مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

قرآن و اهل بیت (ع) نورند . نوری که انسان می تواند در پرتو آن به تعالی و تکامل برسد .
منشأ نور خداست و همه انوار عالم ، فروغ و تجلی خود را از نور خدا می گیرند .
" مشکوة " همان سرچشمه نور است که همه انوار را در بر دارد....
این وبلاگ تخصصی و پیرامون قرآن و اهل بیت ( ع ) است که به میمنت میلاد پیامبر اکرم حضرت محمد ( ص )
و صادق آل محمد ( ع ) در روز 17 ربیع الأول ایجاد گردیه است . امید است مورد علاقه و عنایت شیفتگان قرآن و عترت
واقع گردد. و الحمد لله رب العالمین

۱۳۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مباحث قرآنی» ثبت شده است

۰۱
خرداد


قرآن کریم، چشمه زلال ناب ترین معارف الهی و ماندگارترین حکمت‌ها و دانش‌های مورد نیاز بشر است. کتابی است سراسر راستی و درستی که خبرهای گذشته و آینده جهان را بیان کرده است و هیچ حقیقتی را فروگذار نکرده است. البته روشن است که حجم بسیار گسترده حقایق عالم در ژرفای آیات الهی نهفته است و تنها آن‌ها که به عمق معانی آن دست یابند به آن واقعیات پی خواهند برد و آنان اهل قرآن و مفسران حقیقی آن یعنی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) و خاندان پاک او هستند.
 
قیام و انقلاب آخرین سفیر الهی از بزرگترین حقایق جهان است که در آیات فراوانی از قرآن کریم به آن اشاره شده و روایات بسیاری در تفسیر آن آیات نقل گردیده است که به چند نمونه اشاره می‌کنیم:
 
در سوره انبیاء آیه 105 آمده است:
 
وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرَ أَنَّ الاَْرْضَ یرِثُها عِبادِی الصّالِحُونَF؛
 
«همانا در زبور پس از ذکر ] تورات [ نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.»
 
امام باقر(علیه السلام) فرمود:
 
«مقصود از بندگان شایسته‌ای که زمین را به ارث می‌برند، امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و یاران او هستند.»

 
همچنین در بخشی از آیه 86 از سوره هود آمده است:
 
بَقِیةُ اللّهِ خَیرٌ لَکُمْ اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ؛
 
«بقیة الله برای شما بهتر است اگر مؤمن باشید.»
 
امام باقر(علیه السلام) فرمود:
 
«وقتی امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور کند بر دیوار کعبه تکیه زند و اولین سخنی که بر زبان جاری کند این آیه است. سپس می‌فرماید: «اَنَا بَقِیةُ اللّهِ فی اَرْضِهِ وَ خَلیفَتُهُ وَ حُجَّتُهُ عَلَیکُمْ» من «بقیة الله» در زمین و جانشین او و حجّت او بر شما هستم. پس هر کسی بخواهد بر او سلام کند گوید: «اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا بَقِیةَ اللّهِ فی اَرْضِهِ».
 
و در سوره حدید آیه 17 فرموده است:
 
اِعْلَمُوا اَنَّ اللّهَ یحْیی الاَْرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَینّا لَکُمُ الاْیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ؛
 
«بدانید خداوند زمین را پس از مرگ آن زنده می‌کند. ما آیات خود را برای شما بیان کردیم، باشد که بیندیشید.»
 
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
 

مراد این است که خداوند زمین را به واسطه عدالت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در دوران ظهورش زنده خواهد کرد پس از آن که به سبب ستم سردمداران گمراهی مرده باشد.

 
و نیز در سوره قصص آیه 5 می‌فرماید:
 
وَ نُریدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الاَْرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ اَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ؛
 
«و ما اراده می‌کنیم بر مستضعفان زمین، منّت نهیم و آنان را پیشوایان مردم و وارثان زمین قرار دهیم.»
 
امام علی(علیه السلام) فرمود:
 
«مقصود از (مستضعفان) خاندان پیامبرند. خداوند پس از تلاش و رنجشان، «مهدی» این دودمان را برمی انگیزد و آنان را به اوج شکوه و عزت و اقتدار می‌رساند و دشمنانشان را به سختی ذلیل می‌سازد.»
 
از نمونه‌های بالا روشن می‌شود که برای برداشت حقایق از قرآن، تنها نباید به ظاهر آیات بسنده کرد؛ بلکه بسیاری از واقعیت‌های عالم در درون آیات قرآن نهفته است که اهل‌بیت(علیهم السلام) به عنوان مفسران واقعی قرآن، بیان کنندة آن هستند. بنابراین اگرچه آیاتی از قرآن، در ظاهر مربوط به یک رویداد در زمان و مکان خاصی است ولی مانع از آن نیست که در زمان‌های بعد و برای آیندگان، مصداق پیدا کند و دربارة آنان نیز جاری گردد و همین رمز جاودانگی قرآن برای همه نسل‌هاست.
 
بر این اساس، با اینکه آیه 5 سوره قصص دربارة قوم بنی اسرائیل نازل شده و جریان پیروزی آنها بر فرعونیان را بیان می‌کند ولی در روایات متعدّد این آیه بر قیام امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و روزگار ظهور او منطبق گردیده است و دقت در متن آیه هم نشان می‌دهد که حاکمیت مستضعفان بر مستکبران، یک سنّت و اراده الهی است که اختصاص به زمان و مکان و افراد خاصّی ندارد.

۰۱
خرداد
 
 

معناى لغوى و اصطلاحى قرآن چیست؟

پاسخ :
قرآن درلغت: واژه ى «قرآن» مصدر است؛ مانند: رجحان، کفران، فرقان، نقصان و...[1]
لغت شناسان درباره لفظ «قرآن» چند معنا بیان کرده اند. ما دراین جا، به بیان دو معنا اکتفا مى کنیم:
1. قرآن، به معناى «جمع و گردآورى»؛ کسانى که به این معنا قائلند، در آیه:(إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ)[2] واژه ى «جمعه» و «قرآن» را مترادف و هم معنا مى دانند[3] در وجه نام گذارى آن به «قرآن» گفته اند: چون قرآن جامع فواید کتاب هایى است که از سوى خدا نازل گشته (تورات ،انجیل ،زبور و...)، بلکه جامع فواید همه علوم مى باشد؛ همان گونه که قرآن خود به این مطالب اشاره دارد؛ مانند:(تَفْصِیلَ کُلِّ شَیْء)[4] و (تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْء)[5].
بر این اساس قرآن گردآورنده علوم گذشتگان و آیندگان مى باشد، اعم از علوم معنوى ـ که متعلق به انبیا و گذشتگان بوده است ـ و علوم مادّى و تجربى و دنیوى.[6]
2. قرآن، به معناى «خواندن»؛[7] اگر این معنا را بپذیریم، آیه ى: (انّ علیناجمعه وقرانه)[8] به این معناست: « همانا پیوسته کردن اجزاى آن به یکدیگر و خواندن آن برتو، به عهده ى ماست»[9] طبق این معنا، کتاب آسمانى مسلمانان به اعتبار آن که «خواندنى» است، «قرآن» نام گرفته است.
قرآن دراصطلاح: براى قرآن، تعریف هاى زیادى ارائه شده که هر کدام از این تعریف ها، ویژگى خاص خودش را دارد؛ از جمله: «قرآن عبارت است از کلام الهى که خداوندآن را به تدریج بر حضرت محمد(صلى الله علیه وآله)ـ خاتم پیامبران ـ به زبان عربى و لهجه ى قریش، نازل کرده است... . آیه اى از آن، قرآن گفته مى شود، حتى بخشى از یک آیه نیز قرآن است.»[10]

-----------------------------
پی نوشتها:
[1]. ابن منظور، لسان العرب، مادّه «قرأ»؛ مرکز معارف قرآنیه، علوم القرآن عندالمفسرین، ج 1، ص 22.
[2]. قیامت، 17. «چرا که جمع کردن و خواندن آن، به عهده ى ماست.»
[3]. راغب اصفهانى، مفردات، مادّه قراء؛ فضل بن حسن طبرسى، مجمع البیان، ذیل آیه 17، سوره ى قیامت.
[4]. یوسف، 111. «این قرآن شرح هر چیزى -که به سعادت انسان مربوط است -مى باشد.»
[5]. نحل، 89. مااین کتاب را نازل کردیم که بیانگر همه چیز باشد.
[6]. شاید وجه تسمیه ى «قرآن» این باشد که در این کتاب الهى، حروف و الفاظ به گونه ى ویژه اى با هم گرد آمدند و با هم ارتباط دارند، از این رو، قرآن نامیده شده است. (نهایه)
[7]. علوم القرآن عند المفسرین، ج 1،ص 22.
[8]. قیامت، 17.
[9]. محمد قریب، فرهنگ لغات القرآن، ماده «قراء»
[10]. علامه عسگرى، القرآن الکریم و روایات المدرستین، ج1، ص261.

منبع: بررسى شبهات قرآن و فرهنگ زمانه، حسن رضا رضایى، نشر انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1382).

۰۱
خرداد
 

آیا اجل شخصی که خودکشی می‌کند، خداوند از قبل تعیین کرده است‌؟

آیا اجل شخصی که خودکشی می‌کند، خداوند از قبل تعیین کرده است‌؟ با توجه به آیه 11 سورة منافقون که می‌گوید: خدا هرگز اجل هیچ کس را از وقتش مؤخر نمی‌کند؟
پاسخ :
ابتدا، کلمة اجل را ترجمه کرده‌; سپس به بیان پاسخ می‌پردازیم‌.
راغب اصفهانی می‌گوید: مدت مقرّرة زندگی انسان را اجل می‌گویند; مثلاً گفته می‌شود: اجلش فرا رسید; یعنی مرگش فرا رسیده است‌.(مفردات راغب‌، مادة اجل‌، ص 65، طبع اول‌، دارالقلم و دارالشامیة‌.)
"تسمیة اجل‌" به معنای "تعیین‌" آن است و چون عادت خود مردم بر این است که در معاملات و معاهدات‌، "أجل‌" را به معنای "مدت مقرّر" و یا "سر رسید آن‌" ذکر می‌کنند، خدای تعالی نیز در قرآن‌، این‌گونه عمل کرده است و ظاهراً استعمال کلمة "أجل‌" در "تمام شدن مدت‌" اصلی و در "سررسید" استعمال در معنای فرعی آن است‌.(ر. ک‌: المیزان‌، علامه طباطبایی‌، ج 7، ص 8ـ10، نشر اسماعیلیان‌.)
و اساساً، اجل دو قسم است‌: اوّل‌: "أجل‌ِ مُسمّی‌َ" یعنی همان أجل محتوم و حتمی که تغییر نمی‌پذیرد; به همین جهت می‌بینیم که قرآن کریم در جای دیگر کلمة "أجل‌" را به "عنده‌" مقید کرده است "وَأَجَل‌ٌ مُّسَمًّی عِندَه‌"(انعام‌،2) یعنی اجل معین پیش اوست‌; چه اینکه آنچه نزد خدا باشد، باقی و ماندنی است‌.(ر. ک‌: همان‌.)
دوم‌: "اجل غیر مسمّی‌" یعنی همان أجل غیر معین و مبهم که در صورت گرایش انسان‌ها به ایمان و تقوا، قابل تغییر است و چه بسا تا وقت اجل معیّن به تأخیر می‌افتد; ولی أجل معیّن هرگز قابل تغییر نیست‌.
در روایت داریم که حضرت امام صادق فرمود: "أجلی که غیر معین است یعنی همان "وقتی‌" که غیر معین است و هرچه را که خدا بخواهد، پیش می‌آید.
امّا "أجل مسمّی‌" همان أجلی است که خداوند اگر بخواهد مقدرش کند، درهر شب قدر به مدت یک سال‌; یعنی تا رسیدن شب قدر دیگر آن را نازل می‌فرماید. آنگاه‌، حضرت امام صادق‌فرمود: این همان أجل و وقتی است که خداوند تبارک و تعالی درباره‌اش فرمود: "پس چون أجلشان رسد، نه ]می‌توانند[ ساعتی آن را پس اندازند و نه پیش‌."(اعراف‌،34).
اجل شخصی که خودکشی می‌کند، در علم الهی مشخص است‌; یعنی خداوند می‌داند که او در چه زمانی خواهد مرد; ولی این اجل او اجل غیر مسمّی است‌، چون اگر خودکشی نمی‌کرد، می‌توانست بیشتر زنده بماند.