حیوانات و حشرات در قرآن
در قرآن کریم نام حدود 35 حیوان آمده است. پرندگان و حشراتی که در قرآن از آنها نام برده شده، عبارتند از:
سلوى = بلدرچین (بقره،57)، بَعوض = پشه (بقره،26)، ذباب = مگس (حجّ،73)، نحل = زنبور عسل (نحل،68)، عنکبوت (عنکبوت،41)، جراد = ملخ (اعراف، 133)، هدهد = شانه به سر (نمل،27)، غراب = کلاغ (مائده، 31)، ابابیل = احتمالا پرستو (فیل،3)، نمل = مورچه (نمل، 18)، فراش = پروانه (قارعه،4)، قُمَّل = شپش (اعراف،133)
علاوه بر موارد فوق، نام حیوانات دیگری نیز در قرآن وجود دارد، چون:
قرده = میمون (بقره،65)، بغال = استر (نحل،16)، غنم، نعجه، ضأن و معز = گوسفند (انعام ،143 ـ 146؛ ص، 23 ـ 24)، ذئب = گرگ (یوسف،15)، بعیر و جَمَل = شتر (یوسف،65 ؛ اعراف،40؛ ...)، قَسْوَرَة = شیر (مدثّر،51)، خَیْل و جیاد (جمع جواد) و صافنات (جمع صافنه) = اسب (نحل،8 ؛ ص،51)، بقر = گاو (بقره،70)، عِجْل = گوساله (هود،69)، حیّه = مار (طه،20)، ثُعبان = اژدها (اعراف، 107)، حمار و حمیر = اُلاغ (نحل،8 ؛ بقره،259؛ ...)، خنزیر = خوک (بقره،173)، کَلْب = سگ (اعراف،176)، ، نون و حوت = ماهى (انبیاء،87 ؛ کهف،63)، ضفادع = قورباغه (اعراف،133)، فیل (فیل، 105)؛ همچنین مىتوان از بحیره، سائبه، حام و وصیله (مائده،103) به عنوان نام هایى براى اصنافى از شتر و گوسفند که در میان عرب جاهلى رایج بوده است نام برد.
در ادامه نام حشراتی را که در قرآن ذکر شده است بیان می کنیم که بخشی از آنها در فراز اول متن نام برده شده است :
حشرات نام برده شده در قرآن کریم
1- موریانه (دابة الارض)
نام این حشره یک بار در قرآن، و آن هم در سورۀ سبأ ذکر شده است.
خداوند سبحان می فرماید: ( فَلَمَّا قَضَیْنَا عَلَیْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْکُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ مَا لَبِثُوا فِی الْعَذَابِ الْمُهِینِ ) {سبأ : 14}.
زمانی که بر سلیمان ( که سمبل قدرت و عظمت بود ) مرگ مقرّر داشتیم ، جنّیان را از مرگ او نیاگاهانید مگر موریانههائی که ( مدّتها بود به عصای سلیمان رخنه کرده بودند و ) عصای وی را میخوردند . هنگامی که سلیمان ( که در میان جنّیان بر عصای خود تکیه زده بود و کارهای ایشان را میپائید ) فرو افتاد ، فهمیدند که اگر آنان از غیب مطّلع میبودند ، در عذاب خوار کننده ( بیگاری و اسارت ) باقی نمیماندند ( و راه خود را در پیش میگرفتند ) .
2- مورچه (النمل)
نام این حشره سه بار به شکل متوالی، در یک آیه و در یک سوره ذکر شده است، آن سوره نیز سورۀ نمل می باشد، که به اسم این حشره نامیده شده است.
خداوند در سوره نمل، آیه 18 چنین می فرماید:
(حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ) .
( آن گاه حرکت کردند ) تا رسیدند به درّه مورچگان ، مورچهای گفت : ای مورچگان ! به لانههای خود بروید ، تا سلیمان و لشکریانش بدون این که متوجّه باشند شما را پایمال نکنند .
3- زنبور عسل (النحل)
یک سوره از قرآن به نام این حشره نام گذاری شده است.
فقط یک بار نام زنبور عسل (النحل) در قرآن ذکر شده، و آن هم در خود سوره نحل می باشد.
در آیۀ 68 سورۀ نحل خداوند می فرماید:
(وَأَوْحَى رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا یَعْرِشُونَ) .
پروردگارت به زنبوران عسل ( راه زندگی و طرز معیشت را ) الهام کرد ( و بدان گونه که تنها خود میداند به دلشان انداخت ) که از کوهها و درختها و داربستهائی که مردمان میسازند ، خانههائی برگزینید .
4- شپش (القمل)
یک بار در قرآن ذکر شده است، و آن هم در سورۀ اعراف، خداوند خداوند متعال فرموده است :
(فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آَیَاتٍ مُفَصَّلَاتٍ فَاسْتَکْبَرُوا وَکَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِینَ) {اعراف:133} .
پس ( هر زمان به مصیبت و نکبتی دچارشان کردیم و از جمله : ) سیل ، ملخ ، شته ، قورباغه ، و خون بر آنان فرستادیم که هر یک معجزه جداگانه و روشنی بود ( بر صدق موسی ؛ و او پیشاپیش درباره هر یک جداگانه و مفصّل سخن گفته بود و وقوع هریک را خبر داده بود ) امّا آنان تکبّر ورزیدند ( و خویشتن را بالاتر از آن دیدند که حق را بپذیرند ) چرا که انسانهای گناهکاری بودند .
5- پروانه (الفراش)
نام این حشره فقط یک بار در قرآن، در سورۀ قارعه ذکر شده است :
(یَوْمَ یَکُونُ النَّاسُ کَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ) {قارعه:4}.
روزی است که مردمان ، همچو پروانگانِ پراکنده ( در اینجا و آنجا حیران و سرگردان ) میگردند .
6- عنکبوت
نام این حشره دو بار در قرآن کریم به شکل متوالی در یک آیه آمده است.
یک سوره از قرآن به نام این حشره نام گذاری شده است. (سورۀ عنکبوت).
خداوند در آیه 41 سورۀ عنکبوت می فرماید: (مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ) .
کار کسانی که جز خدا ، ( اشخاص و اصنام و اشیائی را به دوستی برگرفتهاند ، و از میان آفریدگان ، برای خود ) سرپرستانی برگزیدهاند ، همچون کار عنکبوت است که ( برای حفظ خود از تارهای ناچیز ) خانهای برگزیده است ( بدون دیوار و سقف و در و پیکری که وی را از گزند باد و باران و حوادث دیگر در امان دارد ) . بیگمان سستترین خانهها خانه و کاشانه عنکبوت است ، اگر ( آنان از سستی معبودها و پایگاههائی که غیر از خدا برگزیدهاند باخبر بودند ، به خوبی ) میدانستند ( که در اصل بر تار عنکبوت تکیه زدهاند ) .
7- مگـس (الذباب)
نام این حشره دو بار به شکل متوالی در یک آیه از قرآن آمده است.
نام سورۀ که اسم مگس در آن آمده است، سورۀ حج می باشد.
خدای سبحان در آیۀ 73 سورۀ حج می فرماید: (یَا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ یَسْلُبْهُمُ الذّبَابُ شَیْئًا لَا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ) .
ای مردم ! مثلی زده شده است ( با دقّت ) بدان گوش فرا دهید . آن کسانی را که بغیر از خدا به کمک میخوانید و پرستش مینمائید ، هرگز نمیتوانند مگسی را بیافرینند ، اگر هم همگان ( برای آفرینش آن ) دست به دست یکدیگر دهند . حتی اگر هم مگس چیزی را از آنان بستاند و برگیرد ، نمیتوانند آن را از او بازپس گیرند و برهانند . هم طالب ( که مگس ناچیز است ) و هم مطلوب ( که بتان سنگی و یا معبودان دروغینند ) درمانده و ناتوانند .
8- ملــخ (الجراد)
نام این حشره دو بار در قرآن، و در دو سورۀ اعراف و قمر، ذکر شده است.
خداوند در سورۀ اعراف آیۀ 133 می فرماید:
(فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آَیَاتٍ مُفَصَّلَاتٍ فَاسْتَکْبَرُوا وَکَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِینَ).
پس بر آنها طوفان و ملخ و شپشک و وزغ و خون (خون شدن آب) آن نشانههای آشکار (قهر و غضب) را فرستادیم، باز طریق کبر و گردنکشی پیش گرفتند و قومی گناهکار بودند.
و در سوره قمر آیه 7:
(خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ کَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُنْتَشِرٌ) .
با چشمانی فروهشته و به زیر انداخته ( از شرمساری و خواری ) از گورها بیرون میآیند ( و به هر سو میروند و میدوند ) انگار آنان ملخهای پراکندهاند ( که در دستهها و گروههای نامنظم و بیهدف ، راهی اینجا و آنجا میشوند ) .
9- پـشه (البعوض)
این حشره یک بار در قرآن، در سورۀ بقره ذکر شده است.
(إِنَّ اللَّهَ لَا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِینَ آَمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا یُضِلُّ بِهِ کَثِیرًا وَیَهْدِی بِهِ کَثِیرًا وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِینَ) {بقره:26}.
خداوند شرم ندارد از این که مثال بزند به ( کوچکترین موجودات ) ، پشّهای یا کمتر از آن . کسانی که اهل ایمانند میدانند ( هدف از این تمثیل چیست و ) این صحیح و درست است و از جانب خدایشان میباشد . و امّا کسانی که راه کفر و انکار را برگزیدهاند ، میگویند : خواست خدا از این مثل چیست ؟ ( باید بدانند ) خدا با بیان این نوع مثل ، بسیاری را سرگردان و ویلان میسازد ، و بسی را ( به سوی حق ) راهنمائی مینماید . و امّا خدا جز کجروان و منحرفان را با آن گمراه و حیران نمیگرداند .