نکات کلیدی جز 4 قرآن کریم
در چهارمین بخش از سلسله بحثهای قرآنی که همگام با روزهای با برکت ماه رمضان تدوین می شود معارفی از جزء چهارم قرآن کریم را به میهمانان ماه خدا و مؤمنان قرآنی تقدیم می کنیم.
سنت حسنه ختم حداقل یک جزء از قرآن کریم در ماه رمضان، ماه نزول قرآن(1) و بهار آن(2)، فرصت مناسبی است تا در کنار این انس لفظی، در معنا و مفهوم آن نیز بیندیشیم و در این فرصت پیش آمده، جان را به نور معارف بی بدیلش جلا بخشیم. به این امید که این مقدمات ما را به آن سرانجام نیک که عمل به قرآن و رسیدن به یک جامعه شکوهمند قرآنی است نزدیک کند.
در راستای کمک به تحقق این مهم بر آن شدیم تا فرازهایی از معارف و نکات موجود در هر جزء از قرآن کریم را به شکل روزانه (هر روز چند نکته از جزء همان روز) با تکیه بر تفاسیر معتبر اسلامی به مانند المیزان و نمونه و نیز بحثهای تفسیری حضرت آیت الله جوادی آملی تنظیم کرده و به مقدار حوصله یک مقاله کوتاه به شما خوانندگان گرامی تقدیم نماییم.
آیة الکرسی سید آیات قرآن پیامبر به حضرت علی (علیه السلام)فرمود: " یا علی ! من سید عربم-مکه سید شهر هاست- کوه سینا سید همه کوه هاست- جبرئیل سید همه فرشتگان است – فرزندانت سید جوانان اهل بهشتند- قرآن سید همه کتاب هاست – بقره سید همه سوره های قرآن است – ودر بقره یک آیه است که آن آیه 50کلمه دارد و هر کلمه 50 برکت دارد و آن آیة الکرسی است. پاداش کسی که آیة الکرسی را زیاد می خواند عبدالله بن عوف گفته است:" شبی خواب دیدم که قیامت شده است و من را آوردند و حساب من را به آسانی بررسی کردند. آنگاه مرا به بهشت بردند و کاخ های زیادی به من نشان دادند. به من گفتند: درهای این کاخ را بشمار ؛ من هم شمردم 50 درب داشت. بعد گفتند: خانه هایش را بشمار. دیدم 175 خانه بود. به من گفتند این خانه ها مال توست. آن قدر خوشحال شدم که از خواب پریدم و خدا را شکر گفتم. صبح که شد نزد ابن سیرین رفتم و خواب را برایش تعریف کردم. او گفت : معلوم است که تو آیة الکرسی زیاد می خوانی. گفتم : بله ؛ همین طور است. ولی تو از کجا فهمیدی. گفت برای اینکه این آیه 50 کلمه و 175 حرف دارد. من از زیرکی حافظه او تعجب کردم. آنگاه به من گفت : هر که آیة الکرسی را بسیار بخواند سختی های مرگ بر او آسان می شود. داستان نزول رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)فرمود: چون خدای متعال خواست سوره ی حمد و آیه های شهدالله (18و19 آل عمران) و قل اللهم (26-27آل عمران) و سوره توحید و آیة الکرسی را به زمین نازل کند همگی به عرش الهی چنگ زدند در حالی که بین آن ها و خداوند حجابی نبود. سپس فرمودند : پروردگارا ما را به خانه پر گناه و به سوی کسانی که عصیان و گناه می کنند می فرستی ؛ در حالی که ما پاک و مطهر هستیم. سپس خدای متعال فرمود :" به عزت و جلال خودم سوگند ، هیچ کس شما را بعد از نماز نخواند مگر این که او را در مرتبه بالای قدس جای دهم که از نعمت های آن استفاده کنند و در هر روز 70 بار به او با نظر رحمت خود بنگرم و در هر روز 70 حاجت او را برآورم هرچند که بسیار گناه کرده باشد که کمترین آن دعاها و حاجت ها و آمرزش گناهان باشد. او را از هر دشمنی پناه می دهم و برای پیروزی بر هر دشمنی یاریش می دهم و مانعی به جز مرگ برای بهشت رفتن او نباشد.( یعنی بعد از مرگ بلافاصله به بهشت می رود) آیة الکرسی برای حفظ چشم بعد از هر نماز دستان را روی چشم بگذارید و بعد از خواندن آیت الکرسی بگویید:"اللهم احفظ حدقتی بحق حدقتی علی بن ابیطالب(علیه السلام)" امان نامه الهی |
منبع : پایگاه اطلاع رسانی حوزه/ رحیم فاطمی
سپیده سخن نقش قرآن چون که بر عالَم نشست نقشه های پاپ و کاهِن را شکــست فاش گویم آن چه در دلْ مُضمر است این کتابی نیست چیزی دیگر است چون که در جان رفت، جانْ دیگر شود جان چو دیگر شد، جهان دیگر شود با مسلـــمان گفت: جان بر کف بِـــنِه هر چه از حــاجت فزون داری بـــده اقبال لاهوری در دین اسلام، بسیاری از کارها و اعمال، از نماز و روزه تا خوردن و
خوابیدن و جز آن دارای احکام و آدابی هستند که رعایت آنها گاه بر ما واجب و
گاه مستحب می شود. تلاوت قرآن که در ماه مبارک رمضان، بر آن تأکید بیش تر شده و دارای رونق
فزون تری است، نیز دارای احکام و آدابی ویژه است که رعایت شماری از آنها
بر ما واجب و رعایت شمار دیگری از آنها بر ما مستحب است و بسیاری از آنها
را به قلم می آوریم. شایان توجه است احکام و آدابی که برای تلاوت قرآن گفته می شود و در پی
می آید ـ به طور مستقیم و یا غیر مستقیم ـ از آیات قرآن و روایات معصومان
علیهم السلام برگرفته شده است. 1. بکوشیم که در هنگام تلاوت قرآن، با طهارت و با وضو باشیم. و چنانچه
بخواهیم جایی از بدن خود، مثلاً دستمان، را به نوشته های قرآن برسانیم، بر
ما واجب است که با طهارت و با وضو باشیم. 2. چنانچه قرآنی را که برای تلاوت آیات برگزیده ایم، به زبان فارسی یا
زبانی دیگر ترجمه و معنی نیز شده باشد، تماس دست یا عضوی دیگر از بدنِ ما
با ترجمه و معانی آن ـ بدون طهارت و وضو ـ اشکال ندارد و جایز است؛ اما اگر
در ترجمه قرآن، نام خدا یا پیامبران یا امامان و یا حضرت فاطمه زهرا علیهم
السلام وجود داشته باشد، نباید دست یا عضوی دیگر از بدن خود را بدون
طهارت و وضو، به آن نامها برسانیم؛ البته برخی از مراجع معظّم تقلید،
نظریات دیگری دارند. 3. خوب است ـ اگر که بتوانیم ـ پیش از خواندن آیات قرآن، دهان خویش را مسواک بزنیم و خود را خوشبو نماییم. 4. بهتر است هنگام خواندن قرآن رو به قبله باشیم تا این کارمان از هدف و مقصدی الاهی نیز برخوردار شود. 5. هنگام قرائت قرآن و جز آن، توجه داشته باشیم که احترام گذاشتن به
قرآن و برگه های آن بر ما لازم و واجب است. «حضرت امام خمینی رحمه الله به
طور معمول در حسینیه جماران روی صندلی می نشستند؛ ولی یک روز که به حسینیه
وارد شدند و صندلی ایشان در جای همیشگی خود بود، روی زمین نشستند؛ زیرا در
آن روز، افراد ممتاز و برگزیده مسابقات قرآنی آمده بودند و قرار بود در آن
جلسه، چند آیه از قرآن را تلاوت کنند». 6. یادمان باشد که در هر یک از چهار سوره سجده (آیه 15)، سوره فُصِلَت
(آیه 37)، سوره نَجم (آیه 62) و سوره عَلَق (آیه 19)، یک «آیه سَجده» وجود
دارد. غالباً در قرآن ها و کنارِ این آیه ها عبارتِ «سجده واجبه» نوشته شده
است. هر گاه ما این آیه ها را بخوانیم و یا به آنها گوش دهیم، باید فوراً
سجده کنیم. و چنانچه این کار را فراموش کردیم، باید هر لحظه که آن را به
یاد آوردیم، سجده نماییم. 7. پیش از خواندن آیات قرآن، عبارتِ «أَعوذُ بِاللّه ِ مِنَ الشَّیطانِ
الرَّجیم؛ من از شیطان رانده شده، به خدا پناه می برم.» و پس از آن، آیه
«بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ» را بخوانیم. 8. در پایانِ قرائت قرآن، عبارتِ «صَدَقَ اللّه ُ العَلَیُّ العَظیمُ:
خدای بلند مرتبه و بزرگ، راست گفته است.» را بخوانیم. گفتنی است که کلمه
«العَلیّ» در عبارت پیشین به معنیِ «بلند مرتبه» و صفت برای کلمه «اللّه »
است و با حضرت علی علیه السلام ارتباطی ندارد. 9. برای قرائت قرآن، بر خدا توکل نماییم و از او استمداد کنیم که ما را
در این کار خیر موفق بدارد؛ زیرا قاری قرآن شدن، از عنایات و توفیقات الاهی
و با تأییدات آسمانی است که نصیب هر کس نمی شود. به گفته خواجه حافظ
شیرازی: تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش سعدی نیز خوش سروده است بخت و دولت به کاردانی نیست جز به تأیید آسمانی نیست 10. نیز به معصومان علیهم السلام و به ویژه پیامبر عزیز خدا علیه
السلام و حضرت امیر مؤمنان و حضرت فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین و
امام زمان علیهم السلام توسل بجوییم و از آنان بخواهیم که ما را در امر
تلاوت قرآن پایدار بدارند؛ حافظ ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسیدهم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند 11. تلاوت قرآن را با حضور قلب و توجه کامل و ادب نیکو و خالصانه و
فروتنانه انجام دهیم. مثلاً در این هنگام، با کسی شوخی ننمایم و نخندیم و
بگو و مگو نکنیم و به گونه ای قرآن را بخوانیم که گویی با خدا سخن می گوییم
و خدا نیز با ما سخن می گوید: مولوی چه خوش سروده است: از خدا جوییم توفیق ادب بی ادب محروم گشت از لطف ربّ بی ادب تنها نه خود را داشت بد بلکه آتش در همه آفاق زد... از ادب، پُر نور گشته است این فَلَک و از ادب، معصوم و پاک آمد مَلَک 12. قرآن را هنگام خواندن آیات، روی زمین نگذاریم؛ بلکه آن را بر جای
بلندی، مانند رَحل یا میز قرار دهیم و یا آن را با دست هایمان بگیریم. ما
با انجام دادن این کار، قرآنِ عظیم را محترم شمرده ایم. «روزی حضرت امام
خمینی رحمه الله طبق معمول روی صندلی نشسته بودند که قرآنی آوردند و آن را
روی زمین گذاشتند. هنگامی که ایشان متوجهِ این امر شدند، بی درنگ آن را
برداشتند و روی میزی که در کنارشان بود، گذاشتند و فرمودند که قرآن را روی
زمین نگذارید.» 13. هنگام خواندن قرآن، به صورتِ دو زانو و اگر نمی توانیم، به صورتِ
چهار زانو بنشینیم و چنانچه می توانیم، به چیزی یا به جایی تکیه ندهیم. 14. مواظب باشیم هنگامی که قاری و حافظ قرآن می شویم، نسبت به قاریان و
حافظان دیگرِ قرآن حسادت نورزیم و شخصیت آنان یا شیوه های آموزشی و یا
شاگردانشان را زیر سؤال نبریم و بر ضد آنان جوسازی و سمپاشی نکنیم. به طور
مثال، چنانچه حافظ پنج جزء قرآن شدیم، نسبت به کسانی که حافظ سه جزء قرآن
هستند و یا در صورتی که حافظ کل قرآن شدیم، نسبت به کسانی که حافظ کل قرآن
نیستند، احساس برتری و غرور کاذب ننماییم و فخر فروشی و جلوه فروشی نکنیم. 15. شایسته است که قرآن کریم را پیش از باز کردن و خواندن و پس از بستن
آن ببوسیم و به پیشانی بگذاریم. این کار، نوعی احترام گذاشتن به قرآن مجید و
عظیم است. 16. اگر بتوانیم، همیشه قرآن را روی رَحل و در محل یا اتاق مخصوصی برای
تلاوت بگذاریم تا هنگامی که وارد آن فضا می شویم، خود به خود، انگیزه
خواندن و تلاوت آیات قرآن در وجود ما شعله ور گردد. 17. پیش از خواندن آیات قرآن، این دعا را که برای مطالعه وارد شده است،
بخوانیم: «اَللّهُمَّ أَخرِجنی مِن ظُلُماتِ الوَهم و أَکرِمنی بِنورِ
الفَهم. اَللّهُمَّ افتَح عَلَینا أَبوابَ رَحمَتِک و انشُر عَلَینا
خَزائِنَ عُلومِک بِرَحمَتِکَ یا أَرحَمَ الرّاحِمین؛ خدایا! مرا از
تاریکیهای پندار بیرون بر و به روشنایی فهمیدن گرامی دار. خدایا! درهای
رحمت خویش را بر ما بگشا و گنجینه های دانشهای خود را بر ما پخش کن. به
مهربانی ات، ای مهربان ترین مهربانان!» 18. مواظب باشیم که هنگام قرائت قرآن، مزاحم استراحت، آسایش، کار و
مطالعه اعضای خانواده یا دوستان و یا دیگران نشویم. به طور نمونه، قرآن را
با صدای بلند نخوانیم یا صدای نوار قرآن را بلند ننماییم. 19. مواظب باشیم که هنگام تلاوت و حفظ قرآن و یا تکرار و بازگویی
محفوظات قرآنیِ خود و در جایی که دیگران حضور دارند، در دام سمعه (شنواندن
به دیگران) و یا (نشان دادن به دیگران) گرفتار نیاییم و با انجام دادن کار
پسندیده ای، در دام ناپسندی نیفتیم. مثلاً با نیتی غیر الهی و ناخالصانه و
در مجلس مهمانی، آیات قرآن را به گونه ای با خود زمزمه ننماییم که دیگران
زمزمه هایمان را بشنوند و یا حتی بدون زمزمه و با صدای آهسته قرآن نخوانیم؛
به گونه ای که حرکات لبهایمان را ببینند و خودمان نیز از جلوه گریها و
جلوه فروشیهای خودمان خوشمان بیاید. حافظ شیرین گفتار، نیکو سروده است: غلام همت آن نازنینم که کار خیر، بی روی و ریا کرد 20. هنگام قرائت قرآن، اگر به نام مبارک پیامبر محبوب خدا، حضرت محمد
مصطفی علیه السلام رسیدیم، صلوات بفرستیم. و پیش یا پس از خواندن هر یک از
سوره های «ضُحی» تا «ناس»، یعنی هر کدام از سوره های نود و سوم تا صد و
چهار دهم قرآن، تکبیر (اَللهُ أَکبَر) بگوییم. 21. قرآن و به ویژه قرآنی را که برای تلاوت برگُزیده ایم، پاک و پاکیزه
نگه داریم و آن را در جلد و جای مناسب قرار دهیم و در کنار و حاشیه صفحات
آن چیزی ننویسیم. 22. هنگام قرائت قرآن، هر گاه به آیات مربوط به «بهشت» رسیدیم، شادمان
شویم و رفتن به بهشت را از خدا بخواهیم. و هر گاه به آیات مربوط به «جهنم»
رسیدیم، غمگین شویم و به خدا پناه بریم. 23. چنان چه برای ما امکان داشته باشد، هنگام خواندن آیات قرآن، لباسی
سفید و پاکیزه بر تن کنیم و عبایی نیکو بر دوش خود بیندازیم تا آمادگیِ
معنویِ بیشتری برای این کار، در ما به وجود آید. 24. پیش از قرائت قرآن صلوات بفرستیم و پیش از خواندن و حفظ آیات و پس
از آن نیز دعا کنیم و به ویژه دعاهایی را که پیشوایان معصوم علیهم السلام
در این مورد به ما آموخته اند، بخوانیم. 25. هنگام خواندن آیات وحیانی، محزون شویم یا به گریه در آییم و یا حتی خود را شبیه گریه کنندگان و محزونان کنیم. 26. قرآن را به صورت ترتیل و شمرده شمرده و با درنگ کردن بر محلهای وقف در آیات، بخوانیم. 27. به قرآن نگاه کنیم، حتی اگر حافظ قرآن باشیم. هنگامی که قرآن را تلاوت می کنیم، بدنمان پوشیده باشد. 29. تا آن جا که می توانیم قرآن را با صدای نیکو بخوانیم. 30. هنگامی که قرآن خوانده می شود، ساکت شویم و به آن گوش فرا دهیم. 31. قرآن را با لحن و لهجه عربی بخوانیم. 32. پسندیده تر است که قرآن را در مکانهای مناسب، مانند مساجد بخوانیم. 33. خود را وظیفه مند بدانیم که به آیات قرآن عمل کنیم؛ بدین معنی که
کارهای واجبِ گفته شده در قرآن را انجام دهیم و کارهای حرامِ گفته شده در
آن را ترک کنیم و نیز تا آنجا که می توانیم به کارهای مستحبِ مذکور در قرآن
عمل نماییم و از کارهای مکروهِ گفته شده در آن خودداری ورزیم. 34. شایسته است ثواب هایی را که بر اثر قرائت قرآن نصیبمان می شود، به
معصومان و امامزادگان علیهم السلام ، شهیدان، و بزرگان و استادان و در
گذشتگان خود، پدر و مادر و برادر و خواهر و فرزندان خویش، بستگان، آشنایان و
دوستان خود نیز هدیه کنیم. 35. پسندیده است که در برنامه قرائت قرآن خود، ختم قرآن نیز داشته باشیم. 36. قرآن یا قسمتی از آن را همیشه همراه خود داشته باشیم و هر روز از روی آن بخوانیم. 37. پس از تلاوت آیات یا سوره ها و یا جزءهای قرآن، خدای را سپاس گوییم و
شکر او را به جای آوریم تا توفیقات ما را در این راه افزون تر کند: شکر نعمت، نعمتت افزون کند کفر، نعمت از کَفَت بیرون کند 38. اگر پس از مدتی قرائت قرآن، جزء قاریان خوب قرآن قرار گرفتیم، به
تعلیم و تربیت قاری قرآن نیز بپردازیم و مطالعات و تحقیقات و تجربه ها و
روشهای خود را در اختیار دیگران بگذاریم و مواظب باشیم که در این کار، بُخل
نورزیم؛ زیرا تعلیم و تربیتِ حتی یک قاری قرآن، بسیار مهم و با ارزش و
دارای ثوابِ فراوان است و خرسندی خدای رحمان و معصومان و به ویژه امام زمان
علیه السلام را به همراه دارد. 39. قرائت قرآن، افزون بر آداب ظاهری، آداب باطنی نیز دارد وبرخی از آنها عبارت است از: یک. فهمیدن اصل کلام الهی؛ دو. بزرگ شمردن قرآن؛ سه. حضور قلب و نیت خالصانه داشتن (که قبلاً نیز به آن اشاره شد)؛ چهار. تدبر و تفکر کردن در آیات قرآن و توجه داشتن به معانی آن؛ پنج. تأثیر پذیرفتن از آیات قرآن؛ شش. خود را مخاطب آیات قرآن و امر و نهی های آن دانستن.
«إِلاَّ قیلاً سَلاماً سَلاما» «سخنی جز سلام و درود نیست.»[1]
نوع و جنس گفتار ما باید به گونهای باشد که طرف مقابلمان اذیت نشود. نوعِ کلام باید حیات بخش باشد و صدمهای به طرف مقابل نرساند.
«لا یَسْمَعُونَ فیها لَغْواً وَ لا تَأْثیماً» «در آنجا نه بیهودهای میشنوند و نه [سخنی] گناه آلود.»[2]
گفتار ما لغو نباشد، حرفی باشد که منفعت عقلایی اعم از معنوی یا مادی بر آن بار شود. گاهی اوقات زیادهگویی و تأکید و تکرار میتواند لغو باشد.
«لا یَسْمَعُونَ فیها لَغْواً وَ لا تَأْثیماً» «در آنجا نه بیهودهای میشنوند و نه [سخنی] گناهآلود.»[3]
با گفتارمان، نسبتِ گناه و خطا به یکدیگر ندهیم و فرافکنی نکنیم؛ چون در واقع گرفتار ظلمت نفس شدهایم.
«وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیداً» « ... و سخنی استوار گویید.»[4]
گفتار باید قاطع باشد و دیگران را به تردید نیاندازد. مطالب باید مرجع معتبر داشته باشد.
«قُلْ أُوحِیَ إِلَیَ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقالُوا إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً»
«بگو: به من وحی شده است که تنی چند از جنّیان گوش فرا داشتند و گفتند: راستی ما قرآنی شگفتآور شنیدیم.» [5] «یَهْدی إِلَی الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَ لَنْ نُشْرِکَ بِرَبِّنا أَحَدا» [که] به راه راست هدایت میکند. پس به آن ایمان آوردیم و هرگز کسی را شریک پروردگارمان قرار نخواهیم داد.»[6]
شگفتی و احساس در کلام بیان شود، و صرف انتقال الفاظ بدون انتقال عواطف کافی نیست. آهنگ کلام باید تغییر کند.
«وَیْلٌ لِکُلِ هُمَزَةٍ لُمَزَة» «وای بر هر بدگوی عیبجویی.» [7]
در کلام باید از الفاظی استفاده کرده که هم پیام را منتقل کند و هم شنونده اذیت نشود و خدشهای به او وارد نشود، به عبارتی نیش نداشته باشد.
«إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبا» «داد و ستد صرفاً مانند رباست.»[8]
تشبیه در کلام نوعی هنر است، باید سعی کنیم تشبیهاتی که در گفتار وارد میکنیم صحیح و مناسب باشد، چون تشبیهات نامناسب، منجر به رفتار نامناسب میشود.
«وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ یا أَهْلَ یَثْرِبَ لا مُقامَ لَکُمْ فَارْجِعُوا وَ یَسْتَأْذِنُ فَریقٌ مِنْهُمُ النَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِیَ بِعَوْرَةٍ إِنْ یُریدُونَ إِلاَّ فِراراً» «و چون گروهی از آنان گفتند: ای مردم مدینه، دیگر شما را جای درنگ نیست، برگردید. و گروهی از آنان از پیامبر اجازه میخواستند و میگفتند: خانههای ما بی حفاظ است» و [لی خانههایشان] بی حفاظ نبود، [آنان] جز گریز [از جهاد] چیزی نمیخواستند.» [9]
منافقین به مۆمنین اهل مدینه «یا اهل یثرب» میگفتند، یثرب نمادی برای فحشا بوده، ولی پیامبر(ص) فرمودند: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» و این گونه، گذشته نامناسب آنها را به رُخشان نکشیدند، پیام صحیح باید عاری از هر گونه تحقیر باشد، با کلام باید استعدادها بارور شود، نه اینکه افراد تحقیر شوند.
ادامــــــه مطلب را ببیند
مقدمه:
در این مقاله به دنبال دلائل قرآنی و
روائی برای شرکت در انتخابات هستیم،امیدواریم که با درک و فهم این دلائل
روائی و قرآنی کسی از خود سلب مسئولیت نکند و از زیر بار مسئولیت مهم و
خطیر انتخابات شانه خالی نکند.چرا که همه ما نسبت به امام و شهدا باید ادای
وظیفه و پاسداری از انقلاب بکنیم.
محور اول :لزوم انجام وظیفه و رد تسلط دشمن
اولین
چیزی که به ذهن هر اهل خردی می رسد این است که شرکت در انتخابات یک وظیفه
است،وظیفه ی خطیر و مهمی که اگر از عهده و انجام آن شانه خالی کنیم باعث
تسلط معاندین و دشمنان بر ایران اسلامی شده ایم تسلطی که بر کسی پوشیده
نیست. شرکت نکردن مردم در انتخابات باعث تسلط سیاسی و اقتصادی و حتی نظامی
دشمن بر ایران اسلامی می شود.
«وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلا)
[نساء: 141] و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطى نداده است».
امام علی– علیه السّلام- می فرمایند:
«اِتَّقُوااللهَ فِی عِِبادِهِ وَ بِلادِهِ فَاِنَّکُم مَسئُولُونَ حَتّی عَنِ البِقاعِ وَ البَهائِمِ وَ اَطِیعوا اللهَ وَ لا تَعصُوهُ [1]از خدا نسبت به بندگان و شهرهایش پروا کنید زیرا دارای مسئولیّت هستید حتّی نسبت به زمینها و حیوانات و خداوند را اطاعت کنید و از نافرمانی او بپرهیزید. -
محور دوم :شکر نعمت حکومت اسلامی
دومین دلیل قرآنی
ما برای شرکت در انتخابات وجوب شکر نعمت بزرگ حکومت اسلامی است می باشد،در
واقع ما با شرکت کردن در انتخابات این نعمت حکومت اسلامی را شکر کرده و
برای پیش برد فعالیت های اسلامی آن با شرکت در انتخابات شکر عملی آن رابه
جا آورده و شکر گزار خدا وند متعال می باشم .
«وَ إِذْ تَأَذَّنَ
رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ
عَذابی لَشَدیدٌ ابراهیم [ابراهیم /7]و (همچنین به خاطر بیاورید) هنگامى
را که پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شکرگزارى کنید، (نعمت خود را) بر شما
خواهم افزود و اگر ناسپاسى کنید، مجازاتم شدید است!»
محورسوم :استادگی در برابر دشمن وحفظ نظام اسلامی
یکی
از تاثیراتی که انتخابات در عرصه ی بین الملل دارد این است که دشمنان قسم
خورده این کشور مایوس و ناامید می شوند،و این شرکت گسترده مردم به جهان می
فهماند که مردم این کشور همچون اوایل انقلاب پیرو خط امام و رهبری هستند و
ذره ای از آرمان های امام و شهدا عقب نشینی نکرده اند. در واقع شرکت در
انتخابات مثل حفظ و نگهداری مرز های ایران اسلامی می باشد .
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ [آل عمران 200]اى کسانى که ایمان آوردهاید! (در برابر مشکلات و هوسها،) استقامت کنید! و در برابر دشمنان (نیز)، پایدار باشید و از مرزهاى خود، مراقبت کنید و از خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید!»
محور چهارم:شرکت در انتخابات یعنی من دشمن را حمایت و کمک نمی کنم
یکی
از اهدافی که دشمنان در عرصه ی رسانه و جنگ نرم به دنبال آن هستند این است
که مردم حضور حداقلی در انتخابات داشته باشند در واقع با این کار به دنبال
این هستند که مردم از آرمان های مقدس خود و عهدی که با امام و شهدا بسته
اند دست بردارند ولی مردم با شرکت در انتخابات اثبات می کنند که در صف دشمن
نیستند و هنوز بر آرمانهای خود باقی هستند.
قالَ رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهیراً لِلْمُجْرِمینَ [قصص/17]عرض کرد: «پروردگارا! بشکرانه نعمتى که به من دادى، هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود!»
محور پنجم:وجوب استقامت و پایداری در برابر دشمن
هر
چند مشکلات و سختی هایی بر مردم وارد شده است، ولی این را نباید فراموش
کرد که بسیاری از این مشکلات به خاطر این است که دشمن به دنبال مایوس کردن
مردم که عناصر اصلی انقلاب و نظام هستند می باشد. ما با شرکت در انتخابات
به تمام جهان اثبات می کنیم که هیچ وقت دست از استقامت و ایستادگی در
برابر دشمن بر نمی داریم.
«فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ وَ لا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ [هود/112]پس همانگونه که فرمان یافته اى، استقامت کن و همچنین کسانى که با تو بسوى خدا آمده اند (باید استقامت کنند)! و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام مىدهید مىبیند!»
سخن پایانی:
ما مردم ایران اسلامی برای شرکت در
انتخابات برای خودمان دلائلی داریم که این دلایل عموماً ریشه در قرآن و
روایات حضرات معصومین علیهم السلام دارد. ما در واقع با شرکت در انتخابات
به دنبال این هستیم که به جهان استکبار بفهمانیم که هنوز در صف مقدم دفاع
از آرمانهای انقلاب و امام و شهدا ایستاده ایم.
پی نوشت :
[1]سیّد رضی ، نهج البلاغه ، ترجمه حسین انصاریان ، تهران ، انتشارات پیام آزادی ، چاپ هفتم ، سال 1379 ، خ166 ،ص382.
توجه و عمل به تعالیم حیات بخش
قرآن مجید توصیه مۆکّد امامان معصوم علیهم السلام است. حضرت علی علیه
السلام می فرمایند: «الله! الله! فِی القُرآنِ لایَسبِقنَّکُم بِالعَملِ
بِهِ غَیرَکُم؛1 خدا را! خدا را! مبادا دیگران در عمل به قرآن از شما سبقت
بگیرند!»
-«ابن عباس» از امیرالمۆمنین علیه السلام روایت کرده است که ایشان فرمودند: «لَو کَتَبتُ معانِیَ الفاتِحَهِ لَأَوقَرتُ سبعینَ بعیراً؛2 اگر معانی و حقایق سوره حمد را بنویسم، هفتاد شتر از شرح آن بار می کنم.»
- در کتاب «عیون اخبار الرضا علیه السلام» در ضمن روایتی می خوانیم: «خداوند متعال چنین فرمود: من سوره حمد را میان خود و بنده ام تقسیم کردم؛ نیمی از آن برای من و نیمی برای بنده من است، پس بنده من حق دارد هر آنچه می خواهد، از من بخواهد.
هنگامی که بنده می گوید: «بسم الله الرحمن الرحیم» خداوند متعال می فرماید: بنده ام به نام من آغاز کرد و بر من است که کارهای او را به آخر برسانم و همه حال او را پُر برکت کنم و هنگامی که می گوید: «الحمد لله رب العالمین» خداوند متعال می فرماید: بنده ام مرا حمد و ستایش کرد و دانست نعمت هایی را که دارد از ناحیه من است و بلاها را نیز من از او دفع می کنم ، همانگونه که بلاهای دنیا را دفع کردم.
هنگامی که می گوید: «الرّحمن الرّحیم» خداوند می فرماید: بنده ام گواهی داد که من رحمان و رحیم هستم، پس گواه باشید که بهره او را از رحمتم فراوان و سهم او را از عطایم افزون می کنم.
هنگامی که می گوید: «مالک یوم الدّین» خداوند متعال می فرماید: گواه
باشید! همانگونه که او حاکمیت و مالکیت روز جزا را از آن من دانست، من در
روز حساب، حسابش را آسان می سازم و حسناتش را می پذیرم و از سیئاتش صرف نظر
می کنم.
هنگامی که می گوید: «ایّاک نعبد» خداوند متعال می فرماید: بنده ام راست می گوید، تنها مرا پرستش می کند. من شما را گواه می گیرم و بر این عبادت خالص ثوابی به او می دهم که تمام مخالفین او به حالش غبطه بخورند.
هنگامی که می گوید: «ایّاک نستعین» خداوند می فرماید: بنده ام از من یاری جسته و تنها به من پناه آورده است. گواه باشید که من او را در کارهایش کمک می کنم و در سختی ها به فریادش می رسم و در روز پریشانی دستش را می گیرم.
هنگامی که می گوید: «اِهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقیمَ ، صِرَاطَ الَّذینَ اَنْعَمْتَ عَلَیْهِم غَیرِ الْمَغْضوُبِ عَلَیْهِمْ و لَا الضَّالّینَ» خداوند متعال می فرماید: این خواسته بنده ام برآورده است، و او هر چه می خواهد، از من بخواهد که من اجابت خواهم کرد و آنچه امید دارد، به او می بخشم و از آنچه که بیم دارد، ایمنش می سازم.»3
حکایات درباره این سوره مبارکه بسیار زیاد است که از میان آنها دو حکایت را از «تفسیر ابوالفتوح رازی قدّس سرّه» و حکایتی را از «سید مرتضی علم الهدی قدّس سرّه» از دانشوران بزرگ شیعه نقل می کنیم:
1. «ابوسلیمان» از صحابه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل می کند: با حضرت در غزوه ای بودیم. مردی از صحابه به خاطر بیماری صرع به زمین افتاد. یکی از صحابه از اسب خود پایین آمد و سوره حمد را در گوش او خواند. بیمار مصروع فوراً سالم شد و برخاست. این جریان را با پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در میان گذاشتیم. ایشان فرمودند: «هِیَ اُمُّ القُرآنِ وَ هِیَ شِفَاءُ مِن کُلِّ دَاءِ؛ آن (سوره حمد) مادر و اساس قرآن است و موجب شفای از تمام بیماری ها.»4
2. «خارجه بن صلت برجمی» می گوید: با عموی خود از نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می آمدیم که به قبیله ای از قبایل عرب برخوردیم. گفتند: شما از نزد کسی می آیید که به تازگی ادعای پیامبری کرده است، مردی از ما دیوانه شده است و او را در بند کرده ایم. آیا چیزی دارید که او را شفا دهد؟ عمویم گفت: آری. او را نزد آن دیوانه بردند. عمویم سوره حمد می خواند. آب دهانش را جمع کرد و در دهان دیوانه ریخت. سه روز این کار را کرد و آن دیوانه خوب شد.5
3. مرحوم سید مرتضی علم الهدی قدّس سرّه در کتاب «شافیه» پیرامون این سوره می نویسد: ابن فراس می گوید: قیصر در نامه ای به یکی از خلفای بنی عباس نوشت: ما در کتاب انجیل خوانده ایم: هر کس سوره ای بخواند که خالی از هفت حرف «ث، ج، خ، ز، ش، ظف» باشد، خداوند روح و جسمش را بر آتش حرام می کند.
ما تورات، زبور و انجیل را برای یافتن این سوره جستجو کردیم؛ ولی آن را نیافتیم. آیا چنین سوره ای در کتاب شما موجود است؟
خلیفه عباسی علما را جمع کرد و این موضوع را از ایشان سئوال نمود؛ ولی آنها نتوانستند جوابی بدهند. خلیفه به حکم ضرورت و به ناچار موضوع را از امام علی النقی علیه السلام سئوال کرد. حضرت فرمود: تنها سوره حمد است که هیچ یک از این حروف در آن نیست. عرض کردند: حکمت اینکه این حروف در این سوره نیامده چیست؟ فرمود: «ث» عبارت است از «ثبور» که به معنای هلاکت و عذاب است « ج» جهنم ، « خ » خباثت ، «ز» زقّوم ، «ش» شقاوت ، « ظ » ظلمت و تاریکی و « ف » فراق از رحمت اولیای الهی .6
1.نیمی از سوره حمد - از آیه «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیم» تا آخر - مربوط به تقاضای عاجزانه انسان از خداوند متعال است. بهتر است وقتی انسان نزد بزرگان معنوی می رود، تواضع و فروتنی ورزیده، از او تقاضایی کند، مثلاً التماس دعا کند، پند و نصیحت بخواهد و ... که هم از تجربیات معنوی او استفاده کند و هم حفظ احترام او را به نحو کامل ادا کرده باشد.
2. آیات 6 و 7 این سوره به ما می آموزد که لازمه الگو قرار دادن انسانهای خوب و استفاده از سجایای اخلاقی آنان و پرهیز از انسانهای بد، شناخت آنهاست.
شناخت افراد متخلق به اخلاق الهی و یا دارای اخلاق و منش سوء ، از امور کلیدی در مسیر حرکت انسان به سوی خداوند متعال است. تنها با داشتن اخلاق خوب نمی توان به مقام قرب الهی رسید؛ بلکه بایستی از اخلاق بد نیز پرهیز کرد. مثلاً بایستی از لجاجت و دشمنی - که ویژه قوم یهود بوده است - و کوته بینی و گمراهی - که از ویژگی های مسیحیان است - خودداری کرد.
1. «ابوالفتوح رازی» در تفسیر خود ده نام را برای سوره حمد ذکر می کند که عبارتند از: فاتحة الکتاب، امّ الکتاب، امّ القرآن، سبع المثانی، وافیه، کافیه، شافیه، اساس، صلوة، حمد.7
فاتحه الکتاب؛ یعنی قرآن با آن شروع می شود. امّ الکتاب؛ یعنی تمامی کتاب قرآن به آن بر می گردد. سبع المثانی: سبع یعنی هفت آیه و مثانی؛ یعنی دو بار بر پیامبر نازل شده است. وافیه؛ یعنی برای فهم تمامی قرآن وفا می کند. کافیه؛ یعنی برای فهم تمامی قرآن کافی است. شافیه؛ یعنی شفا دهنده. اساس؛ یعنی اصل و پایه قرآن است. صلوة؛ یعنی دارای مضامین دعاست و حمد؛ چون این سوره با حمد شروع می شود.
از میان ده نام ذکر شده، نام فاتحة الکتاب قابل تأمل است. این واژه به شهادت تاریخ از زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به این سوره اطلاق شده است؛ چون قرآن در زمان آن حضرت جمع آوری و مرتب شده و آغاز آن با این سوره بوده است، پس اینکه عده ای می گویند: قرآن کریم در زمان خلیفه اول یا دوم یا سوم جمع شده، درست نیست.
پی نوشت ها :
1. شرح نهج البلاغة، صبحی صالح، انتشارات اسلامی، تهران، 1370ش، ج1، ص421.
2. تفسیر کبیر، ملا فتح الله کاشانی، ج1، ص26.
3. عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، شیخ صدوق قدّس سرّه، به نقل از: تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و جمعی از نویسندگان، ج1، ص7
4. تفسیر ابوالفتوح رازی قدّس سرّه، ج1، ص18.
5.همان، ص19.
6. ر.ک: شافیه، سید مرتضی علم الهدی قدّس سرّه.
7. تفسیر ابوالفتوح رازی، ج1، ص16.
منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره163.
فرآوری: فاطمه محمدی
بخش قرآن تبیان
قرآن
کریم، چشمه زلال ناب ترین معارف الهی و ماندگارترین حکمتها و دانشهای
مورد نیاز بشر است. کتابی است سراسر راستی و درستی که خبرهای گذشته و آینده
جهان را بیان کرده است و هیچ حقیقتی را فروگذار نکرده است. البته روشن است
که حجم بسیار گسترده حقایق عالم در ژرفای آیات الهی نهفته است و تنها
آنها که به عمق معانی آن دست یابند به آن واقعیات پی خواهند برد و آنان
اهل قرآن و مفسران حقیقی آن یعنی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) و
خاندان پاک او هستند.
قیام و انقلاب آخرین سفیر الهی از بزرگترین
حقایق جهان است که در آیات فراوانی از قرآن کریم به آن اشاره شده و روایات
بسیاری در تفسیر آن آیات نقل گردیده است که به چند نمونه اشاره میکنیم:
در سوره انبیاء آیه 105 آمده است:
وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرَ أَنَّ الاَْرْضَ یرِثُها عِبادِی الصّالِحُونَF؛
«همانا در زبور پس از ذکر ] تورات [ نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.»
امام باقر(علیه السلام) فرمود:
«مقصود از بندگان شایستهای که زمین را به ارث میبرند، امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و یاران او هستند.»
همچنین در بخشی از آیه 86 از سوره هود آمده است:
بَقِیةُ اللّهِ خَیرٌ لَکُمْ اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ؛
«بقیة الله برای شما بهتر است اگر مؤمن باشید.»
امام باقر(علیه السلام) فرمود:
«وقتی
امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور کند بر دیوار کعبه تکیه زند و
اولین سخنی که بر زبان جاری کند این آیه است. سپس میفرماید: «اَنَا
بَقِیةُ اللّهِ فی اَرْضِهِ وَ خَلیفَتُهُ وَ حُجَّتُهُ عَلَیکُمْ» من
«بقیة الله» در زمین و جانشین او و حجّت او بر شما هستم. پس هر کسی بخواهد
بر او سلام کند گوید: «اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا بَقِیةَ اللّهِ فی اَرْضِهِ».
و در سوره حدید آیه 17 فرموده است:
اِعْلَمُوا اَنَّ اللّهَ یحْیی الاَْرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَینّا لَکُمُ الاْیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ؛
«بدانید خداوند زمین را پس از مرگ آن زنده میکند. ما آیات خود را برای شما بیان کردیم، باشد که بیندیشید.»
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
مراد
این است که خداوند زمین را به واسطه عدالت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه
الشریف) در دوران ظهورش زنده خواهد کرد پس از آن که به سبب ستم سردمداران
گمراهی مرده باشد.
و نیز در سوره قصص آیه 5 میفرماید:
وَ نُریدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الاَْرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ اَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ؛
«و ما اراده میکنیم بر مستضعفان زمین، منّت نهیم و آنان را پیشوایان مردم و وارثان زمین قرار دهیم.»
امام علی(علیه السلام) فرمود:
«مقصود
از (مستضعفان) خاندان پیامبرند. خداوند پس از تلاش و رنجشان، «مهدی» این
دودمان را برمی انگیزد و آنان را به اوج شکوه و عزت و اقتدار میرساند و
دشمنانشان را به سختی ذلیل میسازد.»
از نمونههای بالا
روشن میشود که برای برداشت حقایق از قرآن، تنها نباید به ظاهر آیات بسنده
کرد؛ بلکه بسیاری از واقعیتهای عالم در درون آیات قرآن نهفته است که
اهلبیت(علیهم السلام) به عنوان مفسران واقعی قرآن، بیان کنندة آن هستند.
بنابراین اگرچه آیاتی از قرآن، در ظاهر مربوط به یک رویداد در زمان و مکان
خاصی است ولی مانع از آن نیست که در زمانهای بعد و برای آیندگان، مصداق
پیدا کند و دربارة آنان نیز جاری گردد و همین رمز جاودانگی قرآن برای همه
نسلهاست.
بر این اساس، با اینکه آیه 5 سوره قصص دربارة قوم بنی
اسرائیل نازل شده و جریان پیروزی آنها بر فرعونیان را بیان میکند ولی در
روایات متعدّد این آیه بر قیام امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و
روزگار ظهور او منطبق گردیده است و دقت در متن آیه هم نشان میدهد که
حاکمیت مستضعفان بر مستکبران، یک سنّت و اراده الهی است که اختصاص به زمان و
مکان و افراد خاصّی ندارد.