پیغمبران کارگر در قرآن
سه شنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۳، ۱۱:۲۹ ب.ظ
نمونه هایی از قرآن در مورد کارگری انبیاء الهی
1-کار حضرت موسی برای شعیب پیامبر
«قالَ إِنِّی أُریدُ أَنْ أُنْکِحَکَ إِحْدَى ابْنَتَیَّ هاتَیْنِ عَلى أَنْ تَأْجُرَنی ثَمانِیَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِکَ وَ ما أُریدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ سَتَجِدُنی إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحینَ» (27/قصص)
(شعیب) گفت: «من مىخواهم یکى از این دو دخترم را به همسرى تو درآورم به این شرط که هشت سال براى من کار کنى و اگر آن را تا ده سال افزایش دهى، محبّتى از ناحیه توست من نمىخواهم کار سنگینى بر دوش تو بگذارم و ان شاء اللَّه مرا از صالحان خواهى یافت.
همنگونه که در این آیه ملاحظه می شود میزان کار نیز در ابتدا توسط طرفین مشخص میگردد که در آیه فوق کار حضرت موسی به عنوان مهر دختر شعیب قرار داده می شود .
2-کار یوسف در خزانه داری مصر
«قالَ اجْعَلْنی عَلى خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفیظٌ عَلیمٌ» (55/یوسف)
(یوسف) گفت: «مرا سرپرست خزائن سرزمین (مصر) قرار ده، که نگهدارنده و آگاهم!
این آیه نیز نشان می دهد که حضرت یوسف به خاطر احساس مسئولیت از خطر قحطی که جان مردم را تهدید می کرد این پیشنهاد را داد و یک کار و مسئولیت اقتصادی مهمی را بر عهده گرفت وبه خوبی ازعهده آن برآمد .
3-کارگری پیامبر به امر خدا برای دو بچه یتیم
«فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا أَتَیا أَهْلَ قَرْیَةٍ اسْتَطْعَما أَهْلَها فَأَبَوْا أَنْ یُضَیِّفُوهُما فَوَجَدا فیها جِداراً یُریدُ أَنْ یَنْقَضَّ فَأَقامَهُ قالَ لَوْ شِئْتَ لاَتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْراً» (77/کهف)
(موسی و خضر)باز به راه خود ادامه دادند تا به مردم قریهاى رسیدند از آنان خواستند که به ایشان غذا دهند ولى آنان از مهمان کردنشان خوددارى نمودند (با این حال) در آن جا دیوارى یافتند که مىخواست فروریزد و (آن مرد عالم) آن را برپا داشت. (موسى) گفت: « (لا اقل) مىخواستى در مقابل این کار مزدى بگیرى!
برخی پیامهای این آیه از تفسیر نور:
همه جا منطقِ «اوّل معاش سپس کار» و «اوّل تأمین سپس تمکین»، درست نیست. پیامبرِ گرسنه، مجّانى کارگرى مىکند. «فَأَبَوْا ... فَأَقامَهُ» وقتى نیاز را دیدیم، دست به کار شویم و منتظر دعوت و بودجه و همکار و آییننامه نباشیم.
«جِداراً، فَأَقامَهُ»- کار کردن براى خدا بدون گرفتن مزد، عیب نیست. «فَأَقامَهُ» - وقتى کارى را مفید و لازم تشخیص دادیم، به انتقاد این و آن کارى نداشته باشیم. «لَاتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْراً» - کار کردن و مزد گرفتن و اجیر شدن ننگ نیست. «لَاتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْراً» - اولیاى خدا براى پول کار نمىکنند. «لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْراً. ( تفسیر نور، ج7، ص: 209
4-کار وزره بافی حضرت داود(ع)
«...........َ وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدیدَ (10/سبا)
أَنِ اعْمَلْ سابِغاتٍ وَ قَدِّرْ فِی السَّرْدِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ» (11/سبا)
............و آهن را براى او نرم کردیم(10)(و به او گفتیم) : زره هاى کامل و فراخ بساز، و حلقه ها را به اندازه و متناسب کن! و عمل صالح بجا آورید که من به آنچه انجام میدهید بینا هستم!
علامه طبرسی در مجمع البیان می فرماید : خداوند تعالى آهن را براى داود نرم ساخت براى آنکه دوست میداشت که از زحمت و دست رنج خود بخورد و زندگى کند، پس آهن را نرم کرد براى او و صنعت زره سازى را باو آموخت و او اوّل کسى بود که زره و لباس رزم را اختراع کرد و آن را میفروخت و از بهاء آن خودش و عیالاتش خورده و زیادى آن را تصدّق میداد.
از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که فرمود، خدا بداود وحى نمود تو خوب بندهاى هستى مگر آنکه تو از بیت المال میخورى، پس داود چهل روز گریه کرد، پس خدا آهن را براى او چون موم نرم ساخت و هر روز یک زره میساخت و به هزار درهم میفروخت...واز بیت المال بی نیاز گشت. ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج20، ص: 225