مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

قرآن و اهل بیت (ع) نورند . نوری که انسان می تواند در پرتو آن به تعالی و تکامل برسد .
منشأ نور خداست و همه انوار عالم ، فروغ و تجلی خود را از نور خدا می گیرند .
" مشکوة " همان سرچشمه نور است که همه انوار را در بر دارد....
این وبلاگ تخصصی و پیرامون قرآن و اهل بیت ( ع ) است که به میمنت میلاد پیامبر اکرم حضرت محمد ( ص )
و صادق آل محمد ( ع ) در روز 17 ربیع الأول ایجاد گردیه است . امید است مورد علاقه و عنایت شیفتگان قرآن و عترت
واقع گردد. و الحمد لله رب العالمین

۱۶۲ مطلب با موضوع «مباحث و مقالات قرآنی» ثبت شده است

۰۱
خرداد
 
 

معناى لغوى و اصطلاحى قرآن چیست؟

پاسخ :
قرآن درلغت: واژه ى «قرآن» مصدر است؛ مانند: رجحان، کفران، فرقان، نقصان و...[1]
لغت شناسان درباره لفظ «قرآن» چند معنا بیان کرده اند. ما دراین جا، به بیان دو معنا اکتفا مى کنیم:
1. قرآن، به معناى «جمع و گردآورى»؛ کسانى که به این معنا قائلند، در آیه:(إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ)[2] واژه ى «جمعه» و «قرآن» را مترادف و هم معنا مى دانند[3] در وجه نام گذارى آن به «قرآن» گفته اند: چون قرآن جامع فواید کتاب هایى است که از سوى خدا نازل گشته (تورات ،انجیل ،زبور و...)، بلکه جامع فواید همه علوم مى باشد؛ همان گونه که قرآن خود به این مطالب اشاره دارد؛ مانند:(تَفْصِیلَ کُلِّ شَیْء)[4] و (تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْء)[5].
بر این اساس قرآن گردآورنده علوم گذشتگان و آیندگان مى باشد، اعم از علوم معنوى ـ که متعلق به انبیا و گذشتگان بوده است ـ و علوم مادّى و تجربى و دنیوى.[6]
2. قرآن، به معناى «خواندن»؛[7] اگر این معنا را بپذیریم، آیه ى: (انّ علیناجمعه وقرانه)[8] به این معناست: « همانا پیوسته کردن اجزاى آن به یکدیگر و خواندن آن برتو، به عهده ى ماست»[9] طبق این معنا، کتاب آسمانى مسلمانان به اعتبار آن که «خواندنى» است، «قرآن» نام گرفته است.
قرآن دراصطلاح: براى قرآن، تعریف هاى زیادى ارائه شده که هر کدام از این تعریف ها، ویژگى خاص خودش را دارد؛ از جمله: «قرآن عبارت است از کلام الهى که خداوندآن را به تدریج بر حضرت محمد(صلى الله علیه وآله)ـ خاتم پیامبران ـ به زبان عربى و لهجه ى قریش، نازل کرده است... . آیه اى از آن، قرآن گفته مى شود، حتى بخشى از یک آیه نیز قرآن است.»[10]

-----------------------------
پی نوشتها:
[1]. ابن منظور، لسان العرب، مادّه «قرأ»؛ مرکز معارف قرآنیه، علوم القرآن عندالمفسرین، ج 1، ص 22.
[2]. قیامت، 17. «چرا که جمع کردن و خواندن آن، به عهده ى ماست.»
[3]. راغب اصفهانى، مفردات، مادّه قراء؛ فضل بن حسن طبرسى، مجمع البیان، ذیل آیه 17، سوره ى قیامت.
[4]. یوسف، 111. «این قرآن شرح هر چیزى -که به سعادت انسان مربوط است -مى باشد.»
[5]. نحل، 89. مااین کتاب را نازل کردیم که بیانگر همه چیز باشد.
[6]. شاید وجه تسمیه ى «قرآن» این باشد که در این کتاب الهى، حروف و الفاظ به گونه ى ویژه اى با هم گرد آمدند و با هم ارتباط دارند، از این رو، قرآن نامیده شده است. (نهایه)
[7]. علوم القرآن عند المفسرین، ج 1،ص 22.
[8]. قیامت، 17.
[9]. محمد قریب، فرهنگ لغات القرآن، ماده «قراء»
[10]. علامه عسگرى، القرآن الکریم و روایات المدرستین، ج1، ص261.

منبع: بررسى شبهات قرآن و فرهنگ زمانه، حسن رضا رضایى، نشر انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1382).

۰۱
خرداد
 

آیا اجل شخصی که خودکشی می‌کند، خداوند از قبل تعیین کرده است‌؟

آیا اجل شخصی که خودکشی می‌کند، خداوند از قبل تعیین کرده است‌؟ با توجه به آیه 11 سورة منافقون که می‌گوید: خدا هرگز اجل هیچ کس را از وقتش مؤخر نمی‌کند؟
پاسخ :
ابتدا، کلمة اجل را ترجمه کرده‌; سپس به بیان پاسخ می‌پردازیم‌.
راغب اصفهانی می‌گوید: مدت مقرّرة زندگی انسان را اجل می‌گویند; مثلاً گفته می‌شود: اجلش فرا رسید; یعنی مرگش فرا رسیده است‌.(مفردات راغب‌، مادة اجل‌، ص 65، طبع اول‌، دارالقلم و دارالشامیة‌.)
"تسمیة اجل‌" به معنای "تعیین‌" آن است و چون عادت خود مردم بر این است که در معاملات و معاهدات‌، "أجل‌" را به معنای "مدت مقرّر" و یا "سر رسید آن‌" ذکر می‌کنند، خدای تعالی نیز در قرآن‌، این‌گونه عمل کرده است و ظاهراً استعمال کلمة "أجل‌" در "تمام شدن مدت‌" اصلی و در "سررسید" استعمال در معنای فرعی آن است‌.(ر. ک‌: المیزان‌، علامه طباطبایی‌، ج 7، ص 8ـ10، نشر اسماعیلیان‌.)
و اساساً، اجل دو قسم است‌: اوّل‌: "أجل‌ِ مُسمّی‌َ" یعنی همان أجل محتوم و حتمی که تغییر نمی‌پذیرد; به همین جهت می‌بینیم که قرآن کریم در جای دیگر کلمة "أجل‌" را به "عنده‌" مقید کرده است "وَأَجَل‌ٌ مُّسَمًّی عِندَه‌"(انعام‌،2) یعنی اجل معین پیش اوست‌; چه اینکه آنچه نزد خدا باشد، باقی و ماندنی است‌.(ر. ک‌: همان‌.)
دوم‌: "اجل غیر مسمّی‌" یعنی همان أجل غیر معین و مبهم که در صورت گرایش انسان‌ها به ایمان و تقوا، قابل تغییر است و چه بسا تا وقت اجل معیّن به تأخیر می‌افتد; ولی أجل معیّن هرگز قابل تغییر نیست‌.
در روایت داریم که حضرت امام صادق فرمود: "أجلی که غیر معین است یعنی همان "وقتی‌" که غیر معین است و هرچه را که خدا بخواهد، پیش می‌آید.
امّا "أجل مسمّی‌" همان أجلی است که خداوند اگر بخواهد مقدرش کند، درهر شب قدر به مدت یک سال‌; یعنی تا رسیدن شب قدر دیگر آن را نازل می‌فرماید. آنگاه‌، حضرت امام صادق‌فرمود: این همان أجل و وقتی است که خداوند تبارک و تعالی درباره‌اش فرمود: "پس چون أجلشان رسد، نه ]می‌توانند[ ساعتی آن را پس اندازند و نه پیش‌."(اعراف‌،34).
اجل شخصی که خودکشی می‌کند، در علم الهی مشخص است‌; یعنی خداوند می‌داند که او در چه زمانی خواهد مرد; ولی این اجل او اجل غیر مسمّی است‌، چون اگر خودکشی نمی‌کرد، می‌توانست بیشتر زنده بماند.