مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

قرآن و اهل بیت (ع) نورند . نوری که انسان می تواند در پرتو آن به تعالی و تکامل برسد .
منشأ نور خداست و همه انوار عالم ، فروغ و تجلی خود را از نور خدا می گیرند .
" مشکوة " همان سرچشمه نور است که همه انوار را در بر دارد....
این وبلاگ تخصصی و پیرامون قرآن و اهل بیت ( ع ) است که به میمنت میلاد پیامبر اکرم حضرت محمد ( ص )
و صادق آل محمد ( ع ) در روز 17 ربیع الأول ایجاد گردیه است . امید است مورد علاقه و عنایت شیفتگان قرآن و عترت
واقع گردد. و الحمد لله رب العالمین

۱۲
شهریور

قال الامام علی  علیه السّلام :


التّوبةُ ندمٌ بالقَلبِ و اسْتِغفارٌ باللّسانِ و ترکٌ بالجوارح و اِضمارٌ ان لا یَعودَ.


                                                  «تصنیف غرر الحکم، ص ۱۹۴، ح۳۷۷۷»


امام علی – علیه السّلام – فرمود:

توبه عبارت است از: پشیمانی قلبی از انجام گناه و استغفار و طلب آمرزش با زبان و ترک گناه با اعضاء و جوارح و تصمیم به اینکه دیگر آن گناه را انجام ندهد.


                                 

۱۰
شهریور


آثار قرآن خواندن خصوصا در جوانی

امام صادق علیه السلام فرمودند:


» من قرا القرآن فهو غنی و لا فقر بعده و الا ما به غنی »


هر که قرآن بخواند بی نیاز شود و نیازی پس از آن نیست( و اگر به قرآن بی نیاز نشود) هیچ چیز لو را بی نیاز نکند.


و نیز امام صادق فرمودند:


« من قرا القرآن و هو شاب مومن اختلط القرآن بلحمه و دمه و جعله الله عزوجل مع السفره الکرام البرره و کان قرآن حجیزا عنه یوم القیامه... »


دستور به خواندن قرآن از روی آن


حضرت صادق علیه السلام فرمودند:


« من قرا قرآن فی المصحف متع ببصره و خفف عن والدیه و ان کانا کافرین»


هرکه قرآن را از روی آن بخواند از دیدگان خود بهره مند شود و سبب سبک شدن عذاب پدر و مادرش گردد، اگرچه آن دو کافر باشند.


و نیز فرمودند:


« ثلاثه یشکون الی الله عز و جل: مسجد خراب لا یصلی فیه اهله و عالم بین جهال و مصحف معلق قد وقع علیه الغبار لا یقرا فیه. »


سه چیز است که بدرگاه خدای عزوجل شکایت کند:


مسجد ویرانی که اهلش در آن نماز نخوانند


و دانشمند و عالمی که میان نادان ها و جهال باشد


و قرآنی که گرد بر آن نشسته و کسی ان را نخواند.


اسحاق بن عمار گوید: بحضرت صادق علیه السلام عرض کردم: قربانت گردم من قرآن را حفظ دارم. آن را از حفظ بخوانم بهتر است یا از روی قرآن؟

فرمود: « بل اقراه و انظر فی المصحف فهو افضل اما علمت ان النظر فی المصحف عباده؟ »

بلکه آن را بخوان و نگاه به قرآن کن که بهتر است. آیا ندانسته ای که نگاه کردن در قرآن عبادت است؟

اصول کافی / ج2 /  « کتاب فضل القرآن » « باب قرآه القرآن فی المصحف» احادیث 1،3، 5

 

 

خطاب خداوند در قرآن

امام صادق علیه السلام فرمودند:

« نزل القرآن بایاک اعنی و اسمعی یا جاره »

قرآن مانند این ضربالمثل عربی نازل شده: به تو می گویم ولی ای همسایه تو گوش کن. ( نظیر این ضرب المثل در زبان فارسی : به در می گویم که دیوار بشوند)

و در روایت دیگری می فرماید:

« معناه ما عاتب الله عزوجل به علی نبیه فهو یعنی به ما قد مضی فی القرآن مثل قوله : { و لولا ان ثبتناک لقد کدت ترکن الیهم شیئا قلیلا} عنی بذلک غیره »

معنای آن اینست ( معنای حدیث قبل) که هرچه خدای عزوجل به پیامبرش صلی الله علیه و آله عتاب فرموده مقصود از آن دیگران است. مانند گفتار خداوند : { سوره اسرا آیه 74  اگر نبود که ما تو را استوار داشتیم نزدیک بود کج شوی به سوی ایشان } و با این کلام غیر او را قصد کرده است.

اصول کافی / ج2 / « کتاب فضل القرآن » « باب نوادر » حدیث 14

 

 

معنای قرآن و فرقان

از امام صادق علیه السلام پرسیده شد: قرآن و فرقان دو چیزند( دو معنی دارند) یا یک چیزند؟ فرمود:

« القرآن جمله الکتاب و الفرقان المحکم الواجب العمل به »

قرآن همه ی کتاب است و فرقان همان قسمت محکم آن است که عمل به آن واجب است.

اصول کافی / ج2 / « کتاب فضل القرآن » « باب نوادر » حدیث 1

 

 

پیامد قرآن خواندن و عمل نکردن به آن

 

 

عمل به آیات قران

 

 امام صادق علیه السلام می‌فرماید:

«رب تالی القرآن و القرآن یلعنه».(1)چه بسا تلاوت کننده قرآن که قرآن لعنتش می‌کند

 وقتی از حضرت سئوال شد آنان کیانند فرمود: کسانی که قرآن را می‌خوانند اما به آن عمل نمی‌کنند

همچنین می‌فرماید: «من قراء القرآن من هذه الامه ثم دخل النار فهو ممن کان یتخذ بآیات الله هزوا». (2)کسی که قرآن رابخواندولی به آن عمل نکندبه آتش دوزخ دچار خواهد شد چرا که گوئی در دنیا به تمسخر قرآن مشغول بوده است.

1 ـ بحارالانوارجلد11ص223

2 ـ جامع‌الاخبار ص 56.

 

 

سه ویژگی لازم برای قاری قرآن

امام صادق علیه السلام می فرماید: «قاری قرآن به سه چیز نیاز دارد: دلی خاشع، بدنی فارغ، جایی خالی، و چون دل او برای خدا خاشع گردید شیطان رجیم از او گریزان خواهد شد.»

تفسیر نورالثقلین، ج3، ص.85

 

 

حق تلاوت آیات

امام صادق علیه السلام درباره حق تلاوت آیات می فرماید: آیات آن را با دقت بخوانند، حقایق آن را درک کنند و به احکام آن عمل نمایند، به وعده های آن امیدوار، و از وعیدهای آن ترسان باشند، از داستان های آن عبرت گیرند، به اوامرش گردن نهند و نواهی آن را بپذیرند، به خدا قسم منظور حفظ کردن آیات و خواندن حروف و تلاوت سوره ها، یادگرفتن اعشار و اخماس* آن نیست.»

ارشاد دیلمی، نقل از تفسیر نمونه، ج1، ص.431

 

 

هر روز 50 ایه از قرآن

امام صادق علیه السلام می فرماید:

قرآن عهدنامه خدا برای مردم است. شایسته است که انسان مسلمان به آن عهدنامه نگاه کند و در هر روز پنجاه آیه بخواند.

 

 

هشدار در مورد قانع شدن به نحو

امام صادق‏علیه السلام می‏فرماید:

«من إنْهَمَکَ فِی‏طَلَبِ النَّحْوِ، سُلِبَ الْخُشُوعُ‏»

کسی که تمام کوشش خود را در راه طلب نحو صرف کند، از خشوع محروم می‏شود.

مستدرک الوسائل، ج 4، ص 279، موسّسه آل‏البیت.

 

آگاهی به معنای آیات‏ و هشدار در مورد ترک تدبر در قرآن

امام صادق‏علیه السلام می‏فرماید:

«الْمُقْرِی‏ءُ بِلاعِلْمٍ کَالْمُعْجِبِ بِلامالٍ وَلامُلْکٍ‏»

 قرائت کننده بدون علم و آگاهی، مثل کسی است که بدون مال و ملک از خود راضی باشد.

مستدرک الوسائل، ج 4، ص 252، موسّسه آل‏البیت.

و همچنین از  امام صادق‏علیه السلام نقل شده است که فرمود:

 ای مفضّل! اگر شیعیان ما در قرآن تدبّر می‏کردند، در فضیلت ما شک نمی‏نمودند.

بحارالانوار، ج 53، ص 26.

 

 

کیفیت خواندن قرآن

امام صادق‏علیه السلام می‏فرماید:

« إنَّ القُرآنَ لایُقرَاُ هَذْرَمَهً وَلکِنْ یُرَتَّلُ تَرْتیلاً فَإذا مَرَرْتَ بِآیَهٍ فیها ذِکْرُ الجَنَّهِ فَقِفْ عِنْدَها وَسَلِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ الْجَنَّهَ وَ إذا مَرَرْتَ بِآیَهٍ فیها ذِکْرُ النَّارِ فَقِفْ عِنْدَها وَ تَعَوَّذْ بِاللَّهِ مِنَ النَّارِ »

هر آینه قرآن با سرعت و شتاب نباید خوانده شود و باید هموار و شمرده و با آهنگ خوش خوانده شود و هرگاه به آیه‏ای که در آن نام بهشت برده شده است، گذر کنی آنجا بایست و از خدای عزّوجلّ، بهشت را بخواه و چون به آیه‏ای که در آن ذکر دوزخ است، گذر کنی نزد آن نیز توقّف کن و از دوزخ به خدا پناه ببر.

اصول کافی، ج 4، ص 422.

 

 

قرآن چگونه کتابی ست؟

امام صادق‏ علیه السلام می‏فرماید:

«إنَّ هذَالقُرآنِ فیهِ مَنارُالهُدی‏ وَ مَصابیحُ الدُّجی‏ فَلْیَجُلْ جالٍ بَصَرَهُ وِ نَفْتَحُ لِلضِّیاءِ، نَظَرَهُ فَإنَّ التَّفَکَّرَ حَیاهُ قلْبِ الْبَصیرِ کَما یَمْشیِ الْمُسْتَنیرُ فِی‏الظُّلُماتِ بِالنُّورِ»

همانا قرآن (کتابی) است که در آن جایگاه نور هدایت و چراغ‏های شب تار است. پس شخص تیزبین باید که در آن دقّت نظر کند و برای پرتوش نظر خویش را بگشاید. زیرا کهاندیشه کردن، زندگانی و مایه حیات قلب بینا است. چنانکه آنکه جویای روشنایی است، در تاریکی‏ها به سبب نور راه پیماید.

اصول کافی، ج 4، ص 400، انتشارات علمیه اسلامیه.


حفظ قرآن با مشقت

امام صادق علیه السلام فرمودند:

«ای الذی یعالج القرآن و یحفظه بمشقه منه و قله حفظ له اجران»

 کسی که قرآن را با مشقت و تحمل سختی حفظ می‌کند، دو اجر در پیش دارد یکی اجر نفس کار است و دیگری اجر توفیق عمل …

اصول کافی ج 2 ص 606.


طبیب و درد و درمان

 

 

امام صادق علیه السلام به مردی فرمودند:

 

 

« انک قد جعلت طبیب لنفسک و بین لک الداء و عرفت آیه الصحه و دللت علی الدواء، فانظر کیف قیامک تردها»

ترجمه: تو را طبیب خودت کرده اند و درد را هم برایت گفته اند و نشانه ی سلامتی را نیز به تو یاد داده اند و به دارو هم راهنمایی کرده اند، اکنون بنگر تا چگونه درباره ی آن رفتار کنی.

شرح  مجلسی ( ره) گوید: درد همان اخلاق زشت و گناهان کشنده است و نشانه ی سلامتی همان نشانه هایی ست که خدا و رسول و ائمه اطهار فرموده اند مانند آیات اول سوره مومنون و سایر آنچه در اوصاف مومنین و متقین گفته شده و دارو  توبه و استغفار است و همچنین همنشینی با اخیار و پرهیز کردن از اشرار و زهد در دنیا و...

کافی/ جلد چهارم/  باب محاسبه



۰۸
شهریور

آیا اهل بیت علم به غیب دارند؟

سؤال: آیات قرآنی می گوید که علم غیب فقط با خداوند است. دلیل شیعه برای اینکه ائمه علم غیب داشته اند چیست، مخصوصا ادعا هایی که می گوید ائمه علم به دنیا های دیگر یا همه ذرات دنیا دارند؟ آیا این ادعا با آیات قرآن منافات ندارد؟ خواهش می کنم دلیل خود را از طریق آیات قرآنی مطرح کنید.

جواب :

تنها علمی که کسی دیگر جز خداوند تعالی نمی تواند آن را کسب و درک کند، علم به ذات اقدس الهی و چگونگی فعل او (یعنی اینکه او چطور چیزی را از عدم پدید می آورد) است. زیرا که یک موجود محدود نمی تواند یک موجود لامحدود را احاطه کند و خداوند تعالی فقط اراده می کند که چیزی پدید آید و آن چیز بوجود می آید.

ولیکن دو نکته مهمی را باید در نظر داشت. اول آنکه علم هر موجودی بغیر از خداوند تعالی نیازمند است به خداوند متعال. زیرا که خداوند به همه چیز هستی بخشیده و هیچ چیز نیست که به او نیازمند نباشد. به اصطلاح خداوند تعالی واجب الوجود است و خلق او نیازمند و ممکن الوجود. علم نیز یک امر وجودی است و پس در ممکن الوجود نیازمند است به خداوند تعالی.

پس موجود خلق شده در علمی که امکان کسب و درک آن را دارد، هنوز در داشتن آن علم نیاز به خداوند تعالی دارد. پس همه چیز بغیر از خداوند تعالی نیازمند است به خداوند تعالی برای علم خود و اما خداوند نیازمند به چیزی نیست برای علم خود.

نکته دوم که باید در نظر داشت این است که در موجودات خلق شده علم بر ذاتشان عارض شده، اما علم خداوند تعالی با ذات او یکی است.

اهل بیت شامل می شود از حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، حضرت فاطمه زهرا (صلوات الله علیها) و دوازده امام (صلوات الله علیهم) که شیعیان به آنها عقیده دارند. همه افراد اهل بیت علم الغیب و ولایت تکوینی، به معنی سرپرستی و تصرف عینی در کل موجودات جهان، دارند.

اما همانطور که گفته شد برای علم و ولایت تکوینی خود، اهل بیت (صلوات الله علیهم) همیشه نیازمند به خداوند تعالی هستند و اوست که به آنها این علم و ولایت را بخشیده. پس معنی آیات قرآن که علم غیب برای خداوند است همین است. یعنی آنکه اگر هم خداوند به افرادی که خود انتخاب کرده علم غیب دهد، هنوز آن علم وابسته است به خداوند تعالی و آن خداوند است که آن علم را به آن افراد بخشیده.

بدون شک در قرآن صریحا بیان شده است که خداوند تعالی به افرادی که خودش به دلیل تقوی و طهارت آنها انتخاب کرده از پیامبران و اولیا، علم غیب می دهد. بطور مثال در سوره بقره، آیه ٢۵۵، خداوند تعالی می فرماید: { اللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۗ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۖ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ}(هیچ معبودى نیست جز خداوند یگانه زنده‏، که قائم به ذات خویش است‏، و موجودات دیگر، قائم به او هستند؛ هیچگاه خواب سبک و سنگینى او را فرانمى‏گیرد؛ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است‏، از آن اوست‏؛ کیست که در نزد او، جز به فرمان او شفاعت کند؟! آنچه را در پیش روى آنها و پشت سرشان است مى‏داند؛ و کسى از علم او آگاه نمى‏گردد؛ جز به مقدارى که او بخواهد. تخت [حکومت‏] او، آسمانها و زمین را دربرگرفته‏؛ و نگاهدارى آن دو، او را خسته نمیکند. بلندى مقام و عظمت‏، مخصوص اوست‏.)

همچنین در سوره جن، آیه ٢۶-٢٧ می فرماید: { عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَىٰ غَیْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا}( داناى غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمى‏سازد، مگر رسولانى که آنان را برگزیده و مراقبینى از پیش رو و پشت سر براى آنها قرار مى‏دهد…)

مخصوصا به قسمت دوم آیه که در مورد عصمت صحبت می کند دقت کنید. پس آیاتی که می گوید علیم غیب برای خداوند است به این معنا است که هیچ موجودی نمی تواند از خودش و بدون نیاز داشتن به خداوند تعالی علم غیب داشته باشد. و اگر افراد برجسته ای که خود خداوند انتخاب کرده، علم غیب دارند، آن علم از خودشان نیست و برای آن و تمام وجود خود به خداوند نیازمندند و از خداوند مستقل نیستند. به علاوه، مخلوقات هیچ وقت به بعضی از چیزها مثل ذات اقدس الهی نمیتوانند علم پیدا کنند. اگر آیات را اینطور تفسیر نکنیم بین آیاتی که می گوید علم غیب برای خداوند است و آنها که می گوید خداوند علم غیب را به آن کسانی که اراده کند می بخشد تناقض بوجود می آید. و ما می دانیم که در کلام خدا، قرآن مبین، هیچ تناقضی وجود ندارد.

نتیجه می گیریم که همانطور که در روایات بی شمار وارد شده است، خداوند تعالی اراده کرده که اهل بیت عصمت و طهارت (صلوات الله علیهم) علم به غیب داشته باشند. مثال های دیگر از علمی که حضرت رسول، پیامبران و اولیا خداوند به غیب داشتند و دارند بی شمار است.

۰۴
شهریور

صفات نکوهش شده در کلام حضرت امام رضا (ع)


ترس، بخل و حرص تمایلات واحدى هستند که جامع آنها سوءظن به خداى بزرگ است.


 دروغ‌ نگویید

ایاکم والکذب، فانه یهدى الى الفجور وهما فى النار. (1)

از دروغ بپرهیزید، زیرا دروغ آدمی‌ را به فسق و فجور می‌کشاند و سرانجام دارنده این دو صفت زشت (دروغ، فسق) ورود در آتش جهنم است.

عن ابى الحسن الرضا (علیه السلام): قال سئل رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم) یکون المۆمن جبانا؟

قال: نعم قیل ویکون بخیلا؟ قال نعم: قیل: ویکون کذابا؟ قال: لا. (2)

حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: از پیامبر پرسیدند: آیا مۆمن ممکن است ترسو باشد؟

فرمود: آرى. گفتند: ممکن است بخیل باشد؟ فرمود: آرى. ممکن است دروغگو باشد فرمود: خیر.

 از حرص و حسد بپرهیزید

ایاکم والحرص والحسد، فانهما اهلکا الامم السالفة. (3)

از حرص و حسد بپرهیزید، زیرا این دو صفت امت‌هاى پیشین را نابود کرده است

ان الجبن والبخل والحرص عزیزة واحدة یجمعها سوء الظن. (4)

ترس، بخل و حرص تمایلات واحدى هستند که جامع آنها سوءظن به خداى بزرگ است.

صفات نکوهش شده در کلام حضرت

خسیس نباشید

ایاکم والبخل، فانها عاهة لا تکون فى حر ولا مۆ من، آنها خلاف الایمان. (5)

از بخل بپرهیزید، زیرا صفت بخل آفتى است که در هیچ مۆمن و آزادمردى وجود نخواهد یافت. به علاوه این صفت زشت مخالف ایمان است.

لا تحدثوا انفسکم بالفقر، ولا بطول العمر، فانه من حدث نفسه بالفقر بخل، ومن حدثها بطول العمر حرص. (6)

به خود تلقین به فقر نکنید و آرزوى طول عمر نداشته باشید، زیرا کسى که فقر را به خود تلقین کند، دچار بخل می‌گردد و کسى که خویشتن را به طول عمر امیدوار کند، حریص می‌شود.

مذمت پرخوری

ضمن حدیثى مفصل که از حضرت على بن موسى الرضا (علیه السلام) وارد شده است. یحیى شیطان را دید و از دعاها و وسایل فریب او که براى گمراه کردن مردم به کار می‌برد، سوال کرد. در پایان حدیث چنین آمده است:

قال یحیى (علیه السلام): فهل ظفرت بى ساعة قط؟ قال: لا ولکن فیک خصلة تعجبنى. قال یحیى: فما هى؟ قال: انت رجل اکول. فاذا اکلت وبشمت فیمنعک ذلک من بعض صلواتک وصیامک باللیل. قال یحیى (علیه السلام): فانى اعطى الله عهدا ان لا اشبع من الطعام حتى القاه. قال له ابلیس: وانا اعطى فى الله عهدا ان لا انصح مسلما حتى القاه. (7)

یحیى از شیطان پرسید: آیا تا به حال شده است که لحظه‌اى بر من تسلط یابى؟ شیطان پاسخ داد: نه، ولى در تو خصلتى است که مرا به شگفت آورده است. یحیى پرسید: آن خصلت چیست؟ شیطان پاسخ داد: تو مردى پرخوراک هستى، در هنگام افطار غذاى سنگین می‌خورى و این عامل تو را از انجام برخى از نمازهاى مستحب شبانه‌روز باز می‌دارد. یحیى (به نقطه ضعف خود پى برد و در مقام اصلاح برآمد): گفت: من با خدا عهد می‌بندم که از این پس غذاى سیر نخورم تا خدا را ملاقات نمایم. شیطان (از تذکر خود پشیمان شد و) گفت: من نیز با خدا عهد می‌بندم که هرگز مسلمانى را نصیحت نکنم تا خدا را ملاقات نمایم.

قال على بن موسى الرضا (علیه السلام): ان الله یبغض بطن الذى لا یشبع. (8)

امام رضا (علیه السلام) فرمود: خداوند شکمی را که سیر نگردد، دشمن می‌دارد.


1- میزان الحکمه، جلد 8، ص 340

2- مسند الامام الرضا، جلد 1، ص 276

3- بحار الانوار، جلد 78، ص 346

4- بحار الانوار، جلد 73، ص 304

5- بحار الانوار، جلد 78، ص 346

6- بحار الانوار، جلد 78، ص 346

7- بحار الانوار، جلد 14، ص 173

8- محاسن برقى، ص 446

۳۱
مرداد
 

صحیفه سجادیه، مجموعه‎ای از ادعیه امام سجاد ـ علیه السلام ـ است که بعد از قرآن کریم و کتاب مقدس نهج البلاغه حاوی والاترین معارف الهی شمرده می‎شود و به حق (اخت القرآن) و انجیل اهل بیت ـ علیهم السلام ـ و زبور آل محمد ـ علیهم السلام ـ لقب یافته است. پیشوای چهارم بعد از حادثه خونین کربلا که همه راهها را برای بیان حقایق مسدود یافت، با زبان دعا به ارشاد بشر پرداخته و تا ابد به جوامع انسانی رهنمودهای ارزنده‎ ارایه می‎دهد؛ رهنمودهایی که اندیشمندان سترگ و دانشمندان بزرگ را حیران ساخته است.

در سال 1353هـ.ق مرحوم آیت الله العظمی نجفی مرعشی ـ قدس سره ـ نسخه‎ای از صحیفه سجادیه را برای علامه معاصر مؤلف تفسیر طنطاوی (مفتی اسکندریه) به قاهره فرستاد وی پس از تشکر از دریافت این هدیه گرانبها و ستایش فراوان از آن در پاسخ چنین نوشت. «این از بدبختی ماست که تاکنون بر این اثر گرانبهای جاوید که از مواریث نبوت است دست نیافته بودیم، هر چه در آن می‎نگرم، آن از گفتار مخلوق برتر و از کلام خالق پایینتر می‎یابم.[1]

صحیفه سجادیه تنها شامل راز و نیاز و بیان حاجت در پیشگاه خداوند متعال نیست، بلکه دریای بیکرانی از علوم و معارف اسلامی است که طی آن مسائل عقیدتی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و پاره‎ای از قوانین طبیعی و احکام شرعی در قالب دعا مطرح شده است.[2]

این کتاب ارزشمند ویژگی‎های خاصّی دارد که به چند ویژگی خلاصه‎وار اشاره می‎شود:

۲۶
مرداد
معنای سنت - بدعت - جماعت و تفرقه
امام على علیه السلام :

ـ وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ تَفسیرِ السُّنَّةِ وَ الْبِدْعَةِ وَ الْجَماعَةِ وَ الْفُرْقَهِ : اَلسُّنَّةُ ـ و اللّه  ـ سُنَّةُ مُحمِّدٍ صلى الله علیه و آله وَ الْبِدْعَةُ ما فارَقَها وَ الْجَماعَةُ ـ وَ اللّه  ـ مُجامَعَةُ اَهْلِ الْحَقِّ وَ اِنْ قَلّوا وَ الْفُرقَةُ مُجامَعَةُ اَهْلِ الْباطِلِ وَ اِنْ کَثُروا؛

در پاسخ به پرسش از معناى سنّت، بدعت، جماعت و تفرقه فرمودند: به خدا سوگند، سنّت، همان سنّت محمّد صلى الله علیه و آله است و بدعت آنچه خلاف آن باشد و به خدا قسم، جماعت، همدست شدن با اهل حق است هر چند اندک باشند و تفرقه، همدستى با اهل باطل است هر چند بسیار باشند.

نشانه های توبه کننده

پیامبر صلى الله علیه و آله :

اَمّا عَلامَةُ التّائِبِ فَاَرْبَعَةٌ: اَلنَّصیحَةُ لِلّهِ فى عَمَلِهِ وَ تَرْکُ الْباطِلِ وَ لُزومُ الْحَقِّ وَ الْحِرْصُ عَلَى الْخَیْرِ ؛

نشانه توبه کننده چهار است: عمل خالصانه براى خدا، رها کردن باطل، پایبندى به حق و حریص بودن بر کار خیر.


حـــق و باطل

امام صادق علیه السلام :

اَبَى اللّه  اَنْ یُعَرِّفَ باطِلاً حَقّا اَبَى اللّه  اَنْ یَجْعَلَ الْحَقَّ فى قَلْبِ الْمُؤْمِنِ باطِلاً لا شَکَّ فیهِ وَ اَبَى اللّه  اَنْ یَجْعَلَ الْباطِلَ فى قَلْبِ الْـکافِر الْمُخالِفِ حَقّـا لا شَکَّ فیهِ وَ لَوْ لَمْ یَجْعَلْ هذا هکَذا ما عُرِفَ حَقٌّ مِنْ باطِلٍ؛

خداوند اِبا دارد از این که باطلى را حق معرفى نماید، خداوند اِبا دارد از این که حق را در دل مؤمن، باطلى تردیدناپذیر جلوه دهد، خداوند اِبا دارد از این که باطل را در دل کافر حق ستیز به صورت حقى تردیدناپذیر جلوه دهد، اگر چنین نمى کرد، حق از باطل شناخته نمى شد.

۲۶
مرداد

1 -  اخلاق خوش برای زندگی درست

پیامبر صلى الله علیه و آله:

ثَلاثٌ مَنْ لَمْ تَکُنْ فیهِ فَلَیْسَ مِنّى وَ لا مِنَ اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ. قیلَ: یا رَسولَ اللّه‏ِ، وَ ما هُنَّ؟ قالَ: حِلْمٌ یَرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجاهِلِ وَ حُسْنُ خُلْقٍ یَعیشُ بِهِ فِى النّاسِ وَ وَرَعٌ یَحْجُزُهُ عَنْ مَعاصِى اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ؛

سه چیز است که هر کس نداشته باشد نه از من است و نه از خداى عزّوجلّ. عرض شد: اى رسول خدا! آنها کدامند؟ فرمودند: بردبارى که به وسیله آن جهالت نادان را دفع کند، اخلاق خوش که با آن در میان مردم زندگى کند و پارسایى که او را از نافرمانى خدا باز دارد.


2 - خوش اخلاق دوست مردمان خوب

امام صادق علیه السلام:

مَنْ اَحْسَنَ خُلْقَهُ اَحَبَّهُ الاَخْیارُ وَ جانَبَهُ الفُجّارُ؛

انسان خوش اخلاق، از دوستى مردمان خوب برخوردار است و از تعرّض آدم‏هاى نابکار در امان است .


3 - بالاترین درجه دانایی

امام على علیه السلام:

 رَأْسُ الْعِلْمِ التَّمْییزُ بَیْنَ الاْخْلاقِ وَ اِظْهارُ مَحْمودِها وَ قَمْعُ مَذْمومِها؛

بالاترین درجه دانایى، تشخیص اخلاق از یکدیگر و آشکار کردن اخلاق پسندیده و سرکوب اخلاق ناپسند است.


4 - بالاترین خرد

امام حسن مجتبی علیه السلام:

رَأسُ العَقلِ مُعاشَرَةُ النّاسِ بِالجَمیلِ؛

خوشرفتارى با مردم، رأس خرد است.


5 - فضایل اخلاقی سهل و ممتنع

 امام على علیه السلام:

ما اَصْعَبَ اِکْتِسابَ الْفَضائِلِ وَ اَیْسَرَ اِتْلافَها؛

فضائل اخلاقى و صفات پسندیده چه به سختى به دست مى آیند و چه آسان از دست مى روند.


6 - کمند دوستی

امام على علیه السلام:

البَشاشَةُ حِبالَةُ المَوَدَّةِ؛

خوشرویى، کمند دوستى است.


 7 -  محبوبترین نزد رسول الله

پیامبر صلى الله علیه و آله:

اَحَبُّکُمْ اِلَى اللّه اَحْسَنُکُمْ اَخْلاقا؛

 محبوب ترین شما در نزد خدا، خوش اخلاق ترین شماست.


8 - اخلاق نیکو هدف پیامبران

پیامبر صلى الله علیه و آله:

وَ ما یَمْنَعُکَ أنْ تُحِبَّ أنْ تَعیشَ حَمیدا وَ تَموتَ سَعیدا و اِنّما بُعِثْتُ عَلى تَمامِ مَحاسِنَ الأخْلاقِ؛

چه چیزى مانع توست که زندگى پسندیده و مرگ با سعادت را داشته باشى، چرا که من براى کامل نمودن اخلاق زیبا مبعوث شده ام.



۲۵
مرداد

« سُئِلَ عَلَیْهِ السَّلامُ عَنْ خِیارِ الْعبادِ؟

فَقالَ(علیه السلام):

أَلَّذینَ إِذا أَحْسَنُوا إِسْتَبْشَرُوا،

وَ إِذا أَساؤُوا إِسْتَغْفَرُوا

وَ إِذا أُعْطُوا شَکَرُوا،

وَ إِذا أُبْتِلُوا صَبَرُوا،

وَ إِذا غَضِبُوا عَفَوْ ».


ترجمه :

از امام رضا(علیه السلام) درباره بهترین بندگان سؤال شد.

فرمود: آنان که هر گاه نیکى کنند خوشحال شوند، و هرگاه بدى کنند آمرزش خواهند، و هر گاه عطا شوند شکر گزارند و هر گاه بلا بینند صبر کنند، و هر گاه خشم کنند درگذرند.

امام رضا (ع)
۱۹
مرداد

معجزه قرآن از نظر جنین شناسی

معجزه قرآن از نظر جنین شناسی

جنین شناسی پزشکی وانطباق آن باآیات قرآن ، با کشف حقایق جدید در علم جنین‌شناسی، انسان در برابر اعجاز نهفته در قرآن که به مراحل آفرینش جنین اشاره نموده ‌سر فرود آورده، چرا که اینگونه مطالب در چهل و اندی آیه و ده‌ها حدیث شریف آمده و در طول پانزده قرن خطوط اصلی در زمینه این علم را ترسیم نموده و هم اکنون آن را علم جنین‌انسانی می‌نامند. هرقدر که انسان در مطالعه‌ی آیات کریمه‌ی قرآن که به علوم مختلف اشاره نموده، تعمق کند و آن را با حقایق ثابت علمی که به تدریج کشف می‌شود مقایسه نماید، ایمان و یقین وی به خداوند و قرآن و آنچه رسول خدا صلى الله علیه وسلم از جانب خداوند آورده می‌شود. دکتر کیث‌‌مور استاد تشریح و جنین‌شناسی در دانشگاه اوتاوای کانادا بر این عقیده است که: «هر چه انسان حقایق جدیدتری را کشف کند در واقع می‌بیند که همان حقایق موجود در قرآن را تکرار کرده است»(1).

 

علم جنین‌شناسی مطالعه خلقت انسان از ابتدای تشکیل تخمک لقاح یافته با اسپرم تا انتهای تشکیل جنین و خروج آن از رحم مادرش بعد از نه ماه است.

تاریخ شروع این علم با چنین معنایی به قرن هفدهم بر می‌گردد، زمانیکه میکرسکوپ به دست دو دانشمند به نام‌های هام و هوک در سال 1677 اختراع شد که درخلال آن اسپرم مرد را کشف کردند. سپس دانشمندی به نام دوگراف، تخمک را کشف کرد که نام وی را بر آن گذاشتند و فولیکول دوگراف نام گرفت. نقش اصلی تخمک و اسپرم، در اواخر قرن هفدهم شناخته شد و مراحل مختلف تکامل جنین و تفاصیل دقیق تشریحی آن در قرن بیستم آشکار شد و علم روز به روز در این زمینه مطالب جدیدتری را کشف می‌کند.

 

اگر بعضی از دانشمندان اسلامی را که تکوین جنین را از طریق آیات کریمه و احادیث شریفه، شرح دادند استثناء کنیم، بشر تا اواسط قرن هفدهم از این علم اطلاعات ناقص و غلطی داشت. ارسطو در قرن چهارم قبل از میلاد کسی بود که نظرات و کتابهای وی تا قرن هفدهم میلادی در مجامع علمی، مقدس به شمار می‌رفت. وی عقیده داشت که جنین از اتحاد منی با خون حیض تشکیل می‌شود و حال آنکه در قرآن کریم همین بس که اینگونه تذکر می‌دهد: «ویسئلونک عن المحیض قل هو أذی فاعتزلوا النساء فی المحیض... »(2).

 

پزشک انگلیسی به نام هاروی که گردش بزرگ خون را کشف کرد (و قبل از وی دانشمندی به نام ابن النفیس گردش کوچک خون راکشف کرده بود) در سال 1651 عقیده داشت که رحم، جنین را ترشح می‌کند. و حال آن‌که این مطلب یک خطای فاحش علمی است. و طبق فرموده قرآن کریم، رحم قرار مکین برای نطفه است: «ولقد خلقنا الانسان من سلاله من طین، ثم جعلناه نطفه من قرار مکین»(3)و یا: « ألم نخلقکم من ماء مهین، فجعلناه فی قرار مکین»(4).

معجزه قرآن از نظر جنین شناسی

در سال 1675 میلادی، پزشکی بنام مالپیگی عقیده داشت که جنین به شکل بسیار کوچکی در داخل تخمک قرار دارد و اسپرم وظیفه‌ای جز فعال کردن تخمک ندارد. و دانشمندانی به نام هام وهوک که کاشف میکرسکوپ و اسپرم بودند، عقیده داشتند که جنین به شکل بسیار کوچکی در داخل اسپرم قرار دارد و تخمک وظیفه‌ای جز تغذیه و فعال کردن آن ندارد. تا اینکه در قرن هجدهم دو دانشمند به نامهای ولف و اسپالانزانی آمدند و ثابت کردند که جنین از نطفه‌ زن و مرد به طور یکسان تشکیل می‌شود؛ ‌همان حقیقت علمی که امروزه شناخته شده است و مسلمانان از زمان نزول قران کریم، آن را در کتاب خدا می‌خوانند و همین حقیقت باعث خضوع و خشوع و یقین آنها هر روز بیشتر از روز قبل می‌شود: «یا أیها الناس إنا خلقناکم من ذکرو أنثی»(5)یا « انّا خلقنا الانسان من نطفه أمشاج نبتلیه فجعلناه سمیعاً بصیراً»(6).


درهمان زمانی که یک شخص یهودی از پیامبر درباره خلقت انسان می‌پرسد و پیامبر صلی الله علیه وسلم در جواب می‌فرماید: «یا یهودی من کلِّّّ یخلق، من نطفة الرجل و نطفة المرأة»(7).

 

در سال 1839 دو دانشمند به نامهای شوآن و اشلیدن، کشف کردند که بدن انسان مجموعه‌ای از سلولها است و جنین از سلول واحدی تشکیل یافته که همان تخمک لقاح یافته است که تقسیم و تکثیر می‌شود. یعنی در واقع جسم انسان که تقریباً از صدها میلیارد سلول تشکیل شده، از یک سلول بنام سلول تخم نشأت گرفته است. قرآن هم تکثیر سلولی را اساس تکثیر حیات می‌داند:


«انّ الله خالق الحبّ و النوی، یخرج الحیّ من المیّت و مخرج المیّت من الحیّ ذلکم الله فأنّی تؤفکون»(8).

 

معجزه قرآن از نظر جنین شناسی

 

تقسیم سلولی که تمایز سلولی ( یا انفلاق سلولی) عبارت بهتری برای آن است، به معنی تقسیم و تمایز سلول به دو قسمت مساوی است و این یک عمل اصلی فیزیولوژی است که بواسطه آن موجودات زنده تکثیر می‌شوند لذا خداوند تعالی از خودش با صفت «برب ‌الفلق» یاد کرده یعنی سبب زندگی و تکثیر آن و سوره‌ای را با نام «فلق» نامگذاری کرده است.

 

تا اواسط قرن بیستم، نقش تخمک و اسپرم در تعیین جنسیت ژنتیکی جنین در انسان شناخته نشده بود اما پس از کشف کروموزمهای جنسی توسط دانشمندانی به نامهای«ون وینوانتر» و «پانتر» و «تئولیدان» این پدیده شناخته شد. یونانیها معتقد بودند که تعیین جنسیت با اسپرم مرد است، اگر اسپرم از بیضه راست خارج شود، جنس نوزاد مذکر می‌شود و اگر از بیضه چپ خارج شود نوزاد مونث می‌شود. و بعضی دیگر گمان داشتند که اگر جنین در سمت راست رحم رشد کند مذکر می‌شود و اگر در سمت چپ رشد کند مؤنث می‌شود. ارسطو هم که معتقد بود فرزند مذکر مربوط به هیجان روحی مرد هنگام آمیزش است و اگر فاقد آن باشد، فرزند مؤنث می‌شود.
در قرآن کریم به وضوح اشاره شده که نطفه (چه نطفه مرد باشد چه زن) اساس تعیین جنسیت جنین است که مذکر شود یا مؤنث: «و انّه خلق الزوجین الذکر و الانثی، من نطفه اذا تمنی»(9) مراحل اساسی تکامل جنین از مرحله‌ی نطفه امشاج تا مرحله‌ی علقه، مضغه، عظام و لحم (که قرآن کریم این نامهای علمی را به آنها داده) در واقع با شکل و خصوصیات میکروسکپی آنها مطابقت دارد با توجه به اینکه در طول همه این مراحل جنین از چند میلیمتر تجاوز نمی‌کند و علم جنین‌شناسی که در نیمه دوم قرن بیستم پدید آمد، چنین وصف قرآنی را از طریق میکروسکوپ تأیید نمود.


احادیث شریفه‌ای نیز بعضی از این آیات کریمه را در مورد جنین توضیح می‌دهد، مانند تعیین مدت زمانی که در آن اعضای جنین تشکیل می‌شود در اواخر قرن بیستم توسط علم جنین‌شناسی این مطلب کشف شد که لحم و عظام و سمع و بصر و اعضای جنسی از هفته هفتم بارداری شروع به تشکیل شدن نموده و تا ماه ششم کامل می‌شود. و این مصداقی است برای قول رسول اکرم صلی الله علیه وسلم که فرمود:


«اذا مرّ بالنطفه اثنتان و أربعون لیله بعث الله الیها ملکاً فصوّرها و خلق سمعها و بصرها و جلدها و لحمها و عظامها. ثم قال یا رب أذکر أم أنثی؟ فیقضی ربّک ماشاء و یکتب الملک»(10).


هر گاه چهل و دو شب از انعقاد نطفه بگذرد خداوند فرشته‌ای را مأمور می‌کند تا آن را صورت نگاری کرده و گوش و چشم و پوست و گوشت و استخوان آن را بیافریند،سپس می‌گوید پروردگارا، ‌او مرد باشد یا زن؟ و خداوند آنچه را که بخواهد حکم می‌دهد و فرشته می‌نویسد.

 

بنابراین در بسیاری از آیات قرآن اعجاز طبی در زمینه جنین‌شناسی پزشکی به خوبی مشهود است. در اینجا به بررسی اینگونه آیات پرداخته و پس از آوردن نظرات متفاوت در این زمینه، به نقد و بررسی آنها پرداخته و نظر معتدل بیان خواهد شد. برخی از اینگونه آیات به خوبی نشانگر اعجاز طبی قرآن بوده و برخی دیگر، در چارچوب تعریف اعجاز قرار نمی‌گیرند فلذا می‌توان از آنها به عنوان «شگفتیهای آفرینش انسان درقرآن» یاد کرد .

 

۱۹
مرداد

درخت زقّوم چه درختی است؟


سخن درباره «شجره زقوم» در قرآن کریم بعد از بیان نعمت‌های بهشتی از آیه 62 سوره مبارکه صافات شروع می شود .


جزء بیستم و سوم قرآن کریم که از آیه 28 سوره مبارکه یس آغاز و به آیه 31 سوره مبارکه زمر ختم می شود ، در بردارنده آموزه ها و پیام‌های روح افزای الهی است که این نوشته تعدادی از آن‌ها را نقل می کند.


 بهانه ای برای کمک نکردن
در کمک به نیازمندان و انفاق به مستمندان منطق بسیار عوامانه ای وجود دارد که از سوی افراد خود خواه و خسیس مطرح می شود که وقتی به آن‌ها گفته می شود: از آنچه خدا به شما روزی کرده است در راه او انفاق کنید (وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمْ اللَّهُ)؛ پاسخ می دهند: آیا ما کسی را اطعام کنیم که اگر خدا می‌خواست او را سیر می‌کرد؟! (أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ یَشَاء اللَّهُ أَطْعَمَهُ)

معنای این حرف این است که اگر فلانی فقیر است لابد کاری کرده که خدا می خواهد فقیر بماند و اگر ما غنی هستیم لابد عملی انجام داده ایم که مشمول لطف خدا شده ایم؛ بنابراین نه فقر آن‌ها و نه غنای ما هیچ‌کدام بی حکمت نیست!!

غافل از اینکه جهان میدان آزمایش و امتحان است، خداوند یکی را با تنگدستی آزمایش می کند و دیگری را با غنا و ثروت و گاه یک انسان را در دو زمان با هر دو امتحان می کند که آیا به هنگام فقر امانت و مناعت طبع و مراتب شکرگزاری را به  جا می آورد؟ یا همه را زیر پا می گذارد؟[1]

و اگر آنچه آنها می گویند درست است دیگر دلیل نداشت که خداوند در آیات متعدد دستور به انفاق دهد (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاکُم)[2] و در مقابل کسانی که انفاق در راه خدا را ترک کرده اند را به شدت تهدید کرده و به آن‌ها وعده عذاب دهد: [ای رسول ما] کسانی را که طلا و نقره می اندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمی کنند، به عذاب دردناکی بشارت ده (وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ)[3].


 عهدی که با او بسته ایم
در آیات متعدد قرآن کریم سخن از عهدی رفته است میان ما بندگان و خدای متعال؛ مانند این آیه که می فرماید: شما به عهدتان وفا کنید تا من هم به عهد خود وفا کنم (وَأَوْفُواْ بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ )[4]؛ اما این عهد چیست و مفاد آن کدام است ؟!

سوالی است که پاسخ آن را می‌توان در آیات 60 و 61 سوره یس مشاهده کرد.

در این آیات، متن عهده نامه یاد شده آمده که دربردارنده دو بند اساسی است :

بند اول آن، عبادت نکردن شیطان است (أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ) و بند دوم آن عبادت کردن خداوند یکتای متعال (أَنِ اعْبُدُونی).

باید دقت کرد که در این آیه انسان‌ها از عبادت شیطان نهی شده اند ؛ منظور از عبادت کردن شیطان، اطاعت او در وسوسه ها و دستورهایی است که از او صادر می شود [5]؛ بنابراین «شیطان را عبادت نکنید»؛ یعنی از وسوسه های شیطان پیروی نکنید؛ زیرا اطاعت از غیر خداوند و کسانی که خداوند دستور به اطاعت از آن‌ها داده است [6] ممنوع است.