شرح دعای روز ششم ماه رمضان
شرح دعای روز ششم؛ انواع صبر
آیتالله گرامی در شرح دعای روز ششم ماه مبارک رمضان ضمن تشریح انواع صبر حکایتی عبرتانگیز از صبر در مقابل گناه نقل کرده است.
اللَّهُمَّ لاَ تَخْذُلْنِی فِیهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ وَ لاَ تَضْرِبْنِی بِسِیَاطِ نَقِمَتِکَ وَ زَحْزِحْنِی فِیهِ مِنْ مُوجِبَاتِ سَخَطِکَ بِمَنِّکَ وَ أَیَادِیکَ یَا مُنْتَهَى رَغْبَةِ الرَّاغِبِین ؛ إقبالالأعمال ص : 130؛
اى خدا، مرا در این روز به واسطه ارتکاب عصیانت، خوار مساز و به ضرب تازیانه قهرت، کیفر مکن و از موجبات خشم و غضبت دور گردان، به حق احسان و نعمتهاى تو به خلق، اى منتهاى آرزوى مشتاقان.
اللَّهُمَّ لاَ تَخْذُلْنِی فِیهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ
*انواع صبر
فقرات این ادعیه سی روزه ماه رمضان برخی جنبه اثباتی و برخی سلبی دارد؛ بعضی توجه به معاصی و بعضی توجه به طاعات دارد، دعای امروز، توجه به جنبه معصیت و سلبی دارد؛ پس انواع صبر را از خدا درخواست میکنیم تا در این ماه مخذول و رها نشویم، و متعرض معصیت نگردیم شوم و اهل گناه نشویم.
مهمترین صبر، صبر بر ترک معصیت است. سپس صبر بر مصیبت و بعد صبر بر طاعت. کسانى که به جایى و مقامى مىرسند. از صبر است وگرنه تنها از ذکر و ورد لفظى، انسان به جایى نمىرسد، ذکرهای قلبى و توجه خالص دل هم، بدون صبر ممکن نیست. گفتن ذکر و ورد که سخت نیست تا کسى با صلوات فرستادن و استغفار نمودن به جایى برسد. اگر اشخاص صبر بر ترک معصیت نداشته باشند، ذکر و ورد آنها تکاملى نمىآورد.
*حکایتی عبرتانگیز
علامه طباطبایى (ره) نقل کردند در تبریز، دو نفر از علما که هر کدام داراى موقعیت و مقامى بودند نسبت به هم رقابت داشتند. شبى یکى از آن دو به فکر فرو رفت و با خودش گفت: من خیلى کار کردم، ولى براى مردم. روضه خوانى، بیان مسأله شرعى و .... «السلام علیک یا ابا عبدالله» را بدون ریا مىگویند و مثل ابر بهارى گریه مىکنند.
ولى برخى افراد اینگونه نیستند چه بسا هدف این است که کارى کنیم تا مردم زیاد اشک بریزند. با خودش فکر کرد که یک قدرى هم به خودم برسم یعنی فقط به مردم هشدار مىدهیم، پس خودمان چى؟ مثل اینکه ما از عالم دیگر آمدهایم و فقط إشراف بر مردم داریم. در آن موقع به ذهنش رسید نزد کسى که اهل معنی بود رفت و به او گفت تو مرا خوب مىشناسى، امشب آمدهام پیش شما که برنامهاى به من بدهید تا آدم شوم. او به آن عالم گفت: واقعاً مىخواهى آدم شوى؟ این کار خیلى سخت است!
عالم به او گفت: من تصمیم خودم را گرفتهام.
گفت: از فردا صبح یک زنبیل بر مىدارى و تا چهل روز زبالههاى کوچه، خیابان و پوست میوهجات ریخته شده را جمع مىکنى و به بیرون شهر مىبرى و در محلى حیواناتى که در بیابان هستند میریزی تا آنها را بخورند.
آن عالم خیلى تعجب کرد که این دیگر چه برنامهاى است! فکر مىکرد لابد برنامه تداوم فلان زیارت، فلان ذکر و مانند اینها را مىدهد، به هر حال تصمیم به انجام آن عمل گرفت.
در شهر، همه آن عالم را مىشناختند، براى او دشوار بود که چنین برنامهاى را انجام دهد، او پیش از طلوع آفتاب برای اینکه کسی او را شناسایی نکند، عبا را بر سر مىکشید، زنبیل بر مى داشت و مىرفت، زبالههاى شهر را جمع مىکرد. تا چهل روز این کار را ادامه داد و بعد پیش آن شخص رفت. وقتى او را دید خندید و گفت: عجب! تو فکر کردى که من از تو خواستم تا رزق و روزى حیوانات را برسانى!؟ خدا که خود روزى آنها را مىداد. من خواستم تو آدم شوى، خواستم تو خودت را بشکنى نه اینکه عبا را به سرت بکشى تا کسى تو را نشناسد. از فردا دیگر عبا را بر سرت نمىکشى و دستت را از عبا بیرون مىآورى و در ساعت شلوغ و پررفت و آمد خیابانها، آشغالها را جمع مىکنى.
این کار براى آن عالم خیلى سخت بود. با این حال طبق خواسته آن شخص، فردا صبح زنبیل را به دست گرفت و مشغول جمعآورى زبالههاى کوچه و خیابان شد. مردم هم وقتی او را مىدیدند. با خودشان مىگفتند که شاید این عالم دیوانه شده باشد در این حال رقیبش را دید که به همراه مریدها و شاگردانش مىآید و اتفاقاً زبالهای هم جلوى پاى او افتاده است و ... بالأخره تصمیم خودش را گرفت و رفت جلو و خم شد که آن را بردارد، ناگاه انشراح کل عالم و باز شدن دید برزخى، براى او رخ داد و حقایق تمام عالم را دید.
وَ لاَ تَضْرِبْنِی بِسِیَاطِ نَقِمَتِکَ
خدایا، به من توفیق ترک معاصی را عنایت کن تا به خاطر گناهانم با شلاق عذاب و نقمت، مورد تنبیه قرار نگیرم.
وَ زَحْزِحْنِی فِیهِ مِنْ مُوجِبَاتِ سَخَطِکَ
خدایا، مرا در این ماه، از هر چیزی که موجب غضب تو میشود دور کن، خدایا من در ترک معصیت به کمک تو نیاز دارم « إِلَهِی بِکَ عَلَیْکَ إِلَّا أَلْحَقْتَنِی بِمَحَلِّ أَهْلِ طَاعَتِکَ وَ الْمَثْوَى الصَّالِحِ مِنْ مَرْضَاتِکَ فَإِنِّی لَا أَقْدِرُ [أملک] لِنَفْسِی دَفْعاً وَ لَا أَمْلِکُ لَهَا نَفْعا؛ إقبال الأعمال (ط - القدیمة)، ج2، ص: 687»
بِمَنِّکَ وَ أَیَادِیکَ یَا مُنْتَهَى رَغْبَةِ الرَّاغِبِین
خدایا، متوسل میشوم به مقام امتنان و قدرت تو، ای کسی که نهایت آرزوی میل کنندگان هستی.
انسان چیزهایی را میطلبد، اما نهایت این خواستهها چیست؟ گاهی انسان دنبال قدرت است و می خواهد ریاست پیدا کند اعم از ریاست علمی و ظاهری، اما زمانی که به هر یک رسید، حرص او تمام نمیشود، نهایت درخواست ما کمال مطلق است، کمال مطلق ذات حضرت احدیت است، لذا برای همین است که نهایت آرزوی آرزو کنندگان اوست ،« إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون؛ بقره 156» همه حرکتها به سوی اوست و « إِلَیْهِ الْمَصیرُ؛ غافر آیه 3 »