مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

قرآن و اهل بیت (ع) نورند . نوری که انسان می تواند در پرتو آن به تعالی و تکامل برسد .
منشأ نور خداست و همه انوار عالم ، فروغ و تجلی خود را از نور خدا می گیرند .
" مشکوة " همان سرچشمه نور است که همه انوار را در بر دارد....
این وبلاگ تخصصی و پیرامون قرآن و اهل بیت ( ع ) است که به میمنت میلاد پیامبر اکرم حضرت محمد ( ص )
و صادق آل محمد ( ع ) در روز 17 ربیع الأول ایجاد گردیه است . امید است مورد علاقه و عنایت شیفتگان قرآن و عترت
واقع گردد. و الحمد لله رب العالمین

۱۹۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مقالات و گفتارها» ثبت شده است

۲۵
مهر
قرآن و بهداشت روانی
 

چکیده

واژه بهداشت و سلامتی به ویژه بهداشت روانی، همیشه انسان را در طول تاریخ به خود مشغول کرده است، تدوین برنامه های تربیتی - بهداشتی برای حفظ سلامتی و بهداشت روان نمونه ای از این اقدام بشری است و در این میان دین باوری و آموزه های قرآنی نقش بسزایی در تأمین بهداشت روانی دارند. در این مقاله، سلامت روان در قرآن و نشانه های آن و نیز رابطه قرآن و معنادرمانی و راه های درمان افسردگی از دیدگاه قرآن و نقش باوردرمانی در بهداشت روان به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار گرفته و در نهایت نیز به جلوه هایی از شفابخشی قرآن پرداخته شده است.


کلید واژه ها

بهداشت، بهداشت روانی، معنادرمانی، روان درمانی افسردگی، شفابخشی قرآن.


مقدمه

واژه ی بهداشت و سلامتی همیشه انسان را در طول تاریخ به خود مشغول کرده است. تدوین برنامه های تربیتی - بهداشتی برای حفظ سلامتی و مطالعه، جلوگیری و درمان بیماری ها نمونه ای از این اقدامات بشری است. بهداشت در یک تقسیم کلی به دونوع بهداشت جسمی و بهداشت روانی تقسیم می شود ولی آنها همپوشی های زیادی با هم دارند و بر یکدیگر تأثیر می گذارند.
بهداشت روانی از آن جهت که رابطه مستقیمی با عملکرد فردی - اجتماعی و سیستم های روانی - اجتماعی دارد، از اهمیت زیادی برخوردار است و این اهمیت باعث تدوین و اجرای برنامه های متعدد بهداشت روانی در ابعاد مختلف می شود.
برآنیم تا در این مقاله تأثیر آموزه های قرآنی بر بهداشت و سلامت روان و نیز جنبه های مختلف این تأثیر گذاری را بررسی کنیم.

۱۶
مهر

فضیلت علم بر ثروت

 

ثروت

العِلمُ خَیرٌ مِن المال، العِلمُ یَحرسُکَ، وَ اَنتَ تَحرسُ المالَ، وَ المالُ تَنقُصُه النَفَقَةَ وَ العِلمُ یَزکوا عَلَی الانفاق، وَ صَنیعُ المالِ یَزولُ بزَوالِهِ.  نهج البلاغه، حکمت 147

 

دانش، از مال دنیا بهتر است؛ زیرا دانش نگهبان توست، ولی مال را تو باید نگهبانی کنی. مال دنیا با بخشش کاسته می‌شود، ولی دانش، بر اثر بخشش، رشد و فزونی می‌یابد، و آنچه با مال دنیا ساخته و پرداخته شده و بدست آمده، با تمام شدن مال، از بین می‌رود.


امام علیه السلام، بارها در سخنان خود، دانش را با مال دنیا مقایسه فرموده، و همواره دانش را برتر و گرانبهاتر شمرده است. در این کلام ارزنده نیز، امیر مومنان علیه‌السلام، از برتری دانش نسبت به مال دنیا سخن می‌گوید، و در این مورد سه دلیل بیان می‌فرماید:

 

اول آنکه: دانش، انسان را از مشکلات زندگی و گرفتاریهای آخرت نگهداری می‌کند، و از خسارتها و زیانهایی که به سراغ اشخاص جاهل می‌روند، در امان می‌دارد - ولی مال دنیا، نه تنها نگهبان صاحب خود نیست، بلکه صاحب مال، ناچار است قسمتی از وقت و فکر و نیروی خود را به خاطر نگهداری مال، از دست بدهد، تا از تلف شدن و از بین رفتن آن جلوگیری کند.

 

دوم آنکه: صاحب مال، وقتی مقداری از مالش را به دیگری ببخشد، به مقداری که بخشش کرده است، از مال او کم می‌شود. ولی صاحب علم، هرچه از علم خود به دیگران ببخشد، یعنی هرچه علم خود را بدیگران بیاموزد، بر علم او افزوده می‌شود. چون با هر بار آموزشی که به دیگری می‌دهد، خود او نیز ورزیده‌تر می‌شود و در رشته علمی خود، مهارت و تسلط بیشتری پیدا می‌کند.

 

سوم آنکه: وقتی مال و ثروت از بین برود، تمام چیزهایی هم که به واسطه آن مال و ثروت ساخته و پرداخته شده و بدست صاحب مال آمده است، از بین خواهد رفت. مثلاً اگر کسی مقامی را به خاطر ثروت خود به دست آورده است، یا اگر به خاطر مال خود، بین عده‌ای احترام و اعتبار ظاهری پیدا کرده است، یا اگر کسانی بخاطر ثروت با او دوست شده و گردش را گرفته‌اند، همین که ثروت او به هر علتی، از بین برود، مقام و احترام و دوستان او هم از دست خواهند رفت.

در حالی که آنچه شخص عالم، به خاطر علم خود به دست می‌آورد، هیچ‌گاه از بین نخواهد رفت، زیرا علمی که باعث بدست آمدن آن چیزها شده، همیشه برای صاحب خود باقی می‌ماند.

 

تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان
۱۲
مهر

آیــــــه تطهـــــیر


بخش دوم آیه 33 سوره احزاب/33 به «آیه تطهیر» شهرت یافته است:[۱]

«انَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا ...».

این آیه با «إِنَّما» که به تصریح لغویان براى حصر است، آغاز شده و انحصار اراده الهى به آنان را بیان مى‌کند. تقدیم جار و مجرور (عنکم) بر مفعولٌ به (الرجس) و نیز اعراب نصب (أهل‌‌البیت) که مفید اختصاص است، بر این تأکید مى‌افزاید.

تعبیر «یُطهِّرکُم» در پى «لِیُذهِبَ عَنکُم ‌الرِّجسَ» تأکیدى بر طهارت و پاکیزگى به دنبال دور شدن پلیدى‌ها است و «تَطهِیرًا» که مفعول مطلق است نیز تأکیدى دیگر براى طهارت به شمار مى‌رود. «الرِجسَ» که با الف و لام جنس است، هر گونه پلیدى فکرى و عملى اعم از شرک، کفر، نفاق و جهل و گناه را دربر مى‌گیرد.[۲]

این آیه از جمله آیاتى است که مجادله‌هاى کلامى فراوانى را به همراه داشته است؛ زیرا شیعه با استناد به متن آیه و نیز روایات شأن نزول بر امامت و عصمت اهل بیت علیهم‌السلام و نیز اختصاص اهل ‌بیت به ‌خمسه طیبه استدلال ‌کرده؛[۳] در حالى‌ که بسیارى از اهل سنت چنین برداشتى را نپذیرفته و با استفاده از قبل و بعد آیه که درباره همسران پیامبر است، همسران را نیز از «أَهلَ‌البَیتِ» به شمار آورده‌اند.[۴] براى تبیین و تفسیر آیه در ابتدا باید معناى اراده الهى  (یُریدُ‌اللّهُ‌...) مشخص و در مرحله بعد، مقصود از «أَهلَ‌البَیتِ» روشن شود.

اراده الهى یا تکوینى است یعنى در پى آن، متعلق اراده الزاماً محقق مى‌شود، مانند این ‌که خداوند اراده کرد آتش بر ابراهیم علیه‌السلام سرد و بى‌ضرر شود و ‌این اراده بى‌درنگ محقق شد: «إِذَا أَرَادَ شَیئًا أَن یَقولَ لهُ کُن فَیَکون»(سوره یس/36،82) یا تشریعى است؛ یعنى اراده با وقوع مقصود ملازم نیست؛ مانند اراده و خواست خداوند در انجام واجبات و پرهیز از محرمات که ممکن است در موارد فراوانى محقق نشود.

اراده در این آیه تکوینى است نه تشریعى؛ یعنى خداوند اراده کرده که اهل بیت پیامبر از هر گونه پلیدى دور باشند و آنان را پاک و پاکیزه قرار داده است و در پى این اراده، دورى از آلودگى‌ها و صفت طهارت براى آنان تحقق یافته است؛ زیرا اراده تشریعى خداوند مبنى بر دور بودن از پلیدى‌ها و پاکیزگى انسان‌ها با انجام تکالیف به اهل بیت پیامبر اختصاص ندارد بلکه خداوند اراده کرده است همه انسان‌ها از پلیدى‌ها بر حذر و به طهارت و پاکیزگى متصف باشند؛ چنان‌ که در دستور به غسل و وضو مى‌فرماید: خداوند به این وسیله مى‌خواهد شما مسلمانان را پاک کند: «مَا یُریدُ اللّهُ لِیَجعلَ عَلیکُم مِن حَرج ولکِن یُریدُ لِیُطهِّرَکُم...».(سوره مائده/5‌،6)[۵] 


۱۲
مهر

واژه قرآنی "امثال" جمع مَثََل است و "مَثل" به معانی گوناگون زیر آمده است: مانند، شبیه، صفت، گفتاری که میان مردم شایع است و بدان مَثَل میزنند، عبرت، پند و تنبیه از حال گذشتگان.1

و دراصطلاح عبارت است از کلامی که نسبت به واقعه خاصی که اقتضای چنین کلامی را داشته گفته شده سپس در طول زمان در وقایع مشابه آن بکار رفته و شایع شده است، مَثل با این معنا در قرآن کریم یافت نمی شود.2

 

معانی مختلف "مَثل" در قرآن3

1. مانند و شبیه:

«مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً...»4
«کسانى که مکلف به تورات شدند ولى حق آن را ادا نکردند، مانند درازگوشى هستند که کتابهایى حمل مى‏کند...»

 

2. حکایت و داستان:

«وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْیَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُون »5
«و براى آنها، اصحاب قریه (انطاکیه) را مثال بزن هنگامى که فرستادگان خدا به سوى آنان آمدند.»

 

3. عبرت پذیری:

«فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلاً لِلْآخِرینَ »6
«و آنها را پیشگامان (در عذاب) و عبرتى براى دیگران قرار دادیم.»

 

4. الگو و نمونه:

الف. الگوی نیکو؛ مانند حضرت عیسی(ع):
«إنْ هُوَ إِلاَّ عَبْدٌ أَنْعَمْنا عَلَیْهِ وَ جَعَلْناهُ مَثَلاً لِبَنی‏ إِسْرائیلَ »7
«مسیح فقط بنده‏اى بود که ما نعمت به او بخشیدیم و او را نمونه و الگویى براى بنى اسرائیل قرار دادیم.»

ب. الگوی فاسد و بد؛ مانند همسران حضرت نوح و لوط (ع):
«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما...»8
«خداوند براى کسانى که کافر شده‏اند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خیانت کردند...»

 

5. صفت؛ مانند توصیف بهشت و جهنم:

«مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتی‏ وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ أُکُلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها تِلْکَ عُقْبَى الَّذینَ اتَّقَوْا وَ عُقْبَى الْکافِرینَ النَّارُ »9
«توصیف بهشتى که به پرهیزگاران وعده داده شده، (این است که) نهرهاى آب از زیر درختانش جارى است، میوه آن همیشگى، و سایه‏اش دائمى است این سرانجام کسانى است که پرهیزگارى پیشه کردند و سرانجام کافران، آتش است!»

 

۰۵
مهر

نگاهى به جایگاه ایرانیان در علم قرائت، تفسیر و حدیث




چکیده:

پیشرفت‏ها و دستاوردهاى ایرانیان در علوم قرآنى قرائت، تفسیر و حدیث بخش مهمى از عصر شکوفایى فرهنگى اسلامى را دربر گرفته است. بررسى تاریخى با تکیه بر کانون جغرافیایى علمى نشان مى‏دهد که در عصر شکوفایى فرهنگى اسلامى، حداقل دو کانون اصلىِ خراسان و رى و دو کانون فرعىِ اصفهان و فارس مهم‏ترین مراکز علوم قرآنى ایران در قرون ابتدایى اسلامى بوده‏اند.

در این میان خراسان که خود به چهار قسمتِ جغرافیایى شمالى، شرقى، غربى و مرکزى بخش‏پذیر است، در زمینه تربیت دانشمندان علوم قرآنى بر شهر رى پیشى دارد. این تحقیق با بررسى دانشمندان بزرگ ایرانى در علم حدیث، قرائت و تفسیر، ضمن نشان دادن جایگاه ایرانیان در عصر شکوفایى فرهنگى اسلامى، به معرفى کیفیت و کمیت کانون‏هاى جغرافیایى علمى ایران در قرون ابتدایى اسلامى مى‏پردازد.

مقدّمه

یکى از دستاوردهاى مهم ورود اسلام به ایران، شکستن چارچوب‏هاى طبقاتى تحمیلى بود که ساسانیان همانند سلسله‏هاى قبل به جامعه ایرانى تحمیل مى‏کردند. با از بین رفتن طبقات قانونى ساسانیان و یکسان شدن مردم در برابر فاتحان جدید، طبقات پایین‏تر به سرعت شروع کردند به تمرکز قوا در عرصه‏هایى که پیش از آن، ورود به آنها ممنوع بود.

مهم‏ترینِ این عرصه، دانش بود. هنوز سه نسل از ورود اسلام به ایران نگذشته بود که ایرانیان پایه‏هاى بسیارى از علوم قرانى مانند قرائت، حدیث، و دانش‏هاى ادبى در زبان‏هاى پارسى و عربى را پدید آوردند یا تقویت کردند. در میانه قرن دوم ایرانیان پیشتازى خود را در تمام عرصه‏هاى علوم اسلامى آغاز کردند و تا قرن پنجم هجرى این پیشتازى را به یکه‏تازى تبدیل کردند.

ایرانیان در این اعصار در بسیارى از علوم مانند حدیث، صرف، نحو، عروض، قرائت، کلام، فلسفه، منطق، پزشکى، ریاضى و تمام توابع آن، بسیارى از مهم‏ترین پیشرفت‏هاى قرون وسطى را به ثبت رساندند. به این ترتیب در عصر شکوفایى فرهنگى اسلامى رداى ارغوانى علم بیش از هر ملیتى دیگر به ایرانیان رسید.

در میان این علوم، ایرانیان در سه علم قرآنىِ قرائت، تفسیر و حدیث جایگاه ویژه‏اى دارند. تاکنون چندین کتاب و مقاله درباره دستاوردهاى ایرانیان در علوم مذکور نگارش یافته است، با این حال، در بیشتر این نوشته‏ها، به داورى درباره آثار و آراى نویسندگان و محققان علوم سه‏گانه پیش‏گفته پرداخته شده است. بنابراین، نگاهى با دقت نظر در ترتیب تاریخى و ویژگى‏هاى جغرافیایى محققان و علماى ایرانى در قرون آغازین اسلام در ایران لازم به نظر مى‏رسد.

یکى از نوآورى‏هاى موردنظر نویسندگان این مقاله بخش‏بندى جغرافیایى کانون‏هاى علمى ایران در دوره شکوفایى فرهنگى اسلام است. این دیدگاه جغرافیایى نشان مى‏دهد که مى‏توان در برخى از علوم، پیشرفت‏هاى علمى را به چند کانون ویژه مانند خراسان، رى و گاهى اصفهان و فارس تفکیک نمود. براى توضیح دلیل‏هاى پیشرفت‏هاى علمى در مناطق مى‏توان از تغییرات تاریخ سیاسى هریک از مناطق گفته شده بهره گرفت و نقش تاریخى و میزان تأثیر حکومت‏ها را در توسعه علوم گوناگون را مدنظر قرار داد.

نگارندگان در این مقاله کوشیده‏اند به این سؤال پاسخ دهند که:برترى‏هاى ایرانیان در عصر شکوفایى فرهنگى اسلام در سه شاخه قرائت، تفسیر و حدیث را چه کسانى و در کجا پدید آوردند؟مهم‏ترین فرضیه در پاسخ به این پرسش این است که: دستاوردهاى ایرانیان در علم قرائت، حدیث و تفسیر در کانون‏هاى جغرافیایى خاص صورت گرفته است.

پیشینه اجتماعى

۰۵
مهر

بهترین روش برای بهره گیری بهتر از قرآن


پرسش:  انسان چگونه می‌تواند از قرآن کریم الگو بگیرد و از آن بخوبی استفاده کند؟

جواب کوتاه:

به طور خلاصه فرمولی برای این که از این کلام الهی قرآن مجید بتوانیم به خوبی بهره مند شویم می بایست دو مؤلفه را در خصوص قرآن کریم مد نظر خود قرار دهیم :

 1- ارتباط صحیح  با قرآن کریم 2- ارتباط مستمر با قرآن مجید.


جواب تفصیلی:

ارتباط صحیح با قرآن:
ارتباط صحیح با قرآن به این معنا است که وقتی خداوند متعال به ما توفیق همنشینی و انس با آیات نورانی قرآن مجید را عنایت می فرماید، می بایست قرائت آیات نورانی این مصحف شریف را صرفاً در جهت رسیدن به ثواب آن تلاوت نکنیم. چرا که خداوند متعال این کلام نورانی را صرفاً برای بهره مند شدن انسانها از ثواب قرائت نازل نفرموده است. بلکه قرآن را برای این نازل فرموده که به واسطه ی آیات نورانیش، امراضی خطرناکی  که انسانها در دنیا به آن مبتلا می شوند، شفا پیدا کنند. این امر هم میسر نیست مگر با برقراری یک ارتباط صحیح با این آیات نورانی. ارتباط صحیح هم برای قاریان قرآن فراهم نمی شود مگر باتأمل و تفکر و دقت در آیات شفا بخش آن؛ تامل و تفکر هم به کار نمی آید، مگر به تطبیق دادن اعمال و رفتار خود بر آیات نورانی کلام الله مجید. ارتباط صحیح با قرآن کریم زمانی  میسر می شود که سعی داشته باشیم زندگی خودمان را بر مبنای آیات نورانی کلام الله مجید معنا کنیم. «وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ [قمر /17] ما قرآن را براى تذکّر آسان ساختیم آیا کسى هست که متذکّر شود؟»
«امام على علیه السلام:إنَّ اللّه سبحانَهُ لَم یَعِظْ أحَدابمِثلِ هذا القرآنِ؛[1]خداوند سبحان هیچ کس را به چیزى چون این قرآن اندرز نداده است.»

ارتباط مستمر با کلام الله مجید

یکی از ضعف های که بعضاً متدینین به آن گرفتار هستند ضعف در ارتباط بر قرارکردن با آیات نورانی کلام الله مجید می باشد گاها ماهها شاید هم سال ها از عمرهای با ارزش ما می گذرد ولی دریغ از یک ختم قرآن، دریغ از یک وقت گذاشتن برای قرآئت آیات نورانی الهی. ظاهراً دنیا و آمال و آرزو های دنیایی و مشغله های کاری و فکری این قدر اوقات ما را پر کرده است که دیگر فرصت ارتباط بر قرار کردن با آیات نورانی کلام الله مجید را نداریم؛ این هم گواه بر کم اهمیت بودن  ارتباط با آیات قرآن است و الا اگر این امر یعنی تلاوت قرآن برای ما ارزش داشت یقیناً در رفتار و کردار خود تجدید نظری انجام می دادیم.

راهکار صحیح
بهترین راه برای جبران این خسرانی که مابرای خود فراهم کردیم، در درجه اول: قدری تفکر در کردار خود داشته باشیم و  به خاطر عملکرد ضعیف و سستی که داشته ایم در عملکرد خود تجدید نظر کنیم و در مرحله دوم تنظیم یک برنامه منظم و ساده برای استفاده بهتر از اوقات عمرمان داشته باشیم، چرا که تا ما در زندگی خود  برنامه ای مرتب و منظم نداشته باشیم بسیاری از توفیقات الهی را از دست خواهیم داد «اوصیکُم بِتَقْوَی اللّه‏ وَ نَظمِ اَمْرِکُم؛[2] شما را به پرهیزکاری و نظم در کارها سفارش می‏کنم»

پاورقی:
[1].نهج البلاغة(صبحی صالح) ص254 ، خطبة 176
[2].نهج البلاغه نامه 47،ص977

۰۴
مهر
نگرش سیستمی قرآن به آموزش و پرورش




1- هدف گذاری و برنامه ریزی بر اساس ترتب و اولویت نیازها
آموزش و پرورش اولی ترین نهاد اجتماعی است که باید براساس ترتب نیازها اولویت بندی، هدف گذاری و برنامه ریزی کند. علاوه بر مسائل خانوادگی، در مسائل اجتماعی هم عدم توجه به برنامه ریزی بر اساس نیازها و اولویت بندی آنها، مشکل ساز خواهد بود. طبیعتاً برنامه ریزی باید نیازهای اولیه جامعه را تأمین کند.
آموزش و پرورش به عنوان پایگاه اول، باید در توجه به نیازها، به طور جامع برخورد کند یعنی هم به نیازهای مادی و هم به نیازهای ملکوتی توجه کند.
اولین قدم در برنامه ریزی، هدف گزاری است. هدف گزاری در حوزه نیازهای مادی، رفع حداقلِ نیازهای مادی است یعنی آموزش ها باید نوجوانان و جوانان را به این مقصد برساند، چرا که اکثریت دانش آموزان، بعد از فراغت از تحصیل، وارد بازار کار و زندگی می شوند و به دانشگاه یا حوزه نمی رسند.
کسی که وارد زندگی می شود، هم نیازهای مادی و هم نیازهای معنوی دارد. پس باید از حیث آموزشهای مادی به جائی برسد که بتواند از طریق اطلاعات فنی و تخصصی وارد بازار کار و زندگی شود و نیازهای اولیه مادی اش را فراهم سازد.
طبیعتاً تحقق این امر باید در حوزه های مختلف و براساس نیازهای اجتماعی، طراحی شود.
به طور مثال، کار و دانش یا فنی حرفه ای باید در آموزش ها به عنوان یک هدف باشد، در حالی که اکنون تقریبا برعکس است، یعنی هنوز بیشتر آموزش ها نظری و تئوریک است و درصد کمی از آنها عملی است و این به شدت نامعقول و حتی می توان گفت فاجعه است.
شما به بعضی از این کشورهای پیشرفته و صنعتی نگاه کنید:
در این کشورها براساسِ نیازها، مواد درسی را تعریف می کنند و تکنیسین تربیت می نمایند.
بسیاری از فارغ التحصیلان دبیرستانها، اصلاً دانشگاه نمی روند یعنی آموزش دبیرستانی آنها، برای تأمین نیازهای جامعه و خودِ فرد، کافی است. متأسفانه دیده می شود که به نام «دین»، با «عقل» هم درست برخورد نمی کنیم در حالیکه «دینِ بدون عقل» دین نیست. (1) و «عقل بدون دین» هم عقل نیست بلکه «نکراء» و شیطنت است. (2)
پیوند وسیع و محکمی بین «عقل و وحی» وجود دارد و اگر این ارتباط گسسته شود، جامعه دچار فاجعه می شود.
۰۲
مهر
معجزه های ریاضی و عددی در قرآن



خداوند متعال در سوره بقره آیه ی 22 می فرماید : «اگر از آنچه که بر بنده خودمان فرو فرستاده ایم در تعجب و تردید می باشید . پس (حداقل) یک سوره مشابه آن بیاورید و در این کار از هر که خواهید کمک بگیرد . و در آیه بعد از آن می فرماید : «اگر نتوانستید که هرگز هم نخواهید توانست از آتشی بترسید که برای کافران آماده شده است» .
اصولاً قرآن به حدی شیوا و روان است که هر کس حتی کمترین آشنایی با زبان عربی داشته باشد با خواندن یا شنیدن قرآن ناخودآگاه در می یابد که هیچ فرد سخنوری نمی تواند چنین بیانی داشته باشد و کلام و سخن هیچ انسانی نمی تواند باشد .
معجزه قرآن فقط به معارف عمیق عقلی و اجتماعی ، علوم غیبی و معانی شگفت انگیز و شیوایی و روانی کلام محدود نمی شود و هر روز ابعاد تازه ای از شگفتیهای قرآن کشف می شود .

۲۹
شهریور

خطبه حضرت علیّ ابن ابیطالب(علیه السّلام)

معروف به خطبه بدون الف

کفعمی در مصباح، از هشام بن سایب کلبی و او از ابی صالح روایت می کند که: روزی جمعی از اصحاب پیغمبر بحث می نمودند در اطراف این موضوع که کدام حرف است در حروف که از همه بیشتر در کلام موجود است؟ معلوم شد حرف الف از همه بیشتر است و هیچکس نمی نتواند کلامی بگوید که الف در آن نباشد.حضرت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) حضور داشتند. بدون تأمّل و فی البداهه خطبه ای فرمودند. چنانکه عقلها حیران ماند و نام این خطبه را مونقه گذاشتند؛ یعنی در حسن و نیکویی و بلاغت، شگفت آور است. فرمودند:

۲۴
شهریور
عباد الرحمن چه کسانی هستند؟


هر کس تلاشش را در این جهت قرار دهد که رفتار و کردار او دقیقاً بر اساس خواسته‌های پروردگارش باشد، از جمله بندگان صالح خدا خواهد بود.


ایمان

بندگان صالح پروردگار چه مشخصات و ویژگی هایی دارند؟ در کدام سوره از قرآن ویژگی‌های عباد صالح آمده است؟

این تعبیر در آیه 105 سوره انبیاء آمده است که بندگان صالح پروردگار سرانجام وارث زمین خواهند شد: «وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ »؛

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

اما در پاسخ به این‌که «بندگان صالح» چه ویژگی‌‌هایی دارند؟ باید گفت در نگاهی کلی، هرکس تلاشش را در این جهت قرار دهد که رفتار و کردار او دقیقاً بر اساس خواسته‌‌های پروردگارش باشد، از جمله این بندگان صالح خواهد بود.

در همین راستا قرآن کریم در آیاتی به برخی از ویژگی‌‌های آنان اشاره کرده است:

1. «یُۆْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَأُوْلَـئِکَ مِنَ الصَّالِحِینَ »؛ (آل عمران، 114)

به خدا و روز قیامت ایمان دارند و به کار پسندیده فرمان مى‏دهند و از کار ناپسند بازمى‏دارند و در کارهاى نیک شتاب مى‏کنند، و آنان از شایستگانند.