مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

قرآن و اهل بیت (ع) نورند . نوری که انسان می تواند در پرتو آن به تعالی و تکامل برسد .
منشأ نور خداست و همه انوار عالم ، فروغ و تجلی خود را از نور خدا می گیرند .
" مشکوة " همان سرچشمه نور است که همه انوار را در بر دارد....
این وبلاگ تخصصی و پیرامون قرآن و اهل بیت ( ع ) است که به میمنت میلاد پیامبر اکرم حضرت محمد ( ص )
و صادق آل محمد ( ع ) در روز 17 ربیع الأول ایجاد گردیه است . امید است مورد علاقه و عنایت شیفتگان قرآن و عترت
واقع گردد. و الحمد لله رب العالمین

قرآن در کلام امام علی (ع)

پنجشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۳۷ ب.ظ

قرآن در نهج البلاغه

1. اخبار موجود در قرآن

ألا ان فیه علم ما یاتى، و الحدیث عن الماضى، و دواء دائکم، و نظم ما بینکم.
آگاه باشید! در این کتاب الهى است علم هر آنچه که خواهد آمد و سخن هر آنچه که گذشته است و دواى درد شما و نظم آنچه که در میان شما باید باشد.1

2. شفاعت قرآن

من شَفَع له القرآن یوم القیامة شُفّع فیه، و من مَحَل به القرآن یوم القیامة صُدّق علیه.
کسى را که قرآن در قیامت شفاعت کند، شفاعتش قبول شود و کسى که قرآن از او شکایت نماید، شکایتش پذیرفته مى شود.2

3. نورى تابناک

أنزل علیه الکتاب نورا لا تطفا مصابیحه و سراجا لا یخبو توقّده، و بحرا لا یدرک قعره، و منهاجا لا یضل نهجه، و شعاعا لا یظلم ضوءه، و فرقانا لا یخمد برهانه، و تبیانا لا تهدم أرکانه، و شفاء لا تخشى أسقامه، و عزا لا تهزم أنصاره، و حقا لا تخذل أعوانه.
خداوند قرآن را بر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرو فرستاد، در حالى که نورى است که قندیل هاى آن خاموش نمى شود و چراغى است که افروختن آن فرو نمى نشیند و دریایى است که ژرفاى آن پیدا نمى شود و راهى است که رفتن در آن گمراهى ندارد و شعاعى تابان است که روشنى آن پایان ندارد و جدا کننده حق و باطل است که دلیل و برهانش سست نمى گردد و بنایى است که پایه هاى آن ویران نمى شود و شفابخشى است که با وجود آن بیمارى ها موجب ترس و بیم نمى شود و ارجمندى است که یارانش ‍شکست نمى خورند و حقى است که مددکاران آن مغلوب نمى شود.  3

4. هدایت به طریقه اى محکم

أیها الناس! انه من استنصح الله وُفّق، و من اتخذ قوله دلیلا هُدى للتى هى أقوم.
اى مردم! کسى که از خدا پند و خیر خویش را مسألت نماید، موفق گردد و هر کس که کلام خدا را براى خود راهنما اتخاذ کند به آن طریقه اى که محکم تر و راست تر است هدایت شود.4

5. تکامل دین در قرآن

أنزل علیک الکتاب تبیانا لکل شىء و عمّر فیکم نبیه ازمانا، حتى أکمل له و لکم فیما أنزل من کتابه دینه الذى رضى لنفسه.
خداوند قرآن را که در آن هر چیزى توضیح داده شده است براى شما فرو فرستاده و پیامبرش را مدتى در میان شما زنده نگه داشت تا دین خویش را که در کتابش آورده است و مورد پسند و خشنودى اوست براى او و شما کامل کرد.5

6. بر طرف کننده تاریکى

لا تُکشف الظلمات الا به.
تاریکى هاى نادانى و جهل جز به وسیله آن (قرآن) رفع نشود.6

7. شفیعى مقبول

اعلموا انه (القرآن) شافع مشفّع، و قائل مصدّق.
آگاه باشید! قرآن شفاعت کننده اى است که شفاعتش پذیرفته و گوینده اى است که سخنش تصدیق شود.7

8. وسیله راه یابى

ان لکم عَلَماً فاهتدوا بعلمکم.
حتمى است که براى شما نشانه اى است با آن نشانه هدایت شوید!8

9. بهار دل

ان الله سبحانه لم یعظ أحدا بمثل هذا القرآن فانه حبل الله المتین، و سببه الامین، و فیه ربیع القلب، و ینابیع العلم، و ما للقلب جلاء غیره.
خداى سبحان هیچ کس را به چیزى چون قرآن اندرز نداده است، زیرا آن ریسمان استوار خداست و واسطه امین و درستکار اوست. در قرآن بهار دل است و چشمه هاى دانش و براى دل جز آن صیقلى وجود ندارد.9

10. ریسمان محکم الهى

علیکم بکتاب الله، فانه الحبل المتین، و النور المبین، و الشفاء النافع، و الرىّ الناقع، و العصمة للمتمسک، و النجاة للمتعلق.
تمسک کنید به کتاب خداوندى؛ زیرا این کتاب طنابى است محکم و نورى است آشکار و شفایى است سودمند و سیراب کننده اى است برطرف کننده تشنگى و نجات براى کسى است که به آن در آویزد.10

11. همنشینى با قرآن

ما جالس هذا القرآن احدٌ الا قام عنه بزیادة او نقصان؛ زیادة فى هُدى، أو نقصان من عَمى.
هیچ کس با قرآن همنشین نشد مگر این که زیادت یا نقصانى نصیب او ساخت؛ زیاد کردن در هدایت و کاستن از نابینایى.11

12. چنگ به ریسمان خداوندى

کتب علیه السلام الى الحارث الهمدانى: تمسّک بحبل القرآن و استنصحه، و أحلّ حلاله، و حرّم حرامه.
امام علیه السلام در نامه اى به حارث همدانى نوشته است: به ریسمان قرآن چنگ بزن و از آن پند بگیر، حلالش را حلال شمر و حرامش را حرام.12

13. عمل به قرآن

الله الله فى القرآن، لا یسبقکم بالعمل به غیرکم.
شما را به خدا، درباره قرآن! مبادا دیگران در عمل به آن بر شما پیشی گیرند.13

14. حکم زندگانى

فى القرآن نباء ما قبلکم، و خبر ما بعدکم، و حکم ما بینکم.
در قرآن است آنچه سرگذشت پیشینیان بوده و اخبار و حوادث آیندگان خواهد بود و بیان حکم میان شما در زندگانى است.14

15. در خواست از خدا

فاسألوا الله به، و توجهوا الیه بحبه، و لا تسألوا به خلقه.
از خدا به وسیله قرآن مسألت نمایید و متوجه باشید به خدا با محبت قرآن، و به وسیله قرآن از مردم چیزى نخواهید.15

16. بهترین گفته ها

تعلموا القرآن فانه احسن الحدیث، و تفقهوا فیه فانه ربیع القلوب، و استشفوا بنوره فانه شفاء الصدور و أحسنوا تلاوته فانه انفع القصص، و ان العالم العامل بغیر علمه کالجاهل الحائر الذى لا یستفیق من جهله، بل الحجة علیه أعظم، و الحسرة له الزم، و هو عند الله ألوَم.
قرآن را بیاموزید که بهترین گفته هاست و در آن تفقه کنید که آن بهار (و نشاط بخش) قلب هاست، از روشنایى آن شفا بجویید که شفابخش بیمارى سینه هاست، آن را به خوبى تلاوت کنید که سود بخش ترین داستان هاست، و دانشمندى که به غیر علمش عمل کند، چون نادان سرگردانى است که از جهالت به هوش نمى آید؛ بلکه حجت و دلیل بر او عظیم تر و حسرت و افسوس بر او ثابت تر و سرزنش او در پیشگاه خداوند بیشتر است.16

17. وجوه قرآن

لعبد الله بن العباس لما بعثه للاحتجاج على الخوارج: لا تخاصمهم بالقرآن، فان القرآن حمّال ذو وجوه، تقول و یقولون، و لکن حاججهم بالسنة فانهم لن یجدوا عنها محیصا.
امام علیه السلام در سفارش خود به عبدالله بن عباس هنگامى که وى را براى صحبت با خوارج مى فرستاد چنین مى فرمود: از روى قرآن با آنان صحبت مکن؛ زیرا قرآن داراى معناهاى مختلفى است، تو یک معنى را مى گویى و آن ها معنایى دیگر را، تو با روایت با آن ها بحث کن که راه فرارى نخواهند یافت.17

18. کتاب هدایت

القرآن امر زاجر، و صامت ناطق، حجة الله على خلقه. أخذ علیه میثاقه، و ارتهن علیهم انفسهم. أتم نوره، و أکمل به دینه.
قرآن امر کننده به کار نیک و باز دارنده از زشتى ها است، خاموشى گویاست، حجت خدا بر خلق اوست، از آنان نسبت به قرآن پیمان گرفت و وجود باطنى آنان را در گرو این قرآن نهاد، نور آن را تمام و دین خویش را به وسیله آن کامل فرمود.18

19. اى کاش غافلان بیدار مى شدند!

قد دارستکم الکتاب، و فاتحتکم الحجاج، و عرفتکم ما أنکرتم، و سوغتکم ما محجتم، لوکان الاعمى یلحظ، أو النائم یستیقظ!
من قرآن را به شما آموختم و باب دلایل و براهین را به روى شما گشودم و آنچه را نمى شناختید، به شما شناساندم و آنچه را که از دهان به بیرون پرت مى کردید، به مذاق شما گوارا ساختم. اى کاش که نابینا، بینا مى گشت، یا خفته بیدار مى شد.19

20. هادى بدون گمراهى

واعلموا أن هذا القرآن هو الناصح الذى لا یغشّ، و الهادى الذى لایضل و المحدث الذى لا یکذب.
بدانید که این قرآن خیر خواهى است که خیانت نمى کند، هدایت کننده اى است که گمراه نمى سازد، و گوینده ای است که دروغ نمى گوید.20

21. دواى دردها

استشفوه من أدوائکم، و استعینوا به على لأوائکم فان فیه شفاء من أکبر الداء و هو الکفر و النفاق و الغى و الضلال.
براى دردهایتان از قرآن شفا طلب کنید و براى مشکلاتتان از آن کمک بگیرید؛ زیرا در قرآن شفاى بزرگ ترین دردهاست، درد کفر، نفاق و گمراهى.21

22. شافع پذیرفته شده

اعلموا! أنه شافع مشفّع و قائل مصدّق، و أنه من شفع له القرآن یوم القیامه شفّع فیه، و من محل به القرآن یوم القیامة صدّق علیه.
بدانید! قرآن شفاعت کننده اى است که شفاعتش پذیرفته شده، گوینده اى است تصدیق شده، کسى را که قرآن در قیامت شفاعت کند، پذیرفته است و هر کس را که قرآن از او بدگویى کند، گواهى اش بر ضد او قبول است.22

23. ثروت در پناه قرآن

وَ اعلَمُوا أَنَّه لَیسَ عَلى أَحدٍ بَعدَ القرآن مِن فَاقةٍ وَ لَا لِأَحَدٍ قَبلَ القُرآنِ مِن غِنًى.‏
 بدانید که براى کسى بعد از بودن با قرآن تهیدستى نیست، و براى احدى‏ منهاى قرآن بى‏ نیازى نمی ‏باشد.23

24. قرآن در قیامت

ینادى مناد قوم القیامة: (الا ان کل حارث مبتلى فى حرثه و عاقبة عمله، غیر حرثة القرآن) فکونوا من حرثته و أتباعه و استدلوه على ربکم و استنصحوه على أنفسکم، و اتهموا علیه آراءکم، واستغشوا فیه أهواءکم.
در روز قیامت فریادگرى ندا دهد: اگاه باشید! امروز هر کس گرفتار بذرى است که افشانده و گرفتار عاقبت کارى است که انجام داده، مگر کسى که بذر قرآن افشانده؛ پس پیروان آن باشید. با قرآن خدا را بشناسید و خود را با آن نصیحت کنید و هرگاه نظر شما با قرآن مخالف شد، رأى خود را متهم کنید و خواسته هاى خویش را در برابر قرآن نادرست بشمارید.24

25. قرآن را گرامى بدار!

یأتى على الناس زمان لا یبقى فیهم من القرآن الا رسمه، و من الاسلام الا اسمه.
روزگارى برسد بر سر مردم که از قرآن جز رسمى (شکل ظاهری) نماند و از اسلام جز اسمى.25

26. همراهى على (علیه السلام) با قرآن

ان الکتاب لمعى، ما فارقتُه مذ صحبتُه.
همیشه کتاب خدا با من است، از زمانى که همراه آن بوده ام، هیچگاه جدانشده ام.26

27. استهزاء قرآن!

من قرأ القرآن فمات فدخل النار، فهو ممن کان یتخذ آیات الله هزوا.
کسى که قرآن خوانده سپس از دنیا رفته و با این وجود وارد جهنم شود، در واقع او از کسانى است که آیات خدا را به تمسخر و استهزاء گرفته است.27

28. ظاهرى شگفت، باطنى عمیق

ان القرآن ظاهره أنیق، و باطنه عمیق، لا تفنى عجائبه، و لا تنقضى غرائبه، و لا تکشف الظلمات الا به.
قرآن داراى ظاهرى شگفت انگیز و باطنى عمیق است. مطالب شگفت انگیز آن پایان ناپذیر و عجایب آن کهنه ناشدنى است و تاریکى هاى جهالت جز با آن بر طرف نخواهد شد.28

29. قرآن نور جاویدان

أنزل علیه الکتاب نورا لا تطفأ مصابیحه... فهو معدن الایمان و بحبوحته، و ینابیع العلم و بحوره، و ریاض ‍العدل و غدرانه، و أثافى الاسلام و بنیانه.
خداوند بر پیامبر صلى الله علیه و آله قرآن را نازل فرمود نورى است که چراغ هاى آن خاموش نمى شود... که آن ایمان و کانون آن است، بستان هاى عدالت و آبگیرهاى آن است، سنگ بناى اسلام و بنیان آن است.29

30. حق تلاوت

أنه سیأتى علیکم من بعدى زمان لیس فیه شىء اخفى من الحق، و لا أظهر من الباطل... و لیس عند أهل ذلک الزمان سلعة ابور من الکتاب اذا تلى حق تلاوته، و لا أنفق منه اذا حرف عن مواضعه، و لا فى البلاد شیىء أنکر من المعروف، و لا أعرف من المنکر! فقد نبذ الکتاب حملته، و تناساه حفظته، فالکتاب یومئذ و أهله طریدان منفیان... و من قبل ما مثلوا بالصالحین کل مثله.
و قطعى است که پس از من روزگارى بر شما روى خواهد آورد که چیزى پوشیده تر از حق و آشکارتر از باطل نمى باشد... و در نزد اهل آن زمان، کالایى کسادتر از قرآن وجود نخواهد داشت، اگر حق خواندن آن ادا شود و متاعى با رونق تر از کتاب الهى نخواهد بود، اگر از معانى و حقایق خود منحرف شود و در آن روزگار هیچ چیزى ناشناخته تر از معروف (یا زشت تر از نیکو) و شناخته تر از ناشناخته (یا نیکوتر از زشتى)ها وجود نخواهد داشت. در آن زمان، آنان که به کتاب الهى معتقد بودند و آن را با خود داشتند، آن را دور خواهند انداخت و حافظانش آن را فراموش خواهند کر (یا خود را به فراموشکارى خواهند زد) در آن موقع، کتاب و مدافعان و معتقدان و عمل کنندگان به آن مطرود و مهجور از جامعه مى گردند.30

31. جلوه گاه رخ الهى

تجلى لهم سبحانه فى کتابه من غیر أن یکونوا رأوه بما أراهم من قدرته.
خداوند سبحان در کتاب خود براى آنان تجلى کرد بدون این که او را ببینند، به وسیله ارائه قدرتش به آنها.31

32. قرآن در همه شئون زندگى

کتاب الله تبصرون به، و تنطقون به، و تسمعون به، و ینطق بعضه ببعض، و یشهد بعضه على بعض، و لا یختلف فى الله، و لا یخالف بصاحبه عن الله.
کتاب خداوندى است که با آن مى بینید، و با آن سخن مى گویید و با آن مى شنوید و بعضى از آیات قرآنى بعضى دیگر را توضیح مى دهد و بعضى از آن (به تفسیر و تأویل) بعضى دیگر شهادت مى دهد. در بیان الهیات هیچ اختلافى در میان آیاتش نیست و کسى که با قرآن همدم باشد، از خدا منحرف نمى شود.32

33. حق تلاوت

أین القوم الذین دعوا الى الاسلام فقبلوه، و قرأوا القرآن فاحکموه.
کجا رفتند آن قومى که دعوت به اسلام شدند آن را پذیرفتند. قرآن را خواندند و با کمال قدرت و استقامت عمل کردند.33

34. نزول قرآن و فغان شیطان

أرى نور الوحى و الرسالة، و أشمّ ریح النبوة، و لقد سمعت رنة الشیطان حین نزل الوحى علیه صلى الله علیه و آله.
من نور وحى و رسالت را مى بینم و شمیم نبوت را مى بویم، من آن گاه که وحى بر رسول خدا صلى الله علیه و آله نازل شد، فغان شیطان را شنیدم.34

35. عدم اختلاف در قرآن

الله سبحانه یقول: ما فرّطنا فى الکتاب من شىء و فیه تبیان لکل شىء و ذکر أن الکتاب یصدّق بعضه بعضا و أنه لا اختلاف فیه فقال سبحانه: و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا.
خداى سبحان مى فرماید: ما در این کتاب هیچ چیز را فرونگذاشتیم و در آن بیان همه چیز آمده است و یاد آور شده که آیات قرآن یکدیگر را تصدیق مى کنند و اختلاف و ناهمخوانى در آن وجود ندارد. خداى سبحان فرموده است: اگر از ناحیه غیر خدا بود، هر آینه در آن اختلاف زیادى مى یافتند.35

36. حق مردم بر اهل بیت و پیامبر

لکم علینا العمل بکتاب الله تعالى و سیرة رسول الله صلى الله علیه و آله و القیام بحقه و النعش لسنته.
حق شما بر ما این است که به کتاب خدا و روش پیامبر صلى الله علیه و آله عمل کنیم و به حق او قیام کرده و احکام او را چون درفشى بر پا نگهداریم.36

37. على علیه السلام قرآن شناس

ذلک القرآن فاستنطقوه، و لن ینطق و لکن أخبرکم عنه.
آن است قرآن، و او را به سخن گفتن وادار کنید و هرگز (با شما) سخن نخواهد گفت، ولى من براى شما از قرآن خبر مى دهم.37

38. حق تلاوت

أوهِ على أخوانى الذین تلوا القران فأحکموه، و تدبروا الفرض فأقاموه، أحیوا السنة و أماتوا البدعة. دُعوا للجهاد فأجابوا، و وثقوا بالقائد فاتبعوه.
آه! افسوس بر آن برادرانم که قرآن را تلاوت کردند و در عمل به آن استقامت ورزیدند و در تکالیف اندیشیدند و آن ها را انجام دادند، سنت را احیا کردند و بدعت را نابود ساختند. دعوت به جهاد شدند، آن را اجابت کردند و به فرمانده شان اطمینان پیدا کردند و از او پیروى نمودند.38

39. پرهیز از تفسیر به رأى

من کتاب له الى معاویة: فعدَوت على الدنیا بتأویل القرآن.
امام علیه السلام در نامه خود به معاویه چنین نوشت: تو با تغییر و تفسیر قرآن (مطابق میل خود) در جستجوى دنیا هستى.39

40. نیاز به مفسر

هذا القرآن انما هو خط مستور بین الدفتین، لا ینطق بلسان و لا بدّ له من ترجمان.
این قرآن خطى است نوشته شده میان دو جمله که به زبان سخن نمى گوید و ترجمان و مفسرى مى خواهد.40

41. ترتیل

أما الیل فصافون أقدامهم تالین لاجزاء القرآن یرتلونها ترتیلا. یحزنون به أنفسهم و یستثیرون به دواء دائهم.
متقین کسانى اند که شب هنگام راست بر پا مى ایستند و اجزاى قرآن را به بهترین وجه تلاوت مى نمایند. نفوس خود را با آیات قرآنى اندوهگین مى سازند و دواى درد خود را با آن کتاب الهى تحصیل مى نمایند.41

42. قرآن سیر آبى تشنگان

جعله الله ریّا لعطش العلماء و ربیعا لقلوب الفقهاء، و محاج لطرق الصلحاء، و دواء لیس بعده داء، و نور لیس معه ظلمة.
خداوند متعال قرآن را سیراب کننده تشنگى دانشمندان قرار داده است و بهارى بر دل هاى فقهأ و راه هایى واضح براى طرق صالحان، و دوایى که با داشتن آن دردى نمى ماند و نورى که با وجود آن ظلمتى به حیات انسان ها راه ندارد.42

43. ثروتى که بى آن توانگرى نباشد!

اعلموا! أنه لیس على أحد بعد القرآن من فاقة و لا لاحد قبل القرآن من غنى، فاستشفوه من أدوائکم، و استعینوا به على لأوائکم.
بدانید! براى هیچ کس پس از فراگیرى قرآن و عمل به آن نیازى نباشد و براى هیچ احدى بدون قرآن بى نیازى امکان ندارد، براى دردهاى خود از قرآن شفا بطلبید و در مشقت ها از آن یارى بخواهید.43

44. زینت دل

طوبى للزاهدین فى الدنیا، الراغبین فى الاخرة أولئک قوم اتخذوا الارض بساطا، و ترابها فراشا، و ماءها طیبا، و القران شعارا، و الدعاء دثارا ثم قرضوا الدنیا على منهاج المسیح.
خوشا به حال زاهدین در دنیا و متوجهین و راغبین به آخرت، آن ها گروهى هستند که زمین را بساط و خاک را فرش و آب را شربت گوارا و قرآن را جامه زیرین (روش خویش و زینت دل) و دعا را جامه رو (مانع حوادث) قرار داده اند. پس به طریقه و روش حضرت مسیح علیه السلام دنیا را از خود جدا کردند.44

45. دژ استوار الهى

کتاب الله بین اظهرکم، ناطق لا یعیا لسانه، و بیت لا تهدم أرکانه، و عزّ لا تهزم أعوانه.
کتاب خدا در میان شما سخنگویى است که هرگز زبانش (از گفتن حق) خسته نمى شود و خانه اى است که هیچ گاه پایه هاى آن درهم نمى ریزد و نیرومندى است که یارانش شکست نمى خورند.45

46. تمسک جویید به کتاب الهى !

علیکم بکتاب الله فانه الحبل المتین، و النور المبین، و الشفاء الناقع... من قال به صدق، و من عمل به سبق.
تمسک جویید به کتاب خداوندى؛ زیرا این کتاب، طنابى است محکم و نورى است آشکار، و شفایى است سودمند. هر کس به این کتاب الهى قایل شد، راست گفت و راست گرید و هر کس به آن عمل کرد بر دیگران سبقت جست.46

47. بى اهمیتى به قرآن

انه سیأتى علیکم من بعدى زمان لیس فیه شىء أخفى من الحق، و لا أظهر من الباطل فالکتاب و أهله فى ذلک الزمان فى الناس و لیسا فیهم، و معهم و لیسا معهم! لان الضلالة لا توافق الهدى، و ان اجتمعا فاجتمع القوم على الفرقه، و افترقوا على الجماعة کانهم أئمة الکتاب و لیس الکتاب امامهم، فلم یبق عندهم منه الا اسمه، و لا یعرفون الا خطه و زبره.
قطعى است که پس از من روزگارى بر شما روى خواهد آورد که چیزى پوشیده تر از حق و آشکارتر از باطل وجود ندارد. در آن موقع کتاب خدا و مدافعان و معتقدان و عمل کنندگان به آن مطرود و مهجور از جامعه گشته، در آن روزگار کتاب خداوند و معتقدان و عمل کنندگان به آن، در میان مردم خواهند بود، ولى از آن نخواهند بود و با آنان دیده خواهند شد؛ ولى با آنان نیستند، زیراگمراهى با هدایت، توافق و هماهنگى ندارند! اگر چه درکنار یکدیگر دیده شوند. در آن هنگام مردم به پراکندگى و جدایى از یکدیگر، متفق مى شوند و براى به دست آوردن اتفاق و اجتماع از یکدیگر جدا و پراکنده اند. گویى آنان هستند که پیشوایان قرآن اند نه این که قرآن پیشواى آنان باشد. نمانده است از قرآن در میان آنان مگر نامى از قرآن و نمى شناسند از آن کتاب الهى، مگر خط و حروف نوشته شده آن را.47

48. حق تلاوت

الی الله أشکو من معشر یعیشون جُهّالا و یموتون ضُلّالا، لیس فیهم سلعة ابور من الکتاب اذا تُلى حق تلاوته، و لا سلعة أنفق بیعا و لا أغلى ثمنا من الکتاب اذا حرّف عن مواضعه!
به خدا شکایت می کنم از ملتى که جاهلانه زندگی می کنند و گمراهانه جان مى دهند، قرآنى که خوب تلاوت و معنی شود در نظرشان بى ارزش ترین چیز است و چیزى در نظرشان با ارزش تر از قرآن، آن موقعى که تحریفش کنند، نیست.48

49. تازگى قرآن

و لا تخلقه کثرة الرد، و ولوج السمع.
تکرار قرآن و فراوانى ورود آن به گوش، آن را کهنه نمى گرداند.49

50. مجمل هاى قرآن

... مفسرا مجمله، و مبیّنا غوامضه، بینَ ماخوذٍ میثاقُ علمه، و مُوسّعٍ على العباد فى جهله.
مجمل هاى قرآن تفسیر شده و مشکلاتش آشکار است و مطالب آن مشتمل است بر چیزهایى که دانستن و یادگرفتن آن ها واجب است و نیز چیزهایى که بندگان موظف به دانستن آن ها نیستند.50

51. راه حق

فأین تذهبون و أنى تؤفکون! و الاعلام قائمة و الایات واضحة و المنار منصوبه، فأین یتاه بکم! و کیف تعمهون! و بینکم عترة نبیکم! و هم أزمة الحق، و أعلام الدین و ألسنة الصدق، فأنزلوهم بأحسن منازل القرآن، و رِدوهم ورود الهِیم العطاش.
کجا مى روید و چگونه از راه حق منحرف مى شوید؟ در حالى که درفش ها برپا و نشانه ها آشکار و چراغ هدایت در پیش است، پس چگونه حیران مانده و راه را گم کرده اید، در حالى که عترت پیامبر، در میان شمایند. پس ‍ بدانید که آنان راهنماى شما به سوى حق و پیشوایان دین و راستگویان هستند. پس آن ها را در بهترنى جایى که قرآن را جاى مى دهید جاى دهید و همچون شتران تشنه که به سوى آب مى شتابند، به سوى آن ها بشتابید.51

52. شناخت راه حق

اعلموا! أنکم لن تعرفوا الرشد حتى تعرفوا الذى ترکه، و لن تأخذوا بمیثاق الکتاب حتى تعرفوا الذى نقضه، و لمن تمسکوا به، حتى تعرفوا الذى نبذه.
بدانید! شما هرگز راه راست را نخواهید شناخت، مگر این که کسى را که آن را رها کرده است بشناسید و هرگز به پیمان قرآن وفا نخواهید کرد، مگر آن گاه که کسى که این پیمان را شکسته است بشناسید و هرگز به قرآن چنگ نخواهید زد، مگر این که کسى را که آن را کنار زده است بشناسید.52

53. انواع احکام و حدود در قرآن

بین مثبَت فى الکتاب فرضه، و معلوم فى السنة نسخه، و واجب فى السنة اخذه، و مرخص فى الکتاب ترکه، و بین واجب بوقته و زائل فى مستقبله و مباین بین محارمه، من کبیر أوعد علیه نیرانه أو صغیر أرصد له غفرانه، و بین مقبول فى أدناه موسع فى أقصاه.
قسمتى از احکام در این کتاب (براى مدتى معین) واجب شده و ناسخ آن در سنت پیامبر آمده و بعضى در سنت واجب شده، در حالى که قبلا در کتاب خدا (براى مدتى محدود) ترک آن مجاز بوده؛ و بعضى احکام در اوقات معینى واجب است و بعضى واجب بودنش در آینده از بین رفته است.
در این کتاب بین محرمات نیز تفاوت است، بدین گونه که براى گناهان کبیره وعده عذاب داده و براى گناهان صغیره راه آمرزش را باز کرده است و در مورد کارهاى نیک کم آنها را پذیرفته و بسیار آن ها را شایسته و پسندیده مى داند که تحمیلى در مورد آن ها نیست.53

54. شروع فتنه

انما بدء وقوع الفتن أهواء تُتّبع، و أحکام تبتدع، یخالف فیها کتاب الله، و یتولى علیها رجال رجالا على غیر دین الله.
همانا سر آغاز فتنه ها، پیروى از هواى نفس و حکم خلاف شرع است که کتاب خدا با آن ها مخالفت مى ورزد و گروهى نیز از کسانى که راهى جز راه دین خدا مى روند، (از آن فتنه ها و هواى نفس) پیروى مى کنند.54

55. جامعیت قرآن

... کتاب ربکم فیکم. مبینا حلاله و حرامه، و فرائضه و فضائله، و ناسخه و منسوخه، و رخصه و عزائمه، و خاصه و عامه و عبره و أمثاله، و مرسله و محدوده، و محکمه و متشابهه.
کتاب پروردگار شما در میان شماست، حلال و حرام ان آشکر، واجبات و مستحبات، ناسخ و منسوخ، مباح و ممنوع، خاص و عام، پندها و مثل ها، مطلق و محدودها و محکمات و متشابهات آن، همه معلوم است.55

56. تطبیق امور با قرآن

کونوا من حرثته و أتباعه، و استدلوه على ربکم، و استنصحوه على أنفسکم، و اتهموا علیه آراءکم، و استغشوا فیه أهواءکم.
شما از کشت کنندگان و پیروان آن بوده و آن را راهنماى خویش به سوى پروردگارتان قرار دهید و از آن پند گیرید و افکارى که برخلاف قرآن دارید متهم سازید و خواهش هایى را که مخالف آن است خائن بدانید.56

57. موجبات عصمت

علیکم بکتاب الله، (فانه الحبل المتین)... و العصمة للمتمسک.
بر شما باد به کتاب خدا؛ زیرا که آن ریسمان محکم است... و مایه حفظ کسى که بدان چنگ زند.57

58. نور معنوى

جاءهم بتصدیق الذى بین یدیه و النور المقتدى به ذلک القرآن.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به سوى مردم آمد با تصدیق و اعتراف آن چه در دست داشت و با نورى معنوى که باید از آن پیروى کنند و آن قرآن است.58

59. احیاى قرآن

انما حکم الحکمان لیحییا ما أحیا القرآن، و یمیتا ما أمات القرآن، و إحیاوه الاجتماع علیه، و إماتته الافتراق عنه.
اگر به آن دو نفر (ابوموسى الشعرى و عمروبن عاص) حکمیت داده شد، به خاطر این بود که آن چه را قرآن زنده دانسته، زنده سازند و آن چه را محکوم به مرگ نموده، از بین ببرند و احیاى قرآن این است که با هم متحد شوند و به آن عمل کنند و از بین بردن قرآن این است که از آن جدا و پراکنده شوند.59

60. حال قرآن نزد یاوران مهدى علیه السلام

ألا و ان من ادرکها منا یسرى فیها بسراج منیر، و یحذو فیها على مثال الصالحین، لیحل فیها ربقا، و یعتق فیها رقا، و یصدع شعبا، و یشعب صدعا، فى سترة عن الناس لا یبصر القائف أثره و لو تابع نظر ثم لیشحذن فیها قوم شحذ القین النصل تجلى بالتنزیل أبصارهم، و یرمى بالتفسیر فى مسامعهم، و یغبقون کأس الحکمة بعد الصبوح .
بدانید آن کس از ما (حضرت مهدى علیه السلام) که فتنه ها را دریابد، در تاریکى آن ها با چراغ روشنى سیر مى کند. و به روش نیاکان رفتار مى نماید تا گره فتنه ها را بگشاید و اسیران را آزاد سازد و جمعیت گمراهان را پراکنده، نیکان را گرد آورد. او پنهان از مردم است و هیچ جوینده اى هر چند در پى او باشد و چشمش به دنبال او بگردد او را نمى یابد. پس گروهى در آن فتنه ها صیقل مى خورند و براى از بین بردن آن ها آماده مى شوند، همان گونه که آهنگران شمشیر را صیقل مى دهند و چشمان آن ها از نور قرآن روشنى مى گیرد و معانى آیات آن در گوش هایشان فرو مى ریزد و شامگاهان و صبحگاهان از جام حکمت و معارف الهى سیراب مى گردند.60

61. نظر اولیاء الله به قرآن

ان اولیاء الله هم الذین نظروا الى باطن الدنیا اذا نظر الناس الى ظاهرها، و اشتغلوا باجلها اذا اشتغل الناس بعاجلها، فأماتوا منها ما خشوا أن یمیتهم، و ترکوا منها ما علموا أنه سیترکهم، و رأوا استکثار غیرهم منها استقلالا، و درکهم لها فوتا، أعداء ما سالم الناس، و سلم ما عادى الناس.
همانا دوستان خدا کسانى هستند که به باطن دنیا مى نگرند، هنگامى که مردم به ظاهر آن نگاه مى کنند، و به پایان آن مى پردازند (گرفتارى کیفر الهى) در حالى که مردم به امروز آن سرگرم اند (و دنیا را مى جویند) پس آن چه را که انجام آن آنان را مى میراند (و گرفتار کیفر الهى) از میان مى برند، آن چه را دیگران بسیار مى بینند اینان اندک مى شمارند، و رسیدن به آن را از دست داده به شمار مى آورند و با آن چه دنیا پرستان آشتى کرده اند، اینان دشمن اند و آن چه را که به دنیا شیفتگان دشمن دارند دوست مى دارند.61

62. همه چیز در این کتاب

أم انزل الله سبحانه دینا تاما فقصر الرسول صلى الله علیه و آله عن تبلیغه و أدائه، و الله سبحانه یقول: ما فرطنا فى الکتاب من شىء و فیه تبیان لکل شىء.
خداى سبحان دینى کامل فرستاده است و پیامبر صلى الله علیه و آله در تبلیغ و اداى آن کوتاهى نکرده است، در حالى که خداى سبحان مى فرماید: ما از بیان هیچ چیز در این کتاب کوتاهى نکرده ایم و همه چیز در این کتاب بیان شده است.62

63. توجه به اوامر الهی در قرآن

الله الله! أیها الناس! فیما استحفظکم من کتابه، واستودعکم من حقوقه، فإن الله سبحانه لم یخلقکم عبثا.
اى مردم! به خدا توجه کنید در آنچه رعایت آن را در کتاب خودش از شما خواسته است و در حقوقى که شما را امانتدار آن کرده است؛ زیرا خدواند سبحان شما را بیهوده نیافریده است.63

64. عمل به قرآن

ان الله تعالى أنزل کتابا هادیا بین فیه الخیر و الشر فخذوا نهج الخیر تهتدوا، و اصدفوا عن سمت الشر تقصدوا.
همانا خداوند سبحان کتابى را فرو فرستاد که هدایت کننده است و نیکى و بدى را در آن بیان فرموده است. پس راه خیر و نیکى را در پیش گیرید تا هدایت شوید و از راه شر و بدى دورى کنید تا به سر منزل حق برسید.64

__________________________
پی نوشت:

  1. خطبه 158.
  2. خطبه 158.
  3. خطبه 198.
  4. خطبه 147.
  5. خطبه 86.
  6. خطبه 18.
  7. خطبه 176.
  8. خطبه 176.
  9. خطبه 176.
  10. خطبه 156.
  11. خطبه 176.
  12. نامه 69.
  13. نامه 47.
  14. حکمت 313.
  15. خطبه 175.
  16. خطبه 110.
  17. نامه 77.
  18. خطبه 183.
  19. خطبه 180.
  20. خطبه 176.
  21. خطبه 175.
  22. خطبه 175.
  23. خطبه 175.
  24. خطبه 176.
  25. خطبه 122.
  26. خطبه 122.
  27. حکمت 228.
  28. خطبه 18.
  29. خطبه 198.
  30. خطبه 147.
  31. خطبه 167.
  32. خطبه 133.
  33. خطبه 121.
  34. خطبه 192.
  35. خطبه 18.
  36. خطبه 169.
  37. خطبه 158.
  38. خطبه 182.
  39. نامه 55.
  40. خطبه 125.
  41. خطبه 193.
  42. خطبه 198.
  43. خطبه 176.
  44. حکمت 104.
  45. خطبه 133.
  46. خطبه 156.
  47. خطبه 147.
  48. خطبه 17.
  49. خطبه 156.
  50. خطبه 1.
  51. خطبه 87.
  52. خطبه 147.
  53. خطبه 1.
  54. خطبه 50.
  55. خطبه 1.
  56. خطبه 155.
  57. خطبه 156.
  58. خطبه 158.
  59. خطبه 127.
  60. خطبه 64.
  61. خطبه 64.
  62. خطبه 18.
  63. خطبه 86.
  64. خطبه 167.

منبع: سایت اهل بیت (ع)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی