مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

قرآن و اهل بیت (ع) نورند . نوری که انسان می تواند در پرتو آن به تعالی و تکامل برسد .
منشأ نور خداست و همه انوار عالم ، فروغ و تجلی خود را از نور خدا می گیرند .
" مشکوة " همان سرچشمه نور است که همه انوار را در بر دارد....
این وبلاگ تخصصی و پیرامون قرآن و اهل بیت ( ع ) است که به میمنت میلاد پیامبر اکرم حضرت محمد ( ص )
و صادق آل محمد ( ع ) در روز 17 ربیع الأول ایجاد گردیه است . امید است مورد علاقه و عنایت شیفتگان قرآن و عترت
واقع گردد. و الحمد لله رب العالمین

۱۹۸ مطلب با موضوع «درسی از قرآن» ثبت شده است

۱۳
اسفند

 سیره پیامبر اسلام (ص) در خصوص برخورد با کهن سالان


(وَ قَضى‏ رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریماً )
( پروردگارت مقرر داشت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکى کنید. هر گاه تا تو زنده هستى هر دو یا یکى از آن دو سالخورده شوند، آنان را میازار و به درشتى خطاب مکن و با آنان به اکرام سخن بگوى. (اسراء:23)

 یکی از نواقص اخلاقی که در بعضی از خانواده ها کم و بیش دیده  می شود ،  توجه نکردن به افراد سالخورده ی می باشد  که زمانی هم از نعمت جوانی بر خورد دار بوده اند و هم از نعمت قدرت و توانایی جسمی. سر صحبت  با آن خانواده هایی است که به محض این که پدر یا مادرشون به سن پیری می رسن اولین کاری که انجام می دهند فرستادن این پدر ومادر مهربون به خانه سالمندان ی باشد  این رو فراموش کردیم که یک زمانی ما هم ناتوان بودیم ما هم از قدرت و توانایی کافی بر خورد ار نبودیم و این پدر و مادر جوان ما بودن که جوانی قدرت و ثروت خودشون را فدای بزرگ شدن ما کردن ولی ما چه کار کردیم .

سفارش  حضرت محمد (صلی الله علیه و ال و سلم )در خصوص کهنسالان:
جوانان را به احترام به کهن سالان تشویق می کردند و می فرمودند :هیچ جوانی  کهن سالی را به خاطر پیریش گرامی نمی دارد ، جز آن که هنگام پیری خودش ،‌خداوند کسی را برایش فراهم می کند که احترامش کند (1)


پاورقی ---------------------------------

(1)(سنن ترمذی 3/251)(و مشکاه النوار /293)

منبع : گروه رهپویان قرآن

۰۸
اسفند

إِیّاکَ نَعْـــــــــــبُدُ وَ إِیّاکَ نَسْتَعـــــــینُ   حمد - 5


ترجمه :

(پروردگارا) تنها تو را مى پرستیم و تنها از تو یارى مى جوییم



نکته :

در اینجا مقدم شدنِ کلمه «إِیّاک» بر «نَعْبُد» و «نَسْتَعِین» دلیل بر انحصار است و نتیجه آن همان توحید عبادت و توحید افعالى است که در بالا بیان کردیم.

حتى در عبودیت و بندگى خود نیز احتیاج به کمک او داریم، و در این راه نیز باید از او استعانت جست، مبادا گرفتار انحراف، عجب و ریا و امورى مانند اینها بشویم، که عبودیت ما را پاک در هم مى ریزد.

به تعبیر دیگر، در جمله اول که مى گوئیم: «تنها تو را مى پرستیم» کمى بوى استقلال دارد (یعنى ما با قدرت خود و بدون نیاز این گونه عمل مى کنیم)، بلافاصله با جمله «إِیّاکَ نَسْتَعینُ» آن را اصلاح مى کنیم و آن حالت «بین الامرین» (نه جبر و نه تفویض) را در عبارت خود مجسم مى سازیم و الگوئى خواهد بود براى همه کارهاى ما.

منبع :تفسیر نمونه

۰۷
اسفند

امید بخش ترین آیه قرآن بفرموده علی (ع )


۰۷
اسفند

منبع : رهروان ولایت

در روایات اسلامی به قدری به این آیه از قرآن مجید اهمیت داده شده است که آن را هم ردیف «اسم اعظم الهی» معرفی کرده اند. امام علی بن موسی الرضا علیه السلام می فرماید: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَقْرَبُ إِلَى اسْمِ اللَّهِ الْأَعْظَمِ مِنْ نَاظِرِ الْعَیْنِ إِلَى بَیَاضِهَا؛(1) بسم الله الرحمن الرحیم، به اسم اعظم خدا نزدیک تر از سیاهی چشم است، به سفیدی آن.»

آنچه از میان روایات امامان معصوم علیهم السلام درباره ی اهمّیت «بسم الله الرحمن الرحیم» به دست می آید عبارت است از:

1. امامان معصوم علیهم السلام هیچ کاری را بدون گفتن این جمله آغاز نمی کردند.
2. سفارش می کردند غذا را با این جمله آغاز و اگر چند غذا تناول می کنید برای هر کدام جدگانه «بسم الله» بگویید و چنانچه فراموش کردید، جمله ی «بِسمِ الله عَلی اَوَّلِهِ وَ آخِرِهِ» را بر زبان جاری کنید. این مطلب، به اهمیت فوق العاده شروع غذا با نام خداوند اشاره می کند. (2)
3. بلند گفتن و آشکار کردن «بسم الله الرحمن الرحیم»، بسیار سفارش شده است. امام صادق علیه السلام می فرماید: «حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهما السلام أَنَّهُ قَالَ التَّقِیَّةُ دِینِی وَ دِینُ آبَائِی فِی کُلِّ شَیْ ءٍ إِلَّا فِی تَحْرِیمِ الْمُسْکِرِ وَ خَلْعِ الْخُفَّیْنِ عِنْدَ الْوُضُوءِ وَ الْجَهْرِ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ؛(3) پدرم از پدرانش روایت کرده است که علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: تقیه در هر چیز، دین من و دین پدران من است؛ جز در تحریم مست کننده و در کندن کفش، [برای مسح] هنگام وضو و در بلند گفتن "بسم الله الرحمن الرحیم".»
4. امام زین العابدین علیه السلام در فضیلت «بسم الله الرحمن الرحیم» می فرماید: «أَنَّ اللَّهَ قَدْ فَضَّلَ مُحَمَّداً بِفَاتِحَةِ الْکِتَابِ عَلَى جَمِیعِ النَّبِیِّینَ مَا أَعْطَاهَا أَحَداً قَبْلَهُ إِلَّا مَا أَعْطَى سُلَیْمَانَ بْنَ دَاوُدَ مِنْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ فَرَآهَا أَشْرَفَ مِنْ جَمِیعِ مَمَالِکِهِ کُلِّهَا الَّتِی أُعْطِیَهَا فَقَالَ یَا رَبِّ مَا أَشْرَفَهَا مِنْ کَلِمَاتٍ إِنَّهَا لَآثَرُ مِنْ جَمِیعِ مَمَالِکِیَ الَّتِی وَهَبْتَهَا لِی قَالَ اللَّهُ تَعَالَى یَا سُلَیْمَانُ وَ کَیْفَ لَا تَکُونُ کَذَلِکَ وَ مَا مِنْ عَبْدٍ وَ لَا أَمَةٍ سَمَّانِی بِهَا إِلَّا أَوْجَبْتُ لَهُ مِنَ الثَّوَابِ أَلْفَ ضِعْفِ مَا أَوْجَبْتُ لِمَنْ تَصَدَّقَ بِأَلْفِ ضِعْفِ مَمَالِکِکَ یَا سُلَیْمَانُ هَذِهِ سُبْعُ مَا أَهَبُهُ لِمُحَمَّدٍ سَیِّدِ النَّبِیِّینَ تَمَامَ فَاتِحَةِ الْکِتَابِ إِلَى آخِرِهَا؛(4)

خداوند با سوره فاتحة الکتاب، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله را بر تمام پیامبران برتری بخشید؛ به گونه ای که به احدی قبل از ایشان، این سوره را عطا نکرده بود؛ مگر آنچه که به سلیمان بن داود عطا کرد که همان بسم الله الرحمن الرحیم است. وی این جمله را بالاتر از تمام سرزمینهایی که به او ارزانی شده بود، می دانست پس گفت: پروردگارا! چه کلمات عالی و شریفی است. این جمله از تمام سرزمینهایم که به من بخشیدی گرامی تر است. خداوند متعال فرمود: ای سلیمان! چگونه چنین نباشد در حالی که هیچ مرد و زنی نیست که مرا با این جمله بخواند مگر آنکه هزار برابر ثوابی برای او مقرر می کنم که برای کسی که هزار برابر سرزمینهای تو را صدقه می دهد، مقرر می نمایم. ای سلیمان! این جمله یک هفتم آن چیزی است که به محمد صلی الله علیه وآله سید پیامبران بخشیدم که همانا تمام فاتحة الکتاب است.»

5. در اهمیت این جمله، همین بس که اگر حیوان حلال گوشتی بدون «بسم الله» ذبح شود، خوردن گوشت آن، حرام است. این حکم شرعی اسلام، حکایت از تأثیر فراوان «بسم الله» در امور دنیوی نیز دارد.




ادامه مطــــــلب را ببینـــــــید

۰۷
اسفند

امام زین العابدین علیه السلام در فضیلت «بسم الله الرحمن الرحیم» می فرماید:

«أَنَّ اللَّهَ قَدْ فَضَّلَ مُحَمَّداً بِفَاتِحَةِ الْکِتَابِ عَلَى جَمِیعِ النَّبِیِّینَ مَا أَعْطَاهَا أَحَداً قَبْلَهُ إِلَّا مَا أَعْطَى سُلَیْمَانَ بْنَ دَاوُدَ مِنْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ فَرَآهَا أَشْرَفَ مِنْ جَمِیعِ مَمَالِکِهِ کُلِّهَا الَّتِی أُعْطِیَهَا فَقَالَ یَا رَبِّ مَا أَشْرَفَهَا مِنْ کَلِمَاتٍ إِنَّهَا لَآثَرُ مِنْ جَمِیعِ مَمَالِکِیَ الَّتِی وَهَبْتَهَا لِی قَالَ اللَّهُ تَعَالَى یَا سُلَیْمَانُ وَ کَیْفَ لَا تَکُونُ کَذَلِکَ وَ مَا مِنْ عَبْدٍ وَ لَا أَمَةٍ سَمَّانِی بِهَا إِلَّا أَوْجَبْتُ لَهُ مِنَ الثَّوَابِ أَلْفَ ضِعْفِ مَا أَوْجَبْتُ لِمَنْ تَصَدَّقَ بِأَلْفِ ضِعْفِ مَمَالِکِکَ یَا سُلَیْمَانُ هَذِهِ سُبْعُ مَا أَهَبُهُ لِمُحَمَّدٍ سَیِّدِ النَّبِیِّینَ تَمَامَ فَاتِحَةِ الْکِتَابِ إِلَى آخِرِهَا؛(4)


ترجمه :

خداوند با سوره فاتحة الکتاب، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله را بر تمام پیامبران برتری بخشید؛ به گونه ای که به احدی قبل از ایشان، این سوره را عطا نکرده بود؛ مگر آنچه که به سلیمان بن داود عطا کرد که همان بسم الله الرحمن الرحیم است. وی این جمله را بالاتر از تمام سرزمینهایی که به او ارزانی شده بود، می دانست پس گفت: پروردگارا! چه کلمات عالی و شریفی است. این جمله از تمام سرزمینهایم که به من بخشیدی گرامی تر است. خداوند متعال فرمود: ای سلیمان! چگونه چنین نباشد در حالی که هیچ مرد و زنی نیست که مرا با این جمله بخواند مگر آنکه هزار برابر ثوابی برای او مقرر می کنم که برای کسی که هزار برابر سرزمینهای تو را صدقه می دهد، مقرر می نمایم. ای سلیمان! این جمله یک هفتم آن چیزی است که به محمد صلی الله علیه وآله سید پیامبران بخشیدم که همانا تمام فاتحة الکتاب است.»

۰۶
اسفند

هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا

ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ

وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ.


او خدایی است که همه موجودات زمین را برای شما خلق کرد،


و پس از آن به خلقت آسمانها نظر گماشت و هفت آسمان را بر فراز


یک دیگر برافراشت و او به همه چیز داناست.



سوره بقره- آیه ی ۲۹




۰۶
اسفند

کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ

 فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَ

مَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ

185 - آل عمران

ترجمه :
هر کسی مرگ را می‌چشد؛


و شما پاداش خود را بطور کامل در روز قیامت خواهید گرفت؛

آنها که از آتش (دوزخ) دور شده، و به بهشت وارد شوند

نجات یافته و رستگار شده‌اند و زندگی دنیا،

چیزی جز سرمایه فریب نیست!




۰۴
اسفند
خداوند متعال میفرماید:

«اِنَّ اللهَ و مَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسلِیماً» (احزاب 56)

 یعنی «بی گمان خداوند و فرشتگان بر پیامبر درود میفرستند، ای کسانی که ایمان آوردید (شما هم) بر او درود بفرستید و چنانکه باید سلام بفرستید».

روایت شده که روزی رسول خدا صلی الله علیه و سلم آمد و اثر شادی در چهره اش نمایان بود و فرمود:«جبرئیل نزد من آمد و گفت: ای محمد آیا راضی می شوی به اینکه هر کدام از امت تو درودی برتو بفرستد، من ده درود بر او بفرستم؟ و هر کدام سلامی بر تو بفرستد، من ده سلام بر او بفرستم؟» پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «مَن صَلّی عَلَیَّ صَلَّت عَلَیهِ المَلائِکَةُ مَا صَلّی عَلَیَّ فَلیُقلِلِ العَبدُ مِن ذلِکَ او لِیُکثِر» یعنی «هرکس بر من درود فرستد، فرشتگان نیز بر او درود میفرستند و طلب آمرزش میکنند مادامی که بر من درود فرستد، خواه آن فرد کم درود فرستد یا زیاد».و باز فرموده است: «مَن صَلّی عَلَیَّ فِی کِتابٍ لَم تَزَلِ المَلائِکَةُ یَستَغفِرُونَ لَهُ مَا دَامَ اِسمِی فِی ذلِکَ الکِتابِ» یعنی «هر کس در کتابی که (مینویسد) بر من درود فرستد (در آن بنویسد) تا زمانی که نام من در آن کتاب باشد، فرشتگان برای او طلب آمرزش میکنند».

۲۹
بهمن

منبع : گلباران

منظور از همزة و لمزة در آیه 1 سوره «همزة» چیست؟


جواب: در اولین آیه از سوره «همزه» مى خوانیم: «واى بر هر عیبجوىِ مسخره کننده اى»! (وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَة لُمَزَة).
آنها که با نیش زبان و حرکات دست و چشم و ابرو در پشت سر و پیش رو، دیگران را استهزاء کرده، یا عیبجوئى و غیبت مى کنند، یا آنها را هدف تیرهاى طعن و تهمت قرار مى دهند.
«
هُمَزَة» و «لُمَزَة» هر دو صیغه مبالغه است، اولى از ماده «همز» در اصل به معنى «شکستن» است و از آنجا که افراد عیبجو و غیبت کننده شخصیت دیگران را درهم مى شکنند، به آنها «همزة» اطلاق شده.
و «لُمَزَة» از ماده «لمز» (بر وزن رمز) در اصل، به معنى غیبت کردن و عیبجوئى نمودن است.
در این که: آیا این دو واژه به یک معنى است، و اشاره به غیبت کنندگان و عیبجویان مى کند؟ یا در میان این دو فرقى است؟ مفسران احتمالات زیادى داده اند:
بعضى آنها را به یک معنى گرفته اند، و بنابراین، ذکر این دو با هم براى تأکید است.
ولى، بعضى گفته اند: «همزه» به معنى غیبت کننده و «لمزه» به معنى عیبجو است.

بعضى دیگر، «همزه» را به معنى کسانى که با اشارت دست و سر عیبجوئى مى کنند و «لمزه» را به معنى کسانى که با زبان این کار را انجام مى دهند، دانسته اند.
بعضى «اولى» را اشاره به عیبجوئى روبرو، و «دومى» را به عیبجوئى پشت سر مى دانند.
بعضى، اولى را به معنى عیبجوئى آشکار، و دومى را عیبجوئى پنهان و با اشاره چشم و ابرو شمرده اند.
و گاه گفته شده: هر دو به معنى کسى است که مردم را با القاب زشت و زننده یاد مى کند.
و بالاخره، در سخنى از «ابن عباس» آمده است: 
هُمُ الْمَشّائُونَ بِالنَّمِیمَةِ، الْمُفَرِّقُونَ بَیْنَ الأَحِبَّةِ، الْنّاعِتُونَ لِلْنّاسِ بِالْعَیْبِ: 
«آنها کسانى هستند که سخن چینى مى کنند، میان دوستان جدائى مى افکنند، و مردم را با عیوب توصیف مى کنند».
گویا «ابن عباس» این سخن را از حدیثى که از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده است استفاده کرده، آنجا که فرمود:
 أَ لا أُنَبِّئُکُمْ بِشِرارِکُمْ؟ قالُوا: بَلى یا رَسُولَ اللّهِ(صلى الله علیه وآله)، قالَ: الْمَشّائُونَ بِالنَّمِیمَةِ، الْمُفَرِّقُونَ بَیْنَ الأَحِبَّةِ، الْباغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعایِبَ: 
«آیا شما را از شریرترین افراد خبر دهم؟ گفتند: آرى اى رسول خدا! فرمود: آنها که بسیار سخن چینى مى کنند، در میان دوستان جدائى مى افکنند، و براى افراد پاک و بى گناه در جستجوى عیوبند».
ولى از مجموع کلمات ارباب لغت استفاده مى شود که: این دو واژه به یک معنى است، و مفهوم وسیعى دارد که هر گونه عیبجوئى و غیبت و طعن و استهزاء به وسیله زبان و علائم و اشارات و سخن چینى و بدگوئى را شامل مى شود.(1)
 
 

1.تفسیر نمونه، جلد 27، صفحه 333.
۲۰
بهمن

وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ یَسْقُونَ

وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَیْنِ تَذُودانِ قالَ ما خَطْبُکُما

قالَتا لا نَسْقی‏ حَتَّى یُصْدِرَ الرِّعاءُ وَ أَبُونا شَیْخٌ کَبیرٌ :


و چون به آب مَدْیَن رسید، گروهى از مردم را بر آن یافت که [دامهاى خود را ] آب مى‏دادند،

و پشت سرشان دو زن را یافت که [گوسفندان خود را] دور مى‏کردند. [موسى‏] گفت:

«منظورتان [از این کار] چیست؟» گفتند: « [ما به گوسفندان خود] آب نمى‏دهیم تا

شبانان [همگى گوسفندانشان را] برگردانند، و پدر ما پیرى سالخورده است
.( القصص :  23)
 
فَسَقى‏ لَهُما ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقالَ رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقیر:

پس براى آن دو، [گوسفندان را] آب داد، آنگاه به سوى سایه برگشت

و گفت: «پروردگارا، من به هر خیرى که سویم بفرستى سخت نیازمندم.
»( القصص :  24)
 
فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشی‏ عَلَى اسْتِحْیاءٍ قالَتْ إِنَّ أَبی‏ یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ ما سَقَیْتَ

لَنا فَلَمَّا جاءَهُ وَ قَصَّ عَلَیْهِ الْقَصَصَ قالَ لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ :


پس یکى از آن دو زن -در حالى که به آزرم گام بر مى‏داشت- نزد وى آمد [و] گفت:

«پدرم تو را مى‏طلبد تا تو را به پاداش آب‏دادن [گوسفندان‏] براى ما، مزد دهد.»

و چون [موسى‏] نزد او آمد و سرگذشت [خود] را بر او حکایت کرد، [وى‏] گفت:

مترس که از گروه ستمگران نجات یافتى

                                                                 ( القصص :  25)

نکات :
 
1: ارتباط کلامی، بسیار کوتاه بود. شخصی نبود، بلکه کاری بود.

2: ارتباط کلامی در جمع و اجتماع انجام گرفت نه در خلوت. علنی بود، نه پنهانی .

3: نیت و انگیزه غریزی، جنسی، مادی نبود، صرفاً مساعدت و یاری و جلب رضایت خدا بود.

4:دختران شعیب با یکدیگر بودند، نه به تنهایی،

5:موسی(ع) با هر دو دختر سخن گفت و به هر دو کمک کرد، تا شبهه و توهمی ایجاد نشود.

6:دختران از مرد نامحرم (حضرت موسی) برای رفع مشکل سیراب کردن گوسفندانشان درخواست کمک نکردند. 


روایات :

یکى از نصیحت‏هاى ابلیس به حضرت موسى(ع) این بود:

 
«لا تخل بامرأة ولا تخل بک فانه لا یخلو رجل بامرأة و لا تخلو به الا کنت صاحبه دون اصحاب
ى؛

هیچ وقت با زنى خلوت نکن و (نگذار) زنى با تو خلوت کند، زیرا هر گاه مردى با زنى خلوت مى‏کند،

من در کنار آن دو هستم  و آنان را وسوسه مى‏کنم
. (  بحارالانوار، ج 69، ص 197. ) 

               منبع : رهپویان قرآن