مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

قرآن و اهل بیت (ع) نورند . نوری که انسان می تواند در پرتو آن به تعالی و تکامل برسد .
منشأ نور خداست و همه انوار عالم ، فروغ و تجلی خود را از نور خدا می گیرند .
" مشکوة " همان سرچشمه نور است که همه انوار را در بر دارد....
این وبلاگ تخصصی و پیرامون قرآن و اهل بیت ( ع ) است که به میمنت میلاد پیامبر اکرم حضرت محمد ( ص )
و صادق آل محمد ( ع ) در روز 17 ربیع الأول ایجاد گردیه است . امید است مورد علاقه و عنایت شیفتگان قرآن و عترت
واقع گردد. و الحمد لله رب العالمین

۱۰۱ مطلب با موضوع «دانستنی های قرآنی» ثبت شده است

۰۵
مهر

نگاهى به جایگاه ایرانیان در علم قرائت، تفسیر و حدیث




چکیده:

پیشرفت‏ها و دستاوردهاى ایرانیان در علوم قرآنى قرائت، تفسیر و حدیث بخش مهمى از عصر شکوفایى فرهنگى اسلامى را دربر گرفته است. بررسى تاریخى با تکیه بر کانون جغرافیایى علمى نشان مى‏دهد که در عصر شکوفایى فرهنگى اسلامى، حداقل دو کانون اصلىِ خراسان و رى و دو کانون فرعىِ اصفهان و فارس مهم‏ترین مراکز علوم قرآنى ایران در قرون ابتدایى اسلامى بوده‏اند.

در این میان خراسان که خود به چهار قسمتِ جغرافیایى شمالى، شرقى، غربى و مرکزى بخش‏پذیر است، در زمینه تربیت دانشمندان علوم قرآنى بر شهر رى پیشى دارد. این تحقیق با بررسى دانشمندان بزرگ ایرانى در علم حدیث، قرائت و تفسیر، ضمن نشان دادن جایگاه ایرانیان در عصر شکوفایى فرهنگى اسلامى، به معرفى کیفیت و کمیت کانون‏هاى جغرافیایى علمى ایران در قرون ابتدایى اسلامى مى‏پردازد.

مقدّمه

یکى از دستاوردهاى مهم ورود اسلام به ایران، شکستن چارچوب‏هاى طبقاتى تحمیلى بود که ساسانیان همانند سلسله‏هاى قبل به جامعه ایرانى تحمیل مى‏کردند. با از بین رفتن طبقات قانونى ساسانیان و یکسان شدن مردم در برابر فاتحان جدید، طبقات پایین‏تر به سرعت شروع کردند به تمرکز قوا در عرصه‏هایى که پیش از آن، ورود به آنها ممنوع بود.

مهم‏ترینِ این عرصه، دانش بود. هنوز سه نسل از ورود اسلام به ایران نگذشته بود که ایرانیان پایه‏هاى بسیارى از علوم قرانى مانند قرائت، حدیث، و دانش‏هاى ادبى در زبان‏هاى پارسى و عربى را پدید آوردند یا تقویت کردند. در میانه قرن دوم ایرانیان پیشتازى خود را در تمام عرصه‏هاى علوم اسلامى آغاز کردند و تا قرن پنجم هجرى این پیشتازى را به یکه‏تازى تبدیل کردند.

ایرانیان در این اعصار در بسیارى از علوم مانند حدیث، صرف، نحو، عروض، قرائت، کلام، فلسفه، منطق، پزشکى، ریاضى و تمام توابع آن، بسیارى از مهم‏ترین پیشرفت‏هاى قرون وسطى را به ثبت رساندند. به این ترتیب در عصر شکوفایى فرهنگى اسلامى رداى ارغوانى علم بیش از هر ملیتى دیگر به ایرانیان رسید.

در میان این علوم، ایرانیان در سه علم قرآنىِ قرائت، تفسیر و حدیث جایگاه ویژه‏اى دارند. تاکنون چندین کتاب و مقاله درباره دستاوردهاى ایرانیان در علوم مذکور نگارش یافته است، با این حال، در بیشتر این نوشته‏ها، به داورى درباره آثار و آراى نویسندگان و محققان علوم سه‏گانه پیش‏گفته پرداخته شده است. بنابراین، نگاهى با دقت نظر در ترتیب تاریخى و ویژگى‏هاى جغرافیایى محققان و علماى ایرانى در قرون آغازین اسلام در ایران لازم به نظر مى‏رسد.

یکى از نوآورى‏هاى موردنظر نویسندگان این مقاله بخش‏بندى جغرافیایى کانون‏هاى علمى ایران در دوره شکوفایى فرهنگى اسلام است. این دیدگاه جغرافیایى نشان مى‏دهد که مى‏توان در برخى از علوم، پیشرفت‏هاى علمى را به چند کانون ویژه مانند خراسان، رى و گاهى اصفهان و فارس تفکیک نمود. براى توضیح دلیل‏هاى پیشرفت‏هاى علمى در مناطق مى‏توان از تغییرات تاریخ سیاسى هریک از مناطق گفته شده بهره گرفت و نقش تاریخى و میزان تأثیر حکومت‏ها را در توسعه علوم گوناگون را مدنظر قرار داد.

نگارندگان در این مقاله کوشیده‏اند به این سؤال پاسخ دهند که:برترى‏هاى ایرانیان در عصر شکوفایى فرهنگى اسلام در سه شاخه قرائت، تفسیر و حدیث را چه کسانى و در کجا پدید آوردند؟مهم‏ترین فرضیه در پاسخ به این پرسش این است که: دستاوردهاى ایرانیان در علم قرائت، حدیث و تفسیر در کانون‏هاى جغرافیایى خاص صورت گرفته است.

پیشینه اجتماعى

۰۵
مهر

بهترین روش برای بهره گیری بهتر از قرآن


پرسش:  انسان چگونه می‌تواند از قرآن کریم الگو بگیرد و از آن بخوبی استفاده کند؟

جواب کوتاه:

به طور خلاصه فرمولی برای این که از این کلام الهی قرآن مجید بتوانیم به خوبی بهره مند شویم می بایست دو مؤلفه را در خصوص قرآن کریم مد نظر خود قرار دهیم :

 1- ارتباط صحیح  با قرآن کریم 2- ارتباط مستمر با قرآن مجید.


جواب تفصیلی:

ارتباط صحیح با قرآن:
ارتباط صحیح با قرآن به این معنا است که وقتی خداوند متعال به ما توفیق همنشینی و انس با آیات نورانی قرآن مجید را عنایت می فرماید، می بایست قرائت آیات نورانی این مصحف شریف را صرفاً در جهت رسیدن به ثواب آن تلاوت نکنیم. چرا که خداوند متعال این کلام نورانی را صرفاً برای بهره مند شدن انسانها از ثواب قرائت نازل نفرموده است. بلکه قرآن را برای این نازل فرموده که به واسطه ی آیات نورانیش، امراضی خطرناکی  که انسانها در دنیا به آن مبتلا می شوند، شفا پیدا کنند. این امر هم میسر نیست مگر با برقراری یک ارتباط صحیح با این آیات نورانی. ارتباط صحیح هم برای قاریان قرآن فراهم نمی شود مگر باتأمل و تفکر و دقت در آیات شفا بخش آن؛ تامل و تفکر هم به کار نمی آید، مگر به تطبیق دادن اعمال و رفتار خود بر آیات نورانی کلام الله مجید. ارتباط صحیح با قرآن کریم زمانی  میسر می شود که سعی داشته باشیم زندگی خودمان را بر مبنای آیات نورانی کلام الله مجید معنا کنیم. «وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ [قمر /17] ما قرآن را براى تذکّر آسان ساختیم آیا کسى هست که متذکّر شود؟»
«امام على علیه السلام:إنَّ اللّه سبحانَهُ لَم یَعِظْ أحَدابمِثلِ هذا القرآنِ؛[1]خداوند سبحان هیچ کس را به چیزى چون این قرآن اندرز نداده است.»

ارتباط مستمر با کلام الله مجید

یکی از ضعف های که بعضاً متدینین به آن گرفتار هستند ضعف در ارتباط بر قرارکردن با آیات نورانی کلام الله مجید می باشد گاها ماهها شاید هم سال ها از عمرهای با ارزش ما می گذرد ولی دریغ از یک ختم قرآن، دریغ از یک وقت گذاشتن برای قرآئت آیات نورانی الهی. ظاهراً دنیا و آمال و آرزو های دنیایی و مشغله های کاری و فکری این قدر اوقات ما را پر کرده است که دیگر فرصت ارتباط بر قرار کردن با آیات نورانی کلام الله مجید را نداریم؛ این هم گواه بر کم اهمیت بودن  ارتباط با آیات قرآن است و الا اگر این امر یعنی تلاوت قرآن برای ما ارزش داشت یقیناً در رفتار و کردار خود تجدید نظری انجام می دادیم.

راهکار صحیح
بهترین راه برای جبران این خسرانی که مابرای خود فراهم کردیم، در درجه اول: قدری تفکر در کردار خود داشته باشیم و  به خاطر عملکرد ضعیف و سستی که داشته ایم در عملکرد خود تجدید نظر کنیم و در مرحله دوم تنظیم یک برنامه منظم و ساده برای استفاده بهتر از اوقات عمرمان داشته باشیم، چرا که تا ما در زندگی خود  برنامه ای مرتب و منظم نداشته باشیم بسیاری از توفیقات الهی را از دست خواهیم داد «اوصیکُم بِتَقْوَی اللّه‏ وَ نَظمِ اَمْرِکُم؛[2] شما را به پرهیزکاری و نظم در کارها سفارش می‏کنم»

پاورقی:
[1].نهج البلاغة(صبحی صالح) ص254 ، خطبة 176
[2].نهج البلاغه نامه 47،ص977

۰۴
مهر
نگرش سیستمی قرآن به آموزش و پرورش




1- هدف گذاری و برنامه ریزی بر اساس ترتب و اولویت نیازها
آموزش و پرورش اولی ترین نهاد اجتماعی است که باید براساس ترتب نیازها اولویت بندی، هدف گذاری و برنامه ریزی کند. علاوه بر مسائل خانوادگی، در مسائل اجتماعی هم عدم توجه به برنامه ریزی بر اساس نیازها و اولویت بندی آنها، مشکل ساز خواهد بود. طبیعتاً برنامه ریزی باید نیازهای اولیه جامعه را تأمین کند.
آموزش و پرورش به عنوان پایگاه اول، باید در توجه به نیازها، به طور جامع برخورد کند یعنی هم به نیازهای مادی و هم به نیازهای ملکوتی توجه کند.
اولین قدم در برنامه ریزی، هدف گزاری است. هدف گزاری در حوزه نیازهای مادی، رفع حداقلِ نیازهای مادی است یعنی آموزش ها باید نوجوانان و جوانان را به این مقصد برساند، چرا که اکثریت دانش آموزان، بعد از فراغت از تحصیل، وارد بازار کار و زندگی می شوند و به دانشگاه یا حوزه نمی رسند.
کسی که وارد زندگی می شود، هم نیازهای مادی و هم نیازهای معنوی دارد. پس باید از حیث آموزشهای مادی به جائی برسد که بتواند از طریق اطلاعات فنی و تخصصی وارد بازار کار و زندگی شود و نیازهای اولیه مادی اش را فراهم سازد.
طبیعتاً تحقق این امر باید در حوزه های مختلف و براساس نیازهای اجتماعی، طراحی شود.
به طور مثال، کار و دانش یا فنی حرفه ای باید در آموزش ها به عنوان یک هدف باشد، در حالی که اکنون تقریبا برعکس است، یعنی هنوز بیشتر آموزش ها نظری و تئوریک است و درصد کمی از آنها عملی است و این به شدت نامعقول و حتی می توان گفت فاجعه است.
شما به بعضی از این کشورهای پیشرفته و صنعتی نگاه کنید:
در این کشورها براساسِ نیازها، مواد درسی را تعریف می کنند و تکنیسین تربیت می نمایند.
بسیاری از فارغ التحصیلان دبیرستانها، اصلاً دانشگاه نمی روند یعنی آموزش دبیرستانی آنها، برای تأمین نیازهای جامعه و خودِ فرد، کافی است. متأسفانه دیده می شود که به نام «دین»، با «عقل» هم درست برخورد نمی کنیم در حالیکه «دینِ بدون عقل» دین نیست. (1) و «عقل بدون دین» هم عقل نیست بلکه «نکراء» و شیطنت است. (2)
پیوند وسیع و محکمی بین «عقل و وحی» وجود دارد و اگر این ارتباط گسسته شود، جامعه دچار فاجعه می شود.
۰۲
مهر
معجزه های ریاضی و عددی در قرآن



خداوند متعال در سوره بقره آیه ی 22 می فرماید : «اگر از آنچه که بر بنده خودمان فرو فرستاده ایم در تعجب و تردید می باشید . پس (حداقل) یک سوره مشابه آن بیاورید و در این کار از هر که خواهید کمک بگیرد . و در آیه بعد از آن می فرماید : «اگر نتوانستید که هرگز هم نخواهید توانست از آتشی بترسید که برای کافران آماده شده است» .
اصولاً قرآن به حدی شیوا و روان است که هر کس حتی کمترین آشنایی با زبان عربی داشته باشد با خواندن یا شنیدن قرآن ناخودآگاه در می یابد که هیچ فرد سخنوری نمی تواند چنین بیانی داشته باشد و کلام و سخن هیچ انسانی نمی تواند باشد .
معجزه قرآن فقط به معارف عمیق عقلی و اجتماعی ، علوم غیبی و معانی شگفت انگیز و شیوایی و روانی کلام محدود نمی شود و هر روز ابعاد تازه ای از شگفتیهای قرآن کشف می شود .

۲۳
شهریور
۴ ذکر قرآنی

امام صادق علیه السلام می‌فرمایند:

در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر :


«حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ» (آل‌عمران/173) 


پناه نمی‌برد. در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: «پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جستند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید.»

در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر:


«لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ‏ مِنَ الظَّالِمِینَ» (انبیاء/87) 


پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات می‌بخشیم.»

در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر :


«اُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ» (غافر/44) 


پناه نمی‌برد. زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.»

در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیبایی‌های دنیاست چگونه به ذکر :


«ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»(کهف/39) 


پناه نمی‌برد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمت‌های دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمت‌ها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می‌دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»

منبع: بحارالانوار، ج90، ص184 و 185، به نقل از کتاب خصال شیخ صدوق

۲۱
شهریور



«تصـدع» همان «تفرق» است و ایـن که کسى را که سردرد دارد

 

(لـو انزلنـا هذاالقـرآن علـى جبل لـرایته خـاشعا متصـدعا مـن خشیه الله و تلک الامثـال نضـربها للنـاس لعلهم یتفکرون.)

«اگر ایـن قرآن را بر کوهى فرو مى فرستادیم, یقینا آن(کوه) را از بیـم خدا فروتـن(و) از هـم پاشیده مى دیدى. و ایـن مثل ها را براى مردم مـى زنیـم باشـد که آنان بیندیشنـد.»

«تصـدع» همان «تفرق» است و ایـن که کسى را که سردرد دارد «صداع» مى گویند براى آن است که انسان احساس مـى کند ایـن اعصاب دارد از هـم جدا مى شـود, احساس تصدع مى کند یعنى تفرق اعصاب سر مى کند. هـم چنیـن وقتـى که مطلب سنگیـن باشد و انسان در آن مطلب غور کند سرش درد مى گیرد لذا خداوند فرمود: کوه سردردى گرفت و ایـن سردرد و صداع او مایه تصدع او مى شد و ایـن تصدع او جوارح او را خاشع مى کرد و قهرا ریز ریز مى شد, کوه که ریز ریز مى شـود کره زمیـن هـم متلاشى خـواهد شد, چـون کره زمیـن به کـوه زنده است. خـداوند سبحان در آیات فراوانـى کـوه ها را به منزله لنگر کره زمیـن مـى داند. کره زمیـن که در حال حرکت است لنگرى مى خـواهد که آن را حفظ کند.

۱۲
شهریور

پیامبرانى را که نامشان در قرآن کریم آمده است

1 - آدم که نام او بیست و پنج بار در قرآن آمده،

2 - ادریس که نام او دوبار در قرآن آمده،

3 - نوح که نام او چهل و پنج بار در قرآن آمده،

4 - هود که نام او ده بار در قرآن آمده،

5 - صالح که نام او یازده بار در قرآن آمده،

6 - ابراهیم که نام او شصت و نه بار در قرآن آمده،

7 - لوط که نام او بیست و هفت بار در قرآن آمده،

8 - اسماعیل که نام او دوازده بار در قرآن آمده،

9 - اسحاق که نام او هفده بار در قرآن آمده،

10 - یعقوب که نام او شانزده بار در قرآن آمده،

11 - یوسف که نام او بیست و هفت بار در قرآن آمده،

12 - شعیب که نام او یازده بار در قرآن آمده،

13 - ایوب که نام او چهار بار در قرآن آمده،

14 - ذوالکفل که نام او دوبار در قرآن آمده،

15 - موسى که نام او صد وسى و شش بار در قرآن آمده،

16 - هارون که نام او بیست بار در قرآن آمده،

17 - داود که نام او شانزده بار در قرآن آمده،

18 - سلیمان که نام او هفده بار در قرآن آمده،

19 - الیاس که نام او سه بار در قرآن آمده،

20 - الیسع که نام او دوبار در قرآن آمده،

21 - یونس که نام او چهاربار در قرآن آمده،

22 - زکریا که نام او هفت بار در قرآن آمده،

23 - یحیى که نام او پنج بار در قرآن آمده،

24 - عیسى که نام او بیست و پنج بار در قرآن آمده،

25 - محمد که نام او چهار بار در قرآن آمده به اضافه اینکه یک بار هم به صورت «احمد» آمده است.

این پیامبران؛ پنج نفرشان اولوالعزمند و رسالتشان جهانى است ماتند: نوح، ابراهیم، موسى، عیسى (علیهم السلام) و محمد (صلی الله علیه و آله و سلّم)

۱۹
مرداد

معجزه قرآن از نظر جنین شناسی

معجزه قرآن از نظر جنین شناسی

جنین شناسی پزشکی وانطباق آن باآیات قرآن ، با کشف حقایق جدید در علم جنین‌شناسی، انسان در برابر اعجاز نهفته در قرآن که به مراحل آفرینش جنین اشاره نموده ‌سر فرود آورده، چرا که اینگونه مطالب در چهل و اندی آیه و ده‌ها حدیث شریف آمده و در طول پانزده قرن خطوط اصلی در زمینه این علم را ترسیم نموده و هم اکنون آن را علم جنین‌انسانی می‌نامند. هرقدر که انسان در مطالعه‌ی آیات کریمه‌ی قرآن که به علوم مختلف اشاره نموده، تعمق کند و آن را با حقایق ثابت علمی که به تدریج کشف می‌شود مقایسه نماید، ایمان و یقین وی به خداوند و قرآن و آنچه رسول خدا صلى الله علیه وسلم از جانب خداوند آورده می‌شود. دکتر کیث‌‌مور استاد تشریح و جنین‌شناسی در دانشگاه اوتاوای کانادا بر این عقیده است که: «هر چه انسان حقایق جدیدتری را کشف کند در واقع می‌بیند که همان حقایق موجود در قرآن را تکرار کرده است»(1).

 

علم جنین‌شناسی مطالعه خلقت انسان از ابتدای تشکیل تخمک لقاح یافته با اسپرم تا انتهای تشکیل جنین و خروج آن از رحم مادرش بعد از نه ماه است.

تاریخ شروع این علم با چنین معنایی به قرن هفدهم بر می‌گردد، زمانیکه میکرسکوپ به دست دو دانشمند به نام‌های هام و هوک در سال 1677 اختراع شد که درخلال آن اسپرم مرد را کشف کردند. سپس دانشمندی به نام دوگراف، تخمک را کشف کرد که نام وی را بر آن گذاشتند و فولیکول دوگراف نام گرفت. نقش اصلی تخمک و اسپرم، در اواخر قرن هفدهم شناخته شد و مراحل مختلف تکامل جنین و تفاصیل دقیق تشریحی آن در قرن بیستم آشکار شد و علم روز به روز در این زمینه مطالب جدیدتری را کشف می‌کند.

 

اگر بعضی از دانشمندان اسلامی را که تکوین جنین را از طریق آیات کریمه و احادیث شریفه، شرح دادند استثناء کنیم، بشر تا اواسط قرن هفدهم از این علم اطلاعات ناقص و غلطی داشت. ارسطو در قرن چهارم قبل از میلاد کسی بود که نظرات و کتابهای وی تا قرن هفدهم میلادی در مجامع علمی، مقدس به شمار می‌رفت. وی عقیده داشت که جنین از اتحاد منی با خون حیض تشکیل می‌شود و حال آنکه در قرآن کریم همین بس که اینگونه تذکر می‌دهد: «ویسئلونک عن المحیض قل هو أذی فاعتزلوا النساء فی المحیض... »(2).

 

پزشک انگلیسی به نام هاروی که گردش بزرگ خون را کشف کرد (و قبل از وی دانشمندی به نام ابن النفیس گردش کوچک خون راکشف کرده بود) در سال 1651 عقیده داشت که رحم، جنین را ترشح می‌کند. و حال آن‌که این مطلب یک خطای فاحش علمی است. و طبق فرموده قرآن کریم، رحم قرار مکین برای نطفه است: «ولقد خلقنا الانسان من سلاله من طین، ثم جعلناه نطفه من قرار مکین»(3)و یا: « ألم نخلقکم من ماء مهین، فجعلناه فی قرار مکین»(4).

معجزه قرآن از نظر جنین شناسی

در سال 1675 میلادی، پزشکی بنام مالپیگی عقیده داشت که جنین به شکل بسیار کوچکی در داخل تخمک قرار دارد و اسپرم وظیفه‌ای جز فعال کردن تخمک ندارد. و دانشمندانی به نام هام وهوک که کاشف میکرسکوپ و اسپرم بودند، عقیده داشتند که جنین به شکل بسیار کوچکی در داخل اسپرم قرار دارد و تخمک وظیفه‌ای جز تغذیه و فعال کردن آن ندارد. تا اینکه در قرن هجدهم دو دانشمند به نامهای ولف و اسپالانزانی آمدند و ثابت کردند که جنین از نطفه‌ زن و مرد به طور یکسان تشکیل می‌شود؛ ‌همان حقیقت علمی که امروزه شناخته شده است و مسلمانان از زمان نزول قران کریم، آن را در کتاب خدا می‌خوانند و همین حقیقت باعث خضوع و خشوع و یقین آنها هر روز بیشتر از روز قبل می‌شود: «یا أیها الناس إنا خلقناکم من ذکرو أنثی»(5)یا « انّا خلقنا الانسان من نطفه أمشاج نبتلیه فجعلناه سمیعاً بصیراً»(6).


درهمان زمانی که یک شخص یهودی از پیامبر درباره خلقت انسان می‌پرسد و پیامبر صلی الله علیه وسلم در جواب می‌فرماید: «یا یهودی من کلِّّّ یخلق، من نطفة الرجل و نطفة المرأة»(7).

 

در سال 1839 دو دانشمند به نامهای شوآن و اشلیدن، کشف کردند که بدن انسان مجموعه‌ای از سلولها است و جنین از سلول واحدی تشکیل یافته که همان تخمک لقاح یافته است که تقسیم و تکثیر می‌شود. یعنی در واقع جسم انسان که تقریباً از صدها میلیارد سلول تشکیل شده، از یک سلول بنام سلول تخم نشأت گرفته است. قرآن هم تکثیر سلولی را اساس تکثیر حیات می‌داند:


«انّ الله خالق الحبّ و النوی، یخرج الحیّ من المیّت و مخرج المیّت من الحیّ ذلکم الله فأنّی تؤفکون»(8).

 

معجزه قرآن از نظر جنین شناسی

 

تقسیم سلولی که تمایز سلولی ( یا انفلاق سلولی) عبارت بهتری برای آن است، به معنی تقسیم و تمایز سلول به دو قسمت مساوی است و این یک عمل اصلی فیزیولوژی است که بواسطه آن موجودات زنده تکثیر می‌شوند لذا خداوند تعالی از خودش با صفت «برب ‌الفلق» یاد کرده یعنی سبب زندگی و تکثیر آن و سوره‌ای را با نام «فلق» نامگذاری کرده است.

 

تا اواسط قرن بیستم، نقش تخمک و اسپرم در تعیین جنسیت ژنتیکی جنین در انسان شناخته نشده بود اما پس از کشف کروموزمهای جنسی توسط دانشمندانی به نامهای«ون وینوانتر» و «پانتر» و «تئولیدان» این پدیده شناخته شد. یونانیها معتقد بودند که تعیین جنسیت با اسپرم مرد است، اگر اسپرم از بیضه راست خارج شود، جنس نوزاد مذکر می‌شود و اگر از بیضه چپ خارج شود نوزاد مونث می‌شود. و بعضی دیگر گمان داشتند که اگر جنین در سمت راست رحم رشد کند مذکر می‌شود و اگر در سمت چپ رشد کند مؤنث می‌شود. ارسطو هم که معتقد بود فرزند مذکر مربوط به هیجان روحی مرد هنگام آمیزش است و اگر فاقد آن باشد، فرزند مؤنث می‌شود.
در قرآن کریم به وضوح اشاره شده که نطفه (چه نطفه مرد باشد چه زن) اساس تعیین جنسیت جنین است که مذکر شود یا مؤنث: «و انّه خلق الزوجین الذکر و الانثی، من نطفه اذا تمنی»(9) مراحل اساسی تکامل جنین از مرحله‌ی نطفه امشاج تا مرحله‌ی علقه، مضغه، عظام و لحم (که قرآن کریم این نامهای علمی را به آنها داده) در واقع با شکل و خصوصیات میکروسکپی آنها مطابقت دارد با توجه به اینکه در طول همه این مراحل جنین از چند میلیمتر تجاوز نمی‌کند و علم جنین‌شناسی که در نیمه دوم قرن بیستم پدید آمد، چنین وصف قرآنی را از طریق میکروسکوپ تأیید نمود.


احادیث شریفه‌ای نیز بعضی از این آیات کریمه را در مورد جنین توضیح می‌دهد، مانند تعیین مدت زمانی که در آن اعضای جنین تشکیل می‌شود در اواخر قرن بیستم توسط علم جنین‌شناسی این مطلب کشف شد که لحم و عظام و سمع و بصر و اعضای جنسی از هفته هفتم بارداری شروع به تشکیل شدن نموده و تا ماه ششم کامل می‌شود. و این مصداقی است برای قول رسول اکرم صلی الله علیه وسلم که فرمود:


«اذا مرّ بالنطفه اثنتان و أربعون لیله بعث الله الیها ملکاً فصوّرها و خلق سمعها و بصرها و جلدها و لحمها و عظامها. ثم قال یا رب أذکر أم أنثی؟ فیقضی ربّک ماشاء و یکتب الملک»(10).


هر گاه چهل و دو شب از انعقاد نطفه بگذرد خداوند فرشته‌ای را مأمور می‌کند تا آن را صورت نگاری کرده و گوش و چشم و پوست و گوشت و استخوان آن را بیافریند،سپس می‌گوید پروردگارا، ‌او مرد باشد یا زن؟ و خداوند آنچه را که بخواهد حکم می‌دهد و فرشته می‌نویسد.

 

بنابراین در بسیاری از آیات قرآن اعجاز طبی در زمینه جنین‌شناسی پزشکی به خوبی مشهود است. در اینجا به بررسی اینگونه آیات پرداخته و پس از آوردن نظرات متفاوت در این زمینه، به نقد و بررسی آنها پرداخته و نظر معتدل بیان خواهد شد. برخی از اینگونه آیات به خوبی نشانگر اعجاز طبی قرآن بوده و برخی دیگر، در چارچوب تعریف اعجاز قرار نمی‌گیرند فلذا می‌توان از آنها به عنوان «شگفتیهای آفرینش انسان درقرآن» یاد کرد .

 

۱۲
مرداد

نکاتی از جزء بیست و چهارم

 

در بیست و چهارمین روز ماه رمضان به تبیین نکات مهم و اساسی جزء بیست و چهارم قرآن میپردازیم :


۱۰
مرداد

نکاتی از جزء بیست و سوم قرآن کریم

                                            

در ادامه مباحث قبلی ، مهمترین نکات کلیدی جزء بیست و سوم قرآن شریف تقدیم میگردد :