مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

قرآن و اهل بیت (ع) نورند . نوری که انسان می تواند در پرتو آن به تعالی و تکامل برسد .
منشأ نور خداست و همه انوار عالم ، فروغ و تجلی خود را از نور خدا می گیرند .
" مشکوة " همان سرچشمه نور است که همه انوار را در بر دارد....
این وبلاگ تخصصی و پیرامون قرآن و اهل بیت ( ع ) است که به میمنت میلاد پیامبر اکرم حضرت محمد ( ص )
و صادق آل محمد ( ع ) در روز 17 ربیع الأول ایجاد گردیه است . امید است مورد علاقه و عنایت شیفتگان قرآن و عترت
واقع گردد. و الحمد لله رب العالمین

۵۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «در مکتب علی (ع)» ثبت شده است

۲۵
بهمن



خدایا؛ مهربانا؛ رحیما، تو را می خوانم. 

تو را به رحمت گسترده ات؛ به قدرت بی پایانت که
وجود را به خواری و خضوع کشانده؛

به شکوه و جلالت؛ 
به عزت و بلندی مرتبه ات؛

به بزرگی و بزرگواری ات، به وجود جاودانت آن گاه که فنا عالم را فرا گیرد؛ 

به نام نکویت که جام وجود را لبریز کرده است؛
و به دانایی و نور تجلی ذاتت می خوانم.

۱۶
بهمن


"
بدان؛ خدایی که گنج های آسمان و زمین در دست اوست 


به تو اجازه درخواست داده 


و اجابت آنرا به عهده گرفته است .

تو را فرمان داده که از او بخواهی تا عطا کند .

در خواست رحمت کنی تا ببخشاید 

و خداوند بین تو و خودش کسی را قرار نداده تا حجاب و فاصله ایجاد کند 

و تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری 
و در صورت ارتکاب گناه در توبه را مسدود نکرده است .


در کیفر تو شتاب نداشته 
و در توبه و بازگشت بر تو عیب نگرفته است .

در آنجا که رسوایی سزاوار توست رسوا نساخته 

و برای بازگشت به خویش شرایط سنگینی مطرح نکرده است .

در گناهان تو را به محاکمه نکشیده 

و از رحمت خویش ناامیدت نکرده 

بلکه بازگشت تو را از گناهان نیکی شمرده است .

هر گناه تو را یکی , و هر نیکی تو را ده به حساب آورده 

و راه بازگشت و توبه را به روی تو گشوده است .

هر گاه او را بخوانی ندایت را میشود

و چون با او راز دل گویی راز تو را میداند .

پس حاجت خود را با او بگوی 

و آنچه در دل داری نزد او بازگوی 

غم و اندوه خود را در پیشگاه او مطرح کن 

تا غمهای تو را بر طرف کند 

و در مشکلات تو را یاری رساند ."

مولا علی علیه السلام (نهج البلاغه)
۱۹
دی




عـَلَیـْکـُمْ بـِکـِتـابِ اللّهِ، فـَاِنَّهُ الْحـَبـْلُ الْمـَتینُ وَالنُّورُ الْمُبینُ، وَالشِّفاءُ النّافِعُ وَالرِّىُّ النّاقِعُ وَالْعِصْمَةُ لِلْمُتَمَسِّکِ وَالنَّجاةُ لِلْمُتَعَلِّقِ


امام علی علیه السلام فرمود :

تمسک کنید به کتاب خداوند، زیرا این کتاب طنابى است محکم و نورى است آشکار و شفایى است سـودمـند، و چشمه اى است سیراب کننده ، نگهبان براى کسى است که به او تمسک جوید و نجات براى کسى است که به آن درآویزد.




نهج البلاغه خ 155، ص 490.



۲۹
آذر

هفت مژده پیامبر اکرم به دوستداران حضرت علی

رسول خدا صلی الله علیه و آله به امیرمومنان علی علیه السلام فرمودند: ای علی! شیعیان تو در روز قیامت رستگارند و چنان چه هر کس به یکی از آن ها اهانتی کند به تو اهانت کرده است و کسی که به تو اهانت کند، به من اهانت کرده است و هرکس به من اهانت کند، خداوند او را داخل آتش جهنم کند.

سپس فرمودند: چه عذاب دردناکی است! ای علی! تو از منی و من از تو، روح تو از روح من است و سرشت تو از سرشت من و شیعیان تو از زیادی سرشت ما خلق شده اند، هر کس آنان را دوست بدارد ما را دوست داشته و اگر کسی با آنان دشمنی کند با ما دشمنی کرده است و هر کس نسبت به آنان کینه بورزد به ما کینه ورزیده است و هر کس به آن ها مهر بورزد، به ما مهر ورزیده است. ای علی! شیعیان تو از تمام گناهان و عیب ها آمرزیده شده اند.

ای علی! بشارت ده به شیعیانت که من هنگام قرارگرفتن در مقام محمود شفیع آنان خواهم بود. ای علی! شیعیان تو شیعه خدا، یاران تو یاران خدا و دوستان تو دوستان خدا می باشند و حزب تو حزب خداست. خوشبخت است آن که دارای ولایت توست و بدبخت است کسی که با تو دشمنی کند.

ای علی! برای تو در بهشت گنجی است و تو مسلط بر آنی. جابر می گوید: روزی نزد پیامبر اکرم صلی ا...علیه و آله بودم، ناگاه رو به طرف علی بن ابیطالب (ع) کردند و فرمودند: ای ابوالحسن! آیا تو را مژده ای دهم؟

عرض کرد: بلی ای رسول خدا(ص)، فرمودند: جبرئیل از طرف خداوند به من خبر داد که هفت خصلت به شیعیان و دوستدارانت عطا شد: مدارا با آنان هنگام مرگ، انس هنگام رمیدن و وحشت مردم، روشنی در هنگام تاریکی، ایمنی در هنگام برپایی قیامت، عدالت در میزان عمل، گذشتن از پل صراط، داخل شدن به بهشت قبل از سایر مردم، در حالی که نور ایمان پیشاپیش و سمت راست آنان در حرکت است.

منبع : (مشکاة الانوار فی غررالاخبار، الفصل الرابع فی منزلة الشیعه)

۲۹
آذر
واژه ی خطر در نهج البلاغه:

 

"خطر" در نهج البلاغه و "سیمای پیامبر اکرم(ص)" در نهج البلاغه عنوان

دو مقاله تحقیقی بود که مد نظرم بود و دانشگاه با عنوان اول موافقت کرد

و دست به کار شدم . البته هنوز سه چهار ماه تا آماده شدن این تحقیق

باقی مانده ولی سرفصل تحقیقم را در این پست به یادگار ثبت میکنم :


اصلی ترین معنای واژه خطر "افتادن در ورطه هلاکت" است و در

کتاب شریف نهج البلاغه ۲۳ بار از ماده این کلمه استفاده شده .

با نگاهی اجمالی به سخنان حضرت علی علیه السلام در کتاب

نهج البلاغه درمی یابیم حضرت خطرات ذیل را گوشزد نموده و از

غفلت مردم نسبت به این خطرات بیم داده اند:

۱- خطر دنیاطلبی و دنیا زدگی

۲- خطر بدعت در دین

۳- خطر هواپرستی

۴- خطر آرزوهای دراز 

۵- خطر طمع

۶- خطر نفاق و تفرقه

۷- خطر شیطان

۸- خطر غرور و تکبر

۹- خطر منت

۱۰- خطر اسراف

۱۱- خطر حرام خواری

۱۲- خطر از دست دادن فرصت ها

۱۳- خطر حکومت و قدرت

۱۴- خطر ظلم

۱۵- خطر فقر

۱۶- خطر فتنه ها

۱۷- خطر شرک

۱۸- خطر گناهان

۱۹- خطر علم بدون عمل

۲۰- خطر لجاجت

۲۱- خطر ناامیدی و یاس

۲۲- خطر غفلت و سستی

۲۳- خطر چاپلوسی

۲۴- خطر شبهات

۰۲
آبان
اهل بیت پیامبر و امامان بر حق شیعه (علیهم السلام)، که نگاهبان اسلام حقیقی بودند و سعی داشتند آن را از خطرات دور سازند، از هر فرصتی بهره بردند تا غدیر را زنده بدارند و آن خاطره گرامی و به یاد ماندنی را مطرح کنند; زیرا در تابش آفتاب غدیر اهداف والای پیامبر(صلی الله علیه و آله)جامه عمل می پوشد و برای فتنه انگیزی کج اندیشان فرصت باقی نماند.

۰۲
آبان

بررسی رابطه غدیر و قرآن

غدیر واقعه ای است لایق لقب قرآنی! نقطه آغاز آن با قرآن، همه مراحل آن با نزول پی در پی قرآن، تار و پود خطابه اش آمیخته با آیات قران، و خاتمه آن با حضور قرآن، که این همه واقعه ای در سایه سار قرآن را برای ما ترسیم می کند.
کجای تاریخ اسلام را سراغ دارید که در یک ماه بیش از دویست آیه قرآن در فراز و نشیب یک ماجرا نازل شده باشد یا مورد استناد قرار گرفته باشد؛ و یا کدام خطابه را سراغ دارید که بیش از صد آیه قرآن در آن شاهد آورده شده باشد.
کدام برنامه اسلام را می شناسید که دو آیه بسیار مهم قرآن مستقیما و صریحا معرف آن باشد: یک دستور به ابلاغ آن با: یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاس که با ضمانت الهی به استقبال مبلغ اعظم غدیر می آید؛ و دیگر نتیجه ابلاغ آن با الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دینا که امضای خالق جهان را براین ابلاغ عظیم اعلام می نماید.
اکنون ماجرای سفر یک ماهه ای پیش روی شماست که در مرحله به مرحله آن آیات قرآن نازل شده یا مورد استناد واقع شده است. آیاتی برای آماده سازی فکری مردم در راستای پذیرش و درک مسئله ولایت، آیاتی به عنوان اوامر مستقیم اعلام ولایت در غدیر، آیه هایی از قزآن خبر از توطئه های پشت پرده منافقین و شیاطین و یا به عنوان مقابله در برابر فتنه انگیزی های علنی آنان، و آیاتی به عنوان پاسخ به سوالات مردم درباره غدیر است.
سراسر خطبه یک ساعته پیامبر صلی الله علیه و آله در غدیر آمیخته با آیات قرآن است. چند سوره به طور کامل در متن قرآن قرائت شده و مورد استناد و تفسیر قرار گرفته است. آیاتی نیز به صراحت یا به صورت ضمنی در خطابه غدیر آمده که اشاره آن به آیات قرآن واضح است.
در کنار این حضور قرآن در غدیر، بیا نات مفصلی در باره عظمت قرآن و تفسیر آن و صاحبان چنین مقامی در خطبه غدیر به چشم می خورد.

ارتباط عمیق این آیات با اصل واقعه غدیر قابل قابل توجه است.در حالی که محور سخن در غدیر ولایت اهل بیت علیهم السلام است، اوامر خاص مربوط به آن، معرفی دوستان و دشمنان ولایت، نشان دادن مرزهای ولایت و برائت، شناخت مقام والای عصمت، همه در سایه قرآن بیان شده، و به گونه ای منسجم غدیر را از متن قرآن استخراج کرده و قرآن را در متن غدیر جای داده است.
در این نوشتار با انگیزه نشان دادن قرآنی بودن غدیر در پی اثبات این ادعا هستیم که غدیر یک ماجرای آمیخته با قرآن است و این قابل اثبات در همه فراز نشیب های ماجراست.

در بخش های مختلف این نوشتار، که از مدینه آغاز می شود و تا مکه می رود و از آن جا با مراسم حج همراه می شود. با پایان حج حرکت به سوی غدیر آغاز می شود و با رسیدن به سرزمین خم پیامبر سخنرانی مفصل خود را برگزار می کنند و سپس مراسم سه روزه غدیر آغاز می شود. وقایع متعددی در ارتباط با غدیر در این ایام رخ می دهد تا هنگام خروج از غدیر فرا می رسد. از غدیر تا مدینه وقایعی اتفاق می افتد و با وصول به مدینه هنوز ماجرا پایان نمی یابد، بلکه تا روز رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله هنوز غدیر در جریان است و آیات قرآن را پشتیبانی می کند.

اگر نتیجه این نوشتار این باشد که غدیر و قرآن با هم و در کنار یکدیگر مطرح شده اند. و باید هر یک را پشتیبان و مفسر یکدیگر بدانیم، تا ابد افتخار خواهیم کرد که قرآنِ عزیز در آغوش غدیریان است و غدیرِ عزیز با اهل قرآن است. اکنون هنگام آن است که از تفسیر قرآن به حقایق غدیر نهراسیم و در برابر حقیقتی که در این باره در متن تاریخ دیده می شود سر تسلیم فرود آوریم و تا ابد افتخار کنیم که قرآنِ ما با غدیر و غدیرِ ما با قرآن است.
۲۷
مهر


قال الله الحکیم :


((ان الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون


ترجمه : همانا خدا یار و یاور متقین و نیکوکاران است )) 


***************************


قال على علیه السلام :


عاتب اخاک بالاحسان الیه


برادر دینى خود را بجاى سرزنش ، احسان و نیکى کن )) 


*************************

شرح کوتاه :

نیکى و نیکوکارى از صفاتى است که خداوند صاحب این صفت را دوست دارد. همانطورى که خداوند به ما احسان کرده است ، لازم است ما هم در برابر خوبى هاى مردم نیکى بیشترى نمایم .
اگر کسى با ما بدى هم کرد براى تاءدیب او، با احسان برخورد کنیم ، نه اینکه بدى را با بدى جواب دهیم که موجب ازدیاد کینه و دشمنى شود.
شیوه مردان الهى این بود، که اگر کسى به آنها سلام مى کردند، جواب سلام را بهتر کاملتر مى دادند؛ و اگر دستى براى نیکى بسوى آنها دراز مى شد افزون تر پاداش مى دادند.
دلهاى آدمیان دوستدار نیکى کنندگان است ؛ و شیطان از این عمل آدمیان صورتش مجروح و دلش جریحه دار مى شود؛ و در این راستاى محسن از منت گذاشتن ، احسان خود را خدشه دار نمى کند.

۱۶
مهر

فضیلت علم بر ثروت

 

ثروت

العِلمُ خَیرٌ مِن المال، العِلمُ یَحرسُکَ، وَ اَنتَ تَحرسُ المالَ، وَ المالُ تَنقُصُه النَفَقَةَ وَ العِلمُ یَزکوا عَلَی الانفاق، وَ صَنیعُ المالِ یَزولُ بزَوالِهِ.  نهج البلاغه، حکمت 147

 

دانش، از مال دنیا بهتر است؛ زیرا دانش نگهبان توست، ولی مال را تو باید نگهبانی کنی. مال دنیا با بخشش کاسته می‌شود، ولی دانش، بر اثر بخشش، رشد و فزونی می‌یابد، و آنچه با مال دنیا ساخته و پرداخته شده و بدست آمده، با تمام شدن مال، از بین می‌رود.


امام علیه السلام، بارها در سخنان خود، دانش را با مال دنیا مقایسه فرموده، و همواره دانش را برتر و گرانبهاتر شمرده است. در این کلام ارزنده نیز، امیر مومنان علیه‌السلام، از برتری دانش نسبت به مال دنیا سخن می‌گوید، و در این مورد سه دلیل بیان می‌فرماید:

 

اول آنکه: دانش، انسان را از مشکلات زندگی و گرفتاریهای آخرت نگهداری می‌کند، و از خسارتها و زیانهایی که به سراغ اشخاص جاهل می‌روند، در امان می‌دارد - ولی مال دنیا، نه تنها نگهبان صاحب خود نیست، بلکه صاحب مال، ناچار است قسمتی از وقت و فکر و نیروی خود را به خاطر نگهداری مال، از دست بدهد، تا از تلف شدن و از بین رفتن آن جلوگیری کند.

 

دوم آنکه: صاحب مال، وقتی مقداری از مالش را به دیگری ببخشد، به مقداری که بخشش کرده است، از مال او کم می‌شود. ولی صاحب علم، هرچه از علم خود به دیگران ببخشد، یعنی هرچه علم خود را بدیگران بیاموزد، بر علم او افزوده می‌شود. چون با هر بار آموزشی که به دیگری می‌دهد، خود او نیز ورزیده‌تر می‌شود و در رشته علمی خود، مهارت و تسلط بیشتری پیدا می‌کند.

 

سوم آنکه: وقتی مال و ثروت از بین برود، تمام چیزهایی هم که به واسطه آن مال و ثروت ساخته و پرداخته شده و بدست صاحب مال آمده است، از بین خواهد رفت. مثلاً اگر کسی مقامی را به خاطر ثروت خود به دست آورده است، یا اگر به خاطر مال خود، بین عده‌ای احترام و اعتبار ظاهری پیدا کرده است، یا اگر کسانی بخاطر ثروت با او دوست شده و گردش را گرفته‌اند، همین که ثروت او به هر علتی، از بین برود، مقام و احترام و دوستان او هم از دست خواهند رفت.

در حالی که آنچه شخص عالم، به خاطر علم خود به دست می‌آورد، هیچ‌گاه از بین نخواهد رفت، زیرا علمی که باعث بدست آمدن آن چیزها شده، همیشه برای صاحب خود باقی می‌ماند.

 

تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان
۱۵
مهر

امام على علیه السلام:

ما خَیرٌ بِخَیرٍ بَعدَهُ النّارُ و ما شَرٌّ بِشَرٍّ بَعدَهُ الجَنَّةُ وَ کُلُّ نَعیمٍ دونَ الجَنَّةِ فَهُوَ مَحقورٌ وَ کُلُّ بَلا ءٍ دونَ النّارِ عافیَةٌ؛


خیرى که به دنبال آن آتش باشد، خیر نیست و شرى که به دنبال آن بهشت باشد، شر نیست. هر نعمتى جز بهشت ناچیز است و هر بلایى جز آتش، سلامتى.


(نهج البلاغه، حکمت 387)