مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

قرآن و اهل بیت (ع) نورند . نوری که انسان می تواند در پرتو آن به تعالی و تکامل برسد .
منشأ نور خداست و همه انوار عالم ، فروغ و تجلی خود را از نور خدا می گیرند .
" مشکوة " همان سرچشمه نور است که همه انوار را در بر دارد....
این وبلاگ تخصصی و پیرامون قرآن و اهل بیت ( ع ) است که به میمنت میلاد پیامبر اکرم حضرت محمد ( ص )
و صادق آل محمد ( ع ) در روز 17 ربیع الأول ایجاد گردیه است . امید است مورد علاقه و عنایت شیفتگان قرآن و عترت
واقع گردد. و الحمد لله رب العالمین

۲۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «احادیث» ثبت شده است

۰۹
تیر

اَلرّوحُ وَ الرّاحَةُ وَ الفَلَجُ وَ الفَلاحُ وَ النَّجاحُ وَ البَرَکَةُ وَ العَفوُ وَ العافیَةُ وَ المُعافاةُ وَ البُشرى وَ النَّصرَةُ وَ الرِّضا وَ القُربُ وَ القَرابَةُ وَ النَّصر وَ الظَّـفَرُ وَ التَّمکینُ وَ السُّروُر وَ المَحَبَّةُ مِنَ اللّه‏ِ تَبارَکَ وَ تَعالى عَلى مَن اَحَبَّ عَلىَّ بنَ اَبى طالِبٍ علیه‏السلام وَ والاهُ وَ ائتَمَّ بِهِ وَ اَقَرَّ بِفَضلِهِ وَ تَوَلَّى الأَوصیاءَ مِن بَعدِهِ وَ حَقٌ عَلَىَّ اَن اُدخِلَهُم فى شَفاعَتى وَ حَقٌ عَلى رَبّى اَن یَستَجیبَ لى فیهِم وَ هُم اَتباعى وَ مَن تَبِعَنى فَاِنَّهُ مِنّى؛
 آسایش و راحتى، کامیابى و رستگارى و پیروزى، برکت و گذشت و تندرستى و عافیت، بشارت و خرّمى و رضایتمندى، قرب و خویشاوندى، یارى و پیروزى و توانمندى، شادى و محبّت، از سوى خداى متعال، بر کسى باد که على بن ابى طالب را دوست بدارد، ولایت او را بپذیرد، به او اقتدا کند، به برترى او اقرار نماید، و امامانِ پس از او را به ولایت بپذیرد. بر من است که آنان را در شفاعتم وارد کنم. بر پروردگار من است که خواسته مرا درباره آنان اجابت کند. آنان پیروان من هستند و هر که از من پیروى کند، از من است.(بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 27، ص 92)

----------------------------------------------

حدیث (2) حضرت زهرا سلام الله علیها:
اِنَّ السَّعیدَ، کُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ مَن أحَبَّ عَلِیاً فی حَیاتِه وَ بَعدَ مَوتِه؛
همانا سعادتمند(به معنای) کامل و حقیقی کسی است که امام علی(ع) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد.
امالی(صدوق) ص182

----------------------------------------------
حدیث (3) رسول اکرم صلى‏ الله ‏علیه‏ و ‏آله :
اَنـَا اَدیبُ اللّه‏ِ وَ عَلىٌّ اَدیبى ، اَمَرَنى رَبّى بِالسَّخاءِ وَ الْبِرِّ وَ نَهانى عَنِ الْبُخْلِ وَ الْجَفاءِ وَ ما شَى‏ءٌ اَبْغَضُ اِلَى اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ مِنَ الْبُخْلِ وَ سوءِ الْخُلُقِ، وَ اِنَّهُ لیُفْسِدُ العَمَلَ کَما یُفْسِدُ الخَلُّ الْعَسَلَ؛
 من ادب آموخته خدا هستم و على، ادب آموخته من است . پروردگارم مرا به سخاوت و نیکى کردن فرمان داد و از بخل و سختگیرى بازَم داشت . در نزد خداوند عزّوجلّ چیزى منفورتر از بخل و بد اخلاقى نیست ،و همانا آن عمل را ضایع مى‏ کند ، آن‏سان که سرکه عسل را.
مکارم الاخلاق ص 17

----------------------------------------------
حدیث (4) نوف البکالى :
رَاَیْتُ أمیرَ المُؤمِنینَ علیه‏السلام مُوَلِّیا مُبادِرا ، فَقُلْتُ : اَیْنَ تُریدُ یا مَولاىَ؟ فَقالَ : دَعنى یا نَوفُ ، اِنَّ آمالى تُقَدِّمُنى فِى المَحبوبِ. فَقُلتُ : یا مَولاىَ وَ ما آمالُکَ؟ قالَ : قَدْ عَلِمَهَا الْمَأمولُ وَ اسْتَغنَیتُ عَنْ تَبیینِها لِغَیْرِهِ ، وَکَفى بِالْعَبْدِ اَدَبا اَلاّ یُشْرِکَ فى نِعَمِهِ و اِرْبِهِ غَیْرَ رَبِّهِ؛
امیر المؤمنین علیه‏السلام را دیدم که شتابان مى‏رود . عرض کردم : مولاى من کجا مى‏روى؟ فرمودند : «اى نوف رهایم کن! آرزوهایم مرا به پیشگاه محبوب مى‏کشانَد». عرض کردم : مولاى من! آرزوهایتان چیست؟ فرمودند : «آن کس که مورد آرزوست ، خود آنها را مى‏داند و نیازى نیست به غیر او بگویم . بنده را همین ادب بس که در نعمت‏ها و نیازش ، غیر پروردگارش را شریک نگردانَد» .
بحار الانوار(ط-بیروت) ج91 ، ص94 - مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج11 ، ص221

----------------------------------------------
حدیث (5) پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله :
عَلیٌّ یَعْسوبُ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمالُ یَعْسوبُ الْمُنافِقینَ؛
على پیشواى مؤمنان و ثروت پیشواى منافقان است.
امالى(طوسى) ص 355

----------------------------------------------
حدیث (6) پیامبر صلى ا‏لله‏ علیه ‏و ‏آله :
بى اُنذِرتُم وَ بِعَلىِّ بنِ أبى طالِبِ اهْتَدَیتُم... وَ بِالْحَسَنِ اُعْطیتُمُ الإْحسانُ وَ بِالْحُسَینِ تَسعَدونَ وَ بِهِ تَشقونَ ألا وَ إنَّ الْحُسَینَ بابٌ مِن أبوابِ الْجَنَّةِ مَن عاداهُ حَرَّمَ اللّه‏ُ عَلَیهِ ریحَ الْجَنَّةِ؛
به وسیله من هشدار داده شدید و به وسیله على علیه ‏السلام هدایت مى‏یابید و به وسیله حسن احسان مى‏شوید و به وسیله حسین خوشبخت مى‏گردید و بدون او بدبخت. بدانید که حسین درى از درهاى بهشت است، هر کس با او دشمنى کند، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مى‏کند.
البرهان فی تفسیر القرآن ج3 ، ص232

----------------------------------------------
حدیث (7) پیامبر صلى ا‏لله‏ علیه ‏و ‏آله :
حقُّ علیٍّ على هذهِ الاُمّةِ کحَقِّ الوالِدِ على وَلَدِهِ.
حقّ على بر این امّت همچون حقّ پدر است بر فرزندش.
امالی(طوسی)ص54

----------------------------------------------
حدیث (8) امام على سلام الله علیه :
وَاللَّهِ لَابنُ أبی طالِبٍ آنَسُ بِالمَوتِ مِنَ الطِّفلِ بِثَدىِ اُمِّهِ.
به خدا سوگند که اُنس پسر ابوطالب به مرگ از انس کودک به پستان مادرش بیشتر است.
نهج ‏البلاغه(صبحی صالح)ص52 ، خطبه 5 {شبیه این حدیث در نزهه الناظر و تنبیه الخاطر ص56)

۰۶
تیر

مأخذ : فیس نما

پیامبر صلی الله علیه و آله :
مَن کَـتَبَ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ فَجَوَّدَهُ تَعظیما لِلّهِ غَفَرَ اللّهُ لَهُ؛
هر کس بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم را براى بزرگداشت خداوند زیبا بنویسد، خداوند او را مى‏بخشد.

بحارالأنوار، ج ۹۲، ص ۳۵

***

مِن حَقِّ الْقَلَمِ عَلى مَن أَخَذَهُ إذا کَـتَبَ أَنْ یَبدَأَ بِبِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ ؛

از حقوق قلم بر کسى که آن را براى نوشتن در دست مى‏گیرد این است که با بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم آغاز کند.

مستدرک الوسائل، ج ۸ ، ص ۴۳۴

۱۲
خرداد

امام صادق علیه‏السلام :
اَلذُّنوبُ الَّتى تُغَیِّیرُ النِّعَمَ البَغىُ

وَ الذُّنوبُ التَّى تورِثُ النَّدَمَ القَتلُ

وَ الَّتى تُنزِلُ النِّقَمَ الظُّلمُ

وَالَّتى تَهتِکُ السُّتورَ شُربُ الخَمرِ

وَ الَّتى تَحبِسُ الرِّزقَ الزِّنا

وَ الَّتى تُعَجِّلُ الفَناءَ قَطیعَةُ الرَّحِمِ

وَالَّتى تَرُدُّ الدُّعاءَ وَ تُظلِمُ الهَواءَ عُقوقُ الوالِدَینِ؛

گناهی که نعمت‏ها را تغییر مى‏دهد، تجاوز به حقوق دیگران است.

گناهى که پشیمانى مى‏آورد، قتل است.

گناهى که گرفتارى ایجاد مى‏کند، ظلم است.

گناهى که آبرو مى‏بَرد، شرابخوارى است.

گناهى که جلوى روزى را مى‏گیرد، زناست.

گناهى که مرگ را شتاب مى‏بخشد، قطع رابطه با خویشان است.

گناهى که مانع استجابت دعا مى‏شود و زندگى را تیره و تار مى‏کند، نافرمانى از پدر مادر است.

                                           علل الشرایع، ج 2، ص
۱۲
خرداد

امام صادق علیه السلام :

اَلحِلمُ سِراجُ اللّه ... وَالحِلمُ یَدورُ عَلى خَمسَةِ أَوجُهٍ: أَن یَکونَ عَزیزا فَیَذِلَّ أَو یَکونَ صادِقا فَیُتَّهَمَ أَو یَدعُوَ إِلَى الحَقِّ فَیُستَخَفَّ بِهِ أَو أَن یُؤذى بِلا جُرمٍ أَو أَن یُطالِبَ بِالحَقِّ وَیُخالِفوهُ فیهِ، فَإِن آتَیتَ کُلاًّ مِنها حَقَّهُ فَقَد آصَبتُ... ؛
بردبارى چراغ خداست... پنج چیز است که بردبارى مى طلبد: شخص عزیز باشد و خوار شود، راستگو باشد و نسبت ناروا داده شود، به حق دعوت کند و سبکش بشمارند، بى گناه باشد و اذیت شود، حق طلبى کند و با او مخالفت کنند. اگر در هر پنج مورد، به حق رفتار کنى، بردبار هستى... .

بحارالأنوار، ج71، ص422، ح 61

********************

امام على علیه السلام :

اَلصَّبرُ فِى المورِ بِمَنزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ، فَاِذا فارَقَ الرَّأسُ الجَسَدَ فَسَدَ الجَسَدُ وَ اِذا فارَقَ الصَّبرُ المورَ فَسَدَتِ المورُ؛

نقش صبر در کارها همانند نقش سر در بدن است؛ همچنان که اگر سر از بدن جدا شود، بدن از بین مى رود، صبر نیز هرگاه همراه کارها نباشد، کارها تباه مى گردند.

کافى، ج2، ص90، ح9

********************

امام کاظم علیه السلام :

اِصبِر عَلى طاعَةِ اللّه ، وَاصبِر عَن مَعاصِى اللّه ؛ فَإنَّمَا الدُّنیا ساعَةٌ، فَما مَضى مِنها فَلَیسَ تَجِدُ لَهُ سُرورا وَلا حُزنا، وَما لَم یَأتِ مِنها فَلَیسَ تَعرِفُهُ، فَاصبِر عَلى تِلکَ السّاعَةِ الَّتى أنتَ فیها فَکَأَنَّکَ قَدِ اغتَبَطتَ؛

بر طاعت خدا صبر کن و در ترک معاصى او شکیبا باش ؛ زیرا دنیا لحظه اى بیش نیست . آنچه گذشته جاى شادى و غم ندارد و از آنچه نیامده نیز خبرى ندارى . پس لحظه اى را که در آن به سر مى برى ، صبور باش چنان که گویى خوشبخت و خوشحالى

بحارالأنوار، ج75، ص311، ح1

********************

امام على علیه السلام :

فَصَبرا عَلى دُنیا تَمُرُّ بِلوائِها کَلَیلَةٍ بِأَحلامِها تَنسَلِخُ؛

در برابر دنیایى که گرفتارى آن، مانند خواب هاى پریشان شب مى گذرد شکیبا باش.

بحارالأنوار، ج40، ص348، ح 29

********************

امام حسن علیه السلام:

اَلخَیرُ الَّذِی لا شَرَّ فِیهِ، اَلشُّکرُ مَعَ النِّعمَة وَ الصَّبرُ عَلَی النّازِلَة؛

خیری که هیچ شری در آن نیست ، شکر بر نعمت و صبر بر مصیبت ناگوار است .

تحف العقول، ص 237



۱۰
خرداد

اصلح در آیات و روایات / نقل از علی بیرانوند


مقدمه:
با شروع فعالیت های انتخاباتی و معرفی کاندیدهای تعیین صلاحیت شده دوره یازدهم ریاست جمهوری، این سوال به ذهن می رسد که یک رئیس جمهور اصلاح لزوم چه شاخصه های ممتازی می بایست داشته باشد،‌با رجوع به منابع غنی اسلامی به راحتی می توان به این پرسش بسیار مهم جواب داد.

شاخصه اول: رعایت تقوای و پایبندی به فرامین و دستورات الهی
یکی از مهم ترین ویژگی های که نامه 53 نهج البلاغه به آن اشاره دارد،رعایت تقوای الهی می باشد،هر مسئول و کار دار اداری می بایست رعایت تقوای الهی وپایبندی فرامین الهی رادر سرلوحه کار و انجام وظائف خود قرار دهد،چرا اگر یک خدمتگذار از تقوای کافی برخوردار نباشد، یقیناً‌هوای نفس او را به سوی ظلم می کشاند.

 «أَمَرَهُ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ إِیْثَارِ طَاعَتِهِ وَ اتِّبَاعِ مَا أَمَرَ بِهِ [1] او را به ترس از خدا فرمان مى‏دهد، و اینکه اطاعت خدا را بر دیگر کارها مقدّم دارد»

شاخصه دوم: شجاعت و اقتدار در برابر دشمن
دومین معیار و ویژگی مهم  یک رئیس جمهور شجاعت و صلابت می باشد، بر کسی پوشیده نیست که حکومت اسلامی ایران از دشمنان قسم خورده فراوانی بر خوردار می باشد، یقیناً رئیس جمهوری مورد تایید و حمایت عموم مردم قرار می گیرد که از شجاعت کافی برای مقابله و ایستادگی در برابر دشمان قسم خورده مردم برخوردار باشد نه این که با یک اشاره دشمن، هستی ملت را تقدیم دشمن کند .
«وَ جِهَادَ عَدُوِّهَا وَ اسْتِصْلَاحَ أَهْلِهَا وَ عِمَارَةَ بِلَادِه[2] و با دشمنش جهاد نماید، و به اصلاح اهلش برخیزد، و شهرهایش را آباد سازد.»

شاخصه سوم:مردم داری حمایت از عموم مردم
سومین معیار و شاخصه یک رئیس جمهور اصلح مردم  داری و مردمی بودن  می باشد،انتظاری که عموم مردم و بلاخص خواص جامعه از رئیس جمهورمنتخب خود دارند، این است که یک رئیس جمهور می بایست بنا به مسئولیت خطیری که به او سپرده شده است،تمام همت خود را در جهت بر طرف کردن نیازهای و مشکلات ریز و درشت عموم مردم قرار دهد. و همچنین مهربانى با مردم را پوشش دل خویش قرار دهد، و با همه دوست و مهربان باش‏د.نه این که خواص را بر عوام و ثروت مندان را بر فقرا ترجیح دهد.

«وَ أَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ[3]مهربانى با مردم را پوشش دل خویش قرار ده، و با همه دوست و مهربان باش»«وَ اسْتِصْلَاحَ أَهْلِهَا وَ عِمَارَةَ بِلَادِه[4] و با دشمنش جهاد نماید، و به اصلاح اهلش برخیزد، و شهرهایش را آباد سازد.»

چهارمین شاخصه:عدالت را سر لوحه کارهای خود قرار دهد
یک رئیس جمهور می بایست در طی  مسئولیت اجرای که به او محول شده،عدالت را سر لوحه بر نامه های خود قرار دهد و در طی دوران خدمت گزاری خود شیرینی عدالت را به عموم مردم جامعه بچشاند.ودر اجرای عدالت ذره ای تعلل و درنگ روا ندارد.

«وَ لْیَکُنْ أَحَبَّ الْأُمُورِ إِلَیْکَ أَوْسَطُهَا فِی الْحَقِّ وَ أَعَمُّهَا فِی الْعَدْلِ وَ أَجْمَعُهَا [لِرِضَا] لِرِضَى الرَّعِیَّةِ فَإِنَّ سُخْطَ الْعَامَّةِ یُجْحِفُ [بِرِضَا] بِرِضَى الْخَاصَّة)[5](دوست داشتنى‏ترین چیزها در نزد تو، در حق میانه‏ترین، و در عدل فراگیرترین، و در جلب خشنودى مردم گسترده‏ترین باشد، که همانا خشم عمومى مردم، خشنودى خواص (نزدیکان) را از بین مى ‏برد»

حرف آخر:
هر چند در این نامه بسیار ارزشمند معیار ها و ملاکات ارزنده ای دیگر هم میشد ذکر کرد، ولی سبک و سیاق نوشتن اجازه به طول و تفسیر مطلب نمی داد به ذکر اهم مطالب بسنده کردیم سخن آخر این که به طور خلاصه و مفید اهم و مهمترین معیار های که یک رئیس جمهور می بایست داشته باشد،در مرحله اول ترس و تقوای الهی و در درجه بعدی تعهد و همت همراه با درایت و دقت برای بر طرف کردن مشکلات جامعه و مردم می باشد.
منابع :
شریف الرضى، محمد بن حسین - دشتى، محمد، نهج البلاغة / ترجمه دشتى، 1جلد، مشهور - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1379ش.
[1][نهج البلاغه /نامه53
[2]همان
[3]همان
[4]همان
[5]همان

۱۰
خرداد


مقدمه:
در این مقاله به دنبال دلائل قرآنی و روائی برای شرکت در انتخابات هستیم،امیدواریم که با درک و فهم این دلائل روائی و قرآنی کسی از خود سلب مسئولیت نکند و از زیر بار مسئولیت مهم و خطیر انتخابات شانه خالی نکند.چرا که همه ما نسبت به امام و شهدا باید ادای وظیفه و پاسداری از انقلاب بکنیم.

محور اول :لزوم انجام وظیفه و رد تسلط دشمن
اولین چیزی که به ذهن هر اهل خردی می رسد این است که شرکت در انتخابات یک وظیفه است،وظیفه ی خطیر و مهمی که اگر از عهده و انجام آن شانه خالی کنیم باعث تسلط معاندین و دشمنان بر ایران اسلامی شده ایم تسلطی که بر کسی پوشیده نیست. شرکت نکردن مردم در انتخابات باعث تسلط سیاسی و اقتصادی و حتی نظامی دشمن بر ایران اسلامی می شود.

«وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلا) [نساء: 141] و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطى نداده است».
امام علی– علیه السّلام- می فرمایند:

«اِتَّقُوااللهَ فِی عِِبادِهِ وَ بِلادِهِ فَاِنَّکُم مَسئُولُونَ حَتّی عَنِ البِقاعِ وَ البَهائِمِ وَ اَطِیعوا اللهَ وَ لا تَعصُوهُ [1]از خدا نسبت به بندگان و شهرهایش پروا کنید زیرا دارای مسئولیّت هستید حتّی نسبت به زمینها و حیوانات و خداوند را اطاعت کنید و از نافرمانی او بپرهیزید. -

محور دوم :شکر نعمت حکومت اسلامی
دومین دلیل قرآنی ما برای شرکت در انتخابات وجوب شکر نعمت بزرگ حکومت اسلامی است  می باشد،در واقع ما با شرکت کردن در انتخابات این نعمت حکومت اسلامی را شکر کرده و برای پیش برد فعالیت های اسلامی آن با شرکت در انتخابات شکر عملی آن رابه جا آورده و شکر گزار خدا وند متعال می باشم .
«وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی‏ لَشَدیدٌ ابراهیم [ابراهیم /7]و (همچنین به خاطر بیاورید) هنگامى را که پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شکرگزارى کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسى کنید، مجازاتم شدید است!»

محورسوم :استادگی در برابر دشمن وحفظ نظام اسلامی
یکی از تاثیراتی که انتخابات  در عرصه ی بین الملل دارد این است که دشمنان قسم خورده این کشور مایوس و ناامید می شوند،و این شرکت گسترده مردم به جهان می فهماند که مردم این کشور همچون اوایل انقلاب پیرو خط امام و رهبری هستند و ذره ای از آرمان های امام و شهدا عقب نشینی نکرده اند. در واقع شرکت در انتخابات مثل حفظ و نگهداری مرز های ایران اسلامی می باشد .

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ [آل عمران 200]اى کسانى که ایمان آورده‏اید! (در برابر مشکلات و هوسها،) استقامت کنید! و در برابر دشمنان (نیز)، پایدار باشید و از مرزهاى خود، مراقبت کنید و از خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید!»

محور چهارم:شرکت در انتخابات یعنی من دشمن را حمایت و کمک نمی کنم
یکی از اهدافی که دشمنان در عرصه ی رسانه و جنگ نرم به دنبال آن هستند این است که مردم حضور حداقلی در انتخابات داشته باشند در واقع با این کار به دنبال این هستند که مردم از آرمان های مقدس خود و عهدی که با امام و شهدا بسته اند دست بردارند ولی مردم با شرکت در انتخابات اثبات می کنند که در صف دشمن نیستند و هنوز بر آرمانهای خود باقی هستند.

قالَ رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهیراً لِلْمُجْرِمینَ [قصص/17]عرض کرد: «پروردگارا! بشکرانه نعمتى که به من دادى، هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود!»

محور پنجم:وجوب استقامت و پایداری در برابر دشمن
هر چند مشکلات و سختی هایی بر مردم وارد شده است، ولی این را نباید فراموش کرد که بسیاری از این مشکلات به خاطر این است که دشمن به دنبال مایوس کردن مردم که عناصر اصلی انقلاب و نظام هستند می باشد. ما با شرکت در انتخابات به تمام جهان اثبات می کنیم که هیچ وقت دست از استقامت و ایستادگی  در برابر دشمن بر نمی داریم.  

«فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ وَ لا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ [هود/112]پس همان‏گونه که فرمان یافته‏ اى، استقامت کن و همچنین کسانى که با تو بسوى خدا آمده ‏اند (باید استقامت کنند)! و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام مى‏دهید مى‏بیند!»

سخن پایانی:
ما مردم ایران اسلامی برای شرکت در انتخابات برای خودمان دلائلی داریم که این دلایل عموماً ریشه در قرآن و روایات حضرات معصومین علیهم السلام دارد. ما در واقع با شرکت در انتخابات به دنبال این هستیم که به جهان استکبار بفهمانیم که هنوز در صف مقدم دفاع از آرمانهای انقلاب و  امام و شهدا ایستاده ایم.

پی نوشت :

[1]سیّد رضی ، نهج البلاغه ، ترجمه حسین انصاریان ، تهران ، انتشارات پیام آزادی ، چاپ هفتم ، سال 1379 ، خ166 ،ص382.

۰۵
خرداد


« ﻳَﺄْﺗﻰ ﻋَﻠَﻰ ﺍﻟﻨّﺎﺱِ ﺯَﻣﺎﻥٌ ﻻ ﻳَﺒْﻘﻰ ﻓﻴﻪِ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﻘُﺮْﺁﻥِ ﺇِﻻّ ﺭَﺳْﻤُﻪُ ﻭَ ﻣِﻦَ ﺍﻻِْﺳْﻼﻡِ ﺇِﻻَّ ﺍﺳْﻤُﻪُ. ﻣَﺴﺎﺟِﺪُﻫُﻢْ ﻳَﻮْﻣَﺌِﺬ ﻋﺎﻣِﺮَﺓٌ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﺒِﻨﺎﺀِ ﺧَﺮﺍﺏٌ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﻬُﺪﻯ. ﺳُﻜّﺎﻧُﻬﺎ ﻭَ ﻋُﻤّﺎﺭُﻫﺎ ﺷَﺮُّ ﺃَﻫْﻞِ ﺍﻻَْﺭْﺽِ، ﻣِﻨْﻬُﻢْ ﺗَﺨْﺮُﺝُ ﺍﻟْﻔِﺘْﻨَﺔُ ﻭَ ﺇِﻟَﻴْﻬِﻢْ ﺗَﺄْﻭِﻯ ﺍﻟْﺨَﻄﻴﺌَﺔُ ﻳَﺮُﺩُّﻭﻥَ ﻣَﻦْ ﺷَﺬَّ ﻋَﻨْﻬﺎ ﻓﻴﻬﺎ.
ﻭَ ﻳَﺴُﻮﻗُﻮﻥَ ﻣَﻦْ ﺗَﺄَخََّرَ ﺇِﻟَﻴْﻬﺎ.
ﻳَﻘُﻮﻝُ ﺍﻟﻠّﻪُ ﺗَﻌﺎﻟﻰ « ﻓَﺒﻰ ﺣَﻠَﻔْﺖُ ﻻََﺑْﻌَﺜَﻦَّ ﻋَﻠﻰ ﺃُﻭﻟﺌِﻚَ ﻓِﺘْﻨَﺔً ﺃَﺗْﺮُﻙَ ﺍﻟْﺤَﻠﻴﻢَ ﻓﻴﻬﺎ ﺣَﻴْﺮﺍﻥَ» ﻭَ ﻗَﺪْ ﻓَﻌَﻞَ. ﻭَ ﻧَﺤْﻦُ ﻧَﺴْﺘَﻘﻴﻞُ ﺍﻟﻠّﻪَ ﻋَﺜْﺮَﺓَ ﺍﻟْﻐَﻔْﻠَﺔِ.»

ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻯ ﺭﺳﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﺯ ﻗﺮﺁﻥ ﺟﺰ ﻧﺸﺎﻥ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺳﻼﻡ ﺟﺰ ﻧﺎﻡ ﺁﻥ، ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﻣﺴﺠﺪﻫﺎﻯ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻮ ﻭ ﺗﺎﺯﻩ ﺳﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭﻯ ﻭﻳﺮﺍﻥ. ﺳﺎﻛﻨﺎﻥ ﻭ ﺳﺎﺯﻧﺪﮔﺎﻥ ﺁﻥ ﻣﺴﺠﺪﻫﺎ ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﻧﺪ، ﻓﺘﻨﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺧﻴﺰﺩ ﻭ ﺧﻄﺎ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭﺁﻭﻳﺰﺩ.
ﺁﻥ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻓﺘﻨﻪ ﺑﻪ ﻛﻨﺎﺭ ﻣﺎﻧﺪ ﺑﺪﺍﻥ ﺑﺎﺯﺵ ﮔﺮﺩﺍﻧﻨﺪ، ﻭ ﺁﻥ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﺲ ﺍﻓﺘﺪ ﺑﻪ ﺳﻮﻳﺶ ﺑﺮﺍﻧﻨﺪ.
ﺧﺪﺍﻯ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: « ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺳﻮﮔﻨﺪ، ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻓﺘﻨﻪ ﺍﻯ ﺑﮕﻤﺎﺭﻡ ﻛﻪ ﺑﺮﺩﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻥ ﻣﺎﻧَﺪ» ﻭ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻣﻰﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﺍﺯ ﻟﻐﺰﺵ ﻏﻔﻠﺖ ﺩﺭﮔﺬﺭﺩ.

۰۳
خرداد

«  و خلَّف فینا رایةَ الحقِّ ، مَن تَقدَّمها مَرق ، و مَن تَخلَّف عَنها زَهق ، و مَن لَزِمها لَحَق ، دلیلُها مَکیثُ الکَـلام ، بَطـِىءُ القِیام ، سَریعٌ إذا قَام ، فإذا أنتُم أَلَنتم لَه رِقابَکم ، و أَشَرتم إلیه بِـأَصابِعِکم جاءَهُ المَوتُ فذَهَب بِه فَلَبِثتُم بَعدَه ماشاءَ اللهُ ، حتَّى یُطلِعَ اللهُ لَکم مَن یَجمَعُکم ، و یَضُـمُّ نَشرَکم ، فلاتَطمَعوا فِى غَیرِ مُقبِل ، و لاتَیأَسُوا مِن مُدْبِر ، فإنَّ المُدْبرَ عَسى أن تَزِلَّ بِهِ إِحدَى قائِمَتَـیْهِ ، و تَثبُتَ الأُخرَى ، فَتَرجِعَا حتَّى تَثْبُـتا جَمِیعاً »

او ( پیامبر ) پرچم حق را برافراشت و در میان ما به یادگار گذارد; آن کس که از زیر سایه این پرچم پاى پیش نهد از شریعت اسلام خارج گردد; و آن کس که از پیرویش سر باز زند به هلاکت رسد; و سرانجام کسیکه زیر سایه این پرچم به پیش رود راه سعادت پیموده و به آن دست یابد.

پرچمدار این پرچم با شکیبائى و آرامش سخن گوید; و با کندى و تأنى در اجراى کارها بپا خیزد; امّا چون بپا خواست بسى شتاب کند تا به پیروزى نهائى رسد; پس آنگاه که سر در گرو فرمانش نهادید ، و با سرانگشت به سویش اشاره کردید ، دوران او سپرى شده و مرگش فرارسد.

از آن پس ناگزیر مدتى که مشیت الهى اقتضاء کند در انتظار بسر برید ، آنگاه خداوند شخصیتى را برانگیزد تا شما را ( که به اختـلاف و جـدائى گرائیده اید ) جمع کند و پراکندگى شما را سر و سامان بخشد. پس به کسیکه ( چیزیکه ) رو نکرده دل مبندید; و از آن که رو گردانده ناامید مشوید( ۱ ).

آگاه باشید که آل محمّد صلَّى الله علیه و آله همانند ستارگان این گنبد مینا باشند; آن هنگام که یکى از آنها غروب کند دیگرى بدرخشد.

گوئى چنان است که در پرتو آل محمد(ص) نعمتهاى الهى را بر شما فراوان و تمام شده مى بینم; و آنچه را که آرزویش را در دل مى پروراندید بدان دست یافتید.

ابن ابى الحدید مى نویسد:امام این خطبه را در سومین جمعه زمامدارى خود ایراد فرمود; و ضمن آن به مطالبى پیرامون احوال خود اشاره کرد.

سپس همچون دیگر شارحان ، بى چون و چرا هدف از ایراد این خطبـه را پیشگـوئى از مهـدى و توصیف آن حضرت دانسته و مى گوید: شخصى را که خدا برمى انگیزد از اهل بیت است; و این سخن اشاره به مهـدى آخرالزمان مى باشد و در نزد ما ( اهل تسنن ) غیر موجود است و از این پس وجود پیدا خواهد کرد; و به عقیده امامیه اکنون موجود مى باشد( ۲ ).

اکنون لازم است که درباره« و لاتَیأَسُوا مِن مُدْبِر » توضیح دهیم که معنى آن این است که از کسیکه روگردانده مأیوس و ناامید مشوید; و مصداق آن غیبت حضرت مهدى(ع) و روگردانى آن حضرت از تصدّى ریاست و زعامت ظاهرى باشد ، تا هنگام ظهور.

ولى ابن ابى الحدید به خاطر فرار از رفتن زیر بار ولادت آن بزرگوار و غیبتش به دست و پا افتاده ، و خواسته است وانمود کند لازمه « مُدْبِر » بودن ، موجود بودن است ، و در صورت عدم تولّد و موجود نبودن ، تعبیر به ادبار و روگردانى غلط است و مفهوم معقولى ندارد.

آنگاه کلمه « و لاتَیأَسُوا مِن مُدْبِر » را این چنین معنا مى کند که هرگاه این مهدى از دنیا رفت و فرزندانش را بجانشینى برگزید و کار یکى از آنها به اضطراب و ناپایدارى گرائید ، پس مأیوس نشوید و به شکّ نیفتید و نگوئید شاید ما در پیروى اینان دچار اشتباه شده ایم ، زیرا . . .

اکنون این گونه بیراهه روى در تفسیر کلام روشن امام(ع) را ، جز به مخالفت با واقعیات وتعصب مذهبى ، بر چه چیز مى توان تطبیق کرد؟! جوابش به عهده خود خوانندگان است و نیازى به توضیح ندارد.

پی نوشت ها:

۱ ــ شاید مقصود این باشد که به امام حاضر که به دنیا بى توجه است ، یا از اصلاح کار شما در شرائط موجود ناتوان است ، طمع مورزید; و از امام زمان که غائب مى شود ناامید نگردید که رمز پیروزى و کلید حل مشکلات در دست اوست. چه ممکن است کسیکه روگردانده یک پایش بلغزد ، و پاى دیگرش برقرار ماند ، آنگاه پس از مدتى هر دو با هم بجاى خود برگردند ( و دین خدا را که دستخوش حوادث شده ثبات و استقرار بخشد ).

۲ ــ شرح نهج البلاغه ، ج ۷ ص ۹۴ ـ ۹۵.


n00005160-b.jpg

۰۳
خرداد

بسم الله الرحمن الرحیم

۞ وَ مِنْهُمْ تَارِکٌ لاِنْکَارِ الْمُنکَرِ بِلِسَانِهِ وَقَلْبِهِ وَیَدِهِ فَذلِکَ مَیِّتُ الاْحْیَاءِ.


۞ و هرکس با قلب، دست و زبان خود نهی از منکر را ترک کند

 مرده‌ای در میان زندگان است.


نهج‌البلاغه، حکمت 374
۰۲
خرداد
جامعیت اوصاف علی علیه السلام در جامعیت عبادت او نهفته است. اگر آن حضرت تمامی آنچه را که خوبان عالم دارند، داراست، بخاطر آن است که عبادت او تمام اوصاف بایسته و شایسته عبادات را در خود فراهم آورده و برخوردار است که به نمونه هایی اشاره می شود.
امام علی

1. عبادت آگاهانه

از مهم ترین ویژگی یک عبادت برتر این است که عابد آن آگاه به معبود و آگاه به مسئولیت خویش و زمان خود باشد وگرنه، نه تنها ثمربخش نخواهد بود که خطرساز و انحراف آور است.

علی علیه السلام این حقیقت را با زبان ها و بیان های مختلفی گوشزد و بیان می نمود، گاه می فرمود:

«اَلْمُتَعَبِّدُ عَلی غَیرِ فِقْهٍ کَحِمارِ الطّاحُونَةِ یدُورُ وَ لا یبْرَحُ وَ رَکْعَتانِ مِنْ عالِمٍ خَیرٌ مِنْ سَبْعینَ رَکْعَةً مِنْ جاهِلٍ لاَِنَّ الْعالِمَ تَأْتیهِ الْفِتْنَةُ فَیخْرُجُ مِنْها بِعِلْمِهِ وَ تَأْتِی الْجاهِلَ فَتَنْسِفُهُ نَسْفا وَ قَلیلُ الْعَمَلِ مَعَ کَثیرِ الْعِلْمِ خَیرٌ مِنْ کَثیر الْعَمَلِ مَعَ قَلیلِ العِلْمِ وَ الشَّکِّ وَ الشُّبْهَةِ؛(1) پرستشگر نادان همچون خرِ آسیاب است که به گرد خود می گردد و گامی به پیش نمی رود. و دو رکعت (نماز) از شخص عالم برتر از هفتاد رکعت نماز نادان است؛ زیرا عالم وقتی گرفتار فتنه شود، با علم خود از آن بیرون می آید، ولی جاهل وقتی دچار فتنه گردد، غرق شود. و عمل اندک با علم زیاد بهتر از عمل بسیار با علم اندک همراه با شک و تردید می باشد.»

و گاهی آن حضرت اعلام خطر می کرد که «مَنْ عَبَدَ اللّهَ بِغَیرِ عِلْمٍ کَفَرَ مِنْ حَیثُ لا یعْلَمُ؛(2) هر کس بدون آگاهی و معرفت خدا را عبادت کند، از جایی که خود نمی داند سر از کفر در می آورد.» مصداق بارز این حدیث در تاریخ اسلام، خوارج است که با آن همه عبادت بر علیه امام زمان خویش قیام کردند. اگر هم جاهلی به چنان خطری دچار نشود، لااقل بهره کافی از عبادت نمی برد؛ چنان که علی علیه السلام فرمود: «لا خَیرَ فی عِبادَةٍ لَیسَ فیها تَفَقُّهٌ؛(3) عبادتی که آگاهانه نباشد، خیری در آن نیست.»


و گاه دردمندانه سفارش می فرمود: «سَکِّنُوا فی اَنْفُسِکُمْ مَعْرِفَةَ ما تَعْبُدُونَ حَتّی ینْفَعَکُمْ ما تُحَرِّکُونَ مِنَ الْجَوارِحِ بِعِبادَةِ مَنْ تَعْرِفُون؛(4) معرفت و شناخت آن کس را که می پرستید، در جان خود جای دهید تا حرکتهای بدنی که برای عبادت معبود شناخته شده خویش تحمل می کنید، شما را سود رساند.»

و عبادت آن حضرت در اوج عرفان و آگاهی بود. ذِعْلِب عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! آیا پروردگارت را دیده ای؟ آن حضرت فرمود: «ما کُنْتُ اَعْبُدُ رَبّا لَمْ أرَهُ. فَقالَ یا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ! کَیفَ رَاَیتَهُ؟ قالَ: وَیلَکَ یا ذِعْلِبُ لَمْ تَرَهُ الْعُیونُ بِمُشاهَدَةِ الاَْبْصارِ وَلکِنْ رَأتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقائِقِ الاْیمانِ؛(5) من پروردگاری را که نبینم، نمی پرستم. عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! او را چگونه دیدی؟ فرمود: ای ذعلب! وای بر تو! دیده های ظاهر او را نتواند دید، ولی دیده های دل به وسیله حقایق ایمان او را مشاهده می کنند.»

2. عبادت عاشقانه

ز بارگاه قدس حق یک نفس او کنار نیست                   علی است عاشق خدا بندگیش شعار نیست

وقتی معرفت و شناخت به معبود اصلی به حد اعلای خود رسید، به دنبال آن عشق و محبت آشکار می شود.

نقش جمال یار را تا که بدل کشیده ام یکسره مهر این و آن از دل خود بریده ام هر نظری که بگذرد جلوه رویش از نظر بار دگر نکو ترش بینم از آنکه دیده ام (6) را عبادت می کنم.»

در روایت دیگری، عبادت را به سه گونه تقسیم نموده: عبادت بردگان که ناشی از ترس است، و عبادت تاجران که برای رسیدن به بهشت است، و عبادت آزادمردان، و آن گاه می فرماید: «وَ قَوْمٌ عَبَدْوا اللّهَ حُبّا لَهُ فَتِلْکَ عِبادَةُ الاَْحْرارِ وَ هِی اَفْضَلُ الْعِبادَةِ؛(7) و گروهی خدا را به خاطر دوستی (و عشق) او می پرستند، پس این گونه عبادت، عبادت آزادمردان است و برترین عبادت هم همین است.» و در جای دیگر فرمود: «لَوْ لَمْ یتَوَعَّدِ اللّهُ علی مَعْصِیتِهِ لَکانَ یجِبُ اَنْ لا یعْصی شُکْرا لِنِعْمَتِهِ؛(8)اگر [فرضا] خداوند کیفری برای معصیت خود معین نکرده بود، سپاسگزاری از نعمتش ایجاب می کرد که از فرمانش سرپیچی نشود.»

3. عبادت خاشعانه

 نماز یکی از مهم ترین عبادات است و از ویژگی های مهم یک نماز مطلوب این است که انسان در حال نماز، خضوع و خشوع داشته باشد. هم اعضا و اندام در خدمت نماز باشد و هم دل در گرو خداوند. قرآن کریم درباره مؤمنان می فرماید: «قَدْ اَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ اَلَّذینَ هُمْ فی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»؛(9) «به راستی که ایمان آورندگان رستگار شدند؛ همانان که در نماز خود [فروتن و] خاشع اند.»

علی علیه السلام به کمیل چنین سفارش نمود: «یا کُمیلُ لَیسَ الشَّأْنُ اَنْ تُصَلِّی وَ تَصُومَ وَ تَتَصَدَّقَ اِنَّمَا الشَّأْنُ أَنْ تَکُونَ الصَّلاةُ فُعِلَتْ بِقَلْبٍ نَقِی وَ عَمَلٍ عِنْدَ اللّهِ مَرْضِی وَ خُشُوعٍ سَوِی، وَ اِبْقاءٍ لِلْجِدِّ فیها؛(10) ای کمیل! مقام این نیست که نماز گذاری و روزه بگیری و صدقه دهی، مقام آن است که نماز همراه قلب پاک انجام شود و مورد پسند الهی بوده، همراه با خشوع متعادل، و دوام جدیت باشد.»

و علی علیه السلام خود چنان عبادتی داشت. شاهدش عبادت های شبانه اوست که هر شب بر اثر درک عظمت خدا و خوف از او غش می کرد.

          ادامه مطلب را ببینید