خدایا !
تو خود مَرا در پی خویش کشاندی
و در راه سُتوار و هموارت راندی
و به روزهام فرا خواندی
تو خود مرا گفتی که از بام تا شام، خوراک و نوشاک واگذارم
و چشم و گوش و زبان خویش پاس دارم
امروز آغازین روزی است که از سحرگاهان نقرهای
به صف روزهداران پیوستهام
دهان از هر خوردی بَربستهام
و در پیِ پیمان تو نشستهام
پس بار الها !
روزهام را آنسان بگردان که بر روزهدارانِ راستین میپسندی
و مرا آن گونه به ریسمان سُتوارِ خویش بر بَند که
دوستان خاص خود بِدان میبندی
روز آفرینا !
شب همه شب، روزنههایی فراخ میگشایی
و بندگانِ از بند رهیدهات را
که به کرانههای امن دریای رحمت تو رسیدهاند، میستایی
روزهی روزانه را براتِ پذیرش نیایشهای شبانه میخواهی
و با راز و نیازی هر چند کوتَه، از بار جانکاهِ گناهِ بندگانت میکاهی
آنان که در تاریکای شامگاهان دست نیاز به سوی تو دراز میکنند
و نامهای زیبای تو را با آهنگی دلانگیز آواز میکنند
پاسخی زوتَر میستانند
و توسن تازانِ خویش خوشتر میرانند
بار پروردگارا !
بیداری سحرگَهان مرا بپذیر
و مرا نیز در شمار بندگان شبزندهدارت دست بگیر
جانبخشا !
روزه را جانمایهی بیداری جانِ شیفتهی ما نهادهای
و با ناخوردن و ناشامیدن، ما را فَرافرشته گرداندهای
ما غفلتیان اما، آنسان در خواب سنگین آسان فرو شدهایم
که گوییا مردهایم و گمشدهایم
جز با سیلیهای پیاپی تو که
خود نوازشگرِ رخسار ما است
از رؤیای دیرین خویش به در نمیآییم
و جز با بیدارباشهای پیوستهات که
هوشبخشِ اندامهای رنجور و تبدارِ ما است
خواب نوشین وا نمینهیم
تنها این تویی که ما را بیدار مینُمایی
و سنگینی خواب از دیدگان خستهی ما میرُبایی
کردگارا !
در نخستین روز ماه رمضان
ما را از خوابی که غفلتزدگان را فرا گیرد، وا رَهان
خدایا !
در بیآبانِ گنه سرگشتهایم،
فرمان تو نادیده
و دستور تو ناشنیده
رخشِ خویش خوانده
و به این سو و آن سو راندهایم
نه چشم از ناپسند بستهایم
نه از بندِ نیرنگهای رنگرنگ رستهایم
اینک به این خوشیم که اذانِ رمضان در آذانِ ما نشسته
و گلهای رحمت رُسته
امید به این بستهایم که
در نخستین روز سپیدِ این ماه نورانی، عهد خویش از سر گیریم
و پیمانِ خویش بپاییم تا بمیریم
مهربانا !
که همهی جهان و جهانیان بر سفرهی رحمتِ بیمنت تو نشستهاند
و دل به بخشایشِ سربهسر جانبخشِ تو بستهاند
از کَردهای ناپسندِ من درگذر
و مرا در حلقهی یاران در آور
آمرزگارا !
که همهی ناخوشکرداران امید آمرزش از تنها تو دارند
و توبهپذیریِ تو را چشمانتظارند
نافرمانیهای فراوانی را که از من فرمانگریز دیدهای فرو پوشان
و مرا در حسرت مَنشان