مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

قرآن و اهل بیت (ع) نورند . نوری که انسان می تواند در پرتو آن به تعالی و تکامل برسد .
منشأ نور خداست و همه انوار عالم ، فروغ و تجلی خود را از نور خدا می گیرند .
" مشکوة " همان سرچشمه نور است که همه انوار را در بر دارد....
این وبلاگ تخصصی و پیرامون قرآن و اهل بیت ( ع ) است که به میمنت میلاد پیامبر اکرم حضرت محمد ( ص )
و صادق آل محمد ( ع ) در روز 17 ربیع الأول ایجاد گردیه است . امید است مورد علاقه و عنایت شیفتگان قرآن و عترت
واقع گردد. و الحمد لله رب العالمین

۱۰۸ مطلب با موضوع «درسی از سیره معصومین» ثبت شده است

۰۱
ارديبهشت

lemr_photo_2017-04-18_13-32-19.jpg

۲۶
فروردين

آیا امیرالمؤمنین(ع) خطبه بدون «الف» دارد؟

 یکی از ویژگی‌های ممتازی که خداوند آن را مخصوص اهل عترت(ع) قرار داده است، فصاحت کلام است. امام سجاد(ع) در خطبه تاریخی خود در کاخ یزید فرمود: «اى مردم به ما شش چیز عنایت شد و با هفت ویژگى برترى داده شدیم؛

 أَیُّهَا النّاسُ! اُعْطِینا سِتّاً وَفُضِّلْنا بِسَبْع» که حضرت یکی از آن 6 چیز را فصاحت معرفی کردند.
حال توجه به این فضایل و ویژگی خاصی که خداوند آنها را تنها به اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) عطا کرده است، به قدری می‌تواند اهمیت داشته باشد که ممکن است افرادی که حتی اعتقادی به اسلام ندارند را به سمت تشیع بکشاند.  امام رضا(ع) در روایتی فرمود: اگر مردم زیبایی‌های سخنان ما را می‌شناختند، بی‌شک از ما پیروی می‌کردند؛ إنّ النّاسَ لَو عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لَاتَّبَعُونا.» به این مناسبت خطبه‌ای شگرف از امیرالمؤمنین(ع) را منتشر می‌کنیم که حضرت در آن از «الف» استفاده نکرده‌اند و در عین حال دارای معارف شگرف و عظیم است.

این خطبه را محمد باقر محمودی در کتاب «نهج‌السعادة فی مستدرک نهج‌البلاغة» با ذکر اسناد مختلف آورده است که به شرح ذیل است.

۲۲
فروردين

قال رسول الله (ص) : أنَا وَ عَلــــی اَبَــوا هذِهِ الاُمَّةِ

پیامبر اکرم (ص) فرمودند : من و علـی پدران این امت هستیم

جایگاه مولی‌الموحدین امیرالمؤمنین امام علی‌بن ابی‌طالب(ع) در میان امت اسلام جایگاهی بس رفیع و والاست. برای آن حضرت(ع) از سوی خداوند و پیامبر مکرم اسلام (ص) القاب بسیاری مطرح شده که هر یک بیانگر ابعاد شخصیتی اوست. یکی از القاب آن حضرت(ع) " پدر امت " است که پیامبر(ص) ایشان را بدان مفتخر کرده است.  در این مطلب به این جنبه از ابعاد شخصیتی آن حضرت(ع) پرداخته شده است.

۱۹
فروردين

شرح پنج حدیث از امام جواد علیه السلام

 

«اَلشَّریفُ کُلُّ الشَّرِیفِ مَنْ شَرَّفَهُ عِلْمُهُ وَ السُّودَدُ کُلُّ السُّودَدِ، لِمَنِ اتَّقی اللهَ رَبَّه»؛

شریف واقعی، فردی است که با شرافت علم و دانش آراسته گردد و سیادت و بزرگواری حقیقی با فردی است که راه تقوا و خداشناسی را پیش گیرد.[1]

شرح کوتاه:
جمعی، افتخار و شرافت را در ثروت و عدّه ای در ریاست، پاره ای از مردم در رفاه و مادیت و جمعی هم در نسب و نژاد و قبیله گرایی جست وجو می کنند و کسانی را که فاقد این مزایا باشند به دیده حقارت و پستی می نگرند؛ ولی در منطق امام جواد(علیه السلام) شرافت واقعی و اصالت حقیقی از آن علم و دانشی است که زینت بخش فرد می گردد، بزرگواری و عظمت شخص، منوط به امتیازات و فضایل روحی و معنوی است که فرد در راه کسب آن، خود را به زحمت می افکند و آن راهِ تقوا و پرهیزکاری است که والاترین شرف و مرتبت انسانی است.[2]

۱۲
فروردين
 
 
 

۱۴ نکته درباره زیارت جامعه کبیره که از امام علی النقی (ع) به ما رسیده است.

 

تقدیم به روح مطهر امام هادی (ع) بمناسبت شهادت آن حضرت :

 

زیارت جامعه کبیره که اقیانوسی مواج از معارف الهی و مضامین عالی مشتمل بر معرفی مقام ائمه علیهم السلام است؛ از امام علی النقی علیه السلام به ما رسیده است. زیارت جامعه که به تعبیر علامه مجلسی(ره) از نظر سند و روایت از صحیح‌ترین و قوی‌ترین زیارات ائمه علیهم السلام است یادگاری عظیمی است که در حرم هر یک از ائمه معصومین علیهم‌السلام آن زیارت را می‌خوانیم.

از آنجاکه این زیارت ، بر نقل نصوص مختلف ، معتبرترین زیارات بوده و توصیه به خواندن آن در مشاهد مشرفه ، اکیدا به چشم می خورد ؛ توجه به مضامین مهم آن نیز باید مورد توجه قرار بگیرد .

 

۱۰
فروردين

امام باقر

 امام باقر (ع) و دوستی و محبت اهل بیت

حکیم بن عتیبه گفت: خدمت حضرت باقر (علیه السلام) بودم، خانه پر از جمعیت بود در این هنگام پیرمردى که تکیه بر عصاى آهنین خود داشت وارد شد بر در خانه ایستاده، گفت: السلام علیک یابن رسول الله و رحمة الله و برکاته و سکوت کرد. حضرت باقر (علیه السلام) فرمود: علیک السلام و رحمة الله و برکاته .
پیرمرد رو به طرف حضار مجلس نموده بر همه سلام کرد و آنها جواب سلامش را دادند آنگاه متوجه حضرت شده و عرض کرد یابن رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم) مرا به نزدیک خود جاى ده.
فوالله انى لاحبکم و احب من یحبکم و والله ما احبکم و لا احب من یحبکم لطمع فى دنیا والله انى لا بغض عدوکم و ابرء منه والله ما ابغضه و ابرء منه لوتر، کان بینى و بینه والله انى لاحل حلالکم و احرم حرامکم و انتظر امرکم فهل تر جولى جعلنى الله فداک
به خدا سوگند شما را دوست دارم و دوستان شما را نیز دوست دارم ، این علاقه و محبت من نسبت به شما و دوستانتان نه براى طمع در دنیا است. به خدا قسم دشمنان شما را دشمن دارم و از آنها بیزارم. این دشمنى و بیزارى که نسبت به آنها ابراز مى کنم خداى را شاهد مى گیریم که نه به واسطه کینه و خصومتى است که بین من و آنها باشد. آنچه شما حلال بدانید حلال مى دانم و آنچه حرام بدانید حرام مى دانم و انتظار فرج شما خانواده را مى کشم یابن رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) فدایت شوم با این خصوصیت آیا امید نجاتى برایم هست؟!
حضرت باقر (علیه السلام ) فرمود: جلو بیا؛ او را پیش خواند تا در پهلوى خود نشانید. آنگاه فرمود: پیرمرد.
شخصى خدمت پدرم على بن الحسین (علیه السلام ) رسید همین سوالى که تو کردى از ایشان نمود. پدرم در جوابش فرمود: اگر از دنیا بروى وارد بر پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) و على و امام حسن و امام حسین و على بن الحسین (علیهم السلام) مى شوى ، قلبت خنک خواهد شد و دلت از التهاب مى افتد شاد خواهى شد و چشمهایت روشن مى گردد، با کرام الکاتبین به خوبى و خوشى روبرو خواهى شد آنگاه که جانت به اینجا برسد (در این هنگام با دست اشاره به گلوى خود نمود) در زندگى نیز چیزهائى خواهى دید که باعث روشنى چشمت هست و با ما در مقامى بلند و ارجمند خواهى بود.
پیرمرد از شنیدن این مقامات چنان غرق در شادى شد که خواست براى مرتبه دوم عین جملات را از زبان امام (علیه السلام) شنیده باشد، از این رو عرض کرد یابن رسول الله چه فرمودید؟!
حضرت باقر (علیه السلام) سخنان خود را تکرار کرد. پیرمرد عرض کرد اگر من بمیرم بر پیغمبر و على و حسن و حسین و على بن الحسین (علیهم السلام) وارد مى شوم. چشمم روشن و دلم شاد و قلبم خنک مى شود و کرام الکاتبین را با شادى و خوشى ملاقات مى کنم وقتى جانم به گلویم برسد.
اگر زنده بمانم خدا چشمم را روشن مى نماید و با شما در درجه اى بلند خواهم بود؟!
در این هنگام پیرمرد را چنان گریه اى گرفت که مانند ژاله اشک مى ریخت و با صداى بلند هاى هاى گریه مى کرد. آنقدر گریه کرد که بر زمین افتاد. قطرات پیاپى اشک و ناله هاى جانگداز که حاکى از قلب پر محبت و ولاى پیرمرد بود چنان اطرافیان را تحت تاثیر قرار داد که همه با صداى بلند شروع به گریه کردند. حضرت باقر (علیه السلام) رو به طرف پیرمرد نموده با دست مبارک قطرات اشک را از مژگانش مى گرفت و مى پاشید.
پیرمرد سربلند نموده و عرض کرد یابن رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) دست مبارکت را به من بده . حضرت دست خود را به طرفش دراز کرد.
پیرمرد گرفته شروع به بوسیدن کرد و بر چشمهاى خود گذاشت ، سینه و شکم خویش را گشود، دست آن جناب را بر روى سینه و شکم خود گذاشت آنگاه از جاى حرکت کرده سلام داد و رفت.
حضرت باقر (علیه السلام) تا موقعى که پیرمرد در حال رفتن دیده مى شد او را با توجه مخصوصى تماشا مى کرد، پس از آن روى به جمعیت نموده فرمود: هر کس مایل است مردى از اهل بهشت را ببیند به این شخص نگاه کند
حکیم بن عتیبه راوى حدیث مى گوید هیچ مجلس عزائى را ندیده بودم که از نظر سوز و گداز و سیلاب اشک شباهت به این مجلس داشته باشد.(1)

1- روضه کافى ، ص 76.

منبع: آگاه شویم، حسن امیدوار، جلد اول.

۱۰
فروردين

 

بهترین بندگان چه کسانی هستند ؟

 

عَن أَبِی جَعفَرٍ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ بَاقِرِ عَلَیه‌ِالسَّلَام قَال سُئِلَ رَسُولُ الله صَلَّی الله عَلَیهِ وَ آلِه عَن خِیارِ العِباد؛ (الامالی شیخ صدوق، صفحه‌ی ۶۰)

بهترین بندگان چه کسانی هستند؟ این را از پیغمبر اکرم کسی سؤال کرد؛

 

فَقَال أَلَّذِینَ

[حضرت در پاسخ فرمودند: بهترین بندگان کسانی هستند که:]

 

إِذَا أَحسَنُوا إِستَبشَرُوا

وقتی کار نیک می‌کنند خوشحالند که کار خوب کرده‌اند. این خوشحالی ارتباطی ندارد به اینکه انسان غرور پیدا کند و عُجب به کار خیر پیدا کند. این دو چیز است. اینها را از هم تفکیک کنیم. یک‌وقت انسان دو رکعت نماز که می‌خواند خیال می‌کند در یک مرتبه‌ی عالی [قرار دارد]. عُجب یعنی خودشیفتگی، خودفریفتگی، خودشگفتی به انسان دست می‌دهد؛ این مذموم است.

 

وَ إِذَا أَسَاءُوا إِستَغفَرُوا

در مورد اسائه -کار بد انجام دادن- به این اکتفا نشده است که بگوییم وقتی [کسی] کار بد انجام داد ناراحت باشد، نه، ناراحتی کافی نیست؛ عملی هم دنبالش لازم است و آن عمل عبارت است از استغفار؛ از خدای متعال عذرخواهی کند، وقتی کار بدی کرد -استغفار یعنی عذرخواهی کردن- از خدا عذرخواهی کند، معذرت‌خواهی کند.

 

وَ إِذَا أُعطُوا شَکَرُوا

وقتی خدای متعال به او چیزی می‌دهد، او سپاسگزار باشد؛ یعنی وقتی نعمت‌های الهی را متذکر می‌شود، نعمت‌های الهی را می‌بیند یا نعمت جدیدی به او داده می‌شود، او شکرگزار باشد، غافل نباشد از اینکه خدای متعال این نعمت را به او داده است.

 

وَ إِذَا ابتلوا صَبرُوا

وقتی هم که یک ابتلایی در زندگی اینها پیش آمد، مشکلی برایشان پیش آمد، در آن هم صبر کنند.

 

وَ إِذَا غَضِبُوا غَفَرُوا

وقتی از کسی خشمگین شدند، از او بگذرند، او را بیامرزند؛ البته طبیعی است که این غضب لله نیست، این غضب لِشخص است. واِلّا غضب لله را ما حق نداریم به خاطر اهواءِ خودمان یا به خاطر چیزی، وقتی یک جایی لله غضب کردیم، اینجا آن غضب را باید ادامه بدهیم، باید حفظ کنیم.

 

ترجمه و شرح حدیث توسط امام خامنه ای مد ظله العالی

۲۹
شهریور

Image result for ‫خطبه غدیر‬‎

روز غدیر، روز نور، روز سرور، روز سرشاری و اکمال، روز باروری و اتمام، روز رهبری و ولایت است.( اقبال سیدبن طاووس، ص 462، خطبه‏ى امام امیرالمؤمنین علیه السلام) و غدیر، خود برکۀنور و عشق است، دریای شور و جوشش، آن هم در کویر کور و ریگزار مرگ. و غدیری، تشنۀمشتاقی است، که سال ها در کویر گردیده و ریگزارها را به صدا در آورده و مرگ را در کوله بار خود بسته تا به زندگی برسد و به زندگی برساند. و غدیری، مهاجر تنهایی است که بالاتر از رفاه می خواهد و بیشتر از آزادی و عدالت. در این روز، و در این غدیر گسترده، این مهاجر تشنه می تواند سیراب شود و این بالاتر و بیشترها را بدست بیاورد؛ از دست پیامبر صلی الله علیه و آله و با جام ولای علی علیه السلام.

۱۹
شهریور

مهدویت در کلام امام باقر (علیه السلام)

امام باقر و مهدویت

معرفی اجمالی

امام محمد باقر علیه السلام در سوم صفر سال (57 ه‍.ق) در مدینه متولد شد و نسبش از هر دو سو، علوی و فاطمی است؛ زیرا پدرش، امام سجاد علیه السلام، پسر امام حسین علیه السلام و مادرش

، ام‌عبدالله، دختر امام حسن مجتبی علیه السلام بود.[1]

 

امام باقر علیه السلام، حدود چهار سال از دوران امامت جدش، امام حسین علیه السلام و حدود 37 سال از دوران امامت پدر بزرگوارش را درک کرد، آن حضرت در حادثة عاشورا حضور داشته، در این‌باره می‌فرماید: «من چهار ساله بودم که جدم ، امام حسین علیه السلام را کشتند و شهادت وی و آن‌چه در آن وقت به ما رسید به یاد دارم.»[2]

امام محمد بن علی بن الحسین علیه السلام با کنیة ابوجعفر و لقب‌های هادی، شاکر، امین، صابر و شبیه، به دلیل شباهت به پیامبر صلی الله علیه و آله[3] معروف بود و مشهورترین لقب وی، باقر بود؛ چرا که رسول خدا صلی الله علیه و آله به روایت جابر، او را باقرالعلوم نام نهاد و در این‌باره فرمود: «او علم را به تمام و کمال می‌شکافد.»[4] در ادعیه و زیارات نیز، لقب آن حضرت را به صورت «باقر‌العلم بعد النبی و باقر علم النبیین» می‌خوانیم، امام باقر علیه السلام، سرانجام در (سال 114ه‍.ق)‍ در شهر مدینه به شهادت رسید و در قبرستان بقیع، کنار پدر و جدش امام حسن علیه السلام به خاک سپرده شد.

۱۴
شهریور

افسران -  ❤ ولایت

 

حدیث فوق العاده از امام صادق علیه السلام در مورد ولایت

 

قال الصادق علیه السلام :

ولایتی لعلی بن ابی طالب علیه السلام أحب إلی من ولادتی منه لأن ولایتی لعلی بن ابی طالب فرض و ولادتی منه فضل.

ولایت امیر المومنین علیه السلام برای من بهتر است از اینکه فرزندش هستم زیرا ولایت داشتن از آن حضرت واجب است ولی ولادت من از آن حضرت فضل است...

بحارالانوار ج 39 ص 299_ مستدرک سفینه بحار ج 10 ص 461

 (( عن الصادق علیه السلام: وِلایَتی‏ لِعَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام أحَبُ‏ إلَیَ‏ مِن وِلادَتی مِنهُ؛ لِأَنَّ وِلایَتی لَهُ فَرضٌ، ووِلادَتی مِنهُ فَضلٌ )) .
نسبت ولایتی خود با علی بن ابی طالب علیه السلام را از نسبت ولادتی خود با او، بیشتر دوست دارم ؛ چون ولایت او بر من فریضت است و ولادتم از او فَضیلت!
این روایت از روایات بسیار زیبا و آموزنده است. ائمه اطهار علیهم السلام نسبت به وجود مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام هم فریضه ولایت داشتند و هم فضیلت ولادت ولی ولایت نزد آنها بسیار مهم تر بود چون واجب با مستحب قابل مقایسه نیست و فاصله زیادی از هم دارند. این روایت ریشه در این آیه دارد: « إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ ».

این آیه دلالت دارد بر اینکه خداوند متعال ولی و سرپرست جامعه است و بعد از خدا، پیامبر صلی الله علیه و آله و بعد مؤمنینی که مقیّدند به اقامه نماز و دادن صدقه در حال نماز که اشاره دارد به خاتم بخشی حضرت علی علیه السلام در حال نماز. خلیفه دوم بارها در حال رکوع صدقه داد که آیه ای هم برای او نازل شود ولی چیزی نازل نشد.
نکته دیگر آنکه امتیاز و فضیلت انسان ها به یکدیگر به نسب نیست بلکه به تقواست: « إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ ».

و معیار تقوا هم ولایت اهل بیت علیهم السلام است. اگر ولایت نباشد سایر اعمال هم هباء است.