درخت زقّوم چه درختی است؟
سخن درباره «شجره زقوم» در قرآن کریم بعد از بیان نعمتهای بهشتی از آیه 62 سوره مبارکه صافات شروع می شود .
جزء
بیستم و سوم قرآن کریم که از آیه 28 سوره مبارکه یس آغاز و به آیه 31 سوره
مبارکه زمر ختم می شود ، در بردارنده آموزه ها و پیامهای روح افزای الهی
است که این نوشته تعدادی از آنها را نقل می کند.
بهانه ای برای کمک نکردن
در
کمک به نیازمندان و انفاق به مستمندان منطق بسیار عوامانه ای وجود دارد که
از سوی افراد خود خواه و خسیس مطرح می شود که وقتی به آنها گفته می شود:
از آنچه خدا به شما روزی کرده است در راه او انفاق کنید (وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمْ اللَّهُ)؛ پاسخ می دهند: آیا ما کسی را اطعام کنیم که اگر خدا میخواست او را سیر میکرد؟! (أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ یَشَاء اللَّهُ أَطْعَمَهُ)
معنای
این حرف این است که اگر فلانی فقیر است لابد کاری کرده که خدا می خواهد
فقیر بماند و اگر ما غنی هستیم لابد عملی انجام داده ایم که مشمول لطف خدا
شده ایم؛ بنابراین نه فقر آنها و نه غنای ما هیچکدام بی حکمت نیست!!
غافل
از اینکه جهان میدان آزمایش و امتحان است، خداوند یکی را با تنگدستی
آزمایش می کند و دیگری را با غنا و ثروت و گاه یک انسان را در دو زمان با
هر دو امتحان می کند که آیا به هنگام فقر امانت و مناعت طبع و مراتب
شکرگزاری را به جا می آورد؟ یا همه را زیر پا می گذارد؟[1]
و اگر آنچه آنها می گویند درست است دیگر دلیل نداشت که خداوند در آیات متعدد دستور به انفاق دهد (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاکُم)[2]
و در مقابل کسانی که انفاق در راه خدا را ترک کرده اند را به شدت تهدید
کرده و به آنها وعده عذاب دهد: [ای رسول ما] کسانی را که طلا و نقره می
اندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمی کنند، به عذاب دردناکی بشارت ده (وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ)[3].
عهدی که با او بسته ایم
در
آیات متعدد قرآن کریم سخن از عهدی رفته است میان ما بندگان و خدای متعال؛
مانند این آیه که می فرماید: شما به عهدتان وفا کنید تا من هم به عهد خود
وفا کنم (وَأَوْفُواْ بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ )[4]؛ اما این عهد چیست و مفاد آن کدام است ؟!
سوالی است که پاسخ آن را میتوان در آیات 60 و 61 سوره یس مشاهده کرد.
در این آیات، متن عهده نامه یاد شده آمده که دربردارنده دو بند اساسی است :
بند اول آن، عبادت نکردن شیطان است (أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ) و بند دوم آن عبادت کردن خداوند یکتای متعال (أَنِ اعْبُدُونی).
باید
دقت کرد که در این آیه انسانها از عبادت شیطان نهی شده اند ؛ منظور از
عبادت کردن شیطان، اطاعت او در وسوسه ها و دستورهایی است که از او صادر می
شود [5]؛ بنابراین «شیطان را عبادت نکنید»؛ یعنی از وسوسه های شیطان پیروی
نکنید؛ زیرا اطاعت از غیر خداوند و کسانی که خداوند دستور به اطاعت از
آنها داده است [6] ممنوع است.