مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

قرآن و اهل بیت (ع) نورند . نوری که انسان می تواند در پرتو آن به تعالی و تکامل برسد .
منشأ نور خداست و همه انوار عالم ، فروغ و تجلی خود را از نور خدا می گیرند .
" مشکوة " همان سرچشمه نور است که همه انوار را در بر دارد....
این وبلاگ تخصصی و پیرامون قرآن و اهل بیت ( ع ) است که به میمنت میلاد پیامبر اکرم حضرت محمد ( ص )
و صادق آل محمد ( ع ) در روز 17 ربیع الأول ایجاد گردیه است . امید است مورد علاقه و عنایت شیفتگان قرآن و عترت
واقع گردد. و الحمد لله رب العالمین

۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سیره اهل بیت (ع)» ثبت شده است

۱۲
ارديبهشت

معلم شایسته از دیدگاه قرآن

عنوان مقدس معلمی برگرفته از اوصاف خداوند متعال است قرآن کریم می فرماید «علم الانسان مالم یعلم علق ۵ خداوند متعال به انسان آنچه را نمی دانست یاد داد »

معلمی وظیفه ای بس گرانقدر و ارزشمند در اسلام است. اولین معلم خداوند متعال است که فرمود: الرحمن، علم القرآن... خداوند رحمان قرآن را آموخت... دومین معلم، پیامبر اکرم(ص) است که خود فرمود: من معلم برانگیخته شده ام و ائمه اطهار و بزرگان دین نیز هر یک معلمانی برجسته و راهنمایانی بس شایسته بوده اند.

در این مقاله، نویسنده کوشیده است که به بررسی ویژگی های معلم شایسته براساس آیات قرآن کریم و احادیث ائمه اطهار(ع) بپردازد.

مطلب را با هم از نظر می گذرانیم:

عنوان مقدس معلمی برگرفته از اوصاف خداوند متعال است قرآن کریم می فرماید: «علم الانسان مالم یعلم (علق-۵) خداوند متعال به انسان آنچه را نمی دانست یاد داد!»

همچنین آیات قرآن کریم مهمترین ویژگی انبیاء الهی را تعلیم مردم بیان کرده و آن گرامیان را به عنوان معلمان بشر می شناساند و می فرماید: «لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین (ال عمران-۱۶۴)

خداوند بر مومنان منت نهاد، هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و برایشان کتاب و حکمت بیاموزد هر چند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند.»

در عظمت منزلت و مقام معلم همین کافی است که بزرگ ترین معلم جهان بشریت حضرت رسول خاتم(ص) به این ویژگی خود افتخار می کرد.

آن بزرگوار زمانی که با دو گروه در مسجد مواجه شد که گروه اول عبادت می کردند و گروه دوم به آموزش علم مشغول بودند، گروه دوم را که در محضر استادی علم می آموختند، افضل دانست و فرمود: «انما بعثت معلما؛ همانا که من به عنوان معلم انسان ها مبعوث شده ام. » (سنن دارمی، ج۱، ص ۹۹)

آن حضرت چنان برای معلمان و مقام ارجمند آنان ارزش قائل بود که در دعاهایش می فرمود: «اللهم اغفر للمعلمین و اطل اعمارهم و بارک لهم فی کسبهم؛ (کشف الخطا، ج۱، ص۴۸) خداوندا! معلمان را بیامرز و عمر طولانی به آنان عطا فرما و کسب و کارشان را مبارک گردان!»

آری، معلمی از خصوصیات انبیا و از صفات محبوب آنان می باشد. در مقام پاسداشت از تلاش های معلمان سخنی بالاتر و زیباتر از کلام مولای متقیان، حضرت علی(ع) نمی توان یافت که فرمود: «من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا) (جامع السعادات، ج۳، ص ۱۱۲) کسی که به من یک حرف بیاموزد، مرا بنده خود کرده است.» البته این شرافت و فضیلت برای معلم، زمانی ارزشمند است که بتواند این موهبت الهی را در وجود خود محقق سازد و با تمام وجود در جهت کمال جامعه به تعلیم و تربیت بپردازد.

۰۹
ارديبهشت

با امام حسین (ع) در محضر قرآن

دیباچه

دنیا برای بسیاری از مردم جای زینت، تفاخر، تکاثر، لهو و لعب است؛ اما گروهی از مردان خدا هرگز فریب لذت های زودگذر را نمی خورند و بر اساس گفته قرآن کریم «تجارت، آنها را از ذکر خدا غافل نمی کند». آنان در دنیا زندگی می کنند؛ اما هرگز وابسته به دنیا نیستند. آری فقط به خدا دل بسته اند و آنچه که در مسیر کمال است.

مونس آنان کتاب خدا و آیات الهی است؛ آن گونه که اگر تمام مردم کره زمین بمیرند، اما این کتاب همراهشان باشد، هرگز احساس تنهایی و وحشت نمی کنند.

امام حسین علیه السلام از جمله انسان های بی نظیر جهان هستی است که زندگی او با قرآن عجین شده بود. او از کودکی با قرآن همراه بود؛ عاشق و دلداده قرآن بود. چون لب به سخن می گشود، کلامش آیات قرآن بود و از قرآن دفاع می کرد؛ اگر نامه ای می نگاشت، دفاع از قرآن بود و سکوتش برای اندیشیدن در آیات آن.

با اذعان به این که در این نوشتار کوتاه نمی توان کاملاً به زندگی قرآنی امام حسین علیه السلام پرداخت، اما اجمالاً به مواردی از آن اشاره خواهد شد که از دوران کودکی حضرت تا روز شهادتش را دربرگرفته است.

۰۴
ارديبهشت

هدف از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم

 

پیامبر اکرم-صلی الله علیه و اله

 

إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْـــلَاقِ.

 

به راستی که من برای به کمال رساندن

 

مکارم اخلاق مبعوث شده ام.

 

                   

۱۹
فروردين

شرح پنج حدیث از امام جواد علیه السلام

 

«اَلشَّریفُ کُلُّ الشَّرِیفِ مَنْ شَرَّفَهُ عِلْمُهُ وَ السُّودَدُ کُلُّ السُّودَدِ، لِمَنِ اتَّقی اللهَ رَبَّه»؛

شریف واقعی، فردی است که با شرافت علم و دانش آراسته گردد و سیادت و بزرگواری حقیقی با فردی است که راه تقوا و خداشناسی را پیش گیرد.[1]

شرح کوتاه:
جمعی، افتخار و شرافت را در ثروت و عدّه ای در ریاست، پاره ای از مردم در رفاه و مادیت و جمعی هم در نسب و نژاد و قبیله گرایی جست وجو می کنند و کسانی را که فاقد این مزایا باشند به دیده حقارت و پستی می نگرند؛ ولی در منطق امام جواد(علیه السلام) شرافت واقعی و اصالت حقیقی از آن علم و دانشی است که زینت بخش فرد می گردد، بزرگواری و عظمت شخص، منوط به امتیازات و فضایل روحی و معنوی است که فرد در راه کسب آن، خود را به زحمت می افکند و آن راهِ تقوا و پرهیزکاری است که والاترین شرف و مرتبت انسانی است.[2]

۱۸
فروردين
۱۲
فروردين
 
 
 

۱۴ نکته درباره زیارت جامعه کبیره که از امام علی النقی (ع) به ما رسیده است.

 

تقدیم به روح مطهر امام هادی (ع) بمناسبت شهادت آن حضرت :

 

زیارت جامعه کبیره که اقیانوسی مواج از معارف الهی و مضامین عالی مشتمل بر معرفی مقام ائمه علیهم السلام است؛ از امام علی النقی علیه السلام به ما رسیده است. زیارت جامعه که به تعبیر علامه مجلسی(ره) از نظر سند و روایت از صحیح‌ترین و قوی‌ترین زیارات ائمه علیهم السلام است یادگاری عظیمی است که در حرم هر یک از ائمه معصومین علیهم‌السلام آن زیارت را می‌خوانیم.

از آنجاکه این زیارت ، بر نقل نصوص مختلف ، معتبرترین زیارات بوده و توصیه به خواندن آن در مشاهد مشرفه ، اکیدا به چشم می خورد ؛ توجه به مضامین مهم آن نیز باید مورد توجه قرار بگیرد .

 

۱۰
فروردين

امام باقر

 امام باقر (ع) و دوستی و محبت اهل بیت

حکیم بن عتیبه گفت: خدمت حضرت باقر (علیه السلام) بودم، خانه پر از جمعیت بود در این هنگام پیرمردى که تکیه بر عصاى آهنین خود داشت وارد شد بر در خانه ایستاده، گفت: السلام علیک یابن رسول الله و رحمة الله و برکاته و سکوت کرد. حضرت باقر (علیه السلام) فرمود: علیک السلام و رحمة الله و برکاته .
پیرمرد رو به طرف حضار مجلس نموده بر همه سلام کرد و آنها جواب سلامش را دادند آنگاه متوجه حضرت شده و عرض کرد یابن رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم) مرا به نزدیک خود جاى ده.
فوالله انى لاحبکم و احب من یحبکم و والله ما احبکم و لا احب من یحبکم لطمع فى دنیا والله انى لا بغض عدوکم و ابرء منه والله ما ابغضه و ابرء منه لوتر، کان بینى و بینه والله انى لاحل حلالکم و احرم حرامکم و انتظر امرکم فهل تر جولى جعلنى الله فداک
به خدا سوگند شما را دوست دارم و دوستان شما را نیز دوست دارم ، این علاقه و محبت من نسبت به شما و دوستانتان نه براى طمع در دنیا است. به خدا قسم دشمنان شما را دشمن دارم و از آنها بیزارم. این دشمنى و بیزارى که نسبت به آنها ابراز مى کنم خداى را شاهد مى گیریم که نه به واسطه کینه و خصومتى است که بین من و آنها باشد. آنچه شما حلال بدانید حلال مى دانم و آنچه حرام بدانید حرام مى دانم و انتظار فرج شما خانواده را مى کشم یابن رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) فدایت شوم با این خصوصیت آیا امید نجاتى برایم هست؟!
حضرت باقر (علیه السلام ) فرمود: جلو بیا؛ او را پیش خواند تا در پهلوى خود نشانید. آنگاه فرمود: پیرمرد.
شخصى خدمت پدرم على بن الحسین (علیه السلام ) رسید همین سوالى که تو کردى از ایشان نمود. پدرم در جوابش فرمود: اگر از دنیا بروى وارد بر پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) و على و امام حسن و امام حسین و على بن الحسین (علیهم السلام) مى شوى ، قلبت خنک خواهد شد و دلت از التهاب مى افتد شاد خواهى شد و چشمهایت روشن مى گردد، با کرام الکاتبین به خوبى و خوشى روبرو خواهى شد آنگاه که جانت به اینجا برسد (در این هنگام با دست اشاره به گلوى خود نمود) در زندگى نیز چیزهائى خواهى دید که باعث روشنى چشمت هست و با ما در مقامى بلند و ارجمند خواهى بود.
پیرمرد از شنیدن این مقامات چنان غرق در شادى شد که خواست براى مرتبه دوم عین جملات را از زبان امام (علیه السلام) شنیده باشد، از این رو عرض کرد یابن رسول الله چه فرمودید؟!
حضرت باقر (علیه السلام) سخنان خود را تکرار کرد. پیرمرد عرض کرد اگر من بمیرم بر پیغمبر و على و حسن و حسین و على بن الحسین (علیهم السلام) وارد مى شوم. چشمم روشن و دلم شاد و قلبم خنک مى شود و کرام الکاتبین را با شادى و خوشى ملاقات مى کنم وقتى جانم به گلویم برسد.
اگر زنده بمانم خدا چشمم را روشن مى نماید و با شما در درجه اى بلند خواهم بود؟!
در این هنگام پیرمرد را چنان گریه اى گرفت که مانند ژاله اشک مى ریخت و با صداى بلند هاى هاى گریه مى کرد. آنقدر گریه کرد که بر زمین افتاد. قطرات پیاپى اشک و ناله هاى جانگداز که حاکى از قلب پر محبت و ولاى پیرمرد بود چنان اطرافیان را تحت تاثیر قرار داد که همه با صداى بلند شروع به گریه کردند. حضرت باقر (علیه السلام) رو به طرف پیرمرد نموده با دست مبارک قطرات اشک را از مژگانش مى گرفت و مى پاشید.
پیرمرد سربلند نموده و عرض کرد یابن رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) دست مبارکت را به من بده . حضرت دست خود را به طرفش دراز کرد.
پیرمرد گرفته شروع به بوسیدن کرد و بر چشمهاى خود گذاشت ، سینه و شکم خویش را گشود، دست آن جناب را بر روى سینه و شکم خود گذاشت آنگاه از جاى حرکت کرده سلام داد و رفت.
حضرت باقر (علیه السلام) تا موقعى که پیرمرد در حال رفتن دیده مى شد او را با توجه مخصوصى تماشا مى کرد، پس از آن روى به جمعیت نموده فرمود: هر کس مایل است مردى از اهل بهشت را ببیند به این شخص نگاه کند
حکیم بن عتیبه راوى حدیث مى گوید هیچ مجلس عزائى را ندیده بودم که از نظر سوز و گداز و سیلاب اشک شباهت به این مجلس داشته باشد.(1)

1- روضه کافى ، ص 76.

منبع: آگاه شویم، حسن امیدوار، جلد اول.