مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

قرآن و اهل بیت (ع) نورند . نوری که انسان می تواند در پرتو آن به تعالی و تکامل برسد .
منشأ نور خداست و همه انوار عالم ، فروغ و تجلی خود را از نور خدا می گیرند .
" مشکوة " همان سرچشمه نور است که همه انوار را در بر دارد....
این وبلاگ تخصصی و پیرامون قرآن و اهل بیت ( ع ) است که به میمنت میلاد پیامبر اکرم حضرت محمد ( ص )
و صادق آل محمد ( ع ) در روز 17 ربیع الأول ایجاد گردیه است . امید است مورد علاقه و عنایت شیفتگان قرآن و عترت
واقع گردد. و الحمد لله رب العالمین

۱۹۸ مطلب با موضوع «درسی از قرآن» ثبت شده است

۱۱
فروردين

پرسش:
منظور از «أَصحَب الاَیْکَةِ" وَ "قَوْمُ تُبَّعٍ» در آیه 14 سوره «ق» چه کسانی هستند.؟


پاسخ:
«ایکه» به معنى درختان فراوان و در هم پیچیده،و یا به تعبیر دیگر بیشه مانند است، و اصحاب الایکه گروهى از قوم شعیب هستند که در غیر شهر مدین زندگى مى کردند، شهرى که داراى درختان بسیار بود.

و منظور از «قوم تبع» گروهى از مردم یمن است زیرا (تبع) لقبى است براى پادشاهان یمن به اعتبار این که مردم از آن ها تبعیت مى کردند، و ظاهر تعبیر قرآن در این جا و در یک آیه دیگر (دخان/ 37) خصوص یکى از پادشاهان یمن است که در بعضى از روایات نام او (اسعد ابو کرب) ذکر شده ، و جمعى معتقدند که او مرد مؤمنى بود، و مردم را به پیروى از دعوت انبیاء فرا مى خواند، هر چند با او مخالفت کردند.(1)


«تُبّع» از ریشه "تَبِعَ" و در لغت به معنی پیروی کردن است؛ خواه به طور دنبال کردن و تعقیب باشد، خواه از نظر پذیرفتن دستور و اطاعت کردن.(2) و در اصطلاح به رؤسایی گفته می­ شود که به خاطر پیروی بعضی از آن ها از بعضی دیگر در ریاست و سیاست این چنین نامیده شده­ اند و نیز گفته شده «تُبّع» فرمانروایی است که قومش از وی پیروی می­ کنند و جمعش "تبابعه" است.(3)

از امام رضا (علیه السلام) پرسیدند: چرا تبّعِ پادشاه، تبّع نامیده شده است؟ حضرت فرمود: «زیرا او جوانى بود نویسنده و براى پادشاه قبل از خود نویسندگى مى‏ کرد و نوشتن را با جمله‏ "باسم اللَّه الّذی خلق صیحا و ریحا" (به نام خداوندى که باد و فریاد را آفرید) آغاز مى‏ کرد. پادشاه به او گفت: بنویس "به نام پادشاه رعد" (یعنی نام خودش) او گفت: خیر، نوشتن را فقط با نام معبود خودم آغاز مى‏ کنم، سپس خواسته تو را در نظر مى‏ گیرم، لذا خداوند این ویژگى او را شکر نمود و پادشاهى آن پادشاه را به او اعطاء کرد و مردم در این مورد تابع او شدند و لذا تبّع نامیده شد.»(4)

در تواریخ آمده: «تبّع» در قرن پنجم میلادی به سوی مکه لشکر کشی می­ کند تا خانۀ خدا را خراب کند ولی به بیماری سختی مبتلا می­شود، پزشکان چاره و درمان او را، انصراف از سوء قصدش به کعبه می­ بینند، چون منصرف می­ شود، بهبودی می­ یابد و کعبه را محترم می­ دارد و برای نخستین بار بر آن پرده یا پیراهن می­ پوشاند.(5)

او مدت یک ماه هر روز صد شتر را نحر مى‏ کرد و با گوشت آن مردم را اطعام مى‏ نمود. بعد از مدتى، رو به جانب مدینه نهاد و اقوامى از مردم یمن بنام «غسان» را در آن جا اسکان داد، آن ها کسانى بودند که بعدها در زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هسته‏ هاى اولیه انصار را تشکیل دادند.(6)

اکنون در مکه نیز محلی است که آن را «دارالتّبابعه» می­ گویند.(7)


ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــ
(1) تفسیر نمونه ج 22 ص240.
(2) راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق صفوان عدنان داودى، بیروت، دارالعلم، 1412 ق‏ ،اول‏،ص162.
(3) همان، ص163.
(4) شیخ صدوق، محمد بن على‏؛ عیون اخبارالرضا علیه السلام، ترجمه حمید رضا مستفید وعلى اکبرغفارى،‏ تهران،‏ صدوق،1372 ش‏، اول،ج1، ص509.
(5) خرمشاهی، بهاءالدین؛ دانش نامه قرآن و قرآن پژوهی، تهران، دوستان و ناهید، 1377ش، اول، ج 1، ص 472.
(6) عزیزى، یوسف؛ ‏داستان پیامبران یا قصه‏هاى قرآن از آدم تا خاتم‏، تهران،‏ هاد ،1380 ش،‏ اول،‏ ص669.
(7) تفسیر نمونه، پیشین، ج 21، ص 196.

 

۱۶
دی
 

اگر خدا وجود دارد چرا در مقابل این همه جنایت در زندگی بشر واکنشی نشان نمی دهد؟

اولا انسان باید نسبت به اعمال خود مسئولیت پذیر باشد. خدای متعال انسان را مختار آفریده و سرنوشتش را در اختیار خودش قرار داده است:

إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ ۖ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا(۷۲احزاب) همانا ما امانت (خویش) را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم، پس آنها از تحمل آن سر باز زدند و از آن ترسیدند، و انسان آن را بر دوش گرفت که او بسیار ستمکار نادان است.

جنایاتی که رخ می دهد ناشی از زیاده طلبی بعضی از انسان هاست که به حق خود راضی نیستند. در ضمن آنکه بخش های دیگر مردم به نوعی با ظلم پذیری، با ظالمان همراه شده اند. و الا اگر انسان ظلم نکند و در مقابل ظلم دیگران ساکت ننشیند، جنایتی قابل تصور نیست.

ثانیا خدای متعال ساکت و ناظر صرف نیست. از سویی مومنان را مامور نموده به نفع مظلومان و علیه ظالمان اقدام کنند:

وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ (۷۶ نساء) و شما را چه شده است که در راه خدا و (برای یاری) مردان و زنان و کودکان،مستضعف پیکار نمی کنید.

و از سوی دیگر با مامور نمودن اولیای خود و امدادهای الهی و عذاب متجاوزان، اجازه غلبه مطلق اهل باطل و جانیان را نمی دهد.

بَلى‏ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ یَأْتُوکُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُسَوِّمینَ (۱۲۵ آل عمران) آرى، (امروز هم) اگر استقامت و تقوا پیشه کنید، و دشمن به همین زودى به سراغ شما بیاید، خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان، که نشانه ‏هایى با خود دارند، مدد خواهد داد.

ثالثا کسی که به خدا معتقد است، باید به زنجیره ای از باورها ملتزم باشد که از جمله مهمترین آنها باور به عالم غیب است که با توجه به آن، نهایت کار جانیان، زمینه ساز انتقال از یک وادی به سرای دیگر است. و درگیری حق و باطل نیز، بستر ساز امتحان انسان هاست. که برای همان در این دنیا قرار گرفته اند. بنابراین نباید توقع داشته باشیم که خدا مانع مرگ انسان ها شود. یا هر جایی که کسی از اختیارش سوء استفاده می کند، مانع اقدام او شود.

قَالَ کَمْ لَبِثْتُمْ فىِ الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ * قَالُواْ لَبِثْنَا یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ فَسَْلِ الْعَادِّینَ * قَلَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا لَّوْ أَنَّکُمْ کُنتُمْ تَعْلَمُونَ(۱۱۴-۱۱۲ مومنون) (خداوند) مى گوید: «چند سال در روى زمین توقّف کردید؟» (در پاسخ) مى‏ گویند: «تنها به اندازه یک روز، یا قسمتى از یک روز! از آنها که مى‏ توانند بشمارند بپرس!» مى‏ گوید: « (آرى،) شما مقدار کمى توقّف نمودید اگر مى‏ دانستید!»

رابعا هر سایه ای در کنار نوری شکل می گیرد و در کنار زشتی های دنیا، زیبایی های فراوانی وجود دارد. در واقع اگر چه تاریخ را بر مبنای جنگ ها می نویسند یا رسانه ها حتما اخبار جنگ را به طور گسترده پوشش می دهند، اما حقایق زندگی صحنه های بسیار متنوعی دارد. که نباید از آنها غفلت نمود. عمده مردم زندگی شان نسبتا به سامان است. و عشق و محبت را می چشند. و حتی بسیاری این دنیا را آن قدر شیرین می بینند که فکر می کنند همین دنیا، محل بقای آن هاست.

۱۹
شهریور

 

در این مقاله مشروحی از آیات قرآن که به رفتار با زنان و حقوق آنان اختصاص دارد را مرور می‌کنیم.

هزار و اندی سال پیش پیامبر گرامی اسلام(ص) مأمور به هدایت افرادی شد که دخترانشان را به ناحق می کشتند و اعتقادات خرافی آن‌ها تیشه به ریشه انسانیت می‌زد و حتی ازدواج با مادر خوانده را بر خود حلال می‌شمردند؛ ایشان در چنین شرایطی از سوی خداوند متعال به رسالت و پیامبری برگزیده شد و می‌دانست که دین حق روزی از مرزهای جغرافیایی فراتر می‌رود و امپراتوری‌های بزرگ را زیر پرچم اسلام خواهد آورد.

۱۳
شهریور

 

محشور شدن حیوانات در قیامت

 

مسأله قیامت و چگونی محشور شدن موجودات از مسائل مهمّ معاد است زیرا هیچ انسانی دوست ندارد از سرنوشت خود بعد از این دنیا بی‌خبر باشد. حیوانات، در بسیاری جوانب زندگی انسان نقش دارند و یکی از سؤالات در مورد قیامت مسأله بودن یا نبودن حیوانات است. این مسأله از زوایای مختلفی اهمّیت دارد که به آن می‌پردازیم.

۰۹
مرداد
 
مرحوم شیخ کلینى در اصول کافى بخشى را به مسائل حجت و دلیل‏ شیعیان اختصاص داده و در یکى از اخبار آن بخش چنین نقل کرده:

منصوربن حازم گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم:
خداوند بالاتراز آن است که به وسیله مخلوقاتش شناخته شود بلکه این ‏مخلوقاتند که به وسیله خدا شناخته مى‏ گردند.

امام صادق(ع) فرمود: راست گفتى.
گفتم: کسى که دانست ‏براى او پروردگارى است، پس سزاوار است که‏ بداند براى آن پروردگار رضا و سخطى است که جز از راه وحى ورسول شناخته نمى‏ گردند، پس اگر به کسى وحى نشد سزاوار است که ‏دست‏ به دامان رسولان خدا شود، پس اگر آنها را ملاقات کرد، خواهد دید که آنها حجت هستند و پیروى از ایشان واجب.

آنگاه به امام صادق(ع) مى‏ گوید که از مردم در مورد حجت‏ بعد ازرسول خدا(ص) پرسیدم.

آنها گفتند: قرآن، ولى من به آنها تذکردادم که قرآن بدون سرپرست و قیم کفایت نمى‏کند، چرا که گروههاى‏ مختلف از جمله مرجئه، قدریه و حتى زنادقه که به قرآن ایمان هم ‏ندارند براى سخن خویش به قرآن استدلال مى‏ کنند و روى همین جهات‏ است که گفتم قرآن نیاز به سرپرستى دارد که هرچه در مورد آن ‏بفرماید حق باشد و در این میان کسانى چون ابن مسعود و عمر وحذیفه به عنوان سرپرست معرفى شدند اما من سوال کردم که آیا تمام قرآن را م ى‏دانستند؟ در جواب گفتند:


خیر، تنها على بود که آگاه به تمام قرآن بود. من گفتم: پس ‏شهادت مى‏دهم که على(ع) قیم و سرپرست قرآن است و پیروى از اوواجب و پس از رسول خدا(ص) حجت‏بر مردم است و آنچه در موردقرآن ابراز عقیده کند حق است.

امام صادق(ع) پس از شنیدن سخنان او و استدلال زیبا و محکم وى‏او را با گفتن «رحمک الله‏» ستود و دعایش کرد. (1)
سخنان جناب‏ منصور را ضمیمه کنید به فرمایش حضرت امیرالمومنین که‏ مى ‏فرماید:(ع) «این قرآن جز خطوطى که میان دو جلد نگاشته شده،چیزى نیست، به زبان سخن نمى‏گوید، ناچار باید ترجمانى داشته ‏باشد» (2)

در همین زمینه یکى از اصحاب امام صادق(ع) مى‏گوید:
شنیدم که امام صادق(ع) مى‏فرمود: «نحن ولاه امر الله و خزنه ‏علم الله و عیبه وحى الله.»
(ما ولى امر «امامت و خلافت‏»خدا و گنجینه علم خدا و صندوق وحى خدائیم) (3)

پدر گرامى آن‏حضرت، امام باقر نیز (ع)مى ‏فرماید: نحن تراجمه وحى الله‏» (مامترجمان وحى خدائیم.) (4)



۲۱
خرداد
۰۷
بهمن
۱۹
آذر

ویژگی پیامبر(ص)

 

مقدمه:
خداوند متعال برای سعادت و خوشبختی بشر آخرین پیامبر خود را به سوی انسانها فرستاد.  با رجوع به سیره‌ی  اخلاقی و فضائل این پیامبر آسمانی به خوبی می‌توان جایگاه و کمالات وافر ایشان را برشمرد. تاریخ اسلام شاهد و گواه بر شاخص ها و مؤلفه‌ی اخلاقی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) است هر انسان منصف و جویای حقیقتی با دین این فضائل و کمالات اخلاقی به شگفت وادار می شوند.  زبان به توصیف و مدح ایشان می گشایند.یکی از راههای شناخت این پیامبر آسمانی رجوع و بهره‌گیری از آیات قرآن کریم است خداوند متعال رسول مهربانی را این چنین معرفی می‌فرماید:

۱۶
خرداد
images?q=tbn:ANd9GcRwQFwUw6WbMjZbUeh8CDR


وَأَنکِحُواْ الْأَیَمَی‏ مِنکُمْ وَالصَّلِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَآئِکُمْ
إِن یَکُونُواْ فُقَرَآءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَسِعٌ عَلِیمٌ

پسران و دختران بی‏ همسر وغلامان وکنیزان شایسته‏ ی ازدواج خود را همسر دهید.
و از فقر نترسید که اگر تنگدست باشند،خداوند از فضل خود بی نیازشان می‏گرداند.
خداوند،گشایشگر داناست. او از فقر ونیاز شما آگاه است
وبر کفایت شما وعده داده است ودر عمل به وعده‏اش قدرت دارد

 

سوره نور آیه 32


پیام ها
1- خانواده و جامعه،مسئول ازدواج افراد بی‏ همسر است.«و اَنکِحوا»
2- ازدواج در اسلام،امری مقدّس و مورد تأکید است.«و اَنکحوا»
3- لازم نیست خواستگاری،از طرف خاصّی باشد،
هر یک از طرفین ازدواج می‏توانند پیشقدم شوند.«و اَنکحوا»
4- تنها سفارش به ترک نگاه حرام،کافی نیست،
برای ازدواج جوانان باید اقدام کرد.«یَغضّوا، یَغضُضن، انکحوا»
5 - زنان بیوه را همسر دهید.«و اَنکِحوا الایامی»(«اَیامی‏»،شامل آنان نیز می‏شود.)
6- داشتن صلاحیّت، شرط ازدواج است.«والصّالحین»
(یعنی باید طرفین صلاحیّت اداره زندگی مشترک را داشته باشند.)
7- اقدام جامعه برای عروس و داماد کردن افراد صالح،
تشویقی است که جوانان لااُبالی نیز خود را در مدار صالحان قرار دهند.
«والصّالحین...»(بنا بر این که مراد از صلاحیّت، صلاحیّت اخلاقی و مکتبی باشد.)
8 - در تأمین نیازهای جنسی،فرقی میان انسان‏ها نیست.
(زن، مرد، غلام و کنیز) «منکم، عبادکم، امائکم»
9- فقر، نباید مانع اقدام در امر ازدواج شود.«اِن یکونوا فقراء...»
10- در صورت فقر،به ازدواج اقدام کنید و بر خدا توکّل نمایید.«یُغنِهم اللّه»
11- فقر،برای عروس وداماد عیب نیست.«ان یکونوا فقراء...»
12- خداوند، تأمین زندگی عروس و داماد را وعده داده است
و ازدواج، وسیله وسعت و برکت زندگی است.«یغنهم اللّه»
13- تحقّق وعده‏ های الهی از سرچشمه‏ ی فضل بی پایان اوست.«فضله واسع»
14- رشد و توسعه‏ ای که خداوند نصیب بندگانش می‏فرماید،
بر اساس علم و حکمت اوست.«واسعٌ علیم»

 

منبع:تفسیر نور قرائتی
۱۵
اسفند

یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا . . .

ای کسانی که ایمان آورده‏ اید از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گنــــــــاه است و هرگز (در کار دیگران) تجسّس نکنید !
 

                                                                            (حجرات12)