مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

قرآن و اهل بیت (ع) نورند . نوری که انسان می تواند در پرتو آن به تعالی و تکامل برسد .
منشأ نور خداست و همه انوار عالم ، فروغ و تجلی خود را از نور خدا می گیرند .
" مشکوة " همان سرچشمه نور است که همه انوار را در بر دارد....
این وبلاگ تخصصی و پیرامون قرآن و اهل بیت ( ع ) است که به میمنت میلاد پیامبر اکرم حضرت محمد ( ص )
و صادق آل محمد ( ع ) در روز 17 ربیع الأول ایجاد گردیه است . امید است مورد علاقه و عنایت شیفتگان قرآن و عترت
واقع گردد. و الحمد لله رب العالمین

۷۰ مطلب با موضوع «تفسیر قرآن» ثبت شده است

۲۱
شهریور



«تصـدع» همان «تفرق» است و ایـن که کسى را که سردرد دارد

 

(لـو انزلنـا هذاالقـرآن علـى جبل لـرایته خـاشعا متصـدعا مـن خشیه الله و تلک الامثـال نضـربها للنـاس لعلهم یتفکرون.)

«اگر ایـن قرآن را بر کوهى فرو مى فرستادیم, یقینا آن(کوه) را از بیـم خدا فروتـن(و) از هـم پاشیده مى دیدى. و ایـن مثل ها را براى مردم مـى زنیـم باشـد که آنان بیندیشنـد.»

«تصـدع» همان «تفرق» است و ایـن که کسى را که سردرد دارد «صداع» مى گویند براى آن است که انسان احساس مـى کند ایـن اعصاب دارد از هـم جدا مى شـود, احساس تصدع مى کند یعنى تفرق اعصاب سر مى کند. هـم چنیـن وقتـى که مطلب سنگیـن باشد و انسان در آن مطلب غور کند سرش درد مى گیرد لذا خداوند فرمود: کوه سردردى گرفت و ایـن سردرد و صداع او مایه تصدع او مى شد و ایـن تصدع او جوارح او را خاشع مى کرد و قهرا ریز ریز مى شد, کوه که ریز ریز مى شـود کره زمیـن هـم متلاشى خـواهد شد, چـون کره زمیـن به کـوه زنده است. خـداوند سبحان در آیات فراوانـى کـوه ها را به منزله لنگر کره زمیـن مـى داند. کره زمیـن که در حال حرکت است لنگرى مى خـواهد که آن را حفظ کند.

۱۳
شهریور


مَنْ ذَا الَّذى یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافًا کَثیرَةً


وَ اللّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْصُطُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعونَ؛


                                                          سوره بقره، آیه 245


کیست که به (بندگان) خدا وام نیکویى بدهد تا (خدا) آن را براى او چند

برابر بیفزاید؟ و خداوند است که (روزى بندگان را) محدود یا گسترده می سازد،

و به سوى او بازگردانده می شوید.


تفسیر:


(من ذالذی یقرض الله قرضا حسنا ):(کیست که خدا را وامی نیکودهد؟)، خداوند برای ترغیب مردم به این عمل وام را به خودش نسبت داده است ،در حالیکه این وام در راه خداست ،(فیضاعفه له اضعافا کثیره و الله یقبض و یبصط و الیه ترجعون ):(پس خدا وام او را به چند برابر افزون کند و خداست که تنگی ووسعت می بخشد و شما بسوی او باز می گردید) و همچنین برای تشویق و تهییج مؤمنان برای آنکه قرض الحسنه بدهند، می فرماید: که آن را برای آنها دویا چند برابر می کند و قبض به معنای گرفتن چیزی و بسط به معنای مقابل آنست ،در بیان این سه صفت یعنی (قابض ، باسط و مرجع عباد) برای فهماندن این معناست که آنچه درراه خدا قرض بدهند هدر نمی رود و باطل نمی شود و هیچ بعیدنیست که به چند برابر تبدیل شود ،چون خدا قابض است ،یعنی خداست که این قرض را می گیرد و باسط است یعنی هر چه را بخواهد زیاد می کند و مرجع است ، یعنی شما به سوی او باز می گردید و آن مبلغ افزوده را پس می گیرید، آنهم بصورت تمام و کمال .


نکات :
1 کمک به خلق خدا، کمک به خداست . (یقرض اللّه ) بجاى ((یقرض الناس ))
2 براى ترغیب مردم به کارهاى خیر، تشویق لازم است . (فیضاعفه اضعافاً کثیرة )
3 اگر ما گشایش و تنگ دستى را بدست خدا بدانیم ، راحت انفاق مى کنیم . (واللّه یقبض و یبصط)
4 اگر بدانیم که ما به سوى او باز مى گردیم و هرچه داده ایم پس مى گیریم ، راحت انفاق خواهیم کرد. (الیه ترجعون )

۱۹
مرداد

درخت زقّوم چه درختی است؟


سخن درباره «شجره زقوم» در قرآن کریم بعد از بیان نعمت‌های بهشتی از آیه 62 سوره مبارکه صافات شروع می شود .


جزء بیستم و سوم قرآن کریم که از آیه 28 سوره مبارکه یس آغاز و به آیه 31 سوره مبارکه زمر ختم می شود ، در بردارنده آموزه ها و پیام‌های روح افزای الهی است که این نوشته تعدادی از آن‌ها را نقل می کند.


 بهانه ای برای کمک نکردن
در کمک به نیازمندان و انفاق به مستمندان منطق بسیار عوامانه ای وجود دارد که از سوی افراد خود خواه و خسیس مطرح می شود که وقتی به آن‌ها گفته می شود: از آنچه خدا به شما روزی کرده است در راه او انفاق کنید (وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمْ اللَّهُ)؛ پاسخ می دهند: آیا ما کسی را اطعام کنیم که اگر خدا می‌خواست او را سیر می‌کرد؟! (أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ یَشَاء اللَّهُ أَطْعَمَهُ)

معنای این حرف این است که اگر فلانی فقیر است لابد کاری کرده که خدا می خواهد فقیر بماند و اگر ما غنی هستیم لابد عملی انجام داده ایم که مشمول لطف خدا شده ایم؛ بنابراین نه فقر آن‌ها و نه غنای ما هیچ‌کدام بی حکمت نیست!!

غافل از اینکه جهان میدان آزمایش و امتحان است، خداوند یکی را با تنگدستی آزمایش می کند و دیگری را با غنا و ثروت و گاه یک انسان را در دو زمان با هر دو امتحان می کند که آیا به هنگام فقر امانت و مناعت طبع و مراتب شکرگزاری را به  جا می آورد؟ یا همه را زیر پا می گذارد؟[1]

و اگر آنچه آنها می گویند درست است دیگر دلیل نداشت که خداوند در آیات متعدد دستور به انفاق دهد (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاکُم)[2] و در مقابل کسانی که انفاق در راه خدا را ترک کرده اند را به شدت تهدید کرده و به آن‌ها وعده عذاب دهد: [ای رسول ما] کسانی را که طلا و نقره می اندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمی کنند، به عذاب دردناکی بشارت ده (وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ)[3].


 عهدی که با او بسته ایم
در آیات متعدد قرآن کریم سخن از عهدی رفته است میان ما بندگان و خدای متعال؛ مانند این آیه که می فرماید: شما به عهدتان وفا کنید تا من هم به عهد خود وفا کنم (وَأَوْفُواْ بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ )[4]؛ اما این عهد چیست و مفاد آن کدام است ؟!

سوالی است که پاسخ آن را می‌توان در آیات 60 و 61 سوره یس مشاهده کرد.

در این آیات، متن عهده نامه یاد شده آمده که دربردارنده دو بند اساسی است :

بند اول آن، عبادت نکردن شیطان است (أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ) و بند دوم آن عبادت کردن خداوند یکتای متعال (أَنِ اعْبُدُونی).

باید دقت کرد که در این آیه انسان‌ها از عبادت شیطان نهی شده اند ؛ منظور از عبادت کردن شیطان، اطاعت او در وسوسه ها و دستورهایی است که از او صادر می شود [5]؛ بنابراین «شیطان را عبادت نکنید»؛ یعنی از وسوسه های شیطان پیروی نکنید؛ زیرا اطاعت از غیر خداوند و کسانی که خداوند دستور به اطاعت از آن‌ها داده است [6] ممنوع است.

۰۹
مرداد



خداوند متعال در چهارمین آیه سوره مبارکه قدر می‌فرماید:

تنزّل الملائکة و الرّوح فیها بإذن ربهّم من کلّ أمرٍ؛ فرشتگان و روح، در آن شب به دستور پروردگارشان با هر فرمانی (برای تقدیر هر کاری) فرود آیند. (1)

فعل مضارع «تنّزل» دلالت بر تکرار و بقاء «لیلةالقدر» دارد، و در آیات سوم و چهارم سوره دخان نیز:

فیها یفرَق کلّ أمرٍ حکیم(2) ؛ در آن شب، هر فرمانی، بر حسب حکمت صادر می‌شود.

دلالت بر تجدد و دوام دارد. زیرا هیأت نحوی باب «تفعّل» دلالت بر پذیرش یا تکلف یا هر دو می‌نماید. ظاهر این فعل‌ها، خبر از تفریق و تنزل امر در لیلةالقدرهای آینده می‌دهد.

این امر که در زمان رسول خدا به آن حضرت نازل می‌شده‌است، و در هر شب قدر دیگر، باید بر کسی نازل و تبیین و تحکیم یا کشف شود که به افق نبوت نزدیک و پیوسته باشد.

قبول اصل وصایت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و امامت، ناشی از این معنی و مبتنی بر همین اساس است.
امام سجاد علیه السلام فرموده‌اند:

۰۵
مرداد

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ (۱)
وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ (۲)
لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (۳)
تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ (۴)
سَلامٌ هِیَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ (۵)

با توجه به آیات سوره قدر می‌توان به فضیلت‌های شب قدر پی برد:
۱. قرآن در آن نازل شده است.
۲. عبادت و احیای آن معادل بیش از هزار ماه است.
۳. خیرات و برکات الهی در آن شب نازل می‏شود.
۴. رحمت خاص خدا شامل حال بندگان می‏گردد.
۵. فرشتگان و روح در آن شب نازل می‏گردند.

شب قدر از شب‌های مقدس و متبرک اسلامی است. خداوند در قرآن مجید از آن به بزرگی یاد کرده و سوره‌ای نیز به نام «سوره قدر» نازل فرموده است. در تمام سال، شبی به خوبی و فضیلت شب قدر نمی‌رسد. این شب، شب نزول قرآن، شب فرود آمدن ملائکه و روح نیز نام گرفته است. عبادت در شب قدر برتر از عبادت هزار ماه است. در این شب، مقدرات یک سال انسان‌ها و روزی‌ها، عمرها و امور دیگر مشخص می‌شود. ملائکه در این شب بر زمین فرود می‌آیند، نزد امام زمان(عج) می‌روند و آنچه را برای بندگان مقدر شده بر ایشان عرضه می‌دارند. شب‌زنده‌داری و تلاوت قرآن و مناجات و عبادت در این شب، بسیار توصیه و تأکید شده است.

عظمت و فضیلت این شب بر سایر شبها را از این امور می‌توان به دست آورد:

۱) آمرزش گناهان: پیامبر خدا(ص) در تفسیر سوره «قدر» فرمودند:
«هر کس شب قدر را احیا بدارد و مؤمن باشد و به روز جزا اعتقاد داشته باشد، تمامی گناهانش آمرزیده میشود.»
۲) قلب رمضان: امام صادق(ع) فرمودند:
«از کتاب خدا استفاده می‌شود که شماره ماههای سال نزد خداوند، دوازده ماه است و سرآمد ماهها ماه رمضان است و قلب ماه رمضان لیلة القدر است.»
۳) نزول قرآن: طبق روایات، مجموع قرآن در شب قدر دفعی و یکباره بر پیامبر (ص) نازل شده است. این نزول دفعی و یکباره قرآن است، اما نزول تدریجی قرآن طی 23 سال دوران نبوت پیامبر گرامی(ص) به صورت الفاظ نازل شده است.
۴) برتر از هزار ماه: نزول همه‌ی ملائکه و روح در شب قدر بر زمین و سلام دادن بر بندگان خدا نشانه شرافت آن بر هزار ماه است. امام باقر(ع) فرمودند:
«عمل صالح در شب قدر از قبیل نماز، زکات و کارهای نیک دیگر بهتر است از عمل در هزار ماهی که در آن شب قدر نباشد.»

فرصت شب قدر را غنیمت بدانیم

شب قدر فرصتی است زرین و طلایی برای شستشوی آینه دل. این شب بهترین فرصت است تا خوبی‌ها را جایگزین بدیها، صلح و صفا را جایگزین اختلاف و تفرقه، احسان و نیکی را جایگزین ظلم و ستم، احسان به والدین را جایگزین عاق والدین و صله رحم را جایگزین قطع رحم نماییم. نیکو و شایسته است با صدقات قدمی در جهت آبادانی خانه آخرت برداریم و با اعمال نیک و خیر، ثواب دو چندان ببریم.
در شب قدر که شب‌زنده‌داری می‌کنیم، خداوند نام ما را در گروه نیک‌بختان ثبت می‌کند و آتش جهنم را بر ما حرام می‌سازد. آیا توفیقی بالاتر از این هست که آتش جهنم بر ما حرام شود و به خدا نزدیک‌تر شویم؟
دعاهای شبهای رمضان مجموعه‌ای است روشنی‌بخش که با تکرار تلاوت آنها، آموزش‌های آن‌ها به صورت هدف‌هایی برای ما در می‌آیند. پس هنگام خواندن این ادعیه شایسته و بهتر است مفهوم آنها را نیز همواره مدنظر داشته باشیم و با تلاش و کوشش به سوی این هدف‌های مطرح‌شده در دعاها گام برداریم.

۰۲
مرداد

هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دینِ الْحَقِّ

لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ                 

سوره صف - آیه 9


او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را

بر همه ادیان غالب سازد ، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!

*****

محمد بن فضیل می‌گوید:

از امام کاظم علیه السلام معنای این آیه را سئوال کردم:


« هو الذی ارسل بالهدی و دین الحق» ـ سوره‌ی صف، آیه 9 ــ


(او کسی است که رسولش را با هدایت و دین فرستاد.)


امام علیه السلام فرمود: «او کسی است که رسولش را مأمور ابلاغ ولایت جانشینش کرد و آن دین، دین حق است.»
آن‌گاه از ادامه آیه سوال کردم:« لیظهر علی الدین کلّه» (تا او را بر همه ادیان پیروز گرداند.)

امام علیه السلام فرمود:« هنگام قیام قائم علیه السلام، خداوند او بر همه ادیان پیروز می‌گرداند، به دلیل آیه‌ی قبلش:« والله متمّ نوره و لو کره الکافرون.» (و خداوند نورش را تمام می‌گرداند، هرچند برای کافران ناخوش باشد.)


                                                                                  بحارالانوار، ج 51 ،ص 60 

۲۴
تیر
در ادامه مباحث انس معنایی با قرآن کریم در این مقاله به فرازهایی از جزء پنجم قرآن کریم می‌پردازیم و نکاتی تفسیری از آیات آن را به میهمانان ماه خدا و مأنوسان با قرآن تقدیم می‌کنیم.
۱۱
تیر

آیة-الکرسی.jpg

مآخذ : گلباران

1-  آیه الکرسی نوری از آسمان است .

2-  آیه الکرسی آیتی از گنج عرش است .

3-  آیه الکرسی باعث ایمنی در سفر است .

4-  آیه الکرسی اعلاء ترین نقطه قرآن است .

5-  ذکر رسول مکرم اسلام در بستر؛ خواندن آیه الکرسی بود .

6-  با خواندن آیه الکرسی انسان دچار هیچگونه آفتی نخواهد داشت .

7-  برای رفع فقر آیه الکرسی موثر است و کمک الهی از غیب می رسد .

8-  همه چیز در آیه الکرسی است یعنی کرسی گنجایش آسمانها و زمین را دارد  .

9-  در تنهایی آیه الکرسی بخوانی باعث رفع ترس می شود و از سوی خدا کمک می رسد .

10- آیه الکرسی رادر نماز ها ؛ روزها؛ شبهای ایام هفته ؛ سفرها و در نماز شب و دفن میت بخوانید .

11- هنگام خواب نیز آیه الکرسی بخوانید زیرا با عث می شود خداوند فرشته ای نگهبان و محافظت بگمارد تا صبح سلامت بمانی .

12- هر گاه از درد چشم شکایت داشتی آیه الکرسی بخوانید و آن درد را اظهار نکنید آن درد بر طرف می شود و از آن عافیت می طلبید .

13- پیامبر اسلام (ص) : در خانه ای که آیه الکرسی خوانده شود ابلیس از آن خانه دور می شود و سحر وجادو در آن خانه وارد نمی شود .

14- آیه الکرسی پایه و عرش الهی است و هدف از خواندن آن این است که مردم در عبادت جز خداوند کسی را نپرستند و به ذلت فرو نروندو روح یکتا پرستی ایجاد کنند و از بندگی ناروا آزاد شوند و آیه الکرسی عقلها را بیدار و اله حقیقی را معرفی و خدای دانا و توانا را به مردم می شناساند .

15- وقت غروب 41 بار آیه الکرسی را بخوانی حاجت روا می شوی 0 ( 41 بار تا علی العظیم بخوان یعنی یک آیه ) مجرب است 0 و برای رفع هم و غم ؛ شفای مریض ؛ درمان درد؛ رحمت خداوند و زیاد شدن نور چشم آیه الکرسی را مدام بخوانید .

16- اگر مومن آیه الکرسی را بخواند و ثوابش را برای اهل قبول قرار دهد خداوند ملکی را بر او مقرر می کند که برایش تسبیح کند .

17- آیه الکرسی در مزرعه و مغازه پنهان کردن باعث برکت مزرعه و رونق گرفتن کسب است .

18- از پیامبر نقل نموده اند که : این آیه عظیم تر از هر چیزی است که حق تعالی آفریده است .

19- چند چیز حافظه را زیاد می کند یکی از آن خواندن آیه الکرسی است .

20- با خواندن آیه الکرسی را بخوانی تا شب در امان خدا هستی .

21- هر صبح آیه الکرسی را بخوانی تا شب در امان خدا هستی .

22- آسان شدن مرگ بوسیله آیه الکرسی است .

23- آیه الکرسی عضیم ترین آیه در قرآن است .

24- برای حفظ مال و جان آیه الکرسی بخوان .

25- آیه الکرسی ویرانگر اساس شرک است .

26- آیه الکرسی سید سوره بقره است .


برخی از پیامهای آیه الکرسی

1-  خداوند تنها زنده جاوید است .

2-  همه چیز به خداوند بستگی دارد .

3-  اسلام دین منطق و برهان است نه زور .

4-  خداوند لحظه ای از تدبیر عالم غافل نیست .

5-  هرزنده ای حستگی و خواب دارد جز خدا .

6-  هیچ کس غیر از خدا ؛ از خود چیزی ندارد .

7-  راه حق یکی است ولی راه های انحرافی متعدد .

8-  ایمان به خداوند زمینه ساز و راهیابی انسان به نور است .

9-  آنچه در زمین و آسمان است حاکمیت و مالکیت آن با خداست .

10- در راه حق که نور است امکان رشد؛ علم ؛ امید و آرامش وجود دارد .

11- محکم بودن ریسمان کافی نیست محکم گرفتن ریسمان هم شرط است .

12- تکیه به طاغوت و آنچه غیر خدایی است گسستنی و از بین رفتنی است .

13- خداوند از همه چیز آگاهی دارد لذا گناهکار باید حیاء کند چون خدا می بیند .

14- عدم پذیرش ولایت الهی منجر به انحراف آدمی می شود که ولایت طاغوتیان را بپذیرد .

15- کافران اهل آتش و برای همیشه در آن ماندگارند ( عاقبت و عقوبت اهل کفر؛ زمینه ساز پذیرش حاکمیت طاغوت است )

16- یکی از مصادیق تمسک به عروه الوثقی و ریسمان محکم الهی ؛ اتصال به اولیاء خدا و امامان اهل بیت (ع) است .

17- قرآن درباره حق ؛ کلمه نور و در مورد انحراف؛ کلمه ظلمات و تاریکی ها را تعبیر می کند .

18- تا طاغوتها محو نشوند توحید جلوه نمی کند ( اول کفر به طاغوت بعد ایمان به خدا .

19- اتمام حجت خدا وند برمردم با روشنی راه حق از باطل و هدایت از گمراهی  .

20- ایمان به خداوند و کفر به طاغوت موجب یاری و دوستی خداوند است .

21- او از هستی حفاظت می کند پس می تواند انسان را هم حفاظت کند .

22- تاثیر علل و اسباب در نظام الهی به اذن خداوند است .

23- غیر مسلمان را نباید مجبور به پذیرش اسلام کرد .

24- ایمان به خدا و رابطه با اولیاء خدا ابدی است .

25- خداوند حال و آینده موجودات را می داند .

26- هر ولایتی جز ولایت الهی؛ طاغوتی است .

27- کفار برای همیشه در قهر الهی است .

28- شیطان از مصادیق طاغوت است .

29- اسلام با استکبار سازش نمی کند .

30- اصحاب طاغوت اصحاب نارند .

۰۶
خرداد

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

الم (1)

ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ (
2)


الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ (
3)


وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ
(4)


أُولئِکَ عَلى‏ هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (
5)

====================================
ترجمه :

به نام خداونده بخشنده و مهربان
1) الف. لام. میم.

2) این قرآن، همان کتاب [کاملى] است که در آسمانى بودنش هیچ تردیدى نیست و راهنماى تقواپیشگان است،

3) همانان که به خدا ـ که از دیدگانشان نهان است ـ ایمان دارند و نماز را برپا مى دارند و در راه تقویت دین و ایمان از آنچه روزى آنان کرده ایم انفاق مى کنند.

4) و آنان که به این قرآن که بر تو فرو فرستاده شده و به کتاب هاى آسمانى دیگر که پیش از تو نازل گردیده است ایمان و به جهان آخرت یقین دارند ( آن را باور داشته و از یاد نمى برند ).

5) اینان بر هدایتى قرار دارند که از جانب پروردگارشان به آنها داده شده است، و هم اینانند که نیکبخت اند.


====================================
تفسیر :

بسم الله الرحمن الرحیم
1) (الم ):اجمالابین حروف مقطعه درسوره هایی که باحروف مقطعه آغازمی شود و بین معنی کلی آن سوره ارتباطی وجود دارد و گفته شده که مراد ازآن دلالت براسماءخدای تعالی است ،والله یعلم .

2) (ذلک الکتاب ):مقصود ازآن کتاب قرآن است ،کتابی که شامل تمام معارف موجود احکام الهی ،ادله عقلی و مواعظ اخلاقی برای هدایت مردم به راه سعادت ایشان به سوی نظام الهی است که تمام شئون انسانی را ارتقاءمی دهد.(لاریب فیه ):یعنی هرگزباطل درآن راه ندارد(لایأتیه الباطل من بین یدیه ولامن خلفه )(18)،و علوم آن برهانی وعقلی است و هرگزبرآن تغییر وتحریف عارض نمی شود و مقدمات علوم آن همگی ازیقینیات می باشدکه هیچ توهم وشائبه ای درآنها نیست ،(هدی للمتقین ): تقوی صفتی است که جامع همه مراتب ایمان است و تقوی ملتزم بودن است به حدود اوامر و نواهی شرعی ، وصفات متقین پنج چیز است :-1 ایمان به غیب .-2 برپاداشتن نماز(به عنوان مظهر عبودیت ).-3 انفاق ازآنچه خدا روزی نموده است (زکات به عنوان مظهروظایف اجتماعی ).-4 ایمان به آنچه خداوند برانبیاء خود فرو فرستاده .-5 ایمان و یقین نسبت به عالم آخرت .پس متقین به تحقیق به لباس هدایت پروردگارشان ملبس شده اند به سبب متصف شدن به صفاتی که برشمردیم ، لذا متقین دارای دو هدایتند، یک هدایت اولی ) که بخاطر آن متقی شدندو یک هدایت ، ثانوی ) که خداوندبه پاس تقوایشان به ایشان کرامت فرمود،پس هدایت اول هدایت فطری است و هدایت ثانوی متقین بوسیله قرآن صورت می گیرد، و هردوی آنها درمقابل گمراهی وضلالت است ،یعنی گمراهی هم دو مرتبه دارد،گمرامی اول ) آنچه که موجب صفات خبیثه درگمراهان شده است ، و گمراهی دوم ) ضلالت و کوری که گمراهی اولشان راتشدیدنموده که اولی منسوب به خود آنان و دومی منسوب به خدای تعالی است (فی قلوبهم مرض ،فزادهم الله مرضا)(19)،(درقلبهای ایشان بیماری است و خدابرآن بیماری می افزاید)،(ومایضل به الا الفاسقین )(20)،(وگمراه نمی شودبوسیله قرآن مگر فاسقان ).

3) (الذین یؤمنون بالغیب ):ایمان یعنی مستقر شدن اعتقاد درقلب (همراه بااقرار زبانی و عمل به جوارح و اعضاء)و اصل آن ازریشه (أمن )یعنی مطمئن وخالی ازشک و ریب است و این دو ،یعنی شک و ریب آفت اعتقاد هستند و ایمان دارای مراتبی است و بهمین جهت مؤمنان هم دارای درجات هستند و غیب مخالف شهادت و آن چیزی است که حس آن را ادراک نمی کند و تنها باعقل سلیم و لب خالص و بی ریا می توان به آن وصول پیدا کرد، (ویقیمون الصلوه ):نماز پیوستن ایشان است به پروردگارشان ، و نمازی پس ازنماز دیگر تطهیر وپاکیزه شدن است ازآنچه بین دو نماز کرده اند و رفع شدن حجابهای مادی وظلمانی است که درنتیجه اشتغال به دنیا بوجود آمده است و باعث تزکیه روحی است ، (وممارزقناهم ینفقون ):پس پرهیزکاران قیام می کنند به تأدیه حقوق اجتماعی و به فقرا و نیازمندان ازخلق که درواقع عیال خداوند هستند رسیدگی می نمایند.

4) (والذین یؤمنون بماانزل الیک ): و کسانی که ایمان می آورند به آنچه برتونازل شده و حقیقتاازجانب پروردگار است ، (وماانزل من قبلک ):و ایمان می آورند به آنچه قبل ازتونازل شده ،پس ایمان به سایر انبیاءازایمان به پیامبراسلام (ص )لاینفک می باشد،(وبالاخره هم یوقنون ):وایمان کامل نمی شود مگربایقین ،چون یقین درجه اوج ایمان است و آن راکامل می کند و این یقین هرگزبافراموشی و نسیان جمع نمی شود، درواقع فراموش کردن حساب و روزجزا و عدم توجه و غفلت نسبت به آخرت است که موجب گمراهی و ضلال می شود ،و به عکس یقین مارابه تقوی رهنمون می گردد.(الذین یضلون عن سبیل الله ، لهم عذاب شدید بمانسوایوم الحساب )(21).

5) اولئک علی هدی من ربهم ):هدایت و دلالت همه اش ازناحیه خدای سبحان است واگر به دیگران نسبت داده شودازطریق مجازگویی است ، (و اولئک هم المفلحون ):و فلاح به معنای رستگاری و ظفرمندی است ،لذا متقین حقیقتا از جانب پروردگارشان هدایت شده اند و رستگار خواهندبود.



۰۲
خرداد

توجه و عمل به تعالیم حیات بخش قرآن مجید توصیه مۆکّد امامان معصوم علیهم السلام است. حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «الله! الله! فِی القُرآنِ لایَسبِقنَّکُم بِالعَملِ بِهِ غَیرَکُم؛1 خدا را! خدا را! مبادا دیگران در عمل به قرآن از شما سبقت بگیرند!»



حمد
جایگاه سوره حمد


-«ابن عباس» از امیرالمۆمنین علیه السلام روایت کرده است که ایشان فرمودند: «لَو کَتَبتُ معانِیَ الفاتِحَهِ لَأَوقَرتُ سبعینَ بعیراً؛2 اگر معانی و حقایق سوره حمد را بنویسم، هفتاد شتر از شرح آن بار می کنم.»


- در کتاب «عیون اخبار الرضا علیه السلام» در ضمن روایتی می خوانیم: «خداوند متعال چنین فرمود: من سوره حمد را میان خود و بنده ام تقسیم کردم؛ نیمی از آن برای من و نیمی برای بنده من است، پس بنده من حق دارد هر آنچه می خواهد، از من بخواهد.

هنگامی که بنده می گوید: «بسم الله الرحمن الرحیم» خداوند متعال می فرماید: بنده ام به نام من آغاز کرد و بر من است که کارهای او را به آخر برسانم و همه حال او را پُر برکت کنم و هنگامی که می گوید: «الحمد لله رب العالمین» خداوند متعال می فرماید: بنده ام مرا حمد و ستایش کرد و دانست نعمت هایی را که دارد از ناحیه من است و بلاها را نیز من از او دفع می کنم ، همانگونه که بلاهای دنیا را دفع کردم.

هنگامی که می گوید: «الرّحمن الرّحیم» خداوند می فرماید: بنده ام گواهی داد که من رحمان و رحیم هستم، پس گواه باشید که بهره او را از رحمتم فراوان و سهم او را از عطایم افزون می کنم.

هنگامی که می گوید: «مالک یوم الدّین» خداوند متعال می فرماید: گواه باشید! همانگونه که او حاکمیت و مالکیت روز جزا را از آن من دانست، من در روز حساب، حسابش را آسان می سازم و حسناتش را می پذیرم و از سیئاتش صرف نظر می کنم.


هنگامی که می گوید: «ایّاک نعبد» خداوند متعال می فرماید: بنده ام راست می گوید، تنها مرا پرستش می کند. من شما را گواه می گیرم و بر این عبادت خالص ثوابی به او می دهم که تمام مخالفین او به حالش غبطه بخورند.

هنگامی که می گوید: «ایّاک نستعین» خداوند می فرماید: بنده ام از من یاری جسته و تنها به من پناه آورده است. گواه باشید که من او را در کارهایش کمک می کنم و در سختی ها به فریادش می رسم و در روز پریشانی دستش را می گیرم.

هنگامی که می گوید: «اِهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقیمَ ، صِرَاطَ الَّذینَ اَنْعَمْتَ عَلَیْهِم غَیرِ الْمَغْضوُبِ عَلَیْهِمْ و لَا الضَّالّینَ» خداوند متعال می فرماید: این خواسته بنده ام برآورده است، و او هر چه می خواهد، از من بخواهد که من اجابت خواهم کرد و آنچه امید دارد، به او می بخشم و از آنچه که بیم دارد، ایمنش می سازم.»3

حکایات مرتبط با سوره حمد

حکایات درباره این سوره مبارکه بسیار زیاد است که از میان آنها دو حکایت را از «تفسیر ابوالفتوح رازی قدّس سرّه» و حکایتی را از «سید مرتضی علم الهدی قدّس سرّه» از دانشوران بزرگ شیعه نقل می کنیم:


1. «ابوسلیمان» از صحابه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل می کند: با حضرت در غزوه ای بودیم. مردی از صحابه به خاطر بیماری صرع به زمین افتاد. یکی از صحابه از اسب خود پایین آمد و سوره حمد را در گوش او خواند. بیمار مصروع فوراً سالم شد و برخاست. این جریان را با پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در میان گذاشتیم. ایشان فرمودند: «هِیَ اُمُّ القُرآنِ وَ هِیَ شِفَاءُ مِن کُلِّ دَاءِ؛ آن (سوره حمد) مادر و اساس قرآن است و موجب شفای از تمام بیماری ها.»4


2. «خارجه بن صلت برجمی» می گوید: با عموی خود از نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می آمدیم که به قبیله ای از قبایل عرب برخوردیم. گفتند: شما از نزد کسی می آیید که به تازگی ادعای پیامبری کرده است، مردی از ما دیوانه شده است و او را در بند کرده ایم. آیا چیزی دارید که او را شفا دهد؟ عمویم گفت: آری. او را نزد آن دیوانه بردند. عمویم سوره حمد می خواند. آب دهانش را جمع کرد و در دهان دیوانه ریخت. سه روز این کار را کرد و آن دیوانه خوب شد.5


قرآن

3. مرحوم سید مرتضی علم الهدی قدّس سرّه در کتاب «شافیه» پیرامون این سوره می نویسد: ابن فراس می گوید: قیصر در نامه ای به یکی از خلفای بنی عباس نوشت: ما در کتاب انجیل خوانده ایم: هر کس سوره ای بخواند که خالی از هفت حرف «ث، ج، خ، ز، ش، ظف» باشد، خداوند روح و جسمش را بر آتش حرام می کند.

ما تورات، زبور و انجیل را برای یافتن این سوره جستجو کردیم؛ ولی آن را نیافتیم. آیا چنین سوره ای در کتاب شما موجود است؟

خلیفه عباسی علما را جمع کرد و این موضوع را از ایشان سئوال نمود؛ ولی آنها نتوانستند جوابی بدهند. خلیفه به حکم ضرورت و به ناچار موضوع را از امام علی النقی علیه السلام سئوال کرد. حضرت فرمود: تنها سوره حمد است که هیچ یک از این حروف در آن نیست. عرض کردند: حکمت اینکه این حروف در این سوره نیامده چیست؟ فرمود: «ث» عبارت است از «ثبور» که به معنای هلاکت و عذاب است « ج» جهنم ، « خ » خباثت ، «ز» زقّوم ، «ش» شقاوت ، « ظ » ظلمت و تاریکی و « ف » فراق از رحمت اولیای الهی .6


نکات اخلاقی سوره حمد

1.نیمی از سوره حمد - از آیه «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیم» تا آخر - مربوط به تقاضای عاجزانه انسان از خداوند متعال است. بهتر است وقتی انسان نزد بزرگان معنوی می رود، تواضع و فروتنی ورزیده، از او تقاضایی کند، مثلاً التماس دعا کند، پند و نصیحت بخواهد و ... که هم از تجربیات معنوی او استفاده کند و هم حفظ احترام او را به نحو کامل ادا کرده باشد.


2. آیات 6 و 7 این سوره به ما می آموزد که لازمه الگو قرار دادن انسانهای خوب و استفاده از سجایای اخلاقی آنان و پرهیز از انسانهای بد، شناخت آنهاست.

شناخت افراد متخلق به اخلاق الهی و یا دارای اخلاق و منش سوء ، از امور کلیدی در مسیر حرکت انسان به سوی خداوند متعال است. تنها با داشتن اخلاق خوب نمی توان به مقام قرب الهی رسید؛ بلکه بایستی از اخلاق بد نیز پرهیز کرد. مثلاً بایستی از لجاجت و دشمنی - که ویژه قوم یهود بوده است - و کوته بینی و گمراهی - که از ویژگی های مسیحیان است - خودداری کرد.


مطالب جذّاب سوره حمد

1. «ابوالفتوح رازی» در تفسیر خود ده نام را برای سوره حمد ذکر می کند که عبارتند از: فاتحة الکتاب، امّ الکتاب، امّ القرآن، سبع المثانی، وافیه، کافیه، شافیه، اساس، صلوة، حمد.7

فاتحه الکتاب؛ یعنی قرآن با آن شروع می شود. امّ الکتاب؛ یعنی تمامی کتاب قرآن به آن بر می گردد. سبع المثانی: سبع یعنی هفت آیه و مثانی؛ یعنی دو بار بر پیامبر نازل شده است. وافیه؛ یعنی برای فهم تمامی قرآن وفا می کند. کافیه؛ یعنی برای فهم تمامی قرآن کافی است. شافیه؛ یعنی شفا دهنده. اساس؛ یعنی اصل و پایه قرآن است. صلوة؛ یعنی دارای مضامین دعاست و حمد؛ چون این سوره با حمد شروع می شود.

از میان ده نام ذکر شده، نام فاتحة الکتاب قابل تأمل است. این واژه به شهادت تاریخ از زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به این سوره اطلاق شده است؛ چون قرآن در زمان آن حضرت جمع آوری و مرتب شده و آغاز آن با این سوره بوده است، پس اینکه عده ای می گویند: قرآن کریم در زمان خلیفه اول یا دوم یا سوم جمع شده، درست نیست.

 

پی نوشت ها :

1. شرح نهج البلاغة، صبحی صالح، انتشارات اسلامی، تهران، 1370‏ش، ج‏1، ص‏421.

2. تفسیر کبیر، ملا فتح الله کاشانی، ج‏1، ص‏26.

3. عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، شیخ صدوق قدّس سرّه، به نقل از: تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و جمعی از نویسندگان، ج‏1، ص‏7

4. تفسیر ابوالفتوح رازی قدّس سرّه، ج‏1، ص‏18.

5.همان، ص‏19.

6. ر.ک: شافیه، سید مرتضی علم الهدی قدّس سرّه.

7. تفسیر ابوالفتوح رازی، ج‏1، ص‏16.

منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره163.

فرآوری: فاطمه محمدی

بخش قرآن تبیان