در این نوشتار به دنبال واکاوی شاخص های قرآنی زن مسلمان هستیم، شاخص های قرآنی که کرامت الهی زن را غنای دو چندان می بخشد و سعادت دو سرا را برای وی به ارمغان می آورد.
نکات کلیدی جزء اول قرآن کریم
سنت حسنه ختم حداقل یک جزء از قرآن کریم در ماه رمضان، ماه نزول قرآن (1) و بهار آن (2)، فرصت مناسبی است تا در کنار این انس لفظی، در معنا و مفهوم آن نیز بیندیشیم و در این فرصت پیش آمده، جان را به نور معارف بی بدیلش جلا بخشیم. به این امید که این مقدمات ما را به آن سرانجام نیک که عمل به قرآن و رسیدن به یک جامعه شکوهمند قرآنی است نزدیک کند.
ابو هریره روایت کرده است که پیامبر اکرم درباره آیه 28 سوره زخرف « و جعلها کلمة باقیة فی عقبه »؛ (خداوند توحید فطری را در میان فرزندان ابراهیم قرار داد ) فرمود:
یعنی خداوند امامت را در نسل حسین علیه السلام قرار داد. 9 تن از امامان شیعه از نسل او هستند و مهدی این امت نیز از آنهاست.»
آن گاه فرمود:« اگر مردی بین رکن و مقام بایستد (و به عبادت خدا مشغول شود) اما با بغض اهل بیت من در دل، از دنیا برود، داخل جهنم خواهد شد.»
در روایتی دیگر از امام باقر علیه السلام آمده است که:« معنای آیه این است که امامت در نسل حسین علیه السلام است و از فرزندی به فرزند دیگر منتقل می شود و به برادر یا عمو منتقل نمیشود.»
امام صادق علیه السلام نیز درباره آیه های 8 و 9 سوره تکویر ( و اذا الموعودة سئلت. بای ذنب قتلت)؛ (و آن هنگام که از دختر زنده در گور نهاده سؤال شود که به کدام گناه کشته شده است؟) فرمود:« این آیه درباره امام حسین علیه السلام نازل شده است.»
منابع:
بحارالانوار، ج 36، ص 315، حدیث 160 - کفایة الدثر، ص 12.
بحارالانوار، ج 25، ص 253، حدیث 12 ـ کمال الدین، ص 231.
قرآن در قیامت چگونه شفاعت می کند؟
کلمة شفاعت در لغت به معنای جفت شدن و کنار هم قرار گرفتن دو چیز است.[1]
در اصطلاح کلامی نیز شفاعت به معنای وساطت اولیا و برگزیدگان الهی، برای رساندن بندگان به فیض رحمت و مغفرت الهی و دستگیری و نجات آنان است.[2]
شهید مطهری می گوید: شفاعت اقسامی دارد که برخی از آنها نادرست و ظالمانه است و در دستگاه الهی وجود ندارد ولی برخی، صحیح و عادلانه است و وجود دارد. نوع نادرست شفاعت که به دلایل عقلی و نقلی مردود شناخته شده است این است که گناهکار بتواند وسیله ای برانگیزد و به توسط آن از نفوذ حکم الهی جلوگیری کند، درست همان طوری که در پارتی بازی های اجتماعات منحطّ بشری تحقق دارد.
اما شفاعت صحیح که تأیید کنندة قانون و حافظ نظام است و آیات و روایات زیادی از طریق شیعه و سنی وجود آن را اثبات می کند بر دو گونه است:
1. شفاعت «رهبری» یا شفاعت «عمل».
2. شفاعت «مغفرت» یا شفاعت «فضل».
با نظر و نگاهی به آیات و روایات به روشنی در مییابیم که شرع مقدس اسلام در فردیترین دستورات خود اجتماعی است و ارتباطات انسانی و اجتماعی را جزء اصلیترین آموزههای خود قرار داده است. اگر بگوییم قرآن مجید آئیننامه ارتباطات است امری بدیهی را تأیید نمودهایم. رعایت حقوق شهروندی، نحوه ارتباط با والدین، همسایگان، خویشان، دوستان و محترم شمردن حریم بین محرم و نامحرم، آئین و آداب معاشرت، تعاون و مردمداری، صله رحم، رسیدگی به امور محرومان و مستمندان، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، خمس، زکات، نماز و ... از اصلیترین مأموریتها و عبادتهای فردی و اجتماعی مسلمانان به شمار میآیند. با اندکی تأمل پی خواهیم برد که در تمامی آن عبادات، ارتباطات انسانی، اجتماعی بودن و مسئولیتهای جمعی موج میزند.
ادب را از قرآن بیاموزیم
استاد احمد عابدی در مبحثی تحت عنوان ادب قرآنی به مجموعه نکات مهمی در ارتباط با اخلاق قرآنی اشاره کرده است. متن کامل این نکات به شرح ذیل است:
این حدیث را ذکر کرده بودیم که قرآن ادبستان خداست؛ “القرآن مأدُبَهُ الله”.
یکی از بحثهای اخلاقی قرآن، ادب قرآن است. یک وقت میگوییم آداب تلاوت، آداب نگارش؛ این یک بحث است، یک وقت میگوییم ادب قرآن. ادب قرآن در محاوره و گفتوگو با مردم چگونه است؟ قرآن با مخالفین خودش چگونه حرف میزند؟ ادب را یاد بگیریم.
قرآن میفرماید: «انّا او ایّاکم لعلی هدیً او فی ضلالٍ مبین» یا ما، یا شما، یا بر هدایت، یا بر ضلالت. خوب! چرا اینگونه میفرماید؟ قرآن حتی وقتی با مشرکین هم مواجه میشود، ادبش اینگونه است. همین طوری صریحاً نمیگوید آن شخص در ضلالت است، آن شخص در کفر به سر میبرد. ادب قرآن این است که “انّا او ایّاکم… .” قرآن خیلی ادب را رعایت میکند.
اینکه قرآن میفرماید: «ولا تسبّوا الذین یدعون من دون الله فیسبوّا الله عدواً بغیر علم؛ به خدای مشرکین هم اهانت نکنید، آنها هم برمی گردند به خدای شما اهانت میکنند.» این ادب قرآن است.
پرهیز از بیان فساد اخلاقی دشمن
ببینید علمای خودمان، ادبشان ادب قرآنی بوده است. ما طلبهها هم باید اینگونه باشیم. فکر نمیکنم احدی به اندازه امام(ره) با شاه مخالف بود. با شاه دشمن بود، به حق هم بود، دشمنی شخصی نبود، واقعاً درد دین داشت. امام از همه ما بهتر شاه و خانوادهاش را میشناخت. یک بار در عمرش دیدید، یک کلمه درباره فساد خانوادگی شاه حرف بزند؟
اشرف پهلوی، خواهر شاه، کثیفترین آدم بوده و معروف است که چه آدم خبیثی بوده است. یک بار شد که امام حتی اشاره وار چیزی در این باره بگوید.
این ادب قرآن است. امام هم میدانست، ولی این زشت است که آدم بیاید درباره خانواده کسی حرف بزند، درباره زن و بچه کسی حرف بزند؛ هر چند که آدم خرابی باشد. امام هر وقت به شاه چیزی میگفت، میگفت ظالم و ستمگر است، شاه جنایت میکند، کشور را به آمریکا فرخته؛ آیا میگفت فساد اخلاقی هم دارد؟
گاهی تلویزیون تصویری از امام را نشان میدهد که روی تخت بیمارستان کتاب میخواند؛ این کتاب، کتابی است که فساد اخلاقی شاه در آن است، آیا یک بار شد امام از این حرفها بزند؟
متأسفانه ما اخلاق قرآنی را رعایت نمیکنیم؛ هر وقت با کسی دعوا داریم، اول میرویم سراغ ناموس طرف یا سراغ لغزشهای اخلاقیاش.
قرآن کتاب ادب است. چقدر ما در تاریخ خواندیم که هند جگرخوار، همسر ابوسفیان، مادر معاویه چه کاره بوده است. این همه آیات در قرآن، درباره ابوسفیان نازل شده، شاید ۱۰۰ آیه درباره ابوسفیان است؛ ولی یکبار خدا درباره زن ابوسفیان چیزی گفته؟ چه کاره بود و پرچم داشت؟ ولی ادب قرآن این است که به این چیزها نپردازد و زشت است.
اگر یکجا درباره زن ابولهب میفرماید، سراغ مسایل جنسی و اخلاقی نمیرود؛ میفرماید: «و امْرَاَتُه حمّاله الحطب؛ هیزم برای آتش میآورد».
بنا بر این یک نکته اخلاق قرآن این است که به مسائل جنسی و فحشاء مردم کار نداشته باشیم؛ حتی اگر از کثیفترین مردم باشد؛ خیلی مواقع این مسائل قبح گناه را میریزند؛
خیلی مواقع اشاعه فحشا است و خیلی موارد باعث ترویج گناهان در بین جوانان میشود. در گفتارمان به قرآن اقتدا کنیم.