مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

قرآن و اهل بیت (ع) نورند . نوری که انسان می تواند در پرتو آن به تعالی و تکامل برسد .
منشأ نور خداست و همه انوار عالم ، فروغ و تجلی خود را از نور خدا می گیرند .
" مشکوة " همان سرچشمه نور است که همه انوار را در بر دارد....
این وبلاگ تخصصی و پیرامون قرآن و اهل بیت ( ع ) است که به میمنت میلاد پیامبر اکرم حضرت محمد ( ص )
و صادق آل محمد ( ع ) در روز 17 ربیع الأول ایجاد گردیه است . امید است مورد علاقه و عنایت شیفتگان قرآن و عترت
واقع گردد. و الحمد لله رب العالمین

۱۷۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «درسی از قرآن» ثبت شده است

۱۶
آبان

ضرورت عزاداری در نگاه قرآن کریم

کودک عزادار

گه گاه، از گوشه و کنار، از زبان برخی از افراد سطحی نگر در رابطه با برپایی مراسمات عزاداری سیدالشهداء می شنویم: "که وجود چنین محافلی بعد از حدود 1400 سال چه سودی و چه نتیجه ایی دارد؟ و چه لزومی بر صرف این همه وقت و هزینه، برای کشوری که در حال توسعه و پیشرفت است، وجود دارد؟

برای پاسخ به این سوال نگاهی به قرآن کریم کرده و دو نکته در این رابطه بیان می نماییم:

۱۳
آبان

هشت عذاب روحی جهنمیان


در قرآن کریم عذاب‌های روحی دوزخیان در آیات متعدد و به مناسبت‌های مختلف بیان شده است. در این فرصت به عنوان نمونه به برخی از آنها اشاره می‌شود:
عذاب

1. از چشم خدا افتادن و محروم شدن از ارتباط با پروردگار: «قَالَ اخْسَۆُوا فِیهَا وَلَا تُکَلِّمُونِ»؛[1]

(خداوند گوید) ذلیلانه در آنجا ساکت و دور گردید و هرگز با من سخن نگویید».


2. دوری از رحمت خدا: «وَقِیلَ الْیَوْمَ نَنسَاکُمْ کَمَا نَسِیتُمْ لِقَاء یَوْمِکُمْ هَذَا وَمَأْوَاکُمْ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن نَّاصِرِینَ»؛[2] و (به آنها) گفته مى‏شود: امروز شما را فراموش مى‏کنیم (در میان عذاب رها مى‏کنیم) چنان که شما دیدار امروزتان را

(در دنیا) فراموش کردید، و جایگاه شما آتش است و شما را هرگز یارى‏کنندگانى نیست.


3. مشاهده نعمت‌هایی که به دوستان و آشنایانشان در بهشت داده می‌شود: «وَنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِیضُواْ عَلَیْنَا مِنَ الْمَاء أَوْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللّهُ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْکَافِرِینَ »؛[3] و اهل آتش بهشتیان را ندا کنند که از آب یا از آنچه خدا شما را روزى کرده بر ما فرو ریزید. گویند: همانا خداوند این دو را بر کافران حرام نموده است.


4. گفت‌وگوهای دلخراش و جانکاهی که میان بهشتیان و دوزخیان رد و بدل می‌شود، و روح دوزخیان را سخت آزار می‌دهد: «وَنَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَن قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا قَالُواْ نَعَمْ فَأَذَّنَ مُۆَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَن لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ »؛[4] و بهشتیان دوزخیان را ندا مى‏دهند که ما آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود درست و ثابت یافتیم، آیا شما نیز آنچه را پروردگارتان وعده داده بود حق و ثابت یافتید؟ گویند: آرى! پس آواز دهنده‏اى در میان آنان آواز مى‏دهد که لعنت خداوند بر ستمکاران باد.


5. حسرت: «... کَذَلِکَ یُرِیهِمُ اللّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَیْهِمْ وَمَا هُم بِخَارِجِینَ مِنَ النَّارِ»؛[5]

این چنین خداوند عمل‏هاى (دنیوى) آنها را مایه‏هاى حسرتى به آنها ارائه مى‏دهد، و آنها هرگز از آتش بیرون آمدنى نیستند.

آنها فریاد مى‏‌کشند اى مالک دوزخ! (اى کاش) پروردگارت ما را بمیراند(تا آسوده شویم). مى‌‏گوید شما در این‌جا ماندنى هستید

«وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا»؛[6] و (به یاد آر) روزى که ستمگر پشت دست‏هاى خود را به دندان مى‏گزد، مى‏گوید: اى کاش همراه پیامبر راهى را (به سوى خدا) پیش مى‏گرفتم.


6. تحقیر و ذلت و خواری: «ذُقْ إِنَّکَ أَنتَ الْعَزِیزُ الْکَرِیمُ»؛[7] (و بگویید) بچش که حقّا تو همان قدرتمند گرامى هستى

«یُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَیَخْلُدْ فِیهِ مُهَانًا »؛[8] (و به لحاظ تقارن گناهان اعتقادى و عملى وى) عذاب او در روز قیامت دو برابر شود و در آن عذاب همیشه به خوارى بماند.


7. پایان ناپذیری جهنم و عذاب: «وَنَادَوْا یَا مَالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنَا رَبُّکَ قَالَ إِنَّکُم مَّاکِثُونَ»؛[9] آنها ندا در مى‏دهند: اى مالک (جهنم، بگو) پروردگارت ما را بمیراند و نابود سازد! گوید: بى‏تردید شما (در این جا) ماندگارید

8. راه فرار نداشتن از جهنم: «کُلَّمَا أَرَادُوا أَن یَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِیدُوا فِیهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِیقِ »؛[10] هر گاه اراده کنند که از (شدت) غصه از آنجا بیرون آیند (به اجبار) در آن بازگردانده مى‏شوند و (گفته مى‏شود) بچشید عذاب سوزنده را. و ...

 -----------------------------------------------------

پی نوشت ها:

[1]. مۆمنون، 108.

[2]. جاثیه، 34.

[3]. اعراف، 50.

[4]. اعراف، 44.

[5]. بقره، 167.

[6]. فرقان، 27.

[7]. دخان، 49.

[8]. فرقان، 69.

[9]. زخرف، 77.

[10]. حج، 22.

۰۸
آبان

اِنَّ الاَْبْرَارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْس کَانَ مِزَاجُهَا کَافُوراً * عَیْناً یَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللهِ یُفَجِّرُونَهَا تَفْجِیراً * یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخَافُونَ یَوْماً کَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً * وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ اَسِیراً * اِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللهِ لاَ نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَآءً وَ لاَ شُکُوراً * اِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً

ترجمه :

به یقین ابرار (و نیکان) از جامى مى نوشند که با عطر خوشى آمیخته است، از چشمه اى که بندگان خاصّ خدا از آن مى نوشند، و از هر جا بخواهند آن را جارى مى سازند. آن ها به نذر خود وفا مى کنند، و از روزى که شرّ و عذابش گسترده است مى ترسند، و غذاى (خود) را با این که به آن علاقه (و نیاز) دارند، به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» مى دهند. (و مى گویند:) ما شما را به خاطر خدا اطعام مى کنیم، و هیچ پاداش و سپاسى از شما نمى خواهیم. ما از پروردگارمان خائفیم، در آن روزى که عبوس و سخت است!         

  «سوره دهر (انسان)، آیات 5 تا 10»



۰۸
آبان
۲۵ذیحجه

نزول سوره‏ ی دهر در شأن امام علی(ع)، حضرت زهرا(س)

و امام حسن و امام حسین(ع) و روز خانواده

شرح مناسبت:

پس از آن که امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) برای برآوردن حاجت خویش، سه روز روزه را نذر کرده بودند و نوبت به ادای آن رسید، در سه روز متوالی مسکین و یتیم و اسیری به دَرِ خانه‏ی آن‏ها آمد و غذایى طلب کرد. آن بزرگواران نیز غذای خود را به آن‏ها داده و خود با آب، افطار نمودند. این خانواده‏ی کریم در مقابل این عمل، هیچ جزایی را از افراد نخواستند و اجرِ خود را از خدا طلبیدند. در این هنگام بود که وحی بر پیامبر اکرم(ص) نازل شد و سوره‏ی دهر یا انسان در شأن امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) نازل گردید.

منبع : سایت حدیث بنقل از  برنامه روزشمار تاریخ ازمرکز پژوهشهای صدا و سیما



آیات و روایات متناسب :

۰۶
آبان

منبع : موسسه جهانی سبطین


آیه «مباهله» (آل عمران:61) از مهم‌ترین ادله قرآنی، در خصوص فضیلت و برتری اهل بیت(ع) محسوب می‌گردد. مفسران و دانشمندان مذهب اهل بیت(ع) و اهل سنت در طول تاریخ درباره این آیه بحثهای مختلفی را انجام داده‌اند. در این مقاله با توجه به اهمیت موضوع، آیه «مباهله» را به صورت تطبیقی از دیدگاه فریقین بررسی و به شبهات، ابهامات و سؤالات مربوط پاسخ داده شده است.
نکته حائز اهمیت این است که از ظاهر آیه «مباهله» نمی‌توان برای ولایت و رهبری اهل بیت (ع) استفاده نمود؛ چون ظاهر این آیه شریفه صرفاً فضیلت و برتری اهل بیت(ع) را بیان می‌کند، ولی با توجه به معنا و مفهوم آیه و مقایسه مصادیق آن با دیگران، می‌توان از آن برای ولایت و رهبری اهل بیت(ع) نیز استفاده‌هایی کرد.

بخش اول: تفسیر و تبیین اجمالی آیه مباهله
آیه مباهله، آیه 61 از سوره مبارکه آل عمران است که دارای دویست آیه است و از سوره‌های مدنی به حساب می‌آید. در این سوره مبارکه از معارف بلند اسلامی، دستورهای جاوید دینی و برخی سرگذشتها سخن به میان آمده است. خداوند متعال در آیه مباهله چنین می‌فرماید:
ان مثل عیسی عند الله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون. الحق من ربک فلاتکن من الممترین. فمن حاجّک فیه من بعد ما جائک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین؛1
«همانا مثل عیسی در نزد خدا، همچون مثل آدم است که او را از خاک آفرید و سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فوراً موجود شد ]بنابراین ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهیت او نیست[. اینها حقیقتی است  از جانب پروردگار تو، بنابراین از تردیدکنندگان مباش. هرگاه بعد از علم و دانشی که ]درباره  عیسی  مسیح[ به تو  رسیده، باز کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما نفوس خود را دعوت کنیم، شما هم نفوس خود را؛ آن‌گاه مباهله کنیم و لعنت خداوند را بر دروغ‌گویان قرار دهیم.
همان‌گونه که ملاحظه می‌شود، در این آیه، سخن از «مباهله» می‌رود که تبیین و توضیح این کلمه بسیار مناسب و ضروری است.

نگاهی به معنای مباهله
«مباهله» واژه‌ای عربی است و معنای آن رها کردن و قید و بندی را از چیزی برداشتن است. یکی از معانی آن به حال خود گذاشتن حیوان مادّه و نبستن پستان اوست تا بدین وسیله نوزادش بتواند به راحتی شیر بنوشد. در زبان عربی به این حیوان مادّه «باهل» گفته می‌شود.2 همچنین این کلمه به معنای لعنت کردن نیز آمده است.3 امّا این واژه در اصطلاح به معنای نفرین کردن دو نفر یا دو گروه به یکدیگر است؛ به‌گونه‌ای که افرادی که با هم درباره یک مسئله مهم دینی، مذهبی و... با یکدیگر گفت‌وگو و اختلاف دارند، در یک جا جمع شوند و به درگاه الهی تضرع کنند و از خداوند بخواهند که فرد دروغگو یا ظالم را رسوا سازد و یا بر او عذابی نازل فرماید.

شأن نزول آیه مباهله
روایات مربوط به شأن نزول آیه مباهله متعدد و کمی متفاوت است که در اینجا به نقل یکی از آنها اکتفا می‌کنیم:
هیأتی از مسیحیان منطقه نجران در شهر مدینه، خدمت پیامبر اسلام(ص) رسیدند و چنین گفتند: آیا فرزندی را که بدون پدر به دنیا آمده باشد، دیده‌اید؟ خداوند متعال در جواب سؤال آنها، آیه 59 (ان مثل عیسی عندالله...) از سوره آل عمران را نازل فرمود و به آنها اعلام کرد که عیسی(ع) همانند حضرت آدم(ع) است که بدون پدر و مادر به وجود آمد. وقتی که هیأت مسیحی بر جهل و ادعای خود اصرار ورزیدند، پیامبر اسلام(ص) ]بر اساس دستور الهی[ آنها را به مباهله فراخواند. آنها تا فردای آن روز از پیامبر(ص) مهلت درخواستند. اسقف اعظم ]روحانی بزرگ هیأت مسیحی[ به آنها چنین گفت: شما فردا به محمد(ص) نگاه کنید. اگر برای مباهله با فرزندان و اهل خود آمد، از مباهله با او بترسید و اگر با اصحاب خود آمد، با او مباهله کنید، زیرا ]در این صورت[ چیزی در بساط ندارند.
فردای آن روز پیامبر اکرم(ص) همراه علی‌بن‌ابی‌طالب، حسن و حسین و فاطمه آمد. آن حضرت(ص) دست علی‌بن‌ابی‌طالب را گرفته بود، حسن و حسین در پیش روی او راه می‌رفتند و حضرت فاطمه پشت سر آن حضرت(ص) بود.
هیأت مسیحی نیز در حالی آمدند، که اسقف اعظم آنها پیشاپیششان بود. هنگامی که او پیامبر اسلام(ص) را با آن چند نفر دید، درباره آنها سؤال کرد به او گفتند که این پسر عمو و داماد او و محبوبترین مردم نزد اوست و این دو پسر، فرزندان دختری او، از علی(ع) هستند و آن بانوی جوان، دخترش فاطمه(ع) است که عزیزترین مردم نزد او و نزدیک‌ترین افراد به قلب اوست....
در این هنگام هیأت مسیحی از مباهله امتناع ورزید و اسقف اعظم مسیحیان به پیامبر اسلام(ص) گفت: یا اباالقاسم! ما با تو مباهله نمی‌کنیم، بلکه مصالحه می‌کنیم. پیامبر اسلام(ص) نیز با آنها بر پرداخت جزیه مصالحه نمود.4
در روایتی آمده است که اسقف آنها گفت: «من صورتهایی را می‌بینم که اگر از خدا تقاضا کنند که کوهها را از جا برکند، چنین خواهد کرد. هرگز با آنها مباهله نکنید که هلاک خواهید شد و یک مسیحی تا روز قیامت بر روی زمین باقی نخواهد ماند.»5 همچنین در روایت دیگری آمده است که پیامبر اسلام(ص) پس از امتناع هیأت مسیحی از مباهله و رضایت دادن آنها به پرداخت جزیه چنین فرمود: «قسم به خدایی که مرا به حق مبعوث نمود، اگر آنها با ما مباهله می‌کردند، وادی آتش بر روی آنها می‌بارید.»6
۰۳
آبان

چهار توصیه قرآنی برای غذا خوردن

اسلام دین دقیق و کاملی است که حتی برای جزیی ترین امور زندگی انسانها دارای برنامه و راهکار می باشد. ازجمله اموری که انسان هر روز با آن سر و کار دارد مسأله تغذیه می باشد. زیبایی نظر اسلام در خصوص خوردن غذا در این است که اسلام علاوه بر توجه داشتن به سلامتی افراد و آداب ظاهری غذا خوردن به امور معنوی که با غذا خوردن در ارتباط است توجه دارد؛ چرا که غذا و تغذیه سالم علاوه بر ارتباط داشتن با جسم افراد ارتباط مستقیمی با روح انسان نیز دارد.

در منطق قرآن غذا  خوردن داری آداب و شرائط مخصوص به خود می‌باشد که یک فرد مسلمان می‌بایست آنها را رعایت کن.

توصیه اول: بخور بخور ممنونم

«یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً [بقره/168] اى مردم! از آنچه در زمین است، حلال و پاکیزه بخورید!»

دین مبین اسلام از انسان می‌خواهد که از بهترین‌ها استفاده کند واز هر چیزی که غیرقابل خوردن و مناسب روح و جسم انسان نیست منع می کند.
 لذا به انسان سفارش می کند از غذایی استفاده نماید که حلال و پاک باشد. چرا که غذای حرام در سرنوشت انسانها ارتباط مستقیم دارد. برای نمونه امام حسین علیه السلام در واقعه عاشورا به کسانی که به جنگ علیه ایشان به کربلا آماده بودند فرمودند: « فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ ؛[1] چون شکم‌های شما از حرام پرشده است ، حرف‌های من در شما اثر نمی گذارد.»

توصیه دوم: بخور ولی نمکدان نشکن

«کُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدینَ [بقره/60] «از روزیهاى الهى بخورید و بیاشامید! و در زمین فساد نکنید!»

بدترین نوع خوردن و آشامیدن زمانی می باشد که   مقدمات گناه را فراهم کند یعنی این که انسان از نعمت های خداوند متعال استفاده نماید ولی به جایی این که قدر دان وشاکر نعمت های الهی باشد؛ قدرت وتوان حاصل از استفاده از نعمت ها را در مسیر گناه مصرف نماید لذا خداوند متعال می‌فرماید بخورید ولی گناه نکنید.


توصیه سوم: بخورید ولی اسراف نکنید

« وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفینَ [اعراف/31] بخورید و بیاشامید، ولى اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمى‏دارد!»

از جمله مهمترین دستورات شرع مقدس اسلام دوری از اسراف در تمام زمینه های زندگی می باشد. کسانی که در خوردن و آشامیدن زیاده روی می کنند علاوه بر بیماری های جسمی که نصیب خود می کنند؛ از لحاظ معنوی هم از یک سری از توفیقات محروم می شوند، چرا که جسم به واسطه زیاده روی در خوردن و آشامیدن حال عبادت و بندگی را از دست می دهد.«إنَّ مِنَ السَّرَفِ أن تَأکُلَ کُلَّ ما اشتَهَیتَ[2] این که هرچه دلت بخواهد بخورى ، از اسراف است»

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: از شکم پارگى بپرهیزید؛ زیرا مایه تباهى بدن و موجب بیمارى است و انسان را در عبادت، سست مى کند[3]

توصیه چهارم: بخور ولی فقرا را  فراموش نکن

«فَکُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقیرَ [حج/28] بخورید و بینواى فقیر را نیز اطعام نمایید!»

یکی از زیبا ترین دستوارت کلام الله مجید سفارش به ایتمام و فقرا و نیازمندان می باشد به طوری که در بعضی از آیات بی توجهی موجب عذاب اخروی می شود.«وَ لا یَحُضُّ عَلى‏ طَعامِ الْمِسْکینِ[ماعون/3]و (دیگران را) به اطعام مسکین تشویق نمى‏کند!»

پیام ها

1- انسان حق ندارد از غذای غیر حلال استفاده نماید چرا که غذای حرام روحو فطرت پاک الهی انسان را تخریب می کند، و انسان را به دره های شفاوت سوق می دهد.

2- انسان علاوه بر تهیه غذا برای خود موظف است فقرا و مساکین را هم فراموش نکند چرا در قبال آنها مسولیت دارد؛ لذا اگر در این خصوص کوتاهی نماید موجبات عذاب الهی را برای خود فراهم کرده است.

3- حق نعمت های که خدا در اختیار انسان قرار داده این است که حداقل آنها را در مسیر گناه ومعصیت الهی مصرف ننماید.

4- اسراف در همه حال مورد نکوهش قرار گرفته است از جمله در خصوص غذا خوردن.

 -------------------------------------------------------------------------------------------------------

پاورقی:

1. بحار الانوار ، ج 45 ، ص 8

2. کنز العمّال ،٧٣٦٦

3. بحار الأنوار : ٦٢،٢٦٦،٤١

۲۹
مهر

هنر از دیدگاه قرآن چیست؟


هنر از دیدگاه قرآن چیست؟ و از دیدگاه قرآنی هنر به چه چیزی اطلاق می شود؟ در تفسیر این موضوع چه آیاتی وجود دارد؟



"در پاسخ به این سۆال، ابتدا باید به دو نکته مهم توجه نمود:

یک. باید دانست که قرآن کریم، کتاب لغت نامه نیست، تا بخواهد معنا و مفهوم یکایک واژه ها را بیان نموده و یا در مورد هر موضوع جزئی، اظهار نظر نماید، بلکه قرآن، معیارها و اصول حاکم بر زندگی انسان ها را در اختیار قرار می دهد. بر این اساس، اگر محدوده معنایی یک واژه را، با مراجعه به منابع آن، کاملاً مشخص نمودیم، آن گاه می توانیم با استفاده از اصول کلی مطرح شده در قرآن، دیدگاه این کتاب آسمانی را نسبت به آن دریابیم.

دو. باید توجه داشت که واژه هنر، واژه ای فارسی بوده، بر همین اساس، باید معنای آن را در لغت نامه های فارسی جست و جو نماییم.

می دانیم که دامنه هنر به اندازه ای گسترده و وسیع است که نمی توان تعریف دقیقی از آن ارائه نمود و تعاریفی که در لغت نامه ها می یابیم، تنها کلیاتی در مورد هنر بوده و نمی توان با کمک آن، مصادیق هنر را دقیقاً مشخص نمود.


۲۷
مهر


قال الله الحکیم :


((ان الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون


ترجمه : همانا خدا یار و یاور متقین و نیکوکاران است )) 


***************************


قال على علیه السلام :


عاتب اخاک بالاحسان الیه


برادر دینى خود را بجاى سرزنش ، احسان و نیکى کن )) 


*************************

شرح کوتاه :

نیکى و نیکوکارى از صفاتى است که خداوند صاحب این صفت را دوست دارد. همانطورى که خداوند به ما احسان کرده است ، لازم است ما هم در برابر خوبى هاى مردم نیکى بیشترى نمایم .
اگر کسى با ما بدى هم کرد براى تاءدیب او، با احسان برخورد کنیم ، نه اینکه بدى را با بدى جواب دهیم که موجب ازدیاد کینه و دشمنى شود.
شیوه مردان الهى این بود، که اگر کسى به آنها سلام مى کردند، جواب سلام را بهتر کاملتر مى دادند؛ و اگر دستى براى نیکى بسوى آنها دراز مى شد افزون تر پاداش مى دادند.
دلهاى آدمیان دوستدار نیکى کنندگان است ؛ و شیطان از این عمل آدمیان صورتش مجروح و دلش جریحه دار مى شود؛ و در این راستاى محسن از منت گذاشتن ، احسان خود را خدشه دار نمى کند.

۲۳
مهر
صبر و استعانت از قرآن
 
من و دوستم در بیابانی گم شدیم. راه به جایی نمی بردیم. پناهگاهی را جستجو می کردیم تا کمی استراحت کنیم. در سمت راست خود با خیمه ای روبرو شدیم، به سویش رفتیم و سلام کردیم. زنی از داخل خیمه سلام ما را جواب داد وگف: چند لحظه رویتان را بر گردانید تا بتوانم خود را برای انجام وظیفه آماده کنم. ما چنین کردیم. فرشی ساده انداخت و گفت: بنشینید تا فرزندم بیاید.
ساعاتی آنجا نشستیم. زن که هر چند لحظه یک بار، در خیمه را بالا می برد و به انتظار دیدن فرزندش، انتهای بیابان را نگاه می کرد، یک باره گفت: سواری می آید. خدا قدمش را مبارک فرماید!
کمی که سوار نزدیک شد، گفت: شتر مرکب فرزند من است، ولی شتر سوار کس دیگری است. وقتی سوار، نزدیک زن رسید، گفت: ای امّ عقیل، خدا به شما در مورد فرزندتان عقیل پاداش دهد.
او پرسید: وای مگر فرزندم چه شده؟ آیا مرده است؟! مرد گفت: بله.
ام عقیل دوباره پرسید: چگونه مرد؟ پاسخ داد: شترهایم به هم ریختند، برای خوردن آب به یکدیگر فشار وارد کردند و فرزند شما را در چاه انداختند.
زن با آرامشی خاص گفت: اکنون من مهمان دارم. پیاده شو و از آنها پذیرایی کن!
پیرزن گوسفندی آورد و مرد آن را سر برید. مادر داغدیده برایمان غذایی ترتیب داد و ما در حالی که از صبر زن حیرت زده بودیم، شروع به خوردن کردیم.
وقتی غذا تمام شد، ام عقیل نزد ما آمد و گفت : آیا در میان شما کسی هست که ازکتاب خداوند چیزی به نیکویی بداند؟ پاسخ دادم: بله می دانم.
از من خواست: برایش آیاتی بخوانم که او را در غم مرگ فرزندش آرام کند، گفتم: خدای عزّوجلّ می فرماید:
( ... و بشّر الصّابرین* الّذین إذا اصابتهم مصبیه قالوا انّا لله و انّا الیه راجعون * اولئک علیهم صلوات من ربّهم و رحمة و اولئک هم المهتدون)؛ به شکیبایانی مژده ده که وقتی به آنها غمی می رسد، گویند: ما ازخداییم و به سوی او باز می گردیم. بدرود و رحمت پروردگارشان بر آنها باد و همین ها هدایت یافتگانند. (سوره ی بقره، آیه ی 155-157)
مادر داغدیده گفت: ترا به خدا اینها کلام خدا و آیات قرآنی است؟
گفتم: به خدا سوگند، اینها در کتاب خدا و کلام پروردگار می باشد که بر قلب پیامبر(ص) نازل شده است. پس از نزد ما خداحافظی کرد، به نماز ایستاد و چنین دست به دعا برداشت:
«خدایا، هرچه گفتی، انجام دادم (صبر پیشه کردم و به تو اعتماد نمودم) من به فرمان تو عمل کردم، تو نیز به وعده ات عمل کن و پاداشی را که وعده داده ای محقق فرما! اگر در دنیا کسی برای کسی می ماند، با خود می گفتم، فرزندم برای بر آوردن نیازهایم می ماند....
ما از آنجا رفتیم، در حالی که می گفتیم : زنی کامل تر از او ندیده ایم. (لثانی الاخبار، ج1، ص 305) راستی قرآن چه نفوذی بر دل های آماده دارد؟!
زنی بادیه نشین که تنها امیدش به فرزندی کارساز و مشکل گشاست، در غم از دست دادن او، با شنیدن آیه ای، این گونه شکیبایی و استقامت می کند، ولی در روزگار ما این آیه در مجالس ختم قرائت می شود و بر قلب برخی صاحبان عزا هیچ اثری نمی گذارد. چرا چنین است؟
پاسخ این است که قرائت و شنیدن چیزی است و تدبر در آیات، چیز دیگر!
(افلا یتدبّرون القرآن ...) (سوره ی نساء، آیه ی82)


منبع: نشریه بشارت، شماره ی
۱۴
مهر
«مَرَجَ البَحرَینِ یَلتَقِیَان*بَنَهُمَا بَرزَخٌ لَا یَبغِیان*فَابِایِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکُذّّبان*یَخرُخُ مِنهُمَا الؤلؤ وَ اَلمَرجَان»

از همان خدایی که از این پیوند بی مانند، لؤلؤ و مرجان چون حسن و حسین پدید آورد می طلبم تا طعمی از عشق واقعی را به جویندگان عشق بچشاند... آمین