مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

قرآن و اهل بیت (ع) نورند . نوری که انسان می تواند در پرتو آن به تعالی و تکامل برسد .
منشأ نور خداست و همه انوار عالم ، فروغ و تجلی خود را از نور خدا می گیرند .
" مشکوة " همان سرچشمه نور است که همه انوار را در بر دارد....
این وبلاگ تخصصی و پیرامون قرآن و اهل بیت ( ع ) است که به میمنت میلاد پیامبر اکرم حضرت محمد ( ص )
و صادق آل محمد ( ع ) در روز 17 ربیع الأول ایجاد گردیه است . امید است مورد علاقه و عنایت شیفتگان قرآن و عترت
واقع گردد. و الحمد لله رب العالمین

۱۰۱ مطلب با موضوع «دانستنی های قرآنی» ثبت شده است

۰۲
آذر

مغز انسان در قرآن/اشاره قرآن به وجود مرکز دروغگویی در قسمت جلوی مغز

تا دهها سال قبل انسان هیچ اطلاعاتی در مورد مغز نداشت و فقط می دانست که مغز مرکز پردازش اطلاعات و حافظ انسان است و در دوران باستان فقط چندین بار عملهای جراهی موفقیت آمیز ساده بروی مغز انجام گرفته بود.

اما با گسترش علم دانشمندان متوجه شدند مغز انسان بصورت یکپارچه نیست و از اجزای مختلفی تشکیل شده است و هر بخش از مغز وظیفه خاصی را دارد در سال 2003 گروهی از دانشمندان با عکس برداری الکترومغناطیسی از مغز انسان متوجه شدند مرکز دروغگویی و راستگویی در بخش جلویی مغز قرار دارد و وقتی کسی دروغ می گوید قسمت های لپ پیشانی یا ناصیه مغزش فعالیت بیشتری را انجام می دهد و آن قسمت مسئول مستقیم دروغگویی در انسان است.

در حالی که دانشمندان در سال 2003 به این موضوع پی بردند قرآن کریم در سوره علق آیات 13-16 به این موضوع اشاره کرده است:

أَرَأَیْتَ إِن کَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿۱۳﴾أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى ﴿۱۴کَلَّا لَئِن لَّمْ یَنتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِیَةِ ﴿۱۵﴾ نَاصِیَةٍ کَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ ﴿۱۶﴾

[و باز] آیا چه پندارى [که] اگر او به تکذیب پردازد و روى برگرداند [چه کیفرى در پیش دارد] (۱۳) مگر ندانسته که خدا مى‏بیند (۱۴)زنهار اگر باز نایستد موى پیشانى [او] را سخت بگیریم (۱۵)[همان] موى پیشانى دروغزن گناه‏پیشه را (۱۶)

در سوره هود آیه 56 نیز خدواند دوباره به این مساله اشاره می کند:

مَّا مِن دَآبَّهٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا "جنبنده‌ای نیست مگر این که خدا موی پیشانی او را می‌گیرد."


۱۷
آبان
تعبیری زیبا از آیت‌الله مجتهدی

بدانید که آسانسور بهشت با قرآن کار می‌کند؛

 یعنی هر چقدر بخوانی بالاتر می‌روی

و هر جا که نخواندی آسانسور می‌ایستد و باید پیاده شوی.



آیة الکرسیتصاویر متحرک ماه رمضان گروه گل یاس yasgroup. ir 26 تصاویر متحرک ماه رمضان   سری دوم
۱۳
آبان

قرآن گوش دهید و درمان شوید!


اضطراب، استرس، ناآرامی، افسردگی و مانند آن، از جمله معضلات نوع بشر، در هر عصر و زمانی است. از این رو پزشکان و محققان و حتی عالمان دینی، هر یک سعی در ارائه راهکارهایی برای درمان و بهبود این امراض روحی و روانی دارند.



اثر صوت قرآن کریم بر مولکول‌های آب

بهترین فرمولی که شاید در دهه اخیر به طور علمی و تجربی برای همگان با انجام یکسری آزمایشات، آشکار شد، این بود که، اصوات، در ایجاد آرامش و رفع اضطراب از انسان ها بسیار می تواند تأثیر گذار باشد.

پروفسور «ماسارو ایموتو» (Masaru Emoto) که یک محقق ژاپنی است؛ با ایجاد صوت های مختلف بر روی آب و انجماد سریع آن، متوجه این مطلب شد که اصوات با توجه به خصوصیاتی که دارند، هر یک اثر خاصی، بر مولکول های آب می گذارند.

شکل بلور‌های آب، بسته به نوع لهجه [ژاپنی، انگلیسی، فرانسوی، ایرانی و عربی و ...] و لحن و معنای کلام [مهربان، عصبانی، آمرانه، محترمانه و ...] که با آن، بر آب خوانده می شود، متغیّر است.

از آنجا که بیش از دو سوم بدن انسان را، آب تشکیل داده، تأثیر گذاری آن بر انسان نیز مشهود است. به گونه‌ای که شکل مولکول‌های آب بدن ما، بسته به نوع سخنانی که می شنویم و حتی دعاها و نفرین هایی که از دور و نزدیک نثارمان می شود و حتی محیطی که در آن قرار داریم؛ قابل تغییر است.

در ایران نیز مشابه همین آزمایش، با قرائت صوت قرآن کریم، بر روی مولکول آب، امتحان شد و محققان دریافتند؛ زمانی که صوت قرآن بر آب پخش می شود؛ مولکول های آب، در بهترین و منظم ترین حالت ممکن قرار می گیرند، به طوری که هیچ یک از دیگر اصوات، قادر به چنین اثری نیستند و در یک کلام زیباترین شکل بلور آب، زمانی است که قرآن بر آن خوانده می شود.

 

شفا با قرآن

با علنی شدن نتایج این آزمایش بود که معنای این آیه بصورت کامل تری برای ما مسلمانان مشخص شد: «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُۆْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا »(1): و از قرآن آنچه را که براى مۆمنین شفا و رحمت است فرو مى‏فرستیم (شفا از امراض معنوى و اجتماعى) و بر ستمکاران جز زیان (روحى و اجتماعى) نمى‏افزاید.

دو نکته در این آیه قرآن حائز اهمیّت است:

1. قرآن کریم از هر جهت شفاء است

قرآن کریم به واسطه استدلال هایش، رکود فکری افراد را شفا می دهد و به واسطه موعظه هایش، قساوت قلب را از بین می برد و از سوی دیگر لحن آهنگین کلامش، سبب رفع اضطراب و افسردگی می گردد. (2)

کسانی که ایمان به خدا ندارند؛ هیچ بهره و آرامش و افزایش ایمانی را از شنیدن آیات نورانی آن نخواهند داشت: «وَ إِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُم مَّن یَقُولُ أَیُّکُمْ زَادَتْهُ هَـذِهِ إِیمَانًا فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُواْ فَزَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَ هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ»و چون سوره‏اى نازل شود برخى از آنها (منظور منافقان برای استهزا) گویند: این سوره بر ایمان کدام یک از شما افزود؟ (بگو) اما کسانى که ایمان آورده‏اند بر ایمان آن‌ها افزود و آن‌ها (از دریافت آن) شادمانى مى‏کنند

پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله می فرمایند: هر کس قرآن را بشنود، خداوند به ازاى هر حرفى، یک حسنه براى او مى‏نویسد و در زمره کسانى که قرآن مى‏خوانند و [از درجات و پلّه‏هاى بهشت]بالا مى‏روند، محشور مى‏گردد و در مقامی دیگر آن حضرت می فرمایند خداوند، از شنونده قرآن، بلاى دنیا را دور مى‏کند و از قارى قرآن، بلاى آخرت را. (3)

2. شفا بودن قرآن فقط برای مۆمنین است

شفا بودن قرآن فقط برای کسانی است که ایمان آورده و جزء ظالمین نباشند؛ آنان که از صمیم دل، به وحیانی و الهی بودن قرآن کریم یقین دارند و به گفته های آن عمل می کنند. بدین ترتیب میزان ایمان شنونده قرآن کریم، در میزان کسب آرامش از آن بسیار موثر است.

خداوند درباره اثر قرآن کریم بر مۆمنان می فرمایند: «إِنَّمَا الْمُۆْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ »(4) مۆمنان تنها کسانى هستند که چون یاد خدا به میان آید دل‏هایشان مى‏ترسد، و چون آیات او بر آنان خوانده شود بر ایمانشان مى‏افزاید، و همواره بر پروردگارشان توکّل مى‏کنند.

و در مقابل کسانی که ایمان به خدا ندارند؛ هیچ بهره و آرامش و افزایش ایمانی را از شنیدن آیات نورانی آن نخواهند داشت: «وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُم مَّن یَقُولُ أَیُّکُمْ زَادَتْهُ هَـذِهِ إِیمَانًا فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُواْ فَزَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَهُمْ یَسْتَبْشِرُونَ »(5) و چون سوره‏اى نازل شود برخى از آنها (از منافقان به عنوان استهزا) گویند: این سوره بر ایمان کدام یک از شما افزود؟ (بگو) اما کسانى که ایمان آورده‏اند بر ایمان آنها افزود و آنها (از دریافت تحفه نو آسمانى) شادمانى مى‏کنند.

آداب گوش دادن به قرآن

شایسته آن است که مسلمانان در هنگام شنیدن آیات قرآن، هم به احترام کلام خداوند و هم برای شنیدن و پیاده کردن احکام الهی آن، سکوت کنند و پیام خدا را با گوش جان بشنوند زیرا که هیچ سخنی شیرین تر و دلرباتر و زیباتر و مفیدتر و مقدس تر و ارزشمندتر و شیواتر و مۆثر از سخن خداوند سبحان نیست و ثمرة چنین احترامی این است که انسان مورد ترحّم پروردگار قرار می‌گیرد.

قرائت صوت قرآن کریم، بر روی مولکول آب، امتحان شد و محققان دریافتند؛ زمانی که صوت قرآن بر آب پخش می شود؛ مولکول های آب، در بهترین و منظم ترین حالت ممکن قرار می گیرند، به طوری که هیچ یک از دیگر اصوات، قادر به چنین اثری نیستند و در یک کلام زیباترین شکل بلور آب، زمانی است که قرآن بر آن خوانده می شود

وَإِذَا قُرِىءَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ (6): و چون قرآن خوانده شود بدان گوش فرا دهید و خاموش باشید، باشد که مشمول رحمت شوید.

برخی از راویان اهل سنت و برخی مفسران شیعی نیز، لزوم سکوت را مخصوص نماز می دانند، آن هنگام که امام جماعت در حال قرائت حمد و سوره است، ولی از ظاهر آیه چنین ویژگی برنمی آید، چنانچه امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «یَجِبُ الاِنْصاتُ لِلْقُرْآنِ فِى الصَّلوةِوَ فِى غَیْرِها وَ اِذْا قُرِءَ عِنْدَکَ الْقُرْآنُ وَجَبَ عَلَیْکَ الاِنْصاتُ وَ الاِسْتِماعُ» (7): واجب است در نماز و غیر نماز به هنگام شنیدن قرآن، سکوت و استماع کرد و هنگامى که نزد تو قرآن خوانده شود، سکوت کردن و گوش فرا دادن لازم است.

امام باقر علیه السلام می فرمایند: هر کس شب 10 آیه قران بخواند از غافلین به حساب نمی آید و هرکس 50 آیه بخواند از ذاکرین و هرکس 100 آیه بخواند از قانتین و هر کس 200 آیه بخواند از خاشعین و هرکس 300 آیه بخواند از فائزین و هرکس 500 آیه بخواند از مجتهدین  محسوب می‌شود و هر کس 1000 آیه بخواند یک قنطار به او اجر داده می‌شود که هر قنطار 5000‌ است و هر مثقال 24 قیراط و هر قیراط  کمترینش مانند کوه  «اُحد» است و بیشترینش مانند هر آنچه میان آسمان و زمین است می باشد. (8)

بارالها بر محمّد و آلش درود فرست و به حق آن بزرگواران، بر ما توفیق تلاوت روزانه آیات نور بخش الهی را مرحمت بفرما و ما را در زمره ذاکرین، قانتین، خاشعین، فائزین و مجتهدین قرار بده. اللهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فی فرج مولانا صاحب الزّمان.

 

پی نوشت ها:

1.      سوره مبارکه اسراء، آیه 82.

2.      برگرفته از تفاسیر نور و نمونه.

3.      شناخت‌نامه قرآن برپایه قرآن و حدیث، ج 3، ص 287.

4.      سوره مبارکه انفال، آیه 2.

5.      سوره مبارکه توبه، آیه 124.

6.      سوره مبارکه اعراف، آیه 204.

7.      تفسیر «برهان»، جلد 2، صفحه 57.

8.      اصول کافی باب فضل القرآن.

۳۰
مهر

هیچ گاه از قرآن جدا مشو

هیچ گاه از قرآن جدا مشو
آیت الله میرزا علی قاضی به مرحوم آیت الله شیخ علی محمد بروجردی (از شاگردان برجسته آقای قاضی) فرموده بودند که: « هیچ گاه از قرآن جدا مشو و ایشان تا آخر عمر بر این سفارش آقای قاضی وفادار و پایبند بود. هر وقت از کارهای ضروری و روزمره فارغ می شد، قرآن می خواند و با قرآن بود. »

یکی از دستور العملهای بسیار مهم علمای اخلاق توجه به قرائت قرآن کریم می باشد. در روایتی از حضرت پیغمبر - صلّی اللّه علیه و آله - مروی است که: «هیچ شفیعی در روز قیامت بلند مرتبه‌تر از قرآن نیست، نه پیغمبری و نه ملکی و نه غیر این‌ها»

 

و فرمود که: «خدای - تعالی - هزار سال پیش از آنکه عالم را خلق کند سوره طه و یس را خواند، چون ملائکه آن را شنیدند گفتند: خوشا به حال امّتی که این آیات بر آنها نازل شود؛ و خوشا به حال سینه‌هایی که این‌ها را حفظ کند؛ و خوشا به حال زبانهایی که این‌ها را بخواند» از این رو در ادامه به نکاتی در اهمیت قرائت قرآن از علما اشاراتی می شود.

 

اگه می خواهید آدم شوید قرآن بخوانید

خانم مرضیه حدیده چی می گوید: وقتی غذای امام را داخل اتاق می بردم، وارد اتقاق که می شدم، می دیدم قرآن را باز کرده اند و مشغول قرائت قرآن هستند، مدتی این مسئله (کثرت قرائت قرآن) ذهنم را مشغول کرده بود تا این که روزی به امام عرض کردم: حاج آقا شما سراپای وجودتان قرآن عملی است. دیگر چرا این قدر قرآن می خوانید؟ امام مکثی کردند و فرمودند: هرکس بخواهد از آدمیت سر در بیاورد و آدم بشود باید دائم قرآن بخواند.

 

هیچ گاه از قرآن جدا مشو

 آیت الله نجابت می فرمودند: آیت الله میرزا علی قاضی به مرحوم آیت الله شیخ علی محمد بروجردی (از شاگردان برجسته آقای قاضی) فرموده بودند که: « هیچ گاه از قرآن جدا مشو و ایشان تا آخر عمر بر این سفارش آقای قاضی وفادار و پایبند بود. هر وقت از کارهای ضروری و روزمره فارغ می شد، قرآن می خواند و با قرآن بود. »

 

آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند: « چند سفارش ایشان عبارت است از: اول روخوانی قرآن. می فرمودند قرآن را خوب و صحیح بخوانید. توصیه دیگر ایشان راجع به دوره تاریخ اسلام بود. می فرمودند یک دوره تاریخ اسلام را از ولادت حضرت پیغمبر(ص) تا 255 هـ.ق یا 260 هـ.ق بخوانید. و بعد از عمل به این ها می فرمودند برو نمازشب بخوان! »

آیت الله قاضی در نامه ای به آیت الله  طباطبایی می فرمودند: « دستورالعمل، قرآن کریم است؛ فیه دواء کل دواء و شفاء کل عله و دوا کل غله علماً و عملاً و حالاً. آن قره العیون مخلصین را همیشه جلوی چشم داشته باشید و با آن هادی طریق مقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جمله سیرهای شریف آن قرائت است به حسن صورت و آداب دیگر، خصوص در بطون لیالی...»

و نیز:« بر شما باد به قرائت قرآن کریم در شب با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن نوشیدنی و شراب مۆمنان است. تلاوت قرآن کمتر از یک جزء نباشد. »

 

تاملی در قرآن – توصیه ای از مرحوم نراقی

در کلامی که بلاواسطه از خدا صادر شده باشد، و لفظ آن از غایت و فصاحت به حدّ اعجاز رسیده باشد تأمّل و تفکر کن. معنای قرآن مشتمل بر اصول حقایق معارف و مواعظ و احکام، و متضمّن مفاهیم دقیق تربیتی است.

کسی که از اهل ایمان باشد و مواظبت بر تلاوت آن نماید و آداب و شرایط تلاوت را رعایت کند ، آثار و فواید معنوی آن به او خواهد رسید.

 

براى بهره‌گیرى بیشتر و بهتر از تلاوت قرآن، آداب و دستورالعمل‌هایى در قرآن و روایات معصومین(ع) بیان شده است. این آداب در نگاه کلى به دو بخش تقسیم‌مى‌شود:

 

الف) آداب ظاهرى که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:

مسواک زدن، وضو گرفتن، رو به قبله نشستن، رعایت وقار، خشوع در قرائت، محزون خواندن، رعایت ترتیل، خوش صدا خواندن، توجه به معناى آیات، رعایت سکوت هنگام تلاوت دیگران، به خدا پناه بردن، با نام خدا آغاز کردن تلاوت.

 

ب) آداب باطنى که درباره حالت‌هاى روحى مطلوب قارى قرآن، هنگام تلاوت است. با استفاده از آیات و روایات، مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از:

1. اعتراف به مقام قرآن و علت نزول آن 2. بزرگ‌داشت و تکریم خداوند که صاحب قرآن است 3. حضور قلب 4. تدبر در معانى قرآن 5. تفهّم و کشف ربط و هدف آیات 6. دورى گزیدن از موانع شناخت و فهم قرآن 7. خود را مخاطب خداوند پنداشتن 8. تأثیر پذیرى روحى از آیات 9. ترقى بخشیدن به روح در حال قرائت 10. بیگانه شدن از خود با عنوان انسان خطاکار و گناه‌کار 11. کسب خشنودى در دل، هنگام قرائت.

یکی از اکابر دین، چون قرآن را برای تلاوت می گشود می گفت: «هذا کلام ربّی هذا کلام ربّی». یعنی: این کلام پروردگار من است. این کلام پروردگار من است، و بیهوش می شد.

 

قرآن کریم کتاب حق است و برای هدایت همه انسان‌ها نازل شده است؛ یکی از زمینه‌های هدایت، تلاوت قرآن همراه با تدبر است ولی برخی بر اثر «گناه» دلشان بیمار می‌شود و توفیق تدبر در قرآن نصیبشان نمی‌شود.

خداوند در این زمینه می‌فرماید: «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا ؛ پس آیا در این قرآن تدبر و اندیشه نمى‏کنند یا بر دل‏هایى قفل‏هاى (عناد و قساوت و شقاوت) آن نهاده شده است؟»، (سوره مبارکه محمد، آیه 24)

دلبستگی به دنیا و گناه مانع توجه و تفکر در قرآن و آیات الهی است. گناه قفل محکمی در آیینه دل است ، درست مانند درب‌های معمولی که با قفل آن را می‌بندند.

 

برای فهمیدن معانی قرآن از سوی خدای مهربان حجاب و مانعی نیست، باید آیینه دل را از زنگار گناه پاک کرد، آنگاه می‌توان با نگاه کردن به قرآن، جمال دوست را در آن دید و به محض برخورد با قرآن و معانی آیات آن قلب انسان جذب کلام خدا و پیام او می‌شود.

ثنایی غزنوی می‌گوید: کسی که مانند اهل دنیا، اهل فساد و تباهی باشد، کی تواند محرم اسرار قرآن شود.

اگر می‌خواهی اهل قرآن شوی ابتدا خویشتن باید شست.


منبع: سایت تبیان بنقل از :

 سایت شهید آوینی

سایت نور آسمان

سایت معارف قرآن

ماهنامه قرآنی نسیم وحی

۲۹
مهر

پاسخ به دو سوال قرآنی!!


با دقت در آیات قرآن کریم می‌توان به این حقیقت پی برد که زیورها و زینت‌های دنیا به خودی خود نه تنها مورد نکوهش نیستند، بلکه مظهر زیبایی جمال حق و قدرت لایزال پروردگارند و آنچه باعث می‌شود تا قرآن کریم نگاهی متفاوت به این نعمت‌ها و مظاهر زیبایی حق داشته باشد، دلبستگی و رویکرد استقلالی به این ابزار تکامل و وسائل رشد و تعالی است.


حمد

در این مقاله دو سوال قرآنی را مطرح کرده و به آنها پاسخ خواهیم گفت:

چرا سوره حمد را فاتحة الکتاب و سبع المثانی می‏نامند؟

به این سوره فاتحة الکتاب می‏گویند؛ چون سوره حمد در آغاز قرآن است و افتتاح قرآن با آن سوره مبارک است.

به سوره حمد «سبع المثانی» می‏گویند؛ چون این هفت آیه، به سبب اهمیتش دو بار بر پیامبر اکرم ـ صلی اللّه علیه و آله و سلم ـ نازل شده است. یا به این دلیل که این هفت آیه در هر نماز، دوبار خوانده می‏شود. (تفسیر نمونه، ج 1، ص 129)

یا به سبب اینکه، این هفت آیه دارای دو بخش است: نیمی از آن حمد و ثنای الهی و درباره خداوند است و نیمی از آن تقاضای بندگان از خداوند است. احتمالات دیگری نیز گفته شده است.(تفسیر نمونه، ج 1، ص 130/ المیزان، ج 12، ص 201)

این نام ـ سبع المثانی ـ از آیه 87 سوره حجر گرفته شده است: «لَقَدْ آیتناکَ سَبْعا مِنَ المَثانی» (ای پیامبر، به تو سبع‏المثانی را عطا کردیم.)

۲۶
مهر

شفاعت و شفیع شدن پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) در کجای قرآن آمده است؟

 
قرآن و مسأله شفاعت:
بدون شک مجازاتهاى الهى چه در این جهان و چه در قیامت جنبه انتقامى ندارد، بلکه همه آنها در حقیقت ضامن اجرا براى اطاعت از قوانین و در نتیجه پیشرفت و تکامل انسانها است، بنا بر این هر چیز که این ضامن اجراء را تضعیف کند باید از آن احتراز جست تا جرات و جسارت بر گناه در مردم پیدا نشود.
از سوى دیگر نباید راه بازگشت و اصلاح را بکلى بر روى گناهکاران بست بلکه باید به آنها امکان داد که خود را اصلاح کنند و به سوى خدا و پاکى تقوا باز گردند.
شفاعت در معنى صحیحش براى حفظ همین تعادل است، و وسیله‏اى است براى بازگشت گناهکاران و آلودگان، و در معنى غلط و نادرستش موجب تشویق و جرات بر گناه است.
کسانى که جنبه‏هاى مختلف شفاعت و مفاهیم صحیح آن را از هم تفکیک نکرده‏اند گاه بکلى منکر مساله شفاعت شده، آن را با توصیه و پارتى‏بازى در برابر سلاطین و حاکمان ظالم برابر مى‏دانند! و گاه مانند وهابیان آیه فوق را که مى‏گوید: لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ در قیامت از کسى شفاعت پذیرفته نمى‏شود بدون توجه به آیات دیگر دستاویز قرار داده و به کلى شفاعت را انکار کرده‏اند.
به هر حال ایرادهاى مخالفان شفاعت را در چند مطلب مى‏توان خلاصه کرد:
1- اعتقاد به شفاعت روح سعى و تلاش را تضعیف مى‏کند.
2- اعتقاد به شفاعت انعکاسى از جامعه هاى عقب مانده و فئودالیته است.
3- اعتقاد به شفاعت موجب تشویق به گناه و رها کردن مسئولیتها است.
4- اعتقاد به شفاعت یک نوع شرک و چندگانه پرستى و مخالف قرآن است!
5- اعتقاد به شفاعت مفهومش دگرگون شدن احکام خداوند و تغییر اراده و فرمان او است!
ولى بطورى که خواهیم گفت همه این ایرادها از آنجا ناشى شده که شفاعت را از نظر مفهوم قرآنى با شفاعتهاى انحرافى رائج در میان عوام مردم اشتباه کرده‏اند.
از آنجا که این مساله هم در جهت اثبات، و هم در جهت نفى، داراى اهمیت ویژه‏اى است باید بطور مشروح از مفهوم شفاعت- فلسفه شفاعت- شفاعت در عالم تکوین- شفاعت در قرآن و حدیث- شفاعت و مساله توحید و شرک در اینجا بحث کنیم تا هر گونه ابهامى در زمینه آیه فوق و سایر آیاتى که در آینده در زمینه شفاعت با آن برخورد خواهیم کرد بر طرف شود.

1- مفهوم واقعى شفاعت‏
کلمه شفاعت از ریشه شفع بمعنى (جفت) و ضم الشی‏ء الى مثله گرفته شده، و نقطه مقابل آن وتر به معنى تک و تنها است، سپس به ضمیمه شدن فرد برتر و قویترى براى کمک به فرد ضعیف‏تر اطلاق گردیده است و این لفظ در عرف و شرع به دو معنى متفاوت گفته مى ‏شود:
الف- شفاعت در لسان عامه به این گفته مى‏شود که شخص شفیع از موقعیت و شخصیت و نفوذ خود استفاده کرده و نظر شخص صاحب قدرتى را در مورد مجازات زیردستان خود عوض کند.
گاهى با استفاده از نفوذ خود یا وحشتى که از نفوذ او دارند. و زمانى با پیش کشیدن مسائل عاطفى و تحت تاثیر قرار دادن عواطف طرف.
و زمان دیگرى با تغییر دادن مبانى فکرى او، در باره گناه مجرم و استحقاق او، و مانند اینها ...
بطور خلاصه شفاعت طبق این معنى هیچگونه دگرگونى در روحیات و فکر مجرم یا متهم ایجاد نمى‏کند، تمام تاثیرها و دگرگونیها مربوط به شخصى است که شفاعت نزد او مى‏شود (دقت کنید).
این نوع شفاعت در بحثهاى مذهبى مطلقا معنى ندارد، زیرا نه خداوند اشتباهى مى‏کند که بتوان نظر او را عوض کرد، و نه عواطفى به این معنى که در انسان است دارد که بتوان آن را برانگیخت، و نه از نفوذ کسى ملاحظه مى‏کند و وحشتى دارد و نه پاداش و کیفرش بر محورى غیر از عدالت دور مى‏زند.
مفهوم دیگر شفاعت بر محور دگرگونى و تغییر موضع شفاعت شونده دور مى‏زند، یعنى شخص شفاعت شونده موجباتى فراهم مى‏سازد که از یک وضع نامطلوب و درخور کیفر بیرون آمده و به وسیله ارتباط با شفیع، خود را در وضع مطلوبى قرار دهد که شایسته و مستحق بخشودگى گردد، و همانطور که خواهیم دید ایمان به این نوع شفاعت در واقع یک مکتب عالى تربیت و وسیله اصلاح افراد گناهکار و آلوده، و بیدارى و آگاهى است، و شفاعت در منطق اسلام از نوع اخیر است.
و خواهیم دید که تمام ایرادها، خرده‏گیریها، و حمله‏ها همه متوجه تفسیر اول براى شفاعت مى‏شود، نه مفهوم دوم که یک معنى منطقى و معقول و سازنده است.
این بود تفسیر اجمالى شفاعت در دو شکل تخدیرى و سازنده.

2- شفاعت در عالم تکوین:
آنچه در مورد شفاعت به تفسیر صحیح و منطقى آن گفتیم در جهان تکوین و آفرینش (علاوه بر عالم تشریع) نیز فراوان دیده مى‏شود، نیروهاى قویتر این جهان به نیروهاى ضعیفتر ضمیمه شده و آنها را در مسیر هدفهاى سازنده پیش مى‏برند، آفتاب مى‏تابد و باران مى‏بارد و بذرها را در دل زمین آماده مى‏سازد تا استعدادهاى درونى خود را به کار گیرند، و نخستین جوانه حیات را بیرون فرستند پوست دانه‏ ها را بشکافند و از ظلمتکده خاک سر بر آورده به سوى آسمان که از آن نیرو دریافت داشته‏اند پیش بروند.
این صحنه‏ها در حقیقت یک نوع شفاعت تکوینى در رستاخیز زندگى و حیات است، و اگر با اقتباس از این الگو نوعى از شفاعت در صحنه تشریع قائل شویم راه مستقیمى را پیش گرفته‏ایم که توضیح آن را به زودى خواهیم خواند.

3- مدارک شفاعت:
اکنون به مدارک اصلى و دست اول در مورد مساله شفاعت مى‏پردازیم:
در قرآن در باره مساله شفاعت (به همین عنوان) در حدود 30 مورد بحث شده است (البته بحثها و اشارات دیگرى به این مساله بدون ذکر این عنوان نیز دیده مى‏شود).
آیاتى که در قرآن پیرامون این مساله بحث مى‏کند در حقیقت به چند دسته تقسیم مى‏شود:

گروه اول- آیاتى است که بطور مطلق شفاعت را نفى مى‏کند مانند:
أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ (بقره 254)
و مانند وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ (بقرة: 48).
در این آیات راههاى متصور براى نجات مجرمان غیر از ایمان و عمل صالح چه از طریق پرداختن عوض مادى، یا پیوند و سابقه دوستى، و یا مساله شفاعت نفى شده است. در مورد بعضى از مجرمان مى‏خوانیم:
فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِینَ (مدثر: 48): شفاعت شفاعت کنندگان به حال آنها سودى ندارد.

گروه دوم- آیاتى است که شفیع را منحصرا خدا معرفى مى‏کند مانند:
ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شَفِیعٍ (سجده: 4):
غیر از خدا ولى و شفیعى نداریم
و قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِیعاً (زمر: 44): همه شفاعتها مخصوص خدا است.

گروه سوم-
آیاتى است که شفاعت را مشروط به اذن و فرمان خدا مى‏کند مانند:
مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ (بقره: 255) چه کسى مى‏تواند جز به اذن خدا شفاعت نماید؟ و وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ (سبأ:
23): شفاعت جز براى کسانى که خدا اجازه دهد سودى ندارد.

گروه چهارم- آیاتى است که شرائطى براى شفاعت شونده بیان کرده است گاهى این شرط را رضایت و خشنودى خدا معرفى مى‏کند مانند:
وَ لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى‏ (انبیاء: 28).
طبق این آیه شفاعت شفیعان منحصرا شامل حال کسانى است که به مقام ارتضاء یعنى پذیرفته شدن در پیشگاه خداوند، رسیده‏ اند.
و گاه شرط آن را گرفتن عهد و پیمان نزد خدا معرفى می ‏کند مانند لا یَمْلِکُونَ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً. (مریم: 87) (منظور از این عهد و پیمان ایمان به خدا و پیامبران الهى است).
و زمانى صلاحیت شفاعت شدن را از بعضى از مجرمان سلب مى‏کند، مانند سلب شفاعت از ظالمان در آیه زیر: ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ: (غافر: 18).

و به این ترتیب داشتن عهد و پیمان الهى یعنى ایمان، و رسیدن به مقام خشنودى پروردگار و پرهیز از گناهانى چون ظلم و ستم، جزء شرائط حتمى شفاعت است.

4- شرائط گوناگون شفاعت.
خلاصه اینکه آیات شفاعت بخوبى نشان مى‏دهد که مساله شفاعت از نظر منطق اسلام یک موضوع بى قید و شرط نیست بلکه قیود و شرایطى، از نظر جرمى که در باره آن شفاعت مى‏شود از یک سو، شخص شفاعت شونده از سوى دیگر، و شخص شفاعت کننده از سوى سوم دارد که چهره اصلى شفاعت و فلسفه آن را روشن مى‏سازد.
مثلا گناهانى همانند ظلم و ستم بطور کلى از دایره شفاعت بیرون شمرده شده و قرآن مى‏گوید: ظالمان شفیع مطاعى ندارند! و اگر ظلم را به معنى وسیع کلمه- آن چنان که در بعضى از احادیث بعدا خواهد آمد- تفسیر کنیم شفاعت منحصر به مجرمانى خواهد بود که از کار خود نادمند و پشیمان، و در مسیر جبران و اصلاحند، و در این صورت شفاعت پشتوانه ‏اى خواهد بود براى توبه و ندامت از گناه (و اینکه بعضى تصور مى‏کنند با وجود ندامت و توبه نیازى به شفاعت نیست اشتباهى است که پاسخ آن را به زودى خواهیم داد).
از طرف دیگر طبق آیه 28 سوره انبیاء تنها کسانى مشمول بخشودگى از طریق شفاعت مى‏شوند که به مقام ارتضاء رسیده ‏اند و طبق آیه 87 مریم داراى عهد الهى هستند.
این دو عنوان همان گونه که از مفهوم لغوى آنها، و از روایاتى که در تفسیر این آیات وارد شده، استفاده مى‏شود به معنى ایمان به خدا و حساب و میزان و پاداش و کیفر و اعتراف به حسنات و سیئات نیکى اعمال نیک و بدى اعمال بد و گواهى به درستى تمام مقرراتى است که از سوى خدا نازل شده، ایمانى که در فکر و سپس در زندگى آدمى انعکاس یابد، و نشانه‏اش این است که خود را از صفت ظالمان طغیانگر که هیچ اصل مقدسى را به رسمیت نمى‏شناسند بیرون آورد و به تجدید نظر در برنامه‏هاى خود وادارد.در آیه 64 سوره نساء در مورد آمرزش گناهان در سایه شفاعت مى‏خوانیم:
وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً: در این آیه توبه و استغفار مجرمان مقدمه‏اى براى شفاعت پیامبر ص شمرده شده است.

و در آیه 98 و 99 سوره یوسف:
قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئِینَ قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ: نیز آثار ندامت و پشیمانى از گناه در تقاضاى برادران یوسف از پدر بخوبى خوانده مى‏شود.
در مورد شفاعت فرشتگان (در سوره مؤمن آیه 7) مى‏خوانیم که استغفار و شفاعت آنها تنها براى افراد با ایمان و تابعان سبیل الهى و پیروان حق است وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِیلَکَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِیمِ.

باز در اینجا این سؤال که با وجود توبه و تبعیت از سبیل الهى و گام نهادن در مسیر حق، چه نیازى به شفاعت است مطرح مى‏شود که در بحث حقیقت شفاعت از آن پاسخ خواهیم گفت.
و در مورد شفاعت کنندگان نیز این شرط را ذکر کرده که باید گواه بر حق باشند إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ (زخرف- 87).
و به این ترتیب شفاعت شونده باید یک نوع ارتباط و پیوند با شفاعت کننده بر قرار سازد، پیوندى از طریق توجه به حق و گواهى قولى و فعلى به آن، که این خود نیز عامل دیگرى براى سازندگى و بسیج نیروها در مسیر حق است.
۱۴
مهر
«مَرَجَ البَحرَینِ یَلتَقِیَان*بَنَهُمَا بَرزَخٌ لَا یَبغِیان*فَابِایِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکُذّّبان*یَخرُخُ مِنهُمَا الؤلؤ وَ اَلمَرجَان»

از همان خدایی که از این پیوند بی مانند، لؤلؤ و مرجان چون حسن و حسین پدید آورد می طلبم تا طعمی از عشق واقعی را به جویندگان عشق بچشاند... آمین
۱۲
مهر

 خواص هفت آیه پر فضیلت

 

علی (ع) گفت: رسول اکرم (ص) روزی فرمود: یا علی خواهی تو را چیزی آموزم که اگر خلق هفت آسمان و زمین جمع گردند نتوانند به تو بدی و آسیبی رسانند و هیچ کس بر تو ظفر نیابد. گفتم: بلی. فرمود: هفت آیه در قرآن است آن را این گونه بر خود بخواند و بدم. اول: از پیش رو، دوم: پشت سر، سوم: بالای سر، چهارم: به سوی پایین، پنجم: بر طرف راست، ششم: بر طرف چپ و هفتم بر تمام اعضاء. یا علی! هر کس این هفت آیه را بخواند یا با خود دارد حق سبحانه و تعالی هفتاد هزار بدی را از نامه عمل او دور کند و هفتاد هزار حور نامه عمل او نویسد و هفتادهزار قصر در بهشت برایش بنا کند و هفتاد هزار حور و قصور و غلمان  به او کرامت فرماید و هفتاد هزار حله از حریر و دیبای بهشتی به او بپوشاند چنان که صفت آنها را حق داند و دیگری نداند. یا علی! هر کس این هفت آیه را بخواند و به خود بدمد اگر نزد امراء و حکام رود البته عزیز و مکرم باشد اگر چه بر او خشم گرفته باشند، نرم گرداند. (و آن هفت آیه این است):


قُل لَنْ یُصیبَنا اِلاّ ما کَتَبَ اللهُ لَنا هُوَ مَوْلنا وَ عَلَی اللهِ فَلْیَتَوَّکَّلِ الْمُؤمِنُونَ(سوره توبه(۹)، آیه۵۱)
بگو هرگز نرسد ما را مگر آنچه را نوشت خدا بر ما، اوست صاحب اختیار ما و بر خدا توکل کنند گروندگان.


وَ اِنْ یَمْسَسْکَ اللهُ بِضُرًّ فَلا کاشِفَ لَهُ اِلاّ هُوَ وَ اِنْ یَمْسَسْکَ بِخَیْرٍ فَهُوَ عَلی کُلَّ شَیءٍ قَدیرٌ. (سوره انعام(۶)، آیه ۱۷)
و اگر برساند تو را خدای سختی پس نیست بازدارنده مر آن را مگر او و اگر برساند به تو نیکویی پس او بر هر چیزی تواناست.


وَ ما مِنْ دابَّهٍ فی الْأرْضِ اِلاّ عَلَی اللهِ ر‍ِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلُّ فی کِتابٍ مُبینٍ. (سوره هود (۱۱) آیه ۶)
و نیست هیچ جنبنده‌ای در زمین مگر بر خداست روزی او و می‌داند قرارگاهش و آرامگاهش را به جملگی در کتابی روشن است.


اَنّی تَوَکَّلْتُ عَلَی  اللهِ رَبّی وَ رَبَّکُمْ ما مِنْ دابَّهٍ اِلاّ هُوَ اخِذٌ بِناصِیَتِها اِنَّ رَبّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ. (سوره هود (۱۱) آیه ۵۶)
همانا من توکل کردم بر خدای پروردگارم و پروردگار شما نیست هیچ جنبنده‌ای مگر که اوست گیرنده موی پیشانیش را همانا پروردگار من به راه راست است.


وَ کَاَیَّنْ مِنْ دابَّهٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَها اللهُ یَرْزُقُها وَ اِیّاکُمْ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ (سوره عنکبوت (۲۹) آیه۶۰)
و چه بسیار جنبنده ه برنمی‌دارد روزی خود را، خدا روزی می‌دهد او را و شما را و او شنوای داناست.


ما یَفْتَحِ اللهُ لِلنّاسِ مِنْ رَحْمَهٍ فَلا مُمْسِکَ لَها وَ ما یُمْسِکْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ. (سوره فاطر (۳۵) آیه۲)
آنچه گشاده گرداند خدا برای مردمان از رحمت، پس نیست بازگیرنده مر آنرا و ‌آنچه را بازگیرد پس نیست فرستنده مر او را بعد از گرفتن او و اوست غالب درست کردار.


وَ لَئِنْ سَاَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمواتِ وَ الْأرْضَ لَیَقُولُنَّ اللهُ قُلْ اَفَرَاَیْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ اِنْ اَرادِنیَ اللهُ بِضُّرً هَلْ هُنَّ کاشِفاتُ ضٌرِّهِ اَوْ اَرادَنی بِرَحْمَهٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِکاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِیَ اللهُ عَلَیهِ یَتَوَکَلُّ الْمُتَوَکَلُّونَ (سوره زمر (۳۹) آیه ۳۸)


و اگر بپرسی از ایشان کی آفرید آسمان‌ها و زمین را هر آینه خواهند گفت البته خداست. بگو خبر دهید که آنچه را می‌خوانید از غیر خدا اگر خواست به من خدای ضرری را آیا ایشانند دفع کننده ضررش یا اگر خواست به من رحمت و احسانی آیا ایشانند بازدارندگان رحمتش. بگو که بس است مر خدا بر او توکل می‌کنند توکل کنندگان.

۱۲
مهر

آیا میدانید قرآنی

آیا می دانید مخصوص قرآن....

 

آیا میدانید : تعداد ۱۰۱۵۰۳۰ نقطه در قرآن بکار رفته است


آیا میدانید : تعداد ۵۰۹۸ محل وقف در قرآن وجود دارد

آیا میدانید : تعداد ۳۹۵۸۶ عدد کسره در قرآن بکار برده شده است

آیا میدانید : تعداد ۱۹۲۵۳ عددتشدید در قرآن بکار برده شده است

آیا میدانید : بهترین نوشیدنی که در قرآن ذکر شده ( شیر ) می باشد

آیا میدانید : بهترین خوردنی که در قرآن ذکر شده ( عسل ) می باشد

آیا میدانید : بزرگترین عدد در سوره صافات آیه ۱۴۷ آمده که صد هزار می باشد.

آیا میدانید : کمترین حرفی می در قرآن بکار رفته حرف ( ظاء) می باشد

 

آیا میدانید : بزرگترین سوره قرآن دارای ۲۵۵۰۰ حرف می باشد

آیا میدانید : تعداد کلمات سوره تکویر برابر با تعداد سوره های قران است

آیا میدانید : سوره اخلاص به نسب نامه خداوند معروف است

آیا میدانید : سوره حمد دوبار بر پیامبر نازل شده یکبار در مکه و یکبار در مدیه

آیا میدانید : سوره عادیات منسوب به حضرت علی (ع) است

آیا میدانید : در سوره نساء به قوانین ازدواج اشاره شده است

آیا میدانید : آیه ای که سر بریده امام حسین (ع) در شام تلاوت نمود آیه ۹ سوره کهف می باشد.

آیا میدانید : در آیه ۶ سوره مائده مراحل وضو بیان شده است

آیا میدانید : حضرت سلیمان نخستین شخصی بود که بسم الله الرحمن الرحیم نوشت.

آیا میدانید : حضرت موسی (ع) داماد حضرت شعیب (ع) بود

آیا میدانید : حضرت ادریس (ع) اولین شخصی بود که لباس دوخت و خط نوشت

آیا میدانید : پرنده ای که در دربار حضرت سلیمان (ع) خدمت می کرد (هدهد) نام داشت

آیا میدانید : به حیوانی که از طرف خدا وحی شد زنبور بود (آیه ۶۸ یوره نحل)

آیا میدانید :صحیفه سجادیه به خواهر قرآن معروف است

آیا میدانید : رودکی، ناصرخسرو و حافظ شاعرانی بودند که در نوجوانی حافظ کل قرآن بودند.

آیا میدانید : سلمان فارسی اولین شخصی بود که سوره حمد را به زبان فارسی ترجمه کرد.

آیا میدانید : استاد محمود خلیل الحصری اولین کسی بود که قرآن را به روش ترتیل خواند.

آیا میدانید : قران دارای ۱۱۴ سوره است

آیا میدانید : قران دارای ۳۰ جزء است

آیا میدانید : قران دارای ۱۲۰ حزب است

آیا میدانید : قران دارای ۶,۲۳۶ ایه (نشانه) است

آیا میدانید : قران دارای ۷۷,۷۰۱ کلمه است

آیا میدانید : قران دارای ۳۲۳,۶۷۱ حرف است

آیا میدانید : قران دارای ۹۳,۲۴۳ فتحه است

آیا میدانید : قران دارای ۳۹,۵۸۶ کسره است

آیا میدانید : قران دارای ۴,۸۰۸ ضمه است

آیا میدانید : قران دارای ۱۹,۲۵۳ تشدید است

آیا میدانید : قران دارای ۳,۲۷۲ همزه است

آیا میدانید : قران دارای ۱,۷۷۱ مد است

آیا میدانید : قران دارای ۱,۰۱۵,۰۳۰ نقطه است

آیا میدانید : قران دارای ۵,۰۹۸ وقف است

آیا میدانید : قران در ۲۳ سال بر پیامبر نازل شد

۱۲
مهر

واژه قرآنی "امثال" جمع مَثََل است و "مَثل" به معانی گوناگون زیر آمده است: مانند، شبیه، صفت، گفتاری که میان مردم شایع است و بدان مَثَل میزنند، عبرت، پند و تنبیه از حال گذشتگان.1

و دراصطلاح عبارت است از کلامی که نسبت به واقعه خاصی که اقتضای چنین کلامی را داشته گفته شده سپس در طول زمان در وقایع مشابه آن بکار رفته و شایع شده است، مَثل با این معنا در قرآن کریم یافت نمی شود.2

 

معانی مختلف "مَثل" در قرآن3

1. مانند و شبیه:

«مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً...»4
«کسانى که مکلف به تورات شدند ولى حق آن را ادا نکردند، مانند درازگوشى هستند که کتابهایى حمل مى‏کند...»

 

2. حکایت و داستان:

«وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْیَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُون »5
«و براى آنها، اصحاب قریه (انطاکیه) را مثال بزن هنگامى که فرستادگان خدا به سوى آنان آمدند.»

 

3. عبرت پذیری:

«فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلاً لِلْآخِرینَ »6
«و آنها را پیشگامان (در عذاب) و عبرتى براى دیگران قرار دادیم.»

 

4. الگو و نمونه:

الف. الگوی نیکو؛ مانند حضرت عیسی(ع):
«إنْ هُوَ إِلاَّ عَبْدٌ أَنْعَمْنا عَلَیْهِ وَ جَعَلْناهُ مَثَلاً لِبَنی‏ إِسْرائیلَ »7
«مسیح فقط بنده‏اى بود که ما نعمت به او بخشیدیم و او را نمونه و الگویى براى بنى اسرائیل قرار دادیم.»

ب. الگوی فاسد و بد؛ مانند همسران حضرت نوح و لوط (ع):
«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما...»8
«خداوند براى کسانى که کافر شده‏اند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خیانت کردند...»

 

5. صفت؛ مانند توصیف بهشت و جهنم:

«مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتی‏ وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ أُکُلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها تِلْکَ عُقْبَى الَّذینَ اتَّقَوْا وَ عُقْبَى الْکافِرینَ النَّارُ »9
«توصیف بهشتى که به پرهیزگاران وعده داده شده، (این است که) نهرهاى آب از زیر درختانش جارى است، میوه آن همیشگى، و سایه‏اش دائمى است این سرانجام کسانى است که پرهیزگارى پیشه کردند و سرانجام کافران، آتش است!»