مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

قرآن و اهل بیت (ع) نورند . نوری که انسان می تواند در پرتو آن به تعالی و تکامل برسد .
منشأ نور خداست و همه انوار عالم ، فروغ و تجلی خود را از نور خدا می گیرند .
" مشکوة " همان سرچشمه نور است که همه انوار را در بر دارد....
این وبلاگ تخصصی و پیرامون قرآن و اهل بیت ( ع ) است که به میمنت میلاد پیامبر اکرم حضرت محمد ( ص )
و صادق آل محمد ( ع ) در روز 17 ربیع الأول ایجاد گردیه است . امید است مورد علاقه و عنایت شیفتگان قرآن و عترت
واقع گردد. و الحمد لله رب العالمین

عطر کمیل

جمعه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۲، ۰۷:۳۹ ب.ظ



خدایا؛ مهربانا؛ رحیما، تو را می خوانم. 

تو را به رحمت گسترده ات؛ به قدرت بی پایانت که
وجود را به خواری و خضوع کشانده؛

به شکوه و جلالت؛ 
به عزت و بلندی مرتبه ات؛

به بزرگی و بزرگواری ات، به وجود جاودانت آن گاه که فنا عالم را فرا گیرد؛ 

به نام نکویت که جام وجود را لبریز کرده است؛
و به دانایی و نور تجلی ذاتت می خوانم.


عزیزا، تو را می خوانم.

یا نور و یا قدوس؛ یا اوّل و یا آخر، تو را ندا می دهم

ای مهربان از تو می خواهم که برگناهانم زلالِ بخشایش بباری 
و
بر بدی هایم پرده غفران برکشی؛ 

گناهانی که پرده عصمتم را بدرد و به وادی عذابت بکشاند 
و، دستم را از نعمت هایت کوتاه کند

و راه را بر نجوایم با تو بربندد و به بلا و سختی دچار کند.

ای مهربان، گناهم را ببخش، از خطایم درگذر و به عفوت در من نگر.
مهربانا؛ ای پاک ترین؛ ای ستوده ترین، آیا باور کنم روزی را که بنده
مسلمان تو به عصیان و نافرمانی اش، دربند عقاب تو باشد و 
مزه تلخ عذاب را بچشد و به بدکاری اش در لایه های دوزخ گرفتار آید 
و فریاد امیدواری به لطف تو را سر دهد

تو را به توحید و یگانگی برخواند و به دامن پر مهر ربوبی ات پناه آورد؟
ای مولای من، چگونه او دربند عذاب تو گرفتار خواهد ماند درحالی که به 
بردباری ات چشم امید دوخته است؟


چگونه آتش بر او شعله کشد، حال آن که امید به لطف و مهربانی تو بسته است؟
چگونه زبانه های آتشِ دوزخ او را دربرکشد و تو ندایش را بشنوی 
و بیچارگی اش را بنگری؟

چگونه آتش بر او چیره شود و تو بر ناتوانی اش دانا باشی؟
چگونه در لایه های آتش دوزخ پیش رود و تو گواهِ راستگویی اش باشی؟

چگونه زبانه های آتش عذابش کند و او هم چنان تو را بخواند؟ 
یا چگونه با همه امیدواری اش به مهربانی و لطفت، او را در میان
شعله هایِ عذاب رها سازی؟ 

هرگز چنین باوری از تو نخواهم داشت؛
از چون تو مهرورزی، این انتظار نمی رود و در آینه
مهربانی ات با یکتاپرستان چنین نقشی بر نبندد.

خدای من؛ مولای من؛ مهربان من، از چه با تو شکوه کنم؟
از کدام اندوه بنالم و اشک بریزم؟

از دردناکی و سختی عذابی که برخاسته از
خشم توست، یا از پایداری و ماندگاری آن؟

ای بزرگ ترین و ای مهربان ترین، اگر در میان دشمنانت
کیفرم دهی و با اهل بلا همنشینم گردانی و از دوستانت دورم داری،
گیرم که بر عذابت تاب آورم، امّا با دوریت چگونه صبوری کنم؟

گیرم که بر سوز آتش صبر کنم، چگونه 
چشم از مهربانی و لطفت بردارم؟ 

با کدام موج صبر آتش عذاب را تاب آورم درحالی 
که دلم لبریز از امید به بخشایش توست؟

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی