مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

مِشـــــکوة

وبلاگ تخصــصی قــرآن و حدیث

قرآن و اهل بیت (ع) نورند . نوری که انسان می تواند در پرتو آن به تعالی و تکامل برسد .
منشأ نور خداست و همه انوار عالم ، فروغ و تجلی خود را از نور خدا می گیرند .
" مشکوة " همان سرچشمه نور است که همه انوار را در بر دارد....
این وبلاگ تخصصی و پیرامون قرآن و اهل بیت ( ع ) است که به میمنت میلاد پیامبر اکرم حضرت محمد ( ص )
و صادق آل محمد ( ع ) در روز 17 ربیع الأول ایجاد گردیه است . امید است مورد علاقه و عنایت شیفتگان قرآن و عترت
واقع گردد. و الحمد لله رب العالمین

۳۰۲ مطلب با موضوع «نگارستان» ثبت شده است

۲۶
تیر

نکات جزء هشتم قرآن کریم

ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات مهمانان خدا ، در ادامـــه مباحث روزهای قبل ، در هشتمین روز ماه مبارک رمضان ، نکات مهم و برجسته جزء هشتم قرآن کریم را مورد بر رسی قرار میدهیم .


۲۲
تیر

روش تربیتی ائمه اطهار(ع) در آموزش روزه داری به فرزندان

روزه کله گنجشکی

روزه گرفتن یکی از واجبات دین اسلام است که هر فرد مسلمان باید علاوه بر عمل نمودن به  آن با اتخاذ شیوه های صحیح و بر گرفته از روایات انجام این واجب الهی را در فرزندانشان نهادینه کنند.
اما اینکه ائمه (ع) از چه روشی برای آموزش روزه داری به کودکان استفاده می کردند با مطالعه سیره ائمه معصوم (ع) و بررسی احادیث وارد شده می توان به نکات و روشهای زیر اشاره کرد:

1- اعطای بینش و شناخت


پیامبرگرامی اسلام(ص) و به تبع آن بزرگوار ائمه(ع) قبل از ورود به ماه مبارک رمضان توصیه های لازم را بیان می نمودند و ارزش و اهمیت روزه گرفتن را شرح می دانند؛
ٍ عَنِ الْمِسْمَعِیِ‏ أَنَّهُ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یُوصِی‏ وُلْدَهُ‏ إِذَا دَخَلَ‏ شَهْرُ رَمَضَانَ‏ فَأَجْهِدُوا أَنْفُسَکُمْ فَإِنَّ فِیهِ تُقَسَّمُ الْأَرْزَاقُ وَ تُکْتَبُ الْآجَالُ وَ فِیهِ یُکْتَبُ وَفْدُ اللَّهِ الَّذِینَ یَفِدُونَ إِلَیْهِ وَ فِیهِ لَیْلَةٌ الْعَمَلُ فِیهَا خَیْرٌ مِنَ الْعَمَلِ فِی أَلْفِ شَهْرٍ. (الکافی ج4 ص 66)
در روایتی مسمعی می گوید:امام صادق (علیه السلام) هنگام داخل شدن ماه رمضان، فرزندانش را سفارش می کرد و می فرمود: خودتان را به زحمت بیندازید و بکوشید؛ زیرا در این ماه روزی ها تقسیم می شود، اجلها معین می شود، زائران خانه خدا که به سوی او حرکت می کنند تعیین می شوند و در این ماه شبی است که عمل در آن شب، از عمل هزار ماه برتر است.

2-  ایجاد عادت


در سیره معصومان (ع) آموزش روزه داری کودکان قبل از آنکه به سن تکلیف برسند آغاز می شد

 عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّا نَأْمُرُ صِبْیَانَنَا بِالصِّیَامِ إِذَا کَانُوا بَنِی‏ سَبْعِ‏ سِنِینَ‏ بِمَا أَطَاقُوا مِنْ صِیَامِ الْیَوْمِ فَإِنْ کَانَ إِلَى نِصْفِ النَّهَارِ وَ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ أَوْ أَقَلَّ فَإِذَا غَلَبَهُم‏ الْعَطَشُ وَ الْغَرَثُ أَفْطَرُوا حَتَّى یَتَعَوَّدُوا الصَّوْمَ وَ یُطِیقُوهُ فَمُرُوا صِبْیَانَکُمْ إِذَا کَانُوا أَبْنَاءَ تِسْعِ سِنِینَ بِمَا أَطَاقُوا مِنْ صِیَامٍ فَإِذَا غَلَبَهُمُ الْعَطَشُ أَفْطَرُوا.(الکافی ج‏4، ص 125)
ما کودکانمان را در هفت سالگی امر می‌کنیم تا به اندازه توانایی شان، نصف روز یا بیشتر یا کمتر روزه بگیرند، هنگامی که تشنگی و گرسنگی بر آنان غالب آمد، دستور می‌دهیم که افطار کنند. این عمل، برای آن است که به روزه گرفتن عادت نمایند، پس، شما کودکان (پسران) خود را در نه سالگی به اندازه توانایی شان به روزه گرفتن امر کنید و چون تشنگی و گرسنگی بر آنان غالب شد، افطار کنند.

بنابراین روزه گرفتن کودکان که در عرف دینداران «روزه کله گنجشکی» شهرت دارد همسو و همنوای با سیرة معصومین(ع) در آموزش روزه‌داری است.

ازاین روایت مطلب دیگری نیز به دست می آید و آن اینکه در عادت دادن به روزه داری دو نکته را باید رعایت کرد:تدریج و تسهیل.

توضیح اینکه: در آموزش روزه نباید انتظار داشت کودک با دو یا چند روز روزه داری به این عمل عادت کند بلکه عادت فرایندی طولانی است لذا در این روایت امام(ع) شروع این آموزش را نه سالگی معین کرده است که شش سال تا سن بلوغ فاصله دارد.

 به علاوه در آموزش روزه باید توانایی جسمانی کودک را در نظر گرفت و متناسب با آن از کودک انتظار روزه داری داشت به تدریج که توانایی کودک بیشتر می شود مدت بیشتری را روزه می گیرند و این فرایند ادامه می یابد تا جایی که بعد از چند سال به راحتی می توانند تمام روز را روزه بگیرند.

لذا توانایی روزه داری تنها به رشد جسمانی نیست بلکه علاوه بر آن وابسته به عادت نیز هست چه بسا افراد بزرگسالی که به لحاظ جسمانی قوی اند اما چون عادت به تحمل گرسنگی و تشنگی نکرده اند توانایی روزه گرفتن را ندارند.

۲۲
تیر

منبع : پایگاه اطلاع رسانی حوزه/ رحیم فاطمی

                                          
 

سپیده سخن

نقش قرآن چون که بر عالَم نشست    نقشه های پاپ و کاهِن را شکــست

فاش گویم آن چه در دلْ مُضمر است    این کتابی نیست چیزی دیگر است

چون که در جان رفت، جانْ دیگر شود    جان چو دیگر شد، جهان دیگر شود

با مسلـــمان گفت: جان بر کف بِـــنِه    هر چه از حــاجت فزون داری بـــده

اقبال لاهوری

 

در دین اسلام، بسیاری از کارها و اعمال، از نماز و روزه تا خوردن و خوابیدن و جز آن دارای احکام و آدابی هستند که رعایت آنها گاه بر ما واجب و گاه مستحب می شود.

تلاوت قرآن که در ماه مبارک رمضان، بر آن تأکید بیش تر شده و دارای رونق فزون تری است، نیز دارای احکام و آدابی ویژه است که رعایت شماری از آنها بر ما واجب و رعایت شمار دیگری از آنها بر ما مستحب است و بسیاری از آنها را به قلم می آوریم.

شایان توجه است احکام و آدابی که برای تلاوت قرآن گفته می شود و در پی می آید ـ به طور مستقیم و یا غیر مستقیم ـ از آیات قرآن و روایات معصومان علیهم السلام برگرفته شده است.

1. بکوشیم که در هنگام تلاوت قرآن، با طهارت و با وضو باشیم. و چنانچه بخواهیم جایی از بدن خود، مثلاً دستمان، را به نوشته های قرآن برسانیم، بر ما واجب است که با طهارت و با وضو باشیم.

2. چنانچه قرآنی را که برای تلاوت آیات برگزیده ایم، به زبان فارسی یا زبانی دیگر ترجمه و معنی نیز شده باشد، تماس دست یا عضوی دیگر از بدنِ ما با ترجمه و معانی آن ـ بدون طهارت و وضو ـ اشکال ندارد و جایز است؛ اما اگر در ترجمه قرآن، نام خدا یا پیامبران یا امامان و یا حضرت فاطمه زهرا علیهم السلام وجود داشته باشد، نباید دست یا عضوی دیگر از بدن خود را بدون طهارت و وضو، به آن نامها برسانیم؛ البته برخی از مراجع معظّم تقلید، نظریات دیگری دارند.

3. خوب است ـ اگر که بتوانیم ـ پیش از خواندن آیات قرآن، دهان خویش را مسواک بزنیم و خود را خوشبو نماییم.

4. بهتر است هنگام خواندن قرآن رو به قبله باشیم تا این کارمان از هدف و مقصدی الاهی نیز برخوردار شود.

5. هنگام قرائت قرآن و جز آن، توجه داشته باشیم که احترام گذاشتن به قرآن و برگه های آن بر ما لازم و واجب است. «حضرت امام خمینی رحمه الله به طور معمول در حسینیه جماران روی صندلی می نشستند؛ ولی یک روز که به حسینیه وارد شدند و صندلی ایشان در جای همیشگی خود بود، روی زمین نشستند؛ زیرا در آن روز، افراد ممتاز و برگزیده مسابقات قرآنی آمده بودند و قرار بود در آن جلسه، چند آیه از قرآن را تلاوت کنند».

6. یادمان باشد که در هر یک از چهار سوره سجده (آیه 15)، سوره فُصِلَت (آیه 37)، سوره نَجم (آیه 62) و سوره عَلَق (آیه 19)، یک «آیه سَجده» وجود دارد. غالباً در قرآن ها و کنارِ این آیه ها عبارتِ «سجده واجبه» نوشته شده است. هر گاه ما این آیه ها را بخوانیم و یا به آنها گوش دهیم، باید فوراً سجده کنیم. و چنانچه این کار را فراموش کردیم، باید هر لحظه که آن را به یاد آوردیم، سجده نماییم.

7. پیش از خواندن آیات قرآن، عبارتِ «أَعوذُ بِاللّه ِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم؛ من از شیطان رانده شده، به خدا پناه می برم.» و پس از آن، آیه «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ» را بخوانیم.

8. در پایانِ قرائت قرآن، عبارتِ «صَدَقَ اللّه ُ العَلَیُّ العَظیمُ: خدای بلند مرتبه و بزرگ، راست گفته است.» را بخوانیم. گفتنی است که کلمه «العَلیّ» در عبارت پیشین به معنیِ «بلند مرتبه» و صفت برای کلمه «اللّه » است و با حضرت علی علیه السلام ارتباطی ندارد.

9. برای قرائت قرآن، بر خدا توکل نماییم و از او استمداد کنیم که ما را در این کار خیر موفق بدارد؛ زیرا قاری قرآن شدن، از عنایات و توفیقات الاهی و با تأییدات آسمانی است که نصیب هر کس نمی شود. به گفته خواجه حافظ شیرازی:

تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست    راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش

سعدی نیز خوش سروده است

بخت و دولت به کاردانی نیست    جز به تأیید آسمانی نیست

10. نیز به معصومان علیهم السلام و به ویژه پیامبر عزیز خدا علیه السلام و حضرت امیر مؤمنان و حضرت فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین و امام زمان علیهم السلام توسل بجوییم و از آنان بخواهیم که ما را در امر تلاوت قرآن پایدار بدارند؛ حافظ

ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسیدهم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند

11. تلاوت قرآن را با حضور قلب و توجه کامل و ادب نیکو و خالصانه و فروتنانه انجام دهیم. مثلاً در این هنگام، با کسی شوخی ننمایم و نخندیم و بگو و مگو نکنیم و به گونه ای قرآن را بخوانیم که گویی با خدا سخن می گوییم و خدا نیز با ما سخن می گوید: مولوی چه خوش سروده است:

از خدا جوییم توفیق ادب    بی ادب محروم گشت از لطف ربّ

بی ادب تنها نه خود را داشت بد    بلکه آتش در همه آفاق زد...

از ادب، پُر نور گشته است این فَلَک    و از ادب، معصوم و پاک آمد مَلَک

12. قرآن را هنگام خواندن آیات، روی زمین نگذاریم؛ بلکه آن را بر جای بلندی، مانند رَحل یا میز قرار دهیم و یا آن را با دست هایمان بگیریم. ما با انجام دادن این کار، قرآنِ عظیم را محترم شمرده ایم. «روزی حضرت امام خمینی رحمه الله طبق معمول روی صندلی نشسته بودند که قرآنی آوردند و آن را روی زمین گذاشتند. هنگامی که ایشان متوجهِ این امر شدند، بی درنگ آن را برداشتند و روی میزی که در کنارشان بود، گذاشتند و فرمودند که قرآن را روی زمین نگذارید.»

13. هنگام خواندن قرآن، به صورتِ دو زانو و اگر نمی توانیم، به صورتِ چهار زانو بنشینیم و چنانچه می توانیم، به چیزی یا به جایی تکیه ندهیم.

14. مواظب باشیم هنگامی که قاری و حافظ قرآن می شویم، نسبت به قاریان و حافظان دیگرِ قرآن حسادت نورزیم و شخصیت آنان یا شیوه های آموزشی و یا شاگردانشان را زیر سؤال نبریم و بر ضد آنان جوسازی و سمپاشی نکنیم. به طور مثال، چنانچه حافظ پنج جزء قرآن شدیم، نسبت به کسانی که حافظ سه جزء قرآن هستند و یا در صورتی که حافظ کل قرآن شدیم، نسبت به کسانی که حافظ کل قرآن نیستند، احساس برتری و غرور کاذب ننماییم و فخر فروشی و جلوه فروشی نکنیم.

15. شایسته است که قرآن کریم را پیش از باز کردن و خواندن و پس از بستن آن ببوسیم و به پیشانی بگذاریم. این کار، نوعی احترام گذاشتن به قرآن مجید و عظیم است.

16. اگر بتوانیم، همیشه قرآن را روی رَحل و در محل یا اتاق مخصوصی برای تلاوت بگذاریم تا هنگامی که وارد آن فضا می شویم، خود به خود، انگیزه خواندن و تلاوت آیات قرآن در وجود ما شعله ور گردد.

17. پیش از خواندن آیات قرآن، این دعا را که برای مطالعه وارد شده است، بخوانیم: «اَللّهُمَّ أَخرِجنی مِن ظُلُماتِ الوَهم و أَکرِمنی بِنورِ الفَهم. اَللّهُمَّ افتَح عَلَینا أَبوابَ رَحمَتِک و انشُر عَلَینا خَزائِنَ عُلومِک بِرَحمَتِکَ یا أَرحَمَ الرّاحِمین؛ خدایا! مرا از تاریکیهای پندار بیرون بر و به روشنایی فهمیدن گرامی دار. خدایا! درهای رحمت خویش را بر ما بگشا و گنجینه های دانشهای خود را بر ما پخش کن. به مهربانی ات، ای مهربان ترین مهربانان!»

18. مواظب باشیم که هنگام قرائت قرآن، مزاحم استراحت، آسایش، کار و مطالعه اعضای خانواده یا دوستان و یا دیگران نشویم. به طور نمونه، قرآن را با صدای بلند نخوانیم یا صدای نوار قرآن را بلند ننماییم.

19. مواظب باشیم که هنگام تلاوت و حفظ قرآن و یا تکرار و بازگویی محفوظات قرآنیِ خود و در جایی که دیگران حضور دارند، در دام سمعه (شنواندن به دیگران) و یا (نشان دادن به دیگران) گرفتار نیاییم و با انجام دادن کار پسندیده ای، در دام ناپسندی نیفتیم. مثلاً با نیتی غیر الهی و ناخالصانه و در مجلس مهمانی، آیات قرآن را به گونه ای با خود زمزمه ننماییم که دیگران زمزمه هایمان را بشنوند و یا حتی بدون زمزمه و با صدای آهسته قرآن نخوانیم؛ به گونه ای که حرکات لبهایمان را ببینند و خودمان نیز از جلوه گریها و جلوه فروشیهای خودمان خوشمان بیاید.

حافظ شیرین گفتار، نیکو سروده است:

غلام همت آن نازنینم که کار خیر، بی روی و ریا کرد

20. هنگام قرائت قرآن، اگر به نام مبارک پیامبر محبوب خدا، حضرت محمد مصطفی علیه السلام رسیدیم، صلوات بفرستیم. و پیش یا پس از خواندن هر یک از سوره های «ضُحی» تا «ناس»، یعنی هر کدام از سوره های نود و سوم تا صد و چهار دهم قرآن، تکبیر (اَللهُ أَکبَر) بگوییم.

21. قرآن و به ویژه قرآنی را که برای تلاوت برگُزیده ایم، پاک و پاکیزه نگه داریم و آن را در جلد و جای مناسب قرار دهیم و در کنار و حاشیه صفحات آن چیزی ننویسیم.

22. هنگام قرائت قرآن، هر گاه به آیات مربوط به «بهشت» رسیدیم، شادمان شویم و رفتن به بهشت را از خدا بخواهیم. و هر گاه به آیات مربوط به «جهنم» رسیدیم، غمگین شویم و به خدا پناه بریم.

23. چنان چه برای ما امکان داشته باشد، هنگام خواندن آیات قرآن، لباسی سفید و پاکیزه بر تن کنیم و عبایی نیکو بر دوش خود بیندازیم تا آمادگیِ معنویِ بیشتری برای این کار، در ما به وجود آید.

24. پیش از قرائت قرآن صلوات بفرستیم و پیش از خواندن و حفظ آیات و پس از آن نیز دعا کنیم و به ویژه دعاهایی را که پیشوایان معصوم علیهم السلام در این مورد به ما آموخته اند، بخوانیم.

25. هنگام خواندن آیات وحیانی، محزون شویم یا به گریه در آییم و یا حتی خود را شبیه گریه کنندگان و محزونان کنیم.

26. قرآن را به صورت ترتیل و شمرده شمرده و با درنگ کردن بر محلهای وقف در آیات، بخوانیم.

27. به قرآن نگاه کنیم، حتی اگر حافظ قرآن باشیم.

هنگامی که قرآن را تلاوت می کنیم، بدنمان پوشیده باشد.

29. تا آن جا که می توانیم قرآن را با صدای نیکو بخوانیم.

30. هنگامی که قرآن خوانده می شود، ساکت شویم و به آن گوش فرا دهیم.

31. قرآن را با لحن و لهجه عربی بخوانیم.

32. پسندیده تر است که قرآن را در مکانهای مناسب، مانند مساجد بخوانیم.

33. خود را وظیفه مند بدانیم که به آیات قرآن عمل کنیم؛ بدین معنی که کارهای واجبِ گفته شده در قرآن را انجام دهیم و کارهای حرامِ گفته شده در آن را ترک کنیم و نیز تا آنجا که می توانیم به کارهای مستحبِ مذکور در قرآن عمل نماییم و از کارهای مکروهِ گفته شده در آن خودداری ورزیم.

34. شایسته است ثواب هایی را که بر اثر قرائت قرآن نصیبمان می شود، به معصومان و امامزادگان علیهم السلام ، شهیدان، و بزرگان و استادان و در گذشتگان خود، پدر و مادر و برادر و خواهر و فرزندان خویش، بستگان، آشنایان و دوستان خود نیز هدیه کنیم.

35. پسندیده است که در برنامه قرائت قرآن خود، ختم قرآن نیز داشته باشیم.

36. قرآن یا قسمتی از آن را همیشه همراه خود داشته باشیم و هر روز از روی آن بخوانیم.

37. پس از تلاوت آیات یا سوره ها و یا جزءهای قرآن، خدای را سپاس گوییم و شکر او را به جای آوریم تا توفیقات ما را در این راه افزون تر کند:

شکر نعمت، نعمتت افزون کند    کفر، نعمت از کَفَت بیرون کند

38. اگر پس از مدتی قرائت قرآن، جزء قاریان خوب قرآن قرار گرفتیم، به تعلیم و تربیت قاری قرآن نیز بپردازیم و مطالعات و تحقیقات و تجربه ها و روشهای خود را در اختیار دیگران بگذاریم و مواظب باشیم که در این کار، بُخل نورزیم؛ زیرا تعلیم و تربیتِ حتی یک قاری قرآن، بسیار مهم و با ارزش و دارای ثوابِ فراوان است و خرسندی خدای رحمان و معصومان و به ویژه امام زمان علیه السلام را به همراه دارد.

39. قرائت قرآن، افزون بر آداب ظاهری، آداب باطنی نیز دارد وبرخی از آنها عبارت است از:

یک. فهمیدن اصل کلام الهی؛

دو. بزرگ شمردن قرآن؛

سه. حضور قلب و نیت خالصانه داشتن (که قبلاً نیز به آن اشاره شد)؛

چهار. تدبر و تفکر کردن در آیات قرآن و توجه داشتن به معانی آن؛

پنج. تأثیر پذیرفتن از آیات قرآن؛

شش. خود را مخاطب آیات قرآن و امر و نهی های آن دانستن.

۱۱
تیر

آیة-الکرسی.jpg

مآخذ : گلباران

1-  آیه الکرسی نوری از آسمان است .

2-  آیه الکرسی آیتی از گنج عرش است .

3-  آیه الکرسی باعث ایمنی در سفر است .

4-  آیه الکرسی اعلاء ترین نقطه قرآن است .

5-  ذکر رسول مکرم اسلام در بستر؛ خواندن آیه الکرسی بود .

6-  با خواندن آیه الکرسی انسان دچار هیچگونه آفتی نخواهد داشت .

7-  برای رفع فقر آیه الکرسی موثر است و کمک الهی از غیب می رسد .

8-  همه چیز در آیه الکرسی است یعنی کرسی گنجایش آسمانها و زمین را دارد  .

9-  در تنهایی آیه الکرسی بخوانی باعث رفع ترس می شود و از سوی خدا کمک می رسد .

10- آیه الکرسی رادر نماز ها ؛ روزها؛ شبهای ایام هفته ؛ سفرها و در نماز شب و دفن میت بخوانید .

11- هنگام خواب نیز آیه الکرسی بخوانید زیرا با عث می شود خداوند فرشته ای نگهبان و محافظت بگمارد تا صبح سلامت بمانی .

12- هر گاه از درد چشم شکایت داشتی آیه الکرسی بخوانید و آن درد را اظهار نکنید آن درد بر طرف می شود و از آن عافیت می طلبید .

13- پیامبر اسلام (ص) : در خانه ای که آیه الکرسی خوانده شود ابلیس از آن خانه دور می شود و سحر وجادو در آن خانه وارد نمی شود .

14- آیه الکرسی پایه و عرش الهی است و هدف از خواندن آن این است که مردم در عبادت جز خداوند کسی را نپرستند و به ذلت فرو نروندو روح یکتا پرستی ایجاد کنند و از بندگی ناروا آزاد شوند و آیه الکرسی عقلها را بیدار و اله حقیقی را معرفی و خدای دانا و توانا را به مردم می شناساند .

15- وقت غروب 41 بار آیه الکرسی را بخوانی حاجت روا می شوی 0 ( 41 بار تا علی العظیم بخوان یعنی یک آیه ) مجرب است 0 و برای رفع هم و غم ؛ شفای مریض ؛ درمان درد؛ رحمت خداوند و زیاد شدن نور چشم آیه الکرسی را مدام بخوانید .

16- اگر مومن آیه الکرسی را بخواند و ثوابش را برای اهل قبول قرار دهد خداوند ملکی را بر او مقرر می کند که برایش تسبیح کند .

17- آیه الکرسی در مزرعه و مغازه پنهان کردن باعث برکت مزرعه و رونق گرفتن کسب است .

18- از پیامبر نقل نموده اند که : این آیه عظیم تر از هر چیزی است که حق تعالی آفریده است .

19- چند چیز حافظه را زیاد می کند یکی از آن خواندن آیه الکرسی است .

20- با خواندن آیه الکرسی را بخوانی تا شب در امان خدا هستی .

21- هر صبح آیه الکرسی را بخوانی تا شب در امان خدا هستی .

22- آسان شدن مرگ بوسیله آیه الکرسی است .

23- آیه الکرسی عضیم ترین آیه در قرآن است .

24- برای حفظ مال و جان آیه الکرسی بخوان .

25- آیه الکرسی ویرانگر اساس شرک است .

26- آیه الکرسی سید سوره بقره است .


برخی از پیامهای آیه الکرسی

1-  خداوند تنها زنده جاوید است .

2-  همه چیز به خداوند بستگی دارد .

3-  اسلام دین منطق و برهان است نه زور .

4-  خداوند لحظه ای از تدبیر عالم غافل نیست .

5-  هرزنده ای حستگی و خواب دارد جز خدا .

6-  هیچ کس غیر از خدا ؛ از خود چیزی ندارد .

7-  راه حق یکی است ولی راه های انحرافی متعدد .

8-  ایمان به خداوند زمینه ساز و راهیابی انسان به نور است .

9-  آنچه در زمین و آسمان است حاکمیت و مالکیت آن با خداست .

10- در راه حق که نور است امکان رشد؛ علم ؛ امید و آرامش وجود دارد .

11- محکم بودن ریسمان کافی نیست محکم گرفتن ریسمان هم شرط است .

12- تکیه به طاغوت و آنچه غیر خدایی است گسستنی و از بین رفتنی است .

13- خداوند از همه چیز آگاهی دارد لذا گناهکار باید حیاء کند چون خدا می بیند .

14- عدم پذیرش ولایت الهی منجر به انحراف آدمی می شود که ولایت طاغوتیان را بپذیرد .

15- کافران اهل آتش و برای همیشه در آن ماندگارند ( عاقبت و عقوبت اهل کفر؛ زمینه ساز پذیرش حاکمیت طاغوت است )

16- یکی از مصادیق تمسک به عروه الوثقی و ریسمان محکم الهی ؛ اتصال به اولیاء خدا و امامان اهل بیت (ع) است .

17- قرآن درباره حق ؛ کلمه نور و در مورد انحراف؛ کلمه ظلمات و تاریکی ها را تعبیر می کند .

18- تا طاغوتها محو نشوند توحید جلوه نمی کند ( اول کفر به طاغوت بعد ایمان به خدا .

19- اتمام حجت خدا وند برمردم با روشنی راه حق از باطل و هدایت از گمراهی  .

20- ایمان به خداوند و کفر به طاغوت موجب یاری و دوستی خداوند است .

21- او از هستی حفاظت می کند پس می تواند انسان را هم حفاظت کند .

22- تاثیر علل و اسباب در نظام الهی به اذن خداوند است .

23- غیر مسلمان را نباید مجبور به پذیرش اسلام کرد .

24- ایمان به خدا و رابطه با اولیاء خدا ابدی است .

25- خداوند حال و آینده موجودات را می داند .

26- هر ولایتی جز ولایت الهی؛ طاغوتی است .

27- کفار برای همیشه در قهر الهی است .

28- شیطان از مصادیق طاغوت است .

29- اسلام با استکبار سازش نمی کند .

30- اصحاب طاغوت اصحاب نارند .

۰۹
تیر

اَلرّوحُ وَ الرّاحَةُ وَ الفَلَجُ وَ الفَلاحُ وَ النَّجاحُ وَ البَرَکَةُ وَ العَفوُ وَ العافیَةُ وَ المُعافاةُ وَ البُشرى وَ النَّصرَةُ وَ الرِّضا وَ القُربُ وَ القَرابَةُ وَ النَّصر وَ الظَّـفَرُ وَ التَّمکینُ وَ السُّروُر وَ المَحَبَّةُ مِنَ اللّه‏ِ تَبارَکَ وَ تَعالى عَلى مَن اَحَبَّ عَلىَّ بنَ اَبى طالِبٍ علیه‏السلام وَ والاهُ وَ ائتَمَّ بِهِ وَ اَقَرَّ بِفَضلِهِ وَ تَوَلَّى الأَوصیاءَ مِن بَعدِهِ وَ حَقٌ عَلَىَّ اَن اُدخِلَهُم فى شَفاعَتى وَ حَقٌ عَلى رَبّى اَن یَستَجیبَ لى فیهِم وَ هُم اَتباعى وَ مَن تَبِعَنى فَاِنَّهُ مِنّى؛
 آسایش و راحتى، کامیابى و رستگارى و پیروزى، برکت و گذشت و تندرستى و عافیت، بشارت و خرّمى و رضایتمندى، قرب و خویشاوندى، یارى و پیروزى و توانمندى، شادى و محبّت، از سوى خداى متعال، بر کسى باد که على بن ابى طالب را دوست بدارد، ولایت او را بپذیرد، به او اقتدا کند، به برترى او اقرار نماید، و امامانِ پس از او را به ولایت بپذیرد. بر من است که آنان را در شفاعتم وارد کنم. بر پروردگار من است که خواسته مرا درباره آنان اجابت کند. آنان پیروان من هستند و هر که از من پیروى کند، از من است.(بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 27، ص 92)

----------------------------------------------

حدیث (2) حضرت زهرا سلام الله علیها:
اِنَّ السَّعیدَ، کُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ مَن أحَبَّ عَلِیاً فی حَیاتِه وَ بَعدَ مَوتِه؛
همانا سعادتمند(به معنای) کامل و حقیقی کسی است که امام علی(ع) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد.
امالی(صدوق) ص182

----------------------------------------------
حدیث (3) رسول اکرم صلى‏ الله ‏علیه‏ و ‏آله :
اَنـَا اَدیبُ اللّه‏ِ وَ عَلىٌّ اَدیبى ، اَمَرَنى رَبّى بِالسَّخاءِ وَ الْبِرِّ وَ نَهانى عَنِ الْبُخْلِ وَ الْجَفاءِ وَ ما شَى‏ءٌ اَبْغَضُ اِلَى اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ مِنَ الْبُخْلِ وَ سوءِ الْخُلُقِ، وَ اِنَّهُ لیُفْسِدُ العَمَلَ کَما یُفْسِدُ الخَلُّ الْعَسَلَ؛
 من ادب آموخته خدا هستم و على، ادب آموخته من است . پروردگارم مرا به سخاوت و نیکى کردن فرمان داد و از بخل و سختگیرى بازَم داشت . در نزد خداوند عزّوجلّ چیزى منفورتر از بخل و بد اخلاقى نیست ،و همانا آن عمل را ضایع مى‏ کند ، آن‏سان که سرکه عسل را.
مکارم الاخلاق ص 17

----------------------------------------------
حدیث (4) نوف البکالى :
رَاَیْتُ أمیرَ المُؤمِنینَ علیه‏السلام مُوَلِّیا مُبادِرا ، فَقُلْتُ : اَیْنَ تُریدُ یا مَولاىَ؟ فَقالَ : دَعنى یا نَوفُ ، اِنَّ آمالى تُقَدِّمُنى فِى المَحبوبِ. فَقُلتُ : یا مَولاىَ وَ ما آمالُکَ؟ قالَ : قَدْ عَلِمَهَا الْمَأمولُ وَ اسْتَغنَیتُ عَنْ تَبیینِها لِغَیْرِهِ ، وَکَفى بِالْعَبْدِ اَدَبا اَلاّ یُشْرِکَ فى نِعَمِهِ و اِرْبِهِ غَیْرَ رَبِّهِ؛
امیر المؤمنین علیه‏السلام را دیدم که شتابان مى‏رود . عرض کردم : مولاى من کجا مى‏روى؟ فرمودند : «اى نوف رهایم کن! آرزوهایم مرا به پیشگاه محبوب مى‏کشانَد». عرض کردم : مولاى من! آرزوهایتان چیست؟ فرمودند : «آن کس که مورد آرزوست ، خود آنها را مى‏داند و نیازى نیست به غیر او بگویم . بنده را همین ادب بس که در نعمت‏ها و نیازش ، غیر پروردگارش را شریک نگردانَد» .
بحار الانوار(ط-بیروت) ج91 ، ص94 - مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج11 ، ص221

----------------------------------------------
حدیث (5) پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله :
عَلیٌّ یَعْسوبُ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمالُ یَعْسوبُ الْمُنافِقینَ؛
على پیشواى مؤمنان و ثروت پیشواى منافقان است.
امالى(طوسى) ص 355

----------------------------------------------
حدیث (6) پیامبر صلى ا‏لله‏ علیه ‏و ‏آله :
بى اُنذِرتُم وَ بِعَلىِّ بنِ أبى طالِبِ اهْتَدَیتُم... وَ بِالْحَسَنِ اُعْطیتُمُ الإْحسانُ وَ بِالْحُسَینِ تَسعَدونَ وَ بِهِ تَشقونَ ألا وَ إنَّ الْحُسَینَ بابٌ مِن أبوابِ الْجَنَّةِ مَن عاداهُ حَرَّمَ اللّه‏ُ عَلَیهِ ریحَ الْجَنَّةِ؛
به وسیله من هشدار داده شدید و به وسیله على علیه ‏السلام هدایت مى‏یابید و به وسیله حسن احسان مى‏شوید و به وسیله حسین خوشبخت مى‏گردید و بدون او بدبخت. بدانید که حسین درى از درهاى بهشت است، هر کس با او دشمنى کند، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مى‏کند.
البرهان فی تفسیر القرآن ج3 ، ص232

----------------------------------------------
حدیث (7) پیامبر صلى ا‏لله‏ علیه ‏و ‏آله :
حقُّ علیٍّ على هذهِ الاُمّةِ کحَقِّ الوالِدِ على وَلَدِهِ.
حقّ على بر این امّت همچون حقّ پدر است بر فرزندش.
امالی(طوسی)ص54

----------------------------------------------
حدیث (8) امام على سلام الله علیه :
وَاللَّهِ لَابنُ أبی طالِبٍ آنَسُ بِالمَوتِ مِنَ الطِّفلِ بِثَدىِ اُمِّهِ.
به خدا سوگند که اُنس پسر ابوطالب به مرگ از انس کودک به پستان مادرش بیشتر است.
نهج ‏البلاغه(صبحی صالح)ص52 ، خطبه 5 {شبیه این حدیث در نزهه الناظر و تنبیه الخاطر ص56)

۰۶
تیر

مأخذ : فیس نما

پیامبر صلی الله علیه و آله :
مَن کَـتَبَ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ فَجَوَّدَهُ تَعظیما لِلّهِ غَفَرَ اللّهُ لَهُ؛
هر کس بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم را براى بزرگداشت خداوند زیبا بنویسد، خداوند او را مى‏بخشد.

بحارالأنوار، ج ۹۲، ص ۳۵

***

مِن حَقِّ الْقَلَمِ عَلى مَن أَخَذَهُ إذا کَـتَبَ أَنْ یَبدَأَ بِبِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ ؛

از حقوق قلم بر کسى که آن را براى نوشتن در دست مى‏گیرد این است که با بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم آغاز کند.

مستدرک الوسائل، ج ۸ ، ص ۴۳۴

۱۵
خرداد

نیمه خرداد
از غــــم دوست، در این میـــــکده فـــریاد کشم
داد رس نیست کـه در هــــجر رخـش داد کشم
داد و بیــــــــــداد که در محــفل ما رندى نیست
که بــــرش شــــــــــکوه بــرم، داد ز بیداد کشم
شــــــادیم داد، غــــمم داد و جـــفا داد و وفـا
با صــــفا مـــــــنّت آن را کـه به من داد، کشم
عاشــــــقم، عاشــــق روى تو، نه چیز دگرى
بـــار هجران و وصالت به دل شــــــاد، کشم
در غمت اى گل وحشىِ من، اى خســــرو من
جـور مجـــنون ببرم، تیشه ی فرهاد کـــــشم
مُـــردم از زندگىِ بى تو که با من هســـــتى
طــــرفه سرّى است که باید برِ استاد کشم
سالها مى گذرد، حادثه ها مى آید
" انتظار فرج " از نیمه خرداد کشم
۰۵
خرداد

گفتم کلید قفل شهادت شکسته است!

یا اندر این زمانه، در بـــــاغ بسته است؟

خندید و گفت: ساده نباش ای قفس پرست!

در بسته نیست پال و پر ما شکسته است!




وَ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ۞

آل عمران / 169


کسانی را که در راه خدا کشته شده‏اند مرده مپندار، بلکه زنده‏اند و نزد 

پروردگارشان به ایشان روزی می‏دهند.
۰۳
خرداد

«  و خلَّف فینا رایةَ الحقِّ ، مَن تَقدَّمها مَرق ، و مَن تَخلَّف عَنها زَهق ، و مَن لَزِمها لَحَق ، دلیلُها مَکیثُ الکَـلام ، بَطـِىءُ القِیام ، سَریعٌ إذا قَام ، فإذا أنتُم أَلَنتم لَه رِقابَکم ، و أَشَرتم إلیه بِـأَصابِعِکم جاءَهُ المَوتُ فذَهَب بِه فَلَبِثتُم بَعدَه ماشاءَ اللهُ ، حتَّى یُطلِعَ اللهُ لَکم مَن یَجمَعُکم ، و یَضُـمُّ نَشرَکم ، فلاتَطمَعوا فِى غَیرِ مُقبِل ، و لاتَیأَسُوا مِن مُدْبِر ، فإنَّ المُدْبرَ عَسى أن تَزِلَّ بِهِ إِحدَى قائِمَتَـیْهِ ، و تَثبُتَ الأُخرَى ، فَتَرجِعَا حتَّى تَثْبُـتا جَمِیعاً »

او ( پیامبر ) پرچم حق را برافراشت و در میان ما به یادگار گذارد; آن کس که از زیر سایه این پرچم پاى پیش نهد از شریعت اسلام خارج گردد; و آن کس که از پیرویش سر باز زند به هلاکت رسد; و سرانجام کسیکه زیر سایه این پرچم به پیش رود راه سعادت پیموده و به آن دست یابد.

پرچمدار این پرچم با شکیبائى و آرامش سخن گوید; و با کندى و تأنى در اجراى کارها بپا خیزد; امّا چون بپا خواست بسى شتاب کند تا به پیروزى نهائى رسد; پس آنگاه که سر در گرو فرمانش نهادید ، و با سرانگشت به سویش اشاره کردید ، دوران او سپرى شده و مرگش فرارسد.

از آن پس ناگزیر مدتى که مشیت الهى اقتضاء کند در انتظار بسر برید ، آنگاه خداوند شخصیتى را برانگیزد تا شما را ( که به اختـلاف و جـدائى گرائیده اید ) جمع کند و پراکندگى شما را سر و سامان بخشد. پس به کسیکه ( چیزیکه ) رو نکرده دل مبندید; و از آن که رو گردانده ناامید مشوید( ۱ ).

آگاه باشید که آل محمّد صلَّى الله علیه و آله همانند ستارگان این گنبد مینا باشند; آن هنگام که یکى از آنها غروب کند دیگرى بدرخشد.

گوئى چنان است که در پرتو آل محمد(ص) نعمتهاى الهى را بر شما فراوان و تمام شده مى بینم; و آنچه را که آرزویش را در دل مى پروراندید بدان دست یافتید.

ابن ابى الحدید مى نویسد:امام این خطبه را در سومین جمعه زمامدارى خود ایراد فرمود; و ضمن آن به مطالبى پیرامون احوال خود اشاره کرد.

سپس همچون دیگر شارحان ، بى چون و چرا هدف از ایراد این خطبـه را پیشگـوئى از مهـدى و توصیف آن حضرت دانسته و مى گوید: شخصى را که خدا برمى انگیزد از اهل بیت است; و این سخن اشاره به مهـدى آخرالزمان مى باشد و در نزد ما ( اهل تسنن ) غیر موجود است و از این پس وجود پیدا خواهد کرد; و به عقیده امامیه اکنون موجود مى باشد( ۲ ).

اکنون لازم است که درباره« و لاتَیأَسُوا مِن مُدْبِر » توضیح دهیم که معنى آن این است که از کسیکه روگردانده مأیوس و ناامید مشوید; و مصداق آن غیبت حضرت مهدى(ع) و روگردانى آن حضرت از تصدّى ریاست و زعامت ظاهرى باشد ، تا هنگام ظهور.

ولى ابن ابى الحدید به خاطر فرار از رفتن زیر بار ولادت آن بزرگوار و غیبتش به دست و پا افتاده ، و خواسته است وانمود کند لازمه « مُدْبِر » بودن ، موجود بودن است ، و در صورت عدم تولّد و موجود نبودن ، تعبیر به ادبار و روگردانى غلط است و مفهوم معقولى ندارد.

آنگاه کلمه « و لاتَیأَسُوا مِن مُدْبِر » را این چنین معنا مى کند که هرگاه این مهدى از دنیا رفت و فرزندانش را بجانشینى برگزید و کار یکى از آنها به اضطراب و ناپایدارى گرائید ، پس مأیوس نشوید و به شکّ نیفتید و نگوئید شاید ما در پیروى اینان دچار اشتباه شده ایم ، زیرا . . .

اکنون این گونه بیراهه روى در تفسیر کلام روشن امام(ع) را ، جز به مخالفت با واقعیات وتعصب مذهبى ، بر چه چیز مى توان تطبیق کرد؟! جوابش به عهده خود خوانندگان است و نیازى به توضیح ندارد.

پی نوشت ها:

۱ ــ شاید مقصود این باشد که به امام حاضر که به دنیا بى توجه است ، یا از اصلاح کار شما در شرائط موجود ناتوان است ، طمع مورزید; و از امام زمان که غائب مى شود ناامید نگردید که رمز پیروزى و کلید حل مشکلات در دست اوست. چه ممکن است کسیکه روگردانده یک پایش بلغزد ، و پاى دیگرش برقرار ماند ، آنگاه پس از مدتى هر دو با هم بجاى خود برگردند ( و دین خدا را که دستخوش حوادث شده ثبات و استقرار بخشد ).

۲ ــ شرح نهج البلاغه ، ج ۷ ص ۹۴ ـ ۹۵.


n00005160-b.jpg

۰۳
خرداد

بسم الله الرحمن الرحیم

۞ وَ مِنْهُمْ تَارِکٌ لاِنْکَارِ الْمُنکَرِ بِلِسَانِهِ وَقَلْبِهِ وَیَدِهِ فَذلِکَ مَیِّتُ الاْحْیَاءِ.


۞ و هرکس با قلب، دست و زبان خود نهی از منکر را ترک کند

 مرده‌ای در میان زندگان است.


نهج‌البلاغه، حکمت 374