مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

قرآن و اهل بیت (ع) نورند . نوری که انسان می تواند در پرتو آن به تعالی و تکامل برسد .
منشأ نور خداست و همه انوار عالم ، فروغ و تجلی خود را از نور خدا می گیرند .
" مشکوة " همان سرچشمه نور است که همه انوار را در بر دارد....
این وبلاگ تخصصی و پیرامون قرآن و اهل بیت ( ع ) است که به میمنت میلاد پیامبر اکرم حضرت محمد ( ص )
و صادق آل محمد ( ع ) در روز 17 ربیع الأول ایجاد گردیه است . امید است مورد علاقه و عنایت شیفتگان قرآن و عترت
واقع گردد. و الحمد لله رب العالمین

۰۴
بهمن

استغفار

سوره حشر، آیه 10

وَ الَّذِینَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونا بِالْإِیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّکَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ «10»

و کسانى که بعد از مهاجرین و انصار آمدند، مى‏گویند: پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما سبقت گرفته ‏اند، بیامرز و در دل‏هاى ما کینه مؤمنان را قرار نده. پرورگارا! همانا تو رئوف و مهربانى.

۰۶
دی
 
ویژگیهای سخن خوب بر اساس آیات قرآن:

1-سخن آگاهانه باشد ( لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ‏)

2- سخن نرم باشد (قَوْلاً لَّیِّناً) ، زبانش تیغ نداشته باشد.

3- به حرفی که میزنیم عامل باشیم (لِمَ تَقُولُونَ مِالا تَفْعَلُونَ)

4- سخن منصفانه باشد ( وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا)

5- حرفمان مستند باشد (قَوْلًا سَدِیدًا) منطقی حرف بزنیم.

6- ساده حرف بزنیم (قَوْلاً مَّیْسُورًا) پیچیده حرف زدن هنر نیست.روان حرف بزنیم.

7- کلام رسا باشد (قَوْلاً بَلِیغًا)

8- زیبا باشد (قولوللناس حسنا)

9- بهترین کلمات را انتخاب کنیم (یَقُولُ الَّتی هِیَ اَحْسَن)

10-اصطلاح جدید از خودتان بکار نبرید (قولا معروفا)

11- همدیگر را با لقب خوب صدا بزنیم (قولاً کریماً)

12-کمک به حرف خوب زدن در جامعه تا بهشتی شویم(هدو الی الطیب من القول)
۰۵
دی
 

 

سخنی از عارف کامل آیت الله میرزا محمّد علی شاه آبادی :سه آیة آخر سورة مبارک حشر را تلاوت کنید تا ملکة شما شود و اوّلین اثری که از آن مترتّب می‏شود، پس از مرگ و شب اوّل قبر است. وقتی که ملکین از طرف پروردگار برای سؤال و جواب می‏آیند، در جواب «من ربّک؟» (خدای تو کیست؟)

«هُوَ اللهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ (22)٭
هُوَ اللهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ 
(23)٭

هُوَ اللهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَی یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ‏»(24)
هُوَ اللهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَی یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ‏»
(24)

اوست‏ خدایى که غیر از او معبودى نیست داننده غیب و آشکار است اوست رحمتگر مهربان (22)
اوست‏ خدایى که جز او معبودى نیست همان فرمانرواى پاک سلامت[بخش و] مؤمن [به حقیقت‏ حقه خود که] نگهبان عزیز جبار [و] متکبر [است] پاک است‏ خدا از آنچه [با او] شریک مى‏گردانند (23)
اوست ‏خداى خالق نوساز صورتگر [که] بهترین نامها [و صفات] از آن اوست آنچه در آسمانها و زمین است [جمله] تسبیح او مى‏گویند و او عزیز حکیم است (24)

وقتی این طور پاسخ بگویی ملائکة الهی مبهوت و متحیّر می‏شوند، چون این معرفی حق است ‏به زبان حق، نه معرفی حق به زبان خلق.

۲۸
شهریور



عن الرّضا علیه السلام

لاتدعوا العمـل الصالـح و الاجتهاد فى العبادة اتکالا على حب آل محمد علیهم السلام و لا تدعوا حبّ آل محمـدعلیهم السلام لامرهـم اتّکـالاً علـى العبـادة فـانـّه لایقـبل احـدهـمـا دون الاخر
 
امام رضا علیه السلام فرمود :
مبادا اعمال نیک را به اتکاى دوستى آل محمد علیهم السلام رها کنید
و مبادا دوستى آل محمد علیهم السلام را به اتکاى اعمال صالح از دست بدهید
زیرا هیچ کدام از ایـن دو , به تنهایى پذیرفته نمى شود


بحار الانوار,ج 78,ص 348

۲۷
شهریور

رسول اکرم صلی الله علیه و آله :

أَتَدرونَ مَا الغیبَةُ؟ قالوا: اَللّه‏ُ وَرَسولُهُ أَعلَمُ،

قالَ (ص) : ذِکرُکَ أَخاکَ بِما یَکرَهُ

قیلَ : أَرَأَیتَ إِن کانَ فى أَخى ما أَقولُ؟

 قالَ (ص) : إِن کانَ فیهِ ما تَقولُ فَقَدِ اغتَبتُهُ

وَإِن لَم یَکُن فیهِ ما تَقولُ فَقَد بَهَتَّهُ؛


آیا مى‏دانید غیبت چیست؟ عرض کردند: خدا و پیامبر او بهتر مى‏دانند.

فرمودند :  این که از برادرت چیزى بگویى که دوست ندارد.

عرض شد: اگر آنچه مى‏گویم در برادرم بود چه ؟

 فرمودند: اگر آنچه مى‏گویى در او باشد، غیبتش کرده اى

و اگر آنچه مى‏گویى در او نباشد، به او تهمت زده ‏اى.

الترغیب والترهیب، ج3، ص515، ح31
۱۴
شهریور
109740174-52bca7982c10adf3674cbc314184c5

سوره 13. رعد آیه 14

لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِینَ یدْعُونَ مِن دُونِهِ لَا یسْتَجِیبُونَ لَهُم بِشَی‌ءٍ إِلَّا کبَسِطِ کفَّیهِ إِلَی الْمآءِ لِیبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَلِغِهِ وَ مَا دُعَآءُ الْکفِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَلٍ
تنها خواندن او حق است و کسانی را که (مشرکان) جز او می‌خوانند هیچ پاسخشان نمی‌گویند، مگر مانند کسی که دو دستش را به سوی آب گشوده تا آنرا بدهانش رساند و حال آنکه نخواهد رسید و دعا و خواست کافران (از غیر خدا) جز در گمراهی (وبه هدر رفتن و انحراف) نیست.

* دعوت به پرستش خدای و دوری از توجّه به دیگران و تنها او را مؤثر دانستن، بارها در قرآن تذکر داده شده است. از جمله: اگر انسان، تنها از من درخواست کند، من حتماً او را پاسخ می‌دهم. «اجیب دعوة الداّع اذا دعان»(بقره، 186) امّا اگر به سراغ دیگران رفت و از آنها حاجت خواست، بداند آنها نمی‌شنوند و اگر هم بشنوند اجابت نمی‌کنند. «ان تدعوهم لایسمعوا و لو سمعوا دعائکم ما استجابوا لکم»(فاطر، 14)
* انسانِ محدود در زندگی پرحادثه دنیا نیازمند پناهگاهی مطمئن است، انبیا پناهگاه واقعی را به او معرّفی می‌کنند، «له دعوة الحق» امّا کمک‌های دیگران (طاغوت‌ها) یا برای استحمار یا استثمار یا تبلیغات وحفظ موقعیّت خود و یا... می‌باشد و در واقع آنچه برای آنها مطرح نیست، انسان است.
* انسان، فطرتاً تشنه حقّ و خواستار حقیقت است «لیبلغ فاه» ولی راه وصول به آن را گم می‌کند. امّا جز ایمان به خدا و عشق و انس به او و دعا و درخواست از او، هیچ چیز دیگری انسانِ بی‌نهایت طلب را سیراب نمی‌کند. «و ما هو ببالغه» چرا که غیر از اللَّه هر چه باشد سراب است و دعا از غیر او بیهوده.
* جز خدا به سراغ دیگران نروید که از غیر او هیچ کاری ساخته نیست. «لایستجیبون لهم بشی‌ءٍ»
* سرچشمه‌ی شرک مردم، تصوّرات و خیالات باطل آنهاست. «کباسط کفیّه الی الماء... و ما هو ببالغه»
* هرکس خالصانه خدا را بخواند، با دست پر برمی‌گردد. دست خالی برگشتن به خاطر توجّه به غیر خداست. «له دعوة الحق... و ما دعاء الکافرین الاّ فی ضلال»

بر آنیم تا در این مجال، قطعاتی کوتاه و بلند از کتاب وحی را با نگاهی گزیده، پیشکش طالبان حق و جوینگان حقیقت کنیم.
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران ؛ گروه کلام الهی
۱۴
شهریور
%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8

مردی همسر و سه فرزندش را ترک کرد و در پی روزی خود و خانواده اش راهی سرزمینی دور شد... فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند.

مدتی بعد ، پدر نامه ی اولش را به آن ها فرستاد. بچه ها آن را باز نکردند تا آنچه در آن بود بخوانند ، بلکه یکی یکی آن را در دست گرفته و بوسیدند و گفتند : این نامه از طرف عزیزترین کس ماست. سپس بدون این که پاکت را باز کنند ، آن را در کیسه ی مخملی قرار دادند ...

هر چند وقت یکبار نامه را از کیسه درآورده و غبار رویش را پاک کرده و دوباره در کیسه می گذاشتند... و با هر نامه ای که پدرشان می فرستاد همین کار را می کردند.

سال ها گذشت. پدر بازگشت، ولی به جز یکی از پسرانش کسی باقی نمانده بود،

از او پرسید : مادرت کجاست ؟

پسر گفت : سخت بیمار شد و چون پولی برای درمانش نداشتیم، حالش وخیم تر شد و مرد.

پدر گفت : چرا ؟ مگر نامه ی اولم را باز نکردید ؟ برایتان در پاکت نامه پول زیادی فرستاده بودم!

پسر گفت : نه !

پدر پرسید : برادرت کجاست ؟

پسر گفت : بعد از فوت مادر کسی نبود که با تجربه هایش او را نصیحت کند و راه درست را به او نشان دهد ، مرد گفت : خواهرت کجاست ؟

پسر گفت : با همان پسری که مدت ها خواستگارش بود ازدواج کرد الآن هم در زندگی با او اسیر ظلم و رنج است !

پدر با تأثر گفت : او هم نامه ی من را نخواند که در آن نوشته بودم این پسر آبرودار و خوش نامی نیست و دلایل منطقی ام را برایش توضیح داده بودم و اینکه من با این ازدواج مخالفم ؟

پسر گفت : نه ...!

الان به چی دارید فکر میکنید؟

به اینکه مقصر خود فرزندان بودند که بجای خواندن نامه ، اونو میبوسیدن و به چشم میمالیدند و با احترام در کیسه مخملی نگهداریش میکردند؟



به چیز درستی فکر میکنید ، پس حالا میتوانید ادامه ی صحبت های منو خوب درک کنید ...

به حال آن خانواده فکر کردم و این که چگونه به راحتی همه فرصتها را از دست داده بودند ، سپس چشمم به قرآن روی طاقچه افتاد که در قوطی مخملی زیبایی قرار داشت. وای بر من ...!

رفتار من با کلام الله مثل رفتار آن بچه ها با نامه های پدرشان است!

من هم قرآن را میبوسم

روی چشمم میگذارم

مورد احترام قرار میدهم

می بندم و در کتابخانه ام می گذارم و آن را نمی خوانم و از آنچه در اوست ، سودی نمی برم، در حالی که تمام آنچه که در آن در آن است روش زندگی من است...

از خدا طلب بخشش و عفو کردم و قرآن را برداشتم و تصمیم گرفتم که دیگر از او جدا نشوم.
۱۴
شهریور



"ای پرسش کننده به دقت بنگر،آنچه را قرآن از صفات خدا تو را به آن راهنمایی میکند پیروی کن و از نور هدایت قرآن بهره مند شو و آنچه را که شیطان تو را به یاد گرفتن آن واداشته از آنچه که در قرآن بر تو لازم نگشته و در سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه اثری نیامده،علمش را به خدای سبحان واگذار که نهایت حق خداوند بر تو همین است و بدان که استواران در دانش آنانند که خداوند آنان را با اقرار به کل آنچه از آنها پنهان است و تفسیرش برای آنان روشن نیست،از ورود در ابواب و سراپرده های اسرار پنهانی خود بی نیاز فرموده و اعترافشان را به ناتوانی از رسیدن به آنچه که دانش آنها به آن احاطه ندارد ستوده و ترک تعمق آنان را در چیزی که بحث از حقیقت آن را امر نفرموده استواری در علم نامیده.پس به همان اندازه که خداوند دانستن آن را مجاز دانسته اکتفا کن و عظمت خداوندی را با ترازوی عقلت اندازه مگیر که دچار هلاکت خواهی شد.

(نهج البلاغه دشتی،خطبه 90)


۱۳
شهریور


ویژگی هاى ده گانه عاقل

« لا یَتِمُّ عَقْلُ امْرِء مُسْلِم حَتّى تَکُونَ فیهِ عَشْرُ خِصال:

أَلْخَیْرُ مِنْهُ مَأمُولٌ. وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ. یَسْتَکْثِرُ قَلیلَ الْخَیْرِ مِنْ غَیْرِهِ،

وَ یَسْتَقِلُّ کَثیرَ الْخَیْرِ مِنْ نَفْسِهِ. لا یَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوائِجِ إِلَیْهِ،

وَ لا یَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ. أَلْفَقْرُ فِى اللّهِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الْغِنى.

وَ الذُّلُّ فىِ اللّهِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الْعِزِّ فى عَدُوِّهِ.

وَ الْخُمُولُ أَشْهى إِلَیْهِ مِنَ الشُّهْرَةِ.

ثُمَّ قالَ(علیه السلام): أَلْعاشِرَةُ وَ مَا الْعاشِرَةُ؟ قیلَ لَهُ: ما هِىَ؟

قالَ(علیه السلام): لا یَرى أَحَدًا إِلاّ قالَ: هُوَ خَیْرٌ مِنّى وَ أَتْقى ».

عقل شخص مسلمان تمام نیست، مگر این که ده خصلت را دارا باشد:1ـ از او امید خیر باشد. 2ـ از بدى او در امان باشند. 3ـ خیر اندک دیگرى را بسیار شمارد. 4ـ خیر بسیار خود را اندک شمارد. 5ـ هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود. 6ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود. 7ـ فقر در راه خدایش از توانگرى محبوبتر باشد. 8ـ خوارى در راه خدایش از عزّت با دشمنش محبوبتر باشد. 9ـ گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد. 10ـ سپس فرمود: دهمى چیست و چیست دهمى؟ به او گفته شد: چیست؟ فرمود: احدى را ننگرد جز این که بگوید او از من بهتر و پرهیزکارتر است.

۰۷
شهریور

مرا بخوانید تا به شما پاسخ دهم . غافر آیه ۶۰

من معنی قرآن را متوجه نمیشوم
==================