نمونه هایی از عذاب های جهنم
هشت عذاب روحی جهنمیان
در قرآن کریم عذابهای روحی دوزخیان در آیات متعدد و به مناسبتهای مختلف بیان شده است. در این فرصت به عنوان نمونه به برخی از آنها اشاره میشود:
1. از چشم خدا افتادن و محروم شدن از ارتباط با پروردگار: «قَالَ اخْسَۆُوا فِیهَا وَلَا تُکَلِّمُونِ»؛[1]
(خداوند گوید) ذلیلانه در آنجا ساکت و دور گردید و هرگز با من سخن نگویید».
2. دوری از رحمت خدا: «وَقِیلَ الْیَوْمَ نَنسَاکُمْ کَمَا نَسِیتُمْ لِقَاء یَوْمِکُمْ هَذَا وَمَأْوَاکُمْ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن نَّاصِرِینَ»؛[2] و (به آنها) گفته مىشود: امروز شما را فراموش مىکنیم (در میان عذاب رها مىکنیم) چنان که شما دیدار امروزتان را
(در دنیا) فراموش کردید، و جایگاه شما آتش است و شما را هرگز یارىکنندگانى نیست.
3. مشاهده نعمتهایی که به دوستان و آشنایانشان در بهشت داده میشود: «وَنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِیضُواْ عَلَیْنَا مِنَ الْمَاء أَوْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللّهُ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْکَافِرِینَ »؛[3] و اهل آتش بهشتیان را ندا کنند که از آب یا از آنچه خدا شما را روزى کرده بر ما فرو ریزید. گویند: همانا خداوند این دو را بر کافران حرام نموده است.
4. گفتوگوهای دلخراش و جانکاهی که میان بهشتیان و دوزخیان رد و بدل میشود، و روح دوزخیان را سخت آزار میدهد: «وَنَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَن قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا قَالُواْ نَعَمْ فَأَذَّنَ مُۆَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَن لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ »؛[4] و بهشتیان دوزخیان را ندا مىدهند که ما آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود درست و ثابت یافتیم، آیا شما نیز آنچه را پروردگارتان وعده داده بود حق و ثابت یافتید؟ گویند: آرى! پس آواز دهندهاى در میان آنان آواز مىدهد که لعنت خداوند بر ستمکاران باد.
5. حسرت: «... کَذَلِکَ یُرِیهِمُ اللّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَیْهِمْ وَمَا هُم بِخَارِجِینَ مِنَ النَّارِ»؛[5]
این چنین خداوند عملهاى (دنیوى) آنها را مایههاى حسرتى به آنها ارائه مىدهد، و آنها هرگز از آتش بیرون آمدنى نیستند.
«وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا»؛[6] و (به یاد آر) روزى که ستمگر پشت دستهاى خود را به دندان مىگزد، مىگوید: اى کاش همراه پیامبر راهى را (به سوى خدا) پیش مىگرفتم.
6. تحقیر و ذلت و خواری: «ذُقْ إِنَّکَ أَنتَ الْعَزِیزُ الْکَرِیمُ»؛[7] (و بگویید) بچش که حقّا تو همان قدرتمند گرامى هستى
«یُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَیَخْلُدْ فِیهِ مُهَانًا »؛[8] (و به لحاظ تقارن گناهان اعتقادى و عملى وى) عذاب او در روز قیامت دو برابر شود و در آن عذاب همیشه به خوارى بماند.
7. پایان ناپذیری جهنم و عذاب: «وَنَادَوْا یَا مَالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنَا رَبُّکَ قَالَ إِنَّکُم مَّاکِثُونَ»؛[9] آنها ندا در مىدهند: اى مالک (جهنم، بگو) پروردگارت ما را بمیراند و نابود سازد! گوید: بىتردید شما (در این جا) ماندگارید
8. راه فرار نداشتن از جهنم: «کُلَّمَا أَرَادُوا أَن یَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِیدُوا فِیهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِیقِ »؛[10] هر گاه اراده کنند که از (شدت) غصه از آنجا بیرون آیند (به اجبار) در آن بازگردانده مىشوند و (گفته مىشود) بچشید عذاب سوزنده را. و ...
-----------------------------------------------------
پی نوشت ها:
[1]. مۆمنون، 108.
[2]. جاثیه، 34.
[3]. اعراف، 50.
[4]. اعراف، 44.
[5]. بقره، 167.
[6]. فرقان، 27.
[7]. دخان، 49.
[8]. فرقان، 69.
[9]. زخرف، 77.
[10]. حج، 22.
سیاسی نیستی یعنی چیزی که ارزش داشت حسین برایش کشته شود پیش من دوزار ارزش ندارد.
حجت الاسلام پناهیان