِیغًا)

8- زیبا باشد (قولوللناس حسنا)

9- بهترین کلمات را انتخاب کنیم (یَقُولُ الَّتی هِیَ اَحْسَن)

10-اصطلاح جدید از خودتان بکار نبرید (قولا معروفا)

11- همدیگر را با لقب خوب صدا بزنیم (قولاً کریماً)

12-کمک به حرف خوب زدن در جامعه تا بهشتی شویم(هدو الی الطیب من القول)
۰۵
دی
 

 

سخنی از عارف کامل آیت الله میرزا محمّد علی شاه آبادی :سه آیة آخر سورة مبارک حشر را تلاوت کنید تا ملکة شما شود و اوّلین اثری که از آن مترتّب می‏شود، پس از مرگ و شب اوّل قبر است. وقتی که ملکین از طرف پروردگار برای سؤال و جواب می‏آیند، در جواب «من ربّک؟» (خدای تو کیست؟)

«هُوَ اللهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ (22)٭
هُوَ اللهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ 
(23)٭

هُوَ اللهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَی یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ‏»(24)
هُوَ اللهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَی یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ‏»
(24)

اوست‏ خدایى که غیر از او معبودى نیست داننده غیب و آشکار است اوست رحمتگر مهربان (22)
اوست‏ خدایى که جز او معبودى نیست همان فرمانرواى پاک سلامت[بخش و] مؤمن [به حقیقت‏ حقه خود که] نگهبان عزیز جبار [و] متکبر [است] پاک است‏ خدا از آنچه [با او] شریک مى‏گردانند (23)
اوست ‏خداى خالق نوساز صورتگر [که] بهترین نامها [و صفات] از آن اوست آنچه در آسمانها و زمین است [جمله] تسبیح او مى‏گویند و او عزیز حکیم است (24)

وقتی این طور پاسخ بگویی ملائکة الهی مبهوت و متحیّر می‏شوند، چون این معرفی حق است ‏به زبان حق، نه معرفی حق به زبان خلق.

۱۴
شهریور
109740174-52bca7982c10adf3674cbc314184c5

سوره 13. رعد آیه 14

لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِینَ یدْعُونَ مِن دُونِهِ لَا یسْتَجِیبُونَ لَهُم بِشَی‌ءٍ إِلَّا کبَسِطِ کفَّیهِ إِلَی الْمآءِ لِیبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَلِغِهِ وَ مَا دُعَآءُ الْکفِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَلٍ
تنها خواندن او حق است و کسانی را که (مشرکان) جز او می‌خوانند هیچ پاسخشان نمی‌گویند، مگر مانند کسی که دو دستش را به سوی آب گشوده تا آنرا بدهانش رساند و حال آنکه نخواهد رسید و دعا و خواست کافران (از غیر خدا) جز در گمراهی (وبه هدر رفتن و انحراف) نیست.

* دعوت به پرستش خدای و دوری از توجّه به دیگران و تنها او را مؤثر دانستن، بارها در قرآن تذکر داده شده است. از جمله: اگر انسان، تنها از من درخواست کند، من حتماً او را پاسخ می‌دهم. «اجیب دعوة الداّع اذا دعان»(بقره، 186) امّا اگر به سراغ دیگران رفت و از آنها حاجت خواست، بداند آنها نمی‌شنوند و اگر هم بشنوند اجابت نمی‌کنند. «ان تدعوهم لایسمعوا و لو سمعوا دعائکم ما استجابوا لکم»(فاطر، 14)
* انسانِ محدود در زندگی پرحادثه دنیا نیازمند پناهگاهی مطمئن است، انبیا پناهگاه واقعی را به او معرّفی می‌کنند، «له دعوة الحق» امّا کمک‌های دیگران (طاغوت‌ها) یا برای استحمار یا استثمار یا تبلیغات وحفظ موقعیّت خود و یا... می‌باشد و در واقع آنچه برای آنها مطرح نیست، انسان است.
* انسان، فطرتاً تشنه حقّ و خواستار حقیقت است «لیبلغ فاه» ولی راه وصول به آن را گم می‌کند. امّا جز ایمان به خدا و عشق و انس به او و دعا و درخواست از او، هیچ چیز دیگری انسانِ بی‌نهایت طلب را سیراب نمی‌کند. «و ما هو ببالغه» چرا که غیر از اللَّه هر چه باشد سراب است و دعا از غیر او بیهوده.
* جز خدا به سراغ دیگران نروید که از غیر او هیچ کاری ساخته نیست. «لایستجیبون لهم بشی‌ءٍ»
* سرچشمه‌ی شرک مردم، تصوّرات و خیالات باطل آنهاست. «کباسط کفیّه الی الماء... و ما هو ببالغه»
* هرکس خالصانه خدا را بخواند، با دست پر برمی‌گردد. دست خالی برگشتن به خاطر توجّه به غیر خداست. «له دعوة الحق... و ما دعاء الکافرین الاّ فی ضلال»

بر آنیم تا در این مجال، قطعاتی کوتاه و بلند از کتاب وحی را با نگاهی گزیده، پیشکش طالبان حق و جوینگان حقیقت کنیم.
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران ؛ گروه کلام الهی
۲۹
مرداد
جایگاه صبر در دین

قل یا عبادی الذین آمنوا اتقوا ربکم للذین احسنوا فی هذه الدنیا حسنة و ارض الله واسعة انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب (سوره زمر،آیه 10)
سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار (سوره رعد،آیه 24)

01E.jpg

«ای بندگان من که ایمان آورده اید،تقوای الهی پیشه کنید،برای کسانی که در این دنیا نیکی کرده اند،پاداش نیکی است،سرزمین خدا وسیع است
(هر گاه تحت فشار شدید کافران جبار قرار گرفتید تسلیم نشوید،بلکه مهاجرت کنید،زیراصابران اجر و پاداش خود را بی حساب دریافت می کنند (1)
۱۰
مرداد

نقل شده که امیرالمومنین علیه السلام در ضمن خطبه ای در مورد اوضاع شهر موصل در آخر الزمان چنین فرمودند :
اى مردم! آگاه باشید که چون سفیانى ظاهر شود براى او وقایع وجنگهاى بزرگى خواهد بود: اول وقعه وجنگ او به شهر حمص واقع خواهد شد، پس از آن به حلب، پس از آن به رقه، پس از آن به قریه سبا، پس از آن به راس العین، پس از آن به نصیبش، پس از آن به موصل - که وقعه موصل وقعه بزرگى خواهد بود. پس از آن در موصل مردانى از بغداد واز دیار یونس تا لجمه گرد هم آیند ونبرد سختى واقع شود که هفتاد هزار نفر در آن گشته شوند. جنگ تا موصل جریان پیدا مى کند ودر آنجا قتال سختى رو خواهد داد. آنگاه سفیانى در آنجا فرود مى آید وشصت هزار نفر از ایشان را مى کشد. به درستى که در آنجا است گنجهاى قارونى واز براى آنجا است ترسهاى بزرگى بعد از فرورفتن به زمین وسنگباریدن ومسخ شدن که زودتر از جاهاى دیگر رخ مى دهد بسان فرورفتن میخ آهن به زمینى سست.
حضرت در ادامه سخنان خود فرمودند: سفیانى هر کسى را که نامش محمد وعلى وحسن وحسین وفاطمه وجعفر وموسى وزینب وخدیجه ورقیه است از روى بغض وکینه اى که به آل محمد دارد به قتل مى رساند.

معاشر الناس ألا أنه و إذا ظهر السفیانی تکون له وقایع عظام فأول وقعة بحمص ثم بحلب ثم بالرقة ثم بقریة سبـأ ثم برأس العین ثم بنصیبین ثم بالموصل و هی وقعة عظیمة ثم تجتمع إلى الموصل رجال الزوراء و من دیار یونس إلى اللخمة و تکون وقعة عظیمة یقتل فیها سبعون ألفا ً و یجری على الموصل قتال شدید یحل بها ثم ینزل إلى السفیانی و یقتل منهم ستین ألفا و إن فیها کنوز قارون و لها أحوال عظیمة بعد الخسف و القذف و المسخ و تکون أسرع ذهابا ً فی الأرض من الوتد الجید فی أرض الرجف .
حتى قال ( علیه السلام ) : و لا یزال السفیانی یقتل کل من إسمه محمد و علی حسن و حسین و فاطمة و جعفر و موسى و زینب و خدیجة و رقیة بغضا ً و حنقا ً لآل محمد


الزام الناصب : ج 2 ص 149
نفحات الازهار : ج 12 ص 80