شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۲۲ ق.ظ
براى تلاوت قرآن، آداب خاصّى هست از جمله:
۱. در حال طهارت و با وضو به تلاوت قرآن بپردازید.
۲. در حالى که مسواک کرده اید قرآن را تلاوت کنید.
۳. با صوت زیبا تلاوت کنید.
۴. با جَهر متوسّط بخوانید؛ نه با صداى آهسته باشد و نه با صداى بسیار بلند.
۵. در حال تلاوت، با اَدَب و با طمأنینه و رو به قبله باشید؛ چه نشسته و چه ایستاده و اگر نشسته مى خوانید، تکیه نکنید.
۶. از روى «مصحف» تلاوت کنید، که نگاه در «مصحف» و تلاوت از روى آن آثار خاصّى دارد و در روایات روى این موضوع تأکید شده است.
در روایتى از رسول اکرم صلى الله علیه وآله نقل شده است: «لیس شىء أشدّ على الشّیطان من القرائة فى المحصف نظراً[۱] چیزى براى شیطان سختتر و کوبنده تر از تلاوت قرآن نیست، آن هم از روى مصحف و با نگاه کردن در آن».
۷. قبل از شروع بگویید: «أستعیذ باللَّه السّمیع العلیم من الشّیطان الرّجیم؛ یعنى به خداوند شنوا و دانا، از شیطان رانده شده پناه مى برم» و یا بگویید: «أعوذ باللَّه السّمیع العلیم من الشّیطان الرّجیم» و بعد بگویید: «بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم». سپس تلاوت را شروع کنید، تا با عنایت خداى متعال از دخالتهاى شیطانى در نفس خود محفوظ بمانید.
قرآن مى فرماید: «فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ؛[نحل، آیات ۹۸-۹۹] وقتى قرآن را تلاوت مى کنى، پناه ببر به خداى متعال از شیطان مطرود. البته شیطان را بر آنانى که ایمان آورده و به پروردگارشان توکل مىکنند، تسلّط و سیطره اى نیست».
۸. ترتیل را مراعات کنید؛ آن چنان تند نخوانید که حروف، کلمات، وقفها و فاصله ها به خوبى ادا نشود. همچنین فاصله زیاد و غیر صحیح در میان حروف و کلمات ندهید؛ به نحوى که حروف و کلمات جدا از هم و غیر مرتبط باشد. در مجموع، باید حروف و کلمات را خوب، روشن و در عین حال، متّصل و مرتبط به هم ادا کنید و وقف هاى آیات را هم مراعات نمایید و طورى بخوانید که قلوب را به حرکت آورد و دلها را تکان دهد.
قرآن، خطاب به رسول اکرم صلى الله علیه وآله مى فرماید: «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتیلاً؛[مزمل/۴] و قرآن را با ترتیل مناسب آن بخوان».
امام موسى بن جعفر از پدران بزرگوار خود نقل مى کند: از رسول اکرم صلى الله علیه وآله در خصوص آیه «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتیلاً» سؤال شد و آن حضرت در توضیح و تفسیر آیه فرمود: «بیّنه تبیاناً و لاتنثره نثر الرّمل، و لا تهذّه هذا الشعر، قفو عند عجائبه، و حرّکوا به القلوب، و لا یکون همّ أحدکم آخر السّورة؛[۲] قرآن را روشن و واضح تلاوت کن و حروف و کلمات آن را جدا از هم و پراکنده مساز، مانند پراکنده ساختن دانه هاى ریگ از یکدیگر، و آن را سریع و تند تلاوت نکن، همانند تند خواندن شعر. وقتى به عجایب قرآن مى رسید، توقف کنید و به تدبّر و تأمّل بپردازید و با تلاوت آن دلها را به حرکت آورید و با شتاب و بى تأمّل نخوانید؛ به نحوى که بخواهید زود به آخر سوره برسید».
۹. به هنگام تلاوت قرآن، به چیز دیگرى فکر نکنید و متوجه آیات قرآن باشید.
۱۰. در آیات قرآن تدّبر کنید که در این صورت، از انوار، هدایتها، حقایق، معارف و دقایق و اسرار قرآن کریم، به اندازه خود بهره مند خواهید شد.
تلاوتى که در آن تدبّر نباشد، آن طور که شایسته است، فایدهاى نخواهد داشت. البته این بدان معنا نیست که اگر کسى اهل تدبّر نباشد و یا معانى آیات را حتّى در حدّ ترجمه نداند، از تلاوت قرآن نتیجه اى نخواهد برد! چنین کسى هم با مراعات قسمتى از آداب تلاوت، بهره خود را خواهد برد.
۱۱. حقّ آیات را مراعات کنید؛ به این معنا که به هنگام تلاوت قرآن، وقتى از رحمت و بهشت یاد مى شود، خود را از آن رحمت محروم نبینید و وقتى به آیات عذاب و آتش و سخط و غضب مى رسید، بترسید و به خداى متعال پناه ببرید که از اهل عذاب و آتش نباشید و مشمول سخط و غضب نگردید. وقتى به آیات تکبیر، تعظیم، تسبیح و تحمید مى رسید، به تکبیر، تعظیم، تسبیح و تحمید حقّ بپردازید. هنگامى که به آیات استغفار و طلب عفو و بخشش مىرسید، استغفار کنید و طلب عفو و مغفرت نمایید. آنجایى که به ذکر صالحان مى رسید، از خدا بخواهید شما را نیز از آنان و در جمع آنان قرار دهد و آن گاه که به ذکر اهل طغیان و غفلت مى رسید، از خدا بخواهید که شما را از ورود به جمع آنان حفظ کند.
امام صادق علیه السلام فرمود: «اذا مررت بآیة فیها ذکر الجنّة فاسأل اللَّه الجنّة، و اذا مررت بآیة فیها ذکر النّار فتعوّذ باللَّه من النّار؛[۳] به هنگام تلاوت قرآن وقتى به آیهاى رسیدى که در آن ذکر بهشت شده است، از خدا بهشت را بخواه، و وقتى به آیه اى رسیدى که در آن ذکر آتش به میان آمده است، به خدا پناه ببر از آتش».
پی نوشتها:
[۱]. بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۲۰۲.
[۲]. بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۲۱۵.
[۳]. بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۲۱۶.