مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

قرآن و اهل بیت (ع) نورند . نوری که انسان می تواند در پرتو آن به تعالی و تکامل برسد .
منشأ نور خداست و همه انوار عالم ، فروغ و تجلی خود را از نور خدا می گیرند .
" مشکوة " همان سرچشمه نور است که همه انوار را در بر دارد....
این وبلاگ تخصصی و پیرامون قرآن و اهل بیت ( ع ) است که به میمنت میلاد پیامبر اکرم حضرت محمد ( ص )
و صادق آل محمد ( ع ) در روز 17 ربیع الأول ایجاد گردیه است . امید است مورد علاقه و عنایت شیفتگان قرآن و عترت
واقع گردد. و الحمد لله رب العالمین

۱۹۸ مطلب با موضوع «درسی از قرآن» ثبت شده است

۲۹
آذر
 


در مورد محشور شدن بعضی انسان ها به شکل حیوان روایت شده معاذ بن جبل نزدیک رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله در منزل ابو ایّوب  انصارى نشسته بود پس معاذ گفت یا رسول اللَّه آیا قول خداى تعالى که میفرماید: «یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً» را دیده‏اى. پس پیامبر فرمود: اى معاذ از امر بزرگى سؤال کردى آن گاه چشمان مبارکشرا فرو بست سپس فرمود:"ده طائفه از امّت من به طور پراکنده محشور میشوند. خداوند آنها را از میان مسلمین مشخّص فرموده و صورت بعضى از آنها به شکل میمون و بوزینه و برخى را به صورت خوک و بعضى هیکلشان وارونهاست و....  امّا آنهایى که به صورت میمونند آنها سخن‏چینان از مردمند.و امّا آنهایى که بر صورت خوکند پس آنها حرامخوارها هستند که از راه حرام کسب میکنند. و امّا آنها که وارونه ‏اند آنها ربا خورانند و ...

ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏26، ص: 239



آیه إذا الوحوش حُشِرَت ، به بیان علامه حسن زاده می فرمایند: یکی از معانی و مصادیق و بطون این آیه هم این هست که منظور محشور شدن انسان هایی با خوی وحشی و حیوانی است یعنی سخن از زمانی می گوید که به تمثال حیوان های وحشی به خاطر داشتن  صفات آنها ظاهر و محشور می شوند مثلا همه می بینند و می فهمند این آقا فلانی است ولی به شکل سگ شده چون در این دنیا  صفت سگ را داشته است.




قیامت یوم تبلی السرائر :

                       روزی که نهان ها آشکار می شود

۱۷
آذر




پرسش: علوم امروز فرضیه های فراوانی پیرامون امکان و یا عدم امکان حیات و زندگانی در کرات آسمانی غیر از زمین دارند آیا در آیات الهی به این مسئله اشاره شده است؟

پاسخ:برای اثبات حیات و زندگانی در کرات آسمانی به این آیه شریفه استناد می شود:

 وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَثَّ فیهِما مِنْ دابَّةٍ وَ هُوَ عَلى‏ جَمْعِهِمْ إِذا یَشاءُ قَدیرٌ .

و از نشانه‏هاى [قدرتِ‏] اوست آفرینش آسمانها و زمین و آنچه از [انواع‏] جنبنده در میان آن دو پراکنده است، و او هرگاه بخواهد بر گردآوردنِ آنان تواناست
.)                                    
 (شورى:29)

مفسران قرآن مجید در کتب تفسیری خود پیرامون این مسئله ایگونه اظهار نظر می کنند:

علامه طباطبایی: ظاهر آیه این است که در آسمان ها خلقتی از جنبندگان است همانطوری که در زمین وجود دارند.(المیزان، ج 18، ص 58)

۰۲
آذر

مغز انسان در قرآن/اشاره قرآن به وجود مرکز دروغگویی در قسمت جلوی مغز

تا دهها سال قبل انسان هیچ اطلاعاتی در مورد مغز نداشت و فقط می دانست که مغز مرکز پردازش اطلاعات و حافظ انسان است و در دوران باستان فقط چندین بار عملهای جراهی موفقیت آمیز ساده بروی مغز انجام گرفته بود.

اما با گسترش علم دانشمندان متوجه شدند مغز انسان بصورت یکپارچه نیست و از اجزای مختلفی تشکیل شده است و هر بخش از مغز وظیفه خاصی را دارد در سال 2003 گروهی از دانشمندان با عکس برداری الکترومغناطیسی از مغز انسان متوجه شدند مرکز دروغگویی و راستگویی در بخش جلویی مغز قرار دارد و وقتی کسی دروغ می گوید قسمت های لپ پیشانی یا ناصیه مغزش فعالیت بیشتری را انجام می دهد و آن قسمت مسئول مستقیم دروغگویی در انسان است.

در حالی که دانشمندان در سال 2003 به این موضوع پی بردند قرآن کریم در سوره علق آیات 13-16 به این موضوع اشاره کرده است:

أَرَأَیْتَ إِن کَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿۱۳﴾أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى ﴿۱۴کَلَّا لَئِن لَّمْ یَنتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِیَةِ ﴿۱۵﴾ نَاصِیَةٍ کَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ ﴿۱۶﴾

[و باز] آیا چه پندارى [که] اگر او به تکذیب پردازد و روى برگرداند [چه کیفرى در پیش دارد] (۱۳) مگر ندانسته که خدا مى‏بیند (۱۴)زنهار اگر باز نایستد موى پیشانى [او] را سخت بگیریم (۱۵)[همان] موى پیشانى دروغزن گناه‏پیشه را (۱۶)

در سوره هود آیه 56 نیز خدواند دوباره به این مساله اشاره می کند:

مَّا مِن دَآبَّهٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا "جنبنده‌ای نیست مگر این که خدا موی پیشانی او را می‌گیرد."


۲۳
آبان
درسهایی از قرآن - استاد قرائتی

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

بینندگان عزیز بحث را در آستانه محرم پخش می‏شود و می‏شنوند، بحث ما راجع به عزاداری و مسائل مهمی که باید گفته بشود. حرف اول ما این است که اصولاً عزاداری ریشه‏اش در فطرت چیست؟ در قرآن چیست؟ در تاریخ چیست؟ اما در درون انسان، در درون ما... پس بحث ما ریشه عزاداری در درون، در قرآن، در تاریخ، در حدیث خیلی هم فشرده می‏گوئیم. در درون انسان 2 تا مسئله هست یکی عقل است و یکی عاطفه هر یک از اینها چراغی دارد، چراغ عقل بیان است تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد. یعنی آدم وقتی حرف می‏زند، از حرف زدنش می‏فهمیم این عقلش چقدر کار می‏کند، یعنی سخنرانی و بیان، چراغ عقل است. اگر عقل قوی بود حرفها هم منطقی است، اگر عقل کم بود، حرفها هم آبکی است، یعنی سخنرانی و بیان چراغ عقل است، تابلو عقل است، عاطفه چراغش چشم است، چشمی که گریه دارد، پیداست عاطفه‏ اش پررنگ است، چشمی که خشک است پیداست عاطفه ‏اش کم رنگ است، این مال درون.

بزرگداشت یاد شهدای تاریخ در قرآن
۱۷
آبان

قرآن و  امام حسین (ع)


۱ .    اولین آیه از قرآن در این مورد ، این آیه شریفه است که می فرماید :

« اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علی نصرهم لقدیر ، الذین اخرجو من دیارهم بغیر حق الا ان یقولو ربنا الله … »

« به کسانی که به جنگ بر سرشان تاخته اند و مورد ستم قرار گرفته اند ، رخصت داده شد که قهرمانانه از خود دفاع کنند و خداوند بزرگ بر پیروز گردانیدن آنان به تجاوزکاران تواناست آنا که به ناحق از شهر و دیارشان رانده شده اند ، جز آن نبود که می گفتند : پروردگار ما ، خدای یک تاست … » سوره حج ، آیات ۳۹ و ۴۰ 0 


از امام صادق (ع) روایت شده است که : این آیه شریفه در مورد امیرمومنان جعفر طیار و حمزه نازل شد و در مورد حسین (ع) و شهادت پر افتخار او نیز تفسیر و تطبیق گردید .


اما آیه شریفه در مورد حسین (ع) به گونه ای خاص تفسیر و تطبیق شد ، چرا که او از وطن خویش و همه پناهگاهها رانده شد و در سراسر قلمرو گسترده اسلامی برای او نقطه امنی نگذاشتند ، کار خشونت و ترور و وحشت آفرینی رژیم اموی آن هم به نام اسلام به جائی رسیده که امام حسین (ع) فرمودند : به خدای سوگند ! اگر من در لانه پرنده ای باشم مرا بیرون خواهند آورد تا با ریختن خون من به اهداف پلید و ظالمانه خویش برسند . خصائص الحسینیه ، ص ۴۱۸ ، قطعه از  بهشت ج ۲ ص ۱۷۸ 0


۲ .    دومین آیه شریفه در سوگ حسین (ع) این آیه شریفه است که بدین واقعیت اشاره دارد که آن حضرت در راه پرافتخار خویش تنها بود و یاران شهامتمند و پاکباخته همراه و همدل و همسنگر او اندک .

« الم تر الی الذین قیل لهم کفوا ایدیکم و اقیمو الصلواة و اتوالزکوة فلما کتب علیهم القتال اذا فریق منهم یخشون الناس کخشیة الله او اشد خشیة و قالوا ربنا لم کتبت علینا القتال لولا اخرتنا الی اجل قریب … »

« آیا ندیدی کسانی را که به آنها گفته شد : که اکنون از پیکار باز ایستید و نماز بخوانید و زکات بدهید ، اما هنگامی که جنگیدن بر آنان مقرر شد گروهی چنان از مردم ترسیدند که باید از خدا می ترسیدند یا ترسی بیشتر از ترس از خدا و گفتند : پروردگارا ! چرا پیکا را بر ما مقرر فرمودی و بر ما مهلت نمی دهدی تا به مرگ خویش که نزدیک است بمیریم ؟ » سوره نساء ، آیه ۷۷ . 0


در تفسیر آیه شریفه از حسن بن زیاد عطار ، روایت است که می گوید : از امام صادق (ع) در مورد آیه شریفه پرسیدم که فرمودند : فراز نخست آیه ، در مورد امام حسین (ع) است که خداوند او را به دست نگاه داشتن از پیکار فرا خواند « الم ترالی الذین … » آنگاه از فراز دوم آیه شریفه پرسیدم : « فلما کتب علیهم القتال … » که فرمود در مورد امام حسین (ع) است و به همه مردم روی زمین که به همراه او در راه حق و عدالت به جهاد برخیزند . بحارالانوار ، ج ۴۴ ، ص ۲۱۷ قطعه ای از بهشت ج ۲ ص ۲۱۷ 0 

یکی از شیعیان از امام باقر (ع) روایت کرده که فرمودند : اگر تمام اصل زمین در رکاب امام حسین (ع) جنگ می کردند همه کشته می شدند . خصائص الحسیینه ، ص ۴۲۰


۳ .    سومین آیه اشاره به شهادت و شهادتگاه وشرایط و حالات جانسوز و پرافتخار آن گرامی است و آن نخستین آیه از سوره مریم است :

« کهیعص »


در روایتی از حجت قائم – عج – در پرسش از تاویل حروف کهیعص آمده است : این حروف از اخبار غیبی و پنهان است که خداوند بنده اش حضرت زکریا را از آن آگاه کرد و سپس آن را برای حضرت محمد –ص- بیان کرد و آن مطلب از این قرار است :حضرت زکریا –ع- از خداوند در خواست کرد که اسامی خمسه طیبه و پنج تن آل عبا –ع- را به او بیاموزد .

خداوند جبرییل را فرستاد تا این نام های مقدس را به او آموزش دهد .
حضرت زکریا با شنیدن نام های مبارک محمد و علی و فاطمه و حسن -ع- شاد و مسرور گردید و غمش بر طرف شد اما با شنیدن نام حسین –ع- غصه دار و گریان گردید . روزی از خداوند علت این امر را پرسید و خداوند در پاسخ به او فرمود : کهیعص ، کاف نام کربلا و هاء ،هلاکت و قتل عترت –ع – ( در حادثه کربلا )و یاء، نام یزید ملعون است که به امام حسین –ع- ظلم و ستم کرد و عین، عطش آن حضرت –ع- و صاد ، صبر او است .
هنگامی که زکریا این موضوع را شنید سه روز از عبادتگاهش خارج نشد و اجازه ورود به کسی نداد و مشغول گریه و افغان شد و به خداوند عرض نمود : خدایا ! من سوگوار فرزند بهترین آفریده توام ، آیا چنین مصیبتی بر او وارد می شود ؟ خدایا ! آیا علی و فاطمه –ع – لباس این عزا و مصیبت را بر تن می کنند ؟ خدایا ! آیا چنین غصه و داغی بر آستانه آنها فرود می آید ؟ سپس عرضه داشت : خدایا ! فرزندی که در بزرگسالی مایه روشنی چشمم باشد روزی ام ساز و او را وارث و وصی من قرار ده و جایگاه و موقعیت او را در نزد من مانند حسین –ع- قرار ده .
هنگامی که چنین فرزندی به من ارزانی داشتی مرا شیفته و دلباخته او کن و سپس مرا داغدار و سوگوار او ساز همان طوری که محمد –ص- را داغدار و سوگوار فرزندش می گردانی . پس خداوند حضرت یحیی –ع- را به او عطا فرمود و او در سوگ فرزندش نشست و مدت حمل یحیی –ع- مانند امام حسین –ع- شش ماه بود .

تفسیر صافی ، ملا محسن فیض کاشانی ، ج3 ، ص 273


۴ .   چهارمین آیه در اشاره به سوگ حسین (ع) آیه شریفه ای است که به هنگام شهادتش بدان ندا داده شده که :

« یا ایتها النفس المطمئنه ، ارجعی الی ربک راضیه مرضیه »

« هان ای روح با آرامش و ایمان ! پیش پروردگارت خشنود و پسندیده باز گردد و به چرگه پرستندگانم درآی و به بهشتم وارد شود . » سوره فجر ، آیات ۲۷ و ۲۸

امام صادق (ع) فرمودند : صاحب روح بزرگ و آرام و خشنود حسین (ع) است و این آیه شریفه اشاره به روح بزرگ اوست . خصایص الحسینیه ، ص ۴۲۰


۵ .   پنجمین آیه در سوگ امام حسین (ع) آیه شریفه ای است که اشاره خونخواهی او به هنگام رجعت دارد و می فرماید :

« … و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا فلا یسرف فی القتل »

« هر کس که به ستم کشته شود به خونخواه او ، برای خونخواهی قدرتی داریم » . سوره اسرا ، آیه ۳۳ 0


امام محمد باقر (ع) در تفسیر آغاز آیه شریفه فرمودند : این اشاره به حسین (ع) است که مظلومانه به شهادت رسید . آنگاه در مورد این جمله از آیه : « فقد جعلنا لولیه سلطانا » فرمود : این اشاره به دوازدهمین امام نور (ع) حضرت مهدی (عج) است که خونخواهی خون پاک او را خواهد کرد و در مورد این جمله از آیه که می فرماید : « فلا یسرف فی القتل » فرمود : « قاتل او در کشتن ، زیاده روی نکند که حسین (ع) پیروزمند است » الخصائص الحسینیه ، ص ۴۲۱   قطعه از ا بهشت ج ۲ ص ۱۸۱ 0


۶ .    ششمین آیه در اشاره به سوگ امام حسین (ع) آیه ای است که بیانگر انتقام از خون به ناحق ریخته شده او در روز رستاخیز است که می فرماید :

« و اذا المووده سئلت … بای ذنب قتلت »

« آنگاه که از دختر زنده به گور سئوال می شود که به کدامین گناه گشته شد ؟ » از امام صادق (ع) روایت است که فرمود : این آیه در مورد امام حسین (ع) نازل شده است . الخصائص الحسینیه ، ص ۱۸۴  قطعه از  بهشت ج ۲ ص ۱۸۴ 0


۷ .    هفتمین آیه در مورد آن حضرت این است که می فرماید :

« فدیناه بذبح عظیم . »       سوره صافات ، آیه ۱۰۷

در روایت آمده است که : « ذبح عظیم امام حسین (ع) است . » بحارالانوار ، ج ۴۴ ، صص ۲۲۵ و ۲۲۶  قطعه از بهشت ج ۲ ص ۱۸۵
۱۶
آبان

ضرورت عزاداری در نگاه قرآن کریم

کودک عزادار

گه گاه، از گوشه و کنار، از زبان برخی از افراد سطحی نگر در رابطه با برپایی مراسمات عزاداری سیدالشهداء می شنویم: "که وجود چنین محافلی بعد از حدود 1400 سال چه سودی و چه نتیجه ایی دارد؟ و چه لزومی بر صرف این همه وقت و هزینه، برای کشوری که در حال توسعه و پیشرفت است، وجود دارد؟

برای پاسخ به این سوال نگاهی به قرآن کریم کرده و دو نکته در این رابطه بیان می نماییم:

۱۳
آبان

هشت عذاب روحی جهنمیان


در قرآن کریم عذاب‌های روحی دوزخیان در آیات متعدد و به مناسبت‌های مختلف بیان شده است. در این فرصت به عنوان نمونه به برخی از آنها اشاره می‌شود:
عذاب

1. از چشم خدا افتادن و محروم شدن از ارتباط با پروردگار: «قَالَ اخْسَۆُوا فِیهَا وَلَا تُکَلِّمُونِ»؛[1]

(خداوند گوید) ذلیلانه در آنجا ساکت و دور گردید و هرگز با من سخن نگویید».


2. دوری از رحمت خدا: «وَقِیلَ الْیَوْمَ نَنسَاکُمْ کَمَا نَسِیتُمْ لِقَاء یَوْمِکُمْ هَذَا وَمَأْوَاکُمْ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن نَّاصِرِینَ»؛[2] و (به آنها) گفته مى‏شود: امروز شما را فراموش مى‏کنیم (در میان عذاب رها مى‏کنیم) چنان که شما دیدار امروزتان را

(در دنیا) فراموش کردید، و جایگاه شما آتش است و شما را هرگز یارى‏کنندگانى نیست.


3. مشاهده نعمت‌هایی که به دوستان و آشنایانشان در بهشت داده می‌شود: «وَنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِیضُواْ عَلَیْنَا مِنَ الْمَاء أَوْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللّهُ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْکَافِرِینَ »؛[3] و اهل آتش بهشتیان را ندا کنند که از آب یا از آنچه خدا شما را روزى کرده بر ما فرو ریزید. گویند: همانا خداوند این دو را بر کافران حرام نموده است.


4. گفت‌وگوهای دلخراش و جانکاهی که میان بهشتیان و دوزخیان رد و بدل می‌شود، و روح دوزخیان را سخت آزار می‌دهد: «وَنَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَن قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا قَالُواْ نَعَمْ فَأَذَّنَ مُۆَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَن لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ »؛[4] و بهشتیان دوزخیان را ندا مى‏دهند که ما آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود درست و ثابت یافتیم، آیا شما نیز آنچه را پروردگارتان وعده داده بود حق و ثابت یافتید؟ گویند: آرى! پس آواز دهنده‏اى در میان آنان آواز مى‏دهد که لعنت خداوند بر ستمکاران باد.


5. حسرت: «... کَذَلِکَ یُرِیهِمُ اللّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَیْهِمْ وَمَا هُم بِخَارِجِینَ مِنَ النَّارِ»؛[5]

این چنین خداوند عمل‏هاى (دنیوى) آنها را مایه‏هاى حسرتى به آنها ارائه مى‏دهد، و آنها هرگز از آتش بیرون آمدنى نیستند.

آنها فریاد مى‏‌کشند اى مالک دوزخ! (اى کاش) پروردگارت ما را بمیراند(تا آسوده شویم). مى‌‏گوید شما در این‌جا ماندنى هستید

«وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا»؛[6] و (به یاد آر) روزى که ستمگر پشت دست‏هاى خود را به دندان مى‏گزد، مى‏گوید: اى کاش همراه پیامبر راهى را (به سوى خدا) پیش مى‏گرفتم.


6. تحقیر و ذلت و خواری: «ذُقْ إِنَّکَ أَنتَ الْعَزِیزُ الْکَرِیمُ»؛[7] (و بگویید) بچش که حقّا تو همان قدرتمند گرامى هستى

«یُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَیَخْلُدْ فِیهِ مُهَانًا »؛[8] (و به لحاظ تقارن گناهان اعتقادى و عملى وى) عذاب او در روز قیامت دو برابر شود و در آن عذاب همیشه به خوارى بماند.


7. پایان ناپذیری جهنم و عذاب: «وَنَادَوْا یَا مَالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنَا رَبُّکَ قَالَ إِنَّکُم مَّاکِثُونَ»؛[9] آنها ندا در مى‏دهند: اى مالک (جهنم، بگو) پروردگارت ما را بمیراند و نابود سازد! گوید: بى‏تردید شما (در این جا) ماندگارید

8. راه فرار نداشتن از جهنم: «کُلَّمَا أَرَادُوا أَن یَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِیدُوا فِیهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِیقِ »؛[10] هر گاه اراده کنند که از (شدت) غصه از آنجا بیرون آیند (به اجبار) در آن بازگردانده مى‏شوند و (گفته مى‏شود) بچشید عذاب سوزنده را. و ...

 -----------------------------------------------------

پی نوشت ها:

[1]. مۆمنون، 108.

[2]. جاثیه، 34.

[3]. اعراف، 50.

[4]. اعراف، 44.

[5]. بقره، 167.

[6]. فرقان، 27.

[7]. دخان، 49.

[8]. فرقان، 69.

[9]. زخرف، 77.

[10]. حج، 22.

۰۸
آبان

اِنَّ الاَْبْرَارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْس کَانَ مِزَاجُهَا کَافُوراً * عَیْناً یَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللهِ یُفَجِّرُونَهَا تَفْجِیراً * یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخَافُونَ یَوْماً کَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً * وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ اَسِیراً * اِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللهِ لاَ نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَآءً وَ لاَ شُکُوراً * اِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً

ترجمه :

به یقین ابرار (و نیکان) از جامى مى نوشند که با عطر خوشى آمیخته است، از چشمه اى که بندگان خاصّ خدا از آن مى نوشند، و از هر جا بخواهند آن را جارى مى سازند. آن ها به نذر خود وفا مى کنند، و از روزى که شرّ و عذابش گسترده است مى ترسند، و غذاى (خود) را با این که به آن علاقه (و نیاز) دارند، به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» مى دهند. (و مى گویند:) ما شما را به خاطر خدا اطعام مى کنیم، و هیچ پاداش و سپاسى از شما نمى خواهیم. ما از پروردگارمان خائفیم، در آن روزى که عبوس و سخت است!         

  «سوره دهر (انسان)، آیات 5 تا 10»



۰۸
آبان
۲۵ذیحجه

نزول سوره‏ ی دهر در شأن امام علی(ع)، حضرت زهرا(س)

و امام حسن و امام حسین(ع) و روز خانواده

شرح مناسبت:

پس از آن که امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) برای برآوردن حاجت خویش، سه روز روزه را نذر کرده بودند و نوبت به ادای آن رسید، در سه روز متوالی مسکین و یتیم و اسیری به دَرِ خانه‏ی آن‏ها آمد و غذایى طلب کرد. آن بزرگواران نیز غذای خود را به آن‏ها داده و خود با آب، افطار نمودند. این خانواده‏ی کریم در مقابل این عمل، هیچ جزایی را از افراد نخواستند و اجرِ خود را از خدا طلبیدند. در این هنگام بود که وحی بر پیامبر اکرم(ص) نازل شد و سوره‏ی دهر یا انسان در شأن امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) نازل گردید.

منبع : سایت حدیث بنقل از  برنامه روزشمار تاریخ ازمرکز پژوهشهای صدا و سیما



آیات و روایات متناسب :

۰۶
آبان

منبع : موسسه جهانی سبطین


آیه «مباهله» (آل عمران:61) از مهم‌ترین ادله قرآنی، در خصوص فضیلت و برتری اهل بیت(ع) محسوب می‌گردد. مفسران و دانشمندان مذهب اهل بیت(ع) و اهل سنت در طول تاریخ درباره این آیه بحثهای مختلفی را انجام داده‌اند. در این مقاله با توجه به اهمیت موضوع، آیه «مباهله» را به صورت تطبیقی از دیدگاه فریقین بررسی و به شبهات، ابهامات و سؤالات مربوط پاسخ داده شده است.
نکته حائز اهمیت این است که از ظاهر آیه «مباهله» نمی‌توان برای ولایت و رهبری اهل بیت (ع) استفاده نمود؛ چون ظاهر این آیه شریفه صرفاً فضیلت و برتری اهل بیت(ع) را بیان می‌کند، ولی با توجه به معنا و مفهوم آیه و مقایسه مصادیق آن با دیگران، می‌توان از آن برای ولایت و رهبری اهل بیت(ع) نیز استفاده‌هایی کرد.

بخش اول: تفسیر و تبیین اجمالی آیه مباهله
آیه مباهله، آیه 61 از سوره مبارکه آل عمران است که دارای دویست آیه است و از سوره‌های مدنی به حساب می‌آید. در این سوره مبارکه از معارف بلند اسلامی، دستورهای جاوید دینی و برخی سرگذشتها سخن به میان آمده است. خداوند متعال در آیه مباهله چنین می‌فرماید:
ان مثل عیسی عند الله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون. الحق من ربک فلاتکن من الممترین. فمن حاجّک فیه من بعد ما جائک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین؛1
«همانا مثل عیسی در نزد خدا، همچون مثل آدم است که او را از خاک آفرید و سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فوراً موجود شد ]بنابراین ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهیت او نیست[. اینها حقیقتی است  از جانب پروردگار تو، بنابراین از تردیدکنندگان مباش. هرگاه بعد از علم و دانشی که ]درباره  عیسی  مسیح[ به تو  رسیده، باز کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما نفوس خود را دعوت کنیم، شما هم نفوس خود را؛ آن‌گاه مباهله کنیم و لعنت خداوند را بر دروغ‌گویان قرار دهیم.
همان‌گونه که ملاحظه می‌شود، در این آیه، سخن از «مباهله» می‌رود که تبیین و توضیح این کلمه بسیار مناسب و ضروری است.

نگاهی به معنای مباهله
«مباهله» واژه‌ای عربی است و معنای آن رها کردن و قید و بندی را از چیزی برداشتن است. یکی از معانی آن به حال خود گذاشتن حیوان مادّه و نبستن پستان اوست تا بدین وسیله نوزادش بتواند به راحتی شیر بنوشد. در زبان عربی به این حیوان مادّه «باهل» گفته می‌شود.2 همچنین این کلمه به معنای لعنت کردن نیز آمده است.3 امّا این واژه در اصطلاح به معنای نفرین کردن دو نفر یا دو گروه به یکدیگر است؛ به‌گونه‌ای که افرادی که با هم درباره یک مسئله مهم دینی، مذهبی و... با یکدیگر گفت‌وگو و اختلاف دارند، در یک جا جمع شوند و به درگاه الهی تضرع کنند و از خداوند بخواهند که فرد دروغگو یا ظالم را رسوا سازد و یا بر او عذابی نازل فرماید.

شأن نزول آیه مباهله
روایات مربوط به شأن نزول آیه مباهله متعدد و کمی متفاوت است که در اینجا به نقل یکی از آنها اکتفا می‌کنیم:
هیأتی از مسیحیان منطقه نجران در شهر مدینه، خدمت پیامبر اسلام(ص) رسیدند و چنین گفتند: آیا فرزندی را که بدون پدر به دنیا آمده باشد، دیده‌اید؟ خداوند متعال در جواب سؤال آنها، آیه 59 (ان مثل عیسی عندالله...) از سوره آل عمران را نازل فرمود و به آنها اعلام کرد که عیسی(ع) همانند حضرت آدم(ع) است که بدون پدر و مادر به وجود آمد. وقتی که هیأت مسیحی بر جهل و ادعای خود اصرار ورزیدند، پیامبر اسلام(ص) ]بر اساس دستور الهی[ آنها را به مباهله فراخواند. آنها تا فردای آن روز از پیامبر(ص) مهلت درخواستند. اسقف اعظم ]روحانی بزرگ هیأت مسیحی[ به آنها چنین گفت: شما فردا به محمد(ص) نگاه کنید. اگر برای مباهله با فرزندان و اهل خود آمد، از مباهله با او بترسید و اگر با اصحاب خود آمد، با او مباهله کنید، زیرا ]در این صورت[ چیزی در بساط ندارند.
فردای آن روز پیامبر اکرم(ص) همراه علی‌بن‌ابی‌طالب، حسن و حسین و فاطمه آمد. آن حضرت(ص) دست علی‌بن‌ابی‌طالب را گرفته بود، حسن و حسین در پیش روی او راه می‌رفتند و حضرت فاطمه پشت سر آن حضرت(ص) بود.
هیأت مسیحی نیز در حالی آمدند، که اسقف اعظم آنها پیشاپیششان بود. هنگامی که او پیامبر اسلام(ص) را با آن چند نفر دید، درباره آنها سؤال کرد به او گفتند که این پسر عمو و داماد او و محبوبترین مردم نزد اوست و این دو پسر، فرزندان دختری او، از علی(ع) هستند و آن بانوی جوان، دخترش فاطمه(ع) است که عزیزترین مردم نزد او و نزدیک‌ترین افراد به قلب اوست....
در این هنگام هیأت مسیحی از مباهله امتناع ورزید و اسقف اعظم مسیحیان به پیامبر اسلام(ص) گفت: یا اباالقاسم! ما با تو مباهله نمی‌کنیم، بلکه مصالحه می‌کنیم. پیامبر اسلام(ص) نیز با آنها بر پرداخت جزیه مصالحه نمود.4
در روایتی آمده است که اسقف آنها گفت: «من صورتهایی را می‌بینم که اگر از خدا تقاضا کنند که کوهها را از جا برکند، چنین خواهد کرد. هرگز با آنها مباهله نکنید که هلاک خواهید شد و یک مسیحی تا روز قیامت بر روی زمین باقی نخواهد ماند.»5 همچنین در روایت دیگری آمده است که پیامبر اسلام(ص) پس از امتناع هیأت مسیحی از مباهله و رضایت دادن آنها به پرداخت جزیه چنین فرمود: «قسم به خدایی که مرا به حق مبعوث نمود، اگر آنها با ما مباهله می‌کردند، وادی آتش بر روی آنها می‌بارید.»6